eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
1.5هزار دنبال‌کننده
21 عکس
12 ویدیو
29 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
گریز سوم👇 آقای خوبم... جان عالم به فدای مظلومیت شما... در عالم غربت به‌ شهادت رسیدید... اما وقتی شیعیان خبردار شدن... کفن قیمتی آوردند... برای تشییع جنازه همه آمده بودند... بدن شما رو با عزت و احترام تشییع کردند... با چه عظمتی بدن مبارک دفن شد... اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله... دلها بسوزه... برا اون آقایی که بدنش سه روز روی زمین کربلا... بدون غسل و کفن... ای خدا... کاش به همین اکتفا میکردند... صدا زدند اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... ده نفر اونقدر با اسب روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند... جلو چشمان بچه های حسین... جلو چشمان خانم زینب کبری... تمام استخوان ها شکست... 🔸به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود 🔸مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود 🔸مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند 🔸مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود 🔸سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا 🔸کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود الا لعنت الله علی القوم الظالمين فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است 🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است قربونت برم آقای کریم... عزیز زهرا... یا حسن... 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است میدونی چرا امام حسن حرم نداره... این تعبیر منه... آخه مادرش زهرا حرم نداره... ای...غریب حسن... ای...غریب حسن... ((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه... بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...)) 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است 🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است 🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است آی اونی که گفتی مریض دارم... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... خدا ميدونه... سفره امام حسن با بقیه فرق داره... کسی رو بی جواب بر نمیگردونه... امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته... آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید... اگه برات کربلا هم میخواهی... از امام حسن بگیر... 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دلت آماده شد... بسم الله... 🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین 🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است تا به آقا زهر دادند... صدای ناله اش بلند شد... فرمود... بگید برادرم حسین بیاد... ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر... یک نگاه کرد... دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده... صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده... طاقت نیاورد... عرضه داشت... آخ برادر خوبم... حسنم... چه بلایی سرت آوردند داداش... همین جا بود... اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد... یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد... دید حسینش داره گریه میکنه... صدا زد... حسینم... برادرم... گریه نکن حسین جان... (یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا) حسین جان... برادرم... هر کس برا من گریه میکنه... تو ديگه برا من گریه نکن حسین... لا یوم کیومک یا اباعبدالله همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین... تو ديگه برای من گریه نکن حسین... ((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه)) آخ آقا جان امام حسن... چشمان مبارک رو باز کردی... دیدی برادرت حسین... بالا سرت نشسته... داره گریه میکنه... اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد... دید شمر با خنجر برهنه... آقا جانم امام حسن... لحظات آخر فرمودید بگید خواهرم زینب بیاد... اما کربلا... ابی عبدالله صدا زد... زینبم... خواهرم برگرد... خواهرم برگرد نبینی... 🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن آه آتشینم. فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
گریز دوم: تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند... سریع خودش رو به بردار رسوند... نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه... سر حسنش رو در آغوش گرفت... روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد... عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله... چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند... آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا... وقتی صدای ابالفضل بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین برادرت رو دریاب... فقط همین رو بگم... ابی عبدالله یه نگاه کرد... دید فرق عباسش شکافته... دستهاش رو قطع کردند... تیر به چشمش زدند... صداش به ناله بلند شد... الان انکسر ظهری کمرم رو شکستند... بی برادرم کردند... 🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد 🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد 🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم 🔸منو تنها نگذار ای علمدارم فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
ای غریبی https://eitaa.com/fatemi8/790 شهادت مظلومانه امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/791 تدفین امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/792 چون مرغ پرشکسته که زخمیست بال او ps://eitaa.com/fatemi8/236 تلاش کرد نَیُفتَد ولی ز پا افتاد https://eitaa.com/fatemi8/237
شهادت مظلومانه امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/791
تدفین امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/792
امام مجتبی علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/793
مسمومیت امام مجتبی علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/794
ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد https://eitaa.com/fatemi8/220
از بس که زخمهای دلم بی شماره بود https://eitaa.com/fatemi8/221
از بس حسن بخشنده و مهمان نواز است https://eitaa.com/fatemi8/222
از آن سوزم حسینم جسم من در خاک بسپارد https://eitaa.com/fatemi8/224
طشتی در مدینه و طشتی در شام https://eitaa.com/fatemi8/226
عوض لاله و گل بر بدنت https://eitaa.com/fatemi8/229
سال‌های پیش بال آسمانی داشتیم بال پروازِ کران تا بی کرانی داشتیم میوه بودیم و سر سال استفاده می‌شدیم چون که بالای سر خود باغبانی داشتیم چهار فصل موی ما برف زمستانی نداشت پیر هم بودیم اگر رنگ جوانی داشتیم روزها گردی اگر بر روی دل‌ها می‌نشست شب که می‌شد سنت خانه تکانی داشتیم مثل شیر مادرانِ ما حلال و پاک بود در میان سفره‌ها گر لقمه نانی داشتیم نذریِ روز ظهورِ مهدیِ موعودمان صبح‌ها چله به چله، عهد خوانی داشتیم صبح جمعه پیشواز تکسوار فاطمه روی پشت بام‌ها صوتِ اذانی داشتیم گاه‌گاهی جمعه‌ها اهل زیارت می‌شدیم گاه‌گاهی میل سجده، جمکرانی داشتیم ثانیه ثانیه‌هامان پای آقا می‌گذشت آی مردم! یک زمان صاحب زمانی داشتیم َپَر نداریم و دل بِپَّر نداریم و... فقط یادمان باشد که این‌ها را زمانی داشتیم ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
درخت‌های اُمیدیم، از دیار حسن پُر از شکوفه‌ی عشقیم در بهار حسن به سَلسَبیل و به زمزم که احتیاجی نیست! رسیده است لبِ ما به جویبار حسن به دخل کاسبی‌ام برکتی فراوان داد از آن زمان که شدم خادم تبار حسن همین دو لقمه‌ی نان را حسن به ما بخشید گرفته سفره‌ی ما رنگ از اعتبار حسن کریم‌بودنِ او قابلِ محاسبه نیست... کجا ترازوی ما و کجا عیار حسن؟! کدام شاه نشسته است با جذامی‌ها؟!... بلند می‌شوم از جا به افتخار حسن شنیده‌ام که به سگ هم غذا تعارف کرد! هنوز ماتم از این لطفِ بی شمار حسن بنازمش که چنان شیر، از جمل برگشت چه کرد در دل آن فتنه، ذوالفقارِ حسن من از طفولیتم عاشق دو شاه شدم منم دچار حسین و منم دچار حسن در اربعین حسینی، حسن جلودار است قدم زدم همه‌ی جاده را کنار حسن عمودِ یکصد و هجده، بهشتِ مشّایه‌ست خدا رسانده خودش را سرِ قرار حسن حسین با همه‌ی دلرُبایی‌اش، حسنی‌ست ببین دل از همه بُردن شده‌ست کار حسن خیالبافی من‌ صحن‌سازیِ حسن است... شبیه مشهد ما می‌شود مزار حسن * * * میان معبری از نور، ناگهان شب شد چه دید در دل آن کوچه، چشم تار حسن؟! حرام‌لقمه به مادر دو دست سیلی زد... سیاه شد پس از آن کُلِّ روزگار حسن ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
◾️روضه های آخر صفر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم https://eitaa.com/fatemi8/812 امام حسن مجتبی علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/219 امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/795
ما هرچه که هستیم غلام حسن هستیم دیوانه و سرگشته‌ی نام حسن هستیم یکبار نشد روزی ما را نرساند شرمنده‌ی الطاف مدام حسن هستیم با مرد جذامی سر یک سفره نشسته دیوانه‌ی این لطف و مرام حسن هستیم اصلاً به کسی ربط ندارد که همه عمر_ ریزه خور دستانِ امام حسن هستیم صلح حسن از هر نظری عین قیام است ما تابع این صلح و قیام حسن هستیم از صلح حسن هست حسینی شدن ما باید بنویسند حسن بر کفن ما ما زنده از آنیم که آرام نگیریم ترسی به دل از فتنه‌ی ایام نگیریم از روز ازل نوکر این خانه شدیم و جز بر در این خانه سرانجام نگیریم مجنون حسینیم و همه شهر بدانند زشت است که مجنونِ حسن نام نگیریم هر کس به طریقی بشود مست؛ ولی ما جز از لب پیمانه‌ی او کام نگیریم هر وقت بنا شد که بسازند حرم را ما کارگری کرده و انعام نگیریم روزی برسد صاحب زوار شود او مانند امامان حرم دار شود او او شاه کرم هست و برایش حرمی نیست بالاتر از این غم به خدا هیچ غمی نیست حکام عرب را چه به این خاک مطهر افسوس! بقیع دست امیر عجمی نیست این بی حرم آن‌قدر کریم است و کریم است که بخشش صد حاتم طایی رقمی نیست آقای مدینه چه غریب است خدایا در خانه‌ی خود کشته شدن داغ کمی نیست از ماتم او عرش خدا غرق عزا شد افسوس که این مرثیه را محتشمی نیست باید بسرایند همه از کرم او تجدید بنا می‌شود آخر حرم او ای وای از آن روز که بال و پر او سوخت از زهر هلاهل همه‌ی پیکر او سوخت این زهر چنان بود که شد پیکر او سبز این زهر چنان بود که پا تا سر او سوخت طشت است پر از خون و جگر پاره، خدایا با دیدن این صحنه، دل خواهر او سوخت فرمود که "لا یوم کیومک" به حسینش از ماتم بی سر شدن پیکر او سوخت راحت شده از خاطره‌ها، شاهد کوچه زآن روز که در آتش کین، مادر او سوخت این زهر که نه، کوچه‌ی غم خون‌جگرش کرد نزدیک چهل سال چو شمعِ سحرش کرد ✍️ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
فقیر آمد سراغش، سیر برگشت سفیه ساده با تدبیر برگشت کرامت خواست سَر بالا بگیرد حسن را دید و شد تحقیر، برگشت هزاران حیله‌ی آل امیه برای جنگ، بی تأثیر برگشت خدا تنها خبر دارد که دستش کجاها رفت تا شمشیر، برگشت چه آمد بر سرش در کوچه آن‌روز که کودک رفت اما پیر برگشت مسیر خانه تا مسجد، کم، اما حسن با مادر خود دیر برگشت نوشتند او میان کوچه دق کرد فقط با معجزه، تقدیر برگشت برای زینب عاشورا شد آغاز چو تابوت حسن با تیر برگشت ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
بشير خبر شهادت امام حسين عليه السلام و فرزندان ام البنين عليهاالسلام را به ام البنين بدهد. راوي مي گويد: اهل بيت امام حسين عليه السلام از كربلا دور شدند و روانه ي مدينه گرديدند. بشير گفت وقتي كه به نزديك مدينه رسيديم، امام علي بن الحسين عليهماالسلام فرود آمد، بار شترش را پايين آورد چادرش را نصب كرد، زنانش را پياده كرد و آنگاه فرمود اي بشير خدا پدرت را رحمت كند. او شاعر خوبي بود و آيا تو نيز از شعر بهره اي داري؟ بشير مي گويد عرض كردم: آري اي فرزند پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم من هم شاعرم. امام زين العابدين عليه السلام فرمود: برو به مدينه و خبر شهادت اباعبدالله الحسين عليه السلام را برسان بشير مي گويد: اسبم را سوار شدم و تند آمدم تا اين كه وارد مدينه شدم وقتي كه به مسجدالنبي صلي الله عليه و آله و سلم رسيدم، صدايم را به گريه بلند كردم و اين شعر را سرودم. يا أهل يثرب لا مقام لكم بها قتل الحسين فادمعي مدرارا اي اهل مدينه ديگر در مدينه نمانيد چرا كه حسين كشته شد پس فراوان اشك بريزيد. الجسم منه بكربلاء مضرج و الرأس منه علي القناة يدار بدنش در كربلا در ميان خاك و خون غلتيده است در حالي كه سر او بالاي نيزه گردش مي كند. در اين هنگام بود كه تمام زنان محجبه و پرده نشين مدينه از خانه هاي خود بيرون آمدند موهايشان را پريشان كردند صورتهايشان را خراشيده فرياد ماتم سرمي دادند. من گريه كننده اي بيشتر از آن روز و براي مسلمانان روزي ناگوارتر از آن روز نديدم. ام البنين عليهاالسلام گفت:: اي بشير از اباعبدالله الحسين عليه السلام برايم بگو. بشير خبر شهادت چهار فرزندش را به او داد وي گفت: رگهاي قلبم بريده شد فرزندانم و هر آنچه در زير آسمان كبود است فداي اباعبدالله الحسين عليه السلام باد از حسين برايم خبر بده بشير گفت: خداوند به سبب مصيبت مولايمان امام حسين عليه السلام به شما پاداش بزرگ عنايت كند. اين سخنان ام البنين عليهاالسلام نيروي ايمان و مقدار پيروي او را از امام حسين عليه السلام نشان مي دهد. چرا كه علاقه ي او نسبت به آن حضرت تنها به خاطر امامت بود. همچنين، اين سخن ام البنين عليهاالسلام كه: اگر حسين عليه السلام زنده باشد كشته شدن چهار فرزندم اهميت ندارد، درجه ي بلند ديانت او را آشكار مي سازد. اينجا است كه بعد از واقعه ي جانگداز كربلا ام البنين عليهاالسلام در مدينه و در قبرستان بقيع هر روز مي رود براي امام حسين عليه السلام و فرزندانش عزاداري مي كند در اول كتاب چهره ي درخشان قمر بني هاشم عليه السلام مفصلا بيان شده است. ام البنين كسي كه غم به دلش كرده آشيانه منم شرار درد به جانش كشد زبانه منم كسي كه در دل درياي غم فتاده و نيست ره نجاتش از اين ابر بيكرانه منم كسي كه مادر خوشبخت روزگاران است و ليك تير بلا را بود نشانه منم كسي كه همسري با علي بود فخرش و ليك غم زده بر هستيش زبانه منم كسي كه سيده ام البنين بود نامش و ليك مانده از اين نام بي نشانه منم به ياد قبر عزيزان خويشتن هر روز كسي كه ساخته اندر بقيع لانه منم شدم غريب پس از عون و جعفر و عباس كسي كه بار غريبي كشد به شانه منم كسي كه چار پسر بوده حاصل عمرش كه از شهادتشان خورده تازيانه منم شنيده ام كه به چشمش نشست تير جفا كسي كه باز بر آن تير شد نشانه منم شنيده ام كه شده پايمال، جسم حسين كسي كه سوزد از اين داغ جاودانه منم غريب داشت بلا را دريغ مادر نيست كسي كه گريه بر او كرده مادرانه منم دو نازدانه ز عباس من بجا مانده كسي كه سوخته با اين دو شمع خانه منم قلم زده است «مؤيد» چو در مصيبت من كسي كه شافع او شد به اين بهانه منم
صدا در سینه ها ساکت که اینک یار مى اید ز راه شام و کوفه سیدسجاد مى آید غبار راه بس بنشسته بر رخسار چون ماهش به چشم آیینه ایزد نمایى تار مى آید الا اى دردمندان مدینه با دو صد حسرت طبیب دردمندان با دل تبدار مى آید الا اى بانوان اهل یثرب پیشواز آیید که زینب بى برادر با دل غمخوار مى آید بیا ام البنین با دیده گریان تماشا کن که اردوى حسینى بى سپهسالار مى آید