eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
3هزار دنبال‌کننده
34 عکس
35 ویدیو
32 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺 مدينه و گل لبخند سيدالشهداست 🌹مدينه و گل لبخند سيد الشهداست شب است و خانه ي ثار الّه و چراغ هداست 🌹خدا عجب پسري داده بر امام حسين كه پاي تا به سر آيينه ي رسول خداست 🌹علي است نام و علي جلوه و علي آئين علي جلال و علي صورت و علي سيماست 🌹تمام، چشم شده باغبان گلشن وحي نگاهش از همه جانب به لاله ي ليلاست 🌹تمامِ نور بود ذرّه، روي او خورشيد تمام حُسن بود قطره، حُسن او درياست 🌹خدا به يوسف زهرا دوباره يوسف داد چه يوسفي كه سراپاي، يوسف زهراست 🌹هر آنكه ديد جمال ورا به حيرت گفت محمد است؟ علي است؟ يا كه سيدالشهداست 🌹محمد است علي؟ يا حسين يا حسن است به پنج تن قسم اين حُسن كلّ پنج تن است 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
هدایت شده از نفوس مطمئنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برنامه ت برای راهپیمایی چیه؟ اینو گوش بده بعد تصمیم بگیر بری یا نه؟
وقتی مساجد تشنۀ یک ختم قرآنند در گیر و داری که خیابان‌ها چراغانند وقتی برای بستۀ درها کلیدی نیست وقتی تمام قفل‌ها سر در گریبانند می‌آیی و «اِنّا فَتَحنا» روی لب داری یعنی برایت کارهای سخت آسانند ارباب‌ها و خواب‌های بر پر قوشان از چند شب قبل از ظهور تو پریشانند احوالشان آن لحظه باید دیدنی باشد وقتی مُعبّرها تو را «منصور» می‌خوانند می‌آیی و یک عده بر خود سخت می‌لرزند می‌آیی و یک عده قَدرت را نمی‌دانند من در خیابان‌هایمان گَز می‌کنم نذرت! وقتی تمام چشم‌ها دنبال مهمانند ✍ 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
نشاط عید هم از دوری‌ات غم‌انگیز است بیا اگر تو نباشی، بهار، پاییز است چگونه خنده کند آن‌که در فراق رُخت همیشه کاسه‌ی چشمش ز اشک، لبریز است؟ به رونمای جمالت چه آورم با خود؟ که جان هر دو جهان در بهاش ناچیز است سحرگهان که تو را می‌زنم صدا مهدی! ز نکهت نفسم صبح، عطرآمیز است لبی که وصف تو گوید چو صبح، خندان است دلی که یاد تو باشد چو گل، سحرخیز است چگونه کوه گناهم ز پا در اندازد؟ مرا که رشته‌ی مهر تو دست‌آویز است خط امان من از فیض دست‌بوسی توست چه بیم دارم اگر تیغ آسمان، تیز است؟ جحیم با تو بهشت گل است "میثم" را بهشت اگر تو نباشی ملال‌انگیز است ✍ 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
نام تو دوان کرده به پایت قدمم را یاد تو روان کرده دوباره قلمم را با چشم کَرَم کاش که بسیار ببینی ناچیزی این عرض ارادات کمم را هرچند که از برکت میلاد تو شادم پنهان نتوانم کنم انگار غمم را گفتند که یار آمده، بایست که امشب پیدا کنم و سجده بر آرم صنمم را با اینکه قسم خورده‌ام از باده ننوشم واجب شده تا بشکنم امشب قسمم را گل در بر و مِی در کف و معشوق به کام است در مجلس ما، ماهِ رخ دوست تمام است ای آمدنت مژده‌ی میلاد سحرها خورشیدی و نور است پیامت به قمرها ای جان جهان، جان دو عالم به فدایت باید که بیفتند به پاهای تو سرها قنداقه‌ات از عرش زمین آمد و دیدند آنقدر ملک آمده بسته‌ست گذرها قرآن خدایی تو و در حال نزولی پس شبْ شبِ قدر است به فتوای خبرها دیگر گره‌ی کار کسی بسته نمانَد باز است به شکرانه‌ی نامت همه درها دنیای خزان دیده! بهار آمده امشب عطر قدم حضرت یار آمده امشب در حال و هوای شب بارانی هر سال گرم است سر من به چراغانی هر سال در کوچه خیابان دلم ریسه کشیدم دعوت کنمت تا که به مهمانی هرسال با شبنم اشکم سر راهت گل نرگس گل کاشته‌ام من به گلستانی هر سال پاداش غزل‌های من این است بیایی یک مرتبه در جشن غزلخوانی هر سال هم خنده به لب دارم و هم اشک به چشمم حالا منم و بی سر و سامانی هرسال می‌خندم و با دیده‌ای از عاطفه جاری می‌خوانمت ای حضرت بارانِ بهاری آزاد کن این روحِ زبان بسته‌ی تن را تا بال ببخشی غزل خسته‌ی من را بگذار که باز از تو بگوییم و بخوانیم بگذار به وصف تو برانیم سخن را بارانی و بر راه تو چشمان کویر است زینت بده با سروِ قدِ خویش، چمن را ای سامره دلتنگ مناجات شب تو مرهم شوی ای کاش دل تنگ وطن را خون از غم هجر تو، دلِ سنگِ عقیق است ای نصر من الله! تو دریاب یمن را ای نصر من الله! که فتح تو قریب است برگرد که در غیبت تو، شیعه غریب است چندی‌ست که قلب همگان بی ضربان است با تو نفس باد صبا مشک فشان است در حنجره‌ات داد علی اکبر لیلاست برگرد مؤذن! که دگر وقت اذان است بنگر به تمنای وصال تو یگانه اشک غمت از هر مژه چون سیل، روان است ای خسرو خوبان! تو به فکر همه هستی هرچند گدای تو فقط در پی نان است زخم است دوتا پلک تو از گریه به جدت گرچه سبب اشک تو یک قد کمان است ای خسرو خوبان! نظری سوی گدا کن باز آ و نصیبم سفر کرب و بلا کن در خانه نشستیم و به یادت ننشستیم گاهی سر سجاده دعاگوی تو هستیم از ترس بلا‌، دست به دامان شماییم در عافیت اما همه پیمانه به دستیم تو بند زدی قلب ترک خوردهٔ ما را ما قلب تو را در همهٔ عمر شکستیم بر غیر تو خود را نسپردیم؟! سپردیم دل را به همه جز تو نبستیم که بستیم با این همه، ای داروی درد همه عالم! حالا به امیدی سر راه تو نشستیم ای آنکه به هر درد، دوایی و شفایی دنیای بلاییم همه، کاش بیایی ✍ 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
دل رمیده حوالی آستانه‌ی اوست تمام دلخوشی‌ام جشن شادیانه‌ی اوست ترانه‌ی لب من از غزل ترانه‌ی اوست "رواق منظر چشم من آشیانه‌ی اوست " "اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبی‌ست زبان خموش و لیکن دهان پر از عربی‌ست " ستاره‌های درخشان، به جلوه آمده‌اند شبیه ماهِ فروزان، به جلوه آمده‌اند بسانِ یوسف کنعان، به جلوه آمده‌اند "اگر چه حُسن‌فروشان به جلوه آمده‌اند" " کسی به حُسن و ملاحت، به یار ما نرسد به دلپذیری نقش نگار ما نرسد" پیمبران اولوالعزم، بی گمان جمع‌اند کنار اهل زمین، اهل آسمان جمع‌اند به شوق آمدن صاحب الزمان جمع‌اند "حضور خلوت اُنس است و دوستان جمع‌اند" "وان یکاد بخوانید و در فراز کنید معاشران! گره از زلف یار باز کنید" برای عرض ارادت به ساحت نرگس رسیده حضرت مریم به خدمت نرگس عزیز عسکری و جان حضرت نرگس نظر به چهره‌ی ماهش عبادت نرگس حَسن جمال و حَسن سیرت و حَسن سکنات به شادی دل مهدی و مادرش وقار و شأنِ سلیمان، شرافت یعقوب نگاه رحمت نوح و تحمل ایّوب مِلاحت و نفَس و حُسن یوسف محبوب شمیم ناب مسیح از شمال تا به جنوب تمام نور محمد به چهره اش پیداست چکیده‌ای ز تمام پیمبران خداست شبیه پرچم در حالِ اهتزاز آمد امیر مُطلَقِ از خَلق بی نیاز آمد علی و جعفر طیار و حمزه باز آمد قسم به تیغ دو دم، فارس الحجاز آمد ز نسل احمد مختار و رونوشت علی‌ست سرشتِ مهدی کرار از سرشت علی‌ست نگاه مرحمتش خلق را کفاف کند به خوبی‌اش همه‌ی شهر اعتراف کند به زیر سایه‌ی الطافش اعتکاف کند میان عرش، مَلَک دور او طواف کند همیشه از سر دلتنگی‌اند محتاجش فرشته‌ها همه چشم انتظار معراجش قلم برای سرودن دوباره گرم وضوست سرودن از پسر فاطمه همیشه نکوست "سر ارادت ما و آستان حضرت دوست که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست" دمی که صحبت یار است، صحبت از "من" نیست سرور شیعه که تنها به ریسه بستن نیست خدا کند که بیابم نشانِ مهدی را نشان دهم به همه دوستانِ مهدی را به عالمی ندهم قُرص نان مهدی را دوباره زنده کنم گفتمانِ مهدی را ز جور جعفر کذاب‌هایمان فریاد که سال‌های پیاپی ظهور عقب افتاد نگاه روشن و بیدارمان عوض نشود بیان محکم گفتارمان عوض نشود مسیر و موضع و کردارمان عوض نشود نظام و نحوه‌ی پیکارمان عوض نشود به غیر میل شهادت نبوده در دل‌مان مسیر ماست مسیر امام راحل‌مان قسم به کرببلا، "حریّت" فروشی نیست "وفا و غیرت و انسانیت" فروشی نیست "ولایت و شرف و امنیت" فروشی نیست به خونْ نوشته شد: این مملکت فروشی نیست هنوز مشی شهیدان‌مان به خاطر هست بقای نهضت ایران، گران تمام شده‌ست یگانه منجی عالم که حق ضمیمه‌ی اوست و شیعه تشنه‌ی یک نَظرَةً رَحیمه‌ی اوست وجبْ وجبْ وطن ما هماره بیمه‌ی اوست زمانه منتظر دولت کریمه‌ی اوست گره‌گشایی در مشکلات با مهدی‌ست نوای شیعه‌ی مظلوم، ذکر یا مهدی‌ست 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
آن صدایی که مرا سوی تماشا می‌خواند از فراموشیِ امروز به فردا می‌خواند آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت هم‌نفس با من از آهنگ فراقم می‌خواند داشت از گوشۀ ایران به عراقم می‌خواند یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست می‌روم می‌روم از خویش به هر جا او هست جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست سهله آغوش گشوده‌ست مفاتیح به دست رایحه رایحه با بوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست مرا سوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است خانۀ دوست که نام دگرش سامره است آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟ وطن آن‌جاست برایم که پر از خویشتن است یعنی آن‌جا که در آن خانۀ محبوب من است سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟ از دل‌آرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟ ما همه غرق سکوتیم تو این‌بار بگو سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند قَسَمت می‌دهم آری به همان راز و نیاز آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟ آخرین مرتبه کی راهی میقات شده‌ست؟ آخرین بار کجا غرق مناجات شده‌ست؟ خسته از فاصله‌ام با منِ بی‌تاب بگو با من از گریۀ او در دل سرداب بگو سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟ حرمت ساحل آرام‌ترین امواج است این گدا سامره‌ای نیست، ولی محتاج است از زمستان پیاپی به بهارم برسان بر لبم عرض سلام است به یارم برسان ما به تکرار دچاریم بگو با یارم غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر تو فقط چارۀ هر دردی و برمی‌گردی وعدۀ بی برو برگردی و برمی‌گردی روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود جای دل، آن‌چه شکسته‌ست، قفس خواهد بود از سر مأذنۀ کعبه اذان می‌خوانیم قبلۀ کج شده را سوی تو می‌چرخانیم هر کجا می‌نگرم ردّ عبورت پیداست کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست تازه این اول قصه‌ست، حکایت باقی‌ست ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقی‌ست می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد ✍ 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
رسیدنش نفسی تازه داده دنیا را همان مسیح که احیا کند مسیحا را همان که یوسف کنعان به شوق دیدارش شده‌ست مشتریِ پا به قرص بازارش همان که چهره‌ی او نور فاطمی دارد کنار گونه‌ی خود، خال هاشمی دارد خدا کند بپذیرد مرا به خادمی‌اش سپید بخت شوم مثل خال هاشمی‌اش سلام یوسف زهرا! خوش آمدی آقا امید آخر دنیا! خوش آمدی آقا سلام یوسف زهرا! تورا صدا کردم برای آمدنت آمدم دعا کردم نگو که فاصله‌ی ما هزار فرسنگ است ببین که مادر پیرم چقدر دلتنگ است عزیز فاطمه عمری‌ست بی تو دربدریم هزار جمعه گذشت و هنوز بی خبریم عزیز فاطمه آقا! کجاست خانه‌ی تو؟! گرفته است دل تنگ ما بهانه‌ی تو تو آخرین پسر خانواده‌ی ماهی تو آبروی زمینی، بقیة اللهی... ✍ 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620