eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
4هزار دنبال‌کننده
69 عکس
66 ویدیو
36 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر عبد گنه‌کارم، تو را دارم چه غم دارم اگر مرغ گرفتارم، تو را دارم چه غم دارم اگر آلوده و پستم، وگر خالی بُوَد دستم و گر سنگین بود بارم، تو را دارم چه غم دارم اگر آتش برافروزی، تن و جان مرا سوزی چه باک از شعلۀ نارم، تو را دارم چه غم دارم هم از لطفت بُوَد هستم، هم از جام تو سرمستم هم از شوق تو سرشارم، تو را دارم چه غم دارم چه در صحرا، چه در دریا، چه در پایین، چه در بالا به هر جانب که رو آرم، تو را دارم چه غم دارم کی‌ام من عبد شرمنده، سیه روی و سرافکنده که با این جرم بسیارم، تو را دارم چه غم دارم تهی از برگ و از بارم، میان لاله‌ها خارم نباشد کس خریدارم، تو را دارم چه غم دارم قرار من، شکیب من، طبیب من، حبیب من دوایم ده که بیمارم، تو را دارم چه غم دارم تو ستّار العیوب استی، تو غفّار الذّنوب استی الا ستّار و غفّارم! تو را دارم چه غم دارم سیه رویم، سیه بختم، بدین پروندۀ سختم بدین اشکی که می‌بارم، تو را دارم چه غم دارم نه آبی در صبو دارم، نه نائی در گلو دارم نه بر رو آبرو دارم، تو را دارم چه غم دارم منم (میثم) که پیوسته، به احسان تو دل بسته بغیر از تو که را دارم؟! تو را دارم چه غم دارم ✍ ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
شکایت از من، عنایت از او قنوت از من، اجابت از او گناه و عصیان همیشه از من همیشه عفو و حمایت از او مرا فراخواند و من نرفتم بغل گشود و محل ندادم که بوده دائم فرار از من که بوده همواره دعوت از او عجب خدایی! چه باوفایی! چه مهربانی! چه آشنایی! که من گنه کردم و به جایم مدام بوده خجالت از او گناهکاری‌ست عادت من گناه پوشی‌ست عادت او ندیده جز ناسپاسی از من ندیده‌ام جز محبت از او مگر چه می‌خواست غیر طاعت چه خواست از من به جز اطاعت نکردم از او اطاعت اما همیشه دیدم اطاعت از او رسیده‌ام با دو بال بسته رسیده‌ام خسته و شکسته حسین را صدا زدم تا مگر بگیرم شفاعت از او :: حسین از سنگ دُر بسازد ز من هم ای‌کاش حُر بسازد امید دارم بغل بگیرد مرا که بوده رفاقت از او عجب رئوفی! عجب رحیمی! عجب بزرگی! عجب کریمی! که ساربان نیز سائلش شد گرفت او نیز حاجت از او به تیغ، اذن حضور داد و به دشنه اذن عبور داد و درون گودال بود و خنجر گرفت اذن زیارت از او حسین در خاک و خون پُر از تب به خیمه در آه و ناله زینب برادری ماند و خواهری رفت اسارت از این، شهادت از او ✍️ ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
يارب از فرط گنه، نامه‌سياهم چه كنم گر نبخشى ز ره لطف گناهم، چه كنم بسته گرديده ز هر سو به رُخم راه نجات ندهى گر تو در اين معركه راهم، چه كنم يوسف، افتاد به چاه از اثر بى‌گنهى من ز فرط گنه افتاده به چاهم، چه كنم به هدف گر نخورَد تير دعايم هيهات به اثر گر نرسد شعلۀ آهم، چه كنم سايۀ لطف تو از لطف اگر روز معاد نشود شامل احوال تباهم، چه كنم كس به روى منِ «ژوليده» نگاهى نكند نكنى گر تو هم از مهر نگاهم، چه كنم ✍️ 📝✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
برون شد از حد و اندازه، عصیانی که من دارم مَلَک عاجز شد از ثبت گناهانی که من دارم نه با خالق سَر و سِرّی، نه با مخلوق احسانی نمی‌ارزد به کُفری، سُست ایمانی که من دارم چنان این سینه مالامال از آمال و غفلت شد که بوی دوزخ آید از گریبانی که من دارم به شانه نظم دادم، گیرم این زلف پریشان را چه سودی با چنین فکر پریشانی که من دارم؟! چنان آلوده دامانم، ثوابی گر به جا آرم ثواب آلوده می‌گردد ز دامانی که من دارم ولی "لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله" اش صدایم کرد قبولم کرد آخر ربّ رَحمانی که من دارم دو قطره اشکِ بی ارزش ز من دیدی و بخشیدی گران از من خریدی جنس ارزانی که من دارم ✍️ ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
ندای الهی... به غیر مهر و محبت چه دیده‌ای؟ برگرد کبوترانه چرا پَر کشیده‌ای؟ برگرد تمام عمر قدم در ره خطا زده‌ای به جز تباهی و ذلت چه دیده‌ای؟ برگرد اگر چه عبد من آلوده و سیه رویی کجا ز رحمت من دل بریده‌ای؟ برگرد چرا اسیر شب تیره‌ی گنه شده‌ای؟ اگر که چشم به راه سپیده‌ای برگرد هوای نفْس، تو را می‌بَرَد به سوی جهیم «ز برزخی که خودت آفریده‌ای برگرد» چقدر فاصله داری میان خود با من! نَفَس بُریده شدی بس دویده‌ای، برگرد دوباره تشنه‌ی لاتقنطوی من شده‌ای همیشه از میِ رحمت چشیده‌ای، برگرد ره انابه و توبه به روی تو باز است اگر که میوه‌ی ممنوعه چیده‌ای، برگرد خدای توبه پذیر توأم! کجا رفتی!؟ اگر به آخر خط هم رسیده‌ای برگرد «وفایی!» از چه ز درگاه من گریزانی صدای دعوت من را شنیده‌ای، برگرد ✍️ 📝✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
چشمی که آلوده شده، باران ندارد بی توبه این آلودگی، پایان ندارد دیگر حجاب افتاده روی چشم‌هایم از بس‌که اُنسی «دیده» با قرآن ندارد هاتف ندا داده: دُعیتُم أَیُّهَا النّاس کاری خدا انگار جز احسان ندارد حالا که در باز است، پس دَرهم بیایید اینجا کرم‌خانه‌ست، این و آن ندارد تا آمدم داخل مرا طوری بغل کرد احساس کردم غیر من مهمان ندارد جز با توسل، گریه کردن، توبه کردن پرواز کردن تا خدا امکان ندارد راه شهادت، نیمه شب اشک است اشک است جا مانده هرکس دیده‌ی گریان ندارد :: این سرزمین نذر امیرالمؤمنین است بیهوده حیدر عشق بر سلمان ندارد ما با دعای فاطمه عبدالحسینیم کی گفته زهرا لطف بر ایران ندارد؟ سر تا سر عالم چو ایران سرزمینی مثل علی موسی الرضا سلطان ندارد راه نجف تا کربلا راه بهشت است جز کربلا عاشق سر و سامان ندارد دلداده‌ی آوارگی در اربعینم درد جدایی جز حرم درمان ندارد ✍️ ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
بیچاره‌ام، دل خسته‌ام، زارم، نزارم باز آمدم چون ابر بارانی ببارم قلب سیاه و چشم خشک آورده‌ام من اشکم نمی‌آید، گره خورده به کارم غیر از گناه و معصیت انگار اصلاً، کاری نمی‌آید از این چشمان تارم حرف جدایی را نزن، دق می‌کنم من من که به جز این خانه جایی را ندارم چیزی به جز بار گنه بر شانه‌ام نیست بار مرا بردار که افتاده بارم هی قول توبه می‌دهم اما چه سودی دیگر به قول خویش اطمینان ندارم من را بسوزان اعتراضی که ندارم نا اهلم و می‌دانم اصلاً اهل نارم بد جور دلتنگ غروب کربلایم ای کاش می‌شد سر بر آن تربت گذارم این روزه‌ها، روضه به‌پا کردند در من این روزها یاد لب خشک نگارم :: قربان آن خواهر که پای نیزه می‌گفت: حالا ببین بر ناقه‌ی عریان سوارم یک روز عباسِ علی دور و برم بود حالا به شمر و حرمله افتاده کارم ✍ 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
همین که صوت مناجات در فضا پیچید نسیم بخشش و رحمت به هر سرا پیچید برای بال زدن راه آسمان باز است دوباره عطر خوشی در دل هوا پیچید چه لحظه‌های قشنگی! من و کتابِ دعا! زمان توبه که شد، سوز ربنا پیچید حضور سبز تو حس می‌شود، همینجایی! چرا که بوی تو در این برو بیا پیچید «برای توبه‌ی قبل از اجل، شتابی کن» به گوش بنده‌ی عاصی‌ات این ندا پیچید مرا گناه زمینم زده، بلندم کن که استغاثه‌ام این دفعه، تا کجا پیچید! چه وجه مشترکی بین ماست؟! «حبّ علی» هزار شکر علی نسخه‌ی مرا پیچید فدای بانوی پهلو شکسته‌اش وقتی صدای وا علی‌اش بین کوچه‌ها پیچید ✍️ https://eitaa.com/fatemi8
عبد ضعیف، تابِ قهر و تشر ندارد جز آستانِ ربّش، جایی دگر ندارد بنده رسیده اما با کوله‌بار خالی نزد رئوس الأشهاد، جز چشمِ تر ندارد بیچاره‌تر کسی از این تحبسُ الدعا نیست درد است که دعایم دیگر اثر ندارد لطفی مرا کشانده بر آستان توبه این لطف از کجا بود؟! روحم خبر ندارد حُسن توکلم بر دست دعای زهراست گرچه محبی از من آلوده‌تر ندارد خیر و صلاح طفلِ خورده زمینِ خود را هرگز شبیه مادر، کس در نظر ندارد شب‌زنده‌دار بودن، کار علی و زهراست جز اقتدا به عشقش، عاشق هنر ندارد آقایی علی را هر سائلی چشیده او از گناهکاران هم چشم برندارد مستیِ ناب، از چیست؟ انگور مرقد او حتی درخت فردوس، چون آن ثمر ندارد راه نجات یعنی کرب و بلا، زیارت قلبم جز آن حوالی، شوق سفر ندارد فیض سحر تماماً از گریه بر حسین است بی فیضِ ذکر روضه، فیضی سحر ندارد :: زهرا رسیده نزد جسم حسینش اما جسم عزیز زهرا، ای وای سر ندارد ✍ ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
از اینکه غافل از یک ماه غفرانم، پشیمانم که عمرم رفت اما غرق عصیانم، پشیمانم الهی! لا تُبَذِّرْ گفتی اما من نفهمیدم* من از اسراف در سرمایه‌ی جانم، پشیمانم به جای پینه‌ی سجاده بر پیشانی‌ام اخم است نشد گاهی یتیمی را بخندانم، پشیمانم به هر سو می‌روم از من گریزانند انسان‌ها اگر دیدی که از خود هم گریزانم، پشیمانم به من از سفره‌ی احسان تو روزی رسید اما اگر شد صرف عصیان لقمه‌ی نانم، پشیمانم چطور از سر بگیرم با مناجاتت قرارم را؟ نمی‌دانم فقط اینقدر می‌دانم پشیمانم سراپا اعترافم، دوست داری بشنوی؟ باشد، پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم، پشیمانم ✍ *وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا (سوره اسراء، آیه ٢۶) ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
کو یک نفر که یاد دل خستگان کند؟ یا لااقل حکایت ما را بیان کند من زیر بار معصیتم ضعف کرده‌ام دستی کجاست تا مدد ناتوان کند تب کردم از مرور گناهان کوچکم کو آتشی که خجلت ما را نهان کند؟ ما بی سلیقه‌ایم، تو حاجات ما بخواه ورنه گدا مطالبه‌ی آب و نان کند آتش میاورید که اشکم مرا بسوخت کار شرار نار تو، آبِ روان کند ما را مران ز خویش چرا که زمانه راند حاشا که دوست کار زمین و زمان کند درهم بخر که سخت گرفتار و در همیم خوب است گرچه چشم تو ما را نشان کند از تو بعید نیست رفیق گدا شوی مرد کریم میل به مستضعفان کند محرم نمی‌شود به مناجات نیمه‌شب هرکس که رو به محفل نامحرمان کند صبح قیامت از تو، به تو می‌برم پناه آغوش تو مگر که مرا میهمان کند با آفتاب روز جزا پاک می‌شود هر کس که قهر از کرم آسمان کند ✍ ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
قلب مرا نرم کرد، دیدۀ بارانی‌ام تر شده سجاده از اشک پشیمانی‌ام از همه دل‌رحم‌تر، از همه نزدیک‌تر هرچه برنجانمت باز نمی‌رانی‌ام از تو چه پنهان پر از حسرت دنیا شدم از تو چه پنهان پر از بی ‌سر و سامانی‌ام عمر تباه مرا، بار گناه مرا باز بدان ای رئوف از سر نادانی‌ام بندۀ شرمنده‌ات عاشق تو بود و هست خواه ببخشایی‌ام، خواه بسوزانی‌ام ✍ ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100