eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
1.5هزار دنبال‌کننده
21 عکس
12 ویدیو
29 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸آه از آن ساعت که سبط مصطفی 🔸گشت وارد بر زمین کربلا (فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْض)ِ (لهوف ص 116) تا رسیدند به کربلا... ابی عبدالله فرمود: این سرزمین چه نام داره؟ گفتند آقا به اینجا کربلا میگن... تا گفتند کربلا... حضرت فرمودند: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ 🔸بار بگشائید اینجا کعبه جانان ماست 🔸سرزمین کربلا قربانگه یاران ماست 🔸بار بگشائید و بر بندید چشم از هر چه هست 🔸این منای عشق و منزلگاه جاویدان ماست ابی عبدالله صدا زد... خیمه ها رو بر پا کنید... اینجا وعده گاه ماست... یکی یکی این زن و بچه ها رو از محملها پیاده کردند... حالا میخواد عقیله بنی هاشم... زینب کبری از محمل پایین بیاد... تصور کن ... جوون های بنی هاشم اومدند... دور محمل زینب رو گرفتند... مبادا نامحرما قد و بالای خانم رو ببینند... من ميگم ... شاید عباس علمدار اومده... زانوها رو خم کرده... علی اکبر دست عمه جانش رو گرفته قاسم عنان مرکب رو گرفته... ابی عبدالله مواظب خواهره... 🔸با احتیاط خواهر خود را پیاده کرد 🔸طوری که آب در دل زینب تکان نخورد با چه عزت و احترامی... خانم رو از محمل پیاده کردند... حقشم همینه... آخه خانم زینب... ناموس خداست... دختر علی هست... احترام داره... آماده ای بگم یا نه؟ 🔻گریز آی جوون های بنی هاشم... نبودید روز یازدهم... عمه جانتون زینب... همه زن و بچه ها رو سوار کرد... دید تنهای تنها مونده... دور تا دورش رو نامحرما گرفتند... یک نگاه انداخت به سمت شط فرات... صدا زد... آی ابالفضل... آی غیرتی... پاشو ببین خواهرت بین نامحرماست... یه نگاهم به سمت گودی قتلگاه... صدا زد... حسین جان... ببین خواهرت رو دارن به اسارت می برند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸به سوی شام و کوفه ام 🔸چه ظالمانه می برند 🔸نمی روم ولی مرا 🔸به تازیانه میبرند (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) https://eitaa.com/fatemi8/404
ورود_به_کربلا آه از آن ساعت که سبط مصطفی https://eitaa.com/fatemi8/404
مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست.رقیه https://eitaa.com/fatemi8/382
منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم.رقیه https://eitaa.com/fatemi8/383
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم https://eitaa.com/fatemi8/384
دید زینب چون به دشت کربلا https://eitaa.com/fatemi8/385
روز عاشورا دارم به سرهوای تو https://eitaa.com/fatemi8/389
نام تو زیباست .شب عاشورا https://eitaa.com/fatemi8/388
اینجــا نگــــارخـــانـۀ گـــل‌هــای پـرپـر است اینجـــا بهشـت ســرخ بدن‌های بی‌سـر است حیـــران ستــــاده‌اید چـــــرا ای بنــی‌اســد امـــــروز روز دفــــــن عــــزیــــز پیمبــر است مــن می‌شنـــاسم ایــن شهـدا را یکی‌یکی ســـرهـــایشان اگـــرچـه بـریده ز پیکـر است ایــن پیکــــر حبیـب بـــــوَد، ایــن تـــن زهیر این مسلم‌ بن‌ عوسجه، این عون وجعفر است ایــن پیکـــری کــــه مــانده بـه گودال قتلگاه قـــــرآن آیـــــه‌آیـــۀ زهــــــرای اطهـــر اسـت ایـــن زخـــم‌ها کــه مـانده بر این نازنین بدن آثــــار تیــــر و نیـــزه و شمشیر و خنجر است دارد دو زخـــم بــــر کمــــر و بــر جگــر نهان زخمـــی کـــه هـــر دو بـاعث قتل مکرر است داغ بـــــرادر آمــــــده یـــک زخــــم بــر کمر زخمـــی کـــه مــانده بر جگرش داغ اکبراست نتـــوان شمــرد زخـم تنـش را به دیـد چشم از بس کـــه جـــای زخم روی زخم دیگر است ایـــن پیکــــر گسیختـه از هم از آن کیست؟ ایــن اسـت آن علــی که شبیـه پیمبــر است چیـــزی نمــــانــده از بـــــدن پــاره‌پــاره‌اش زخــم تنـش ز پیکـــــر بـــابـا فـــزون‌تـر است ایــــن جســــم پــاره‌پـارۀ دامــاد کربـلاست کـــو را عروس، نیـزه و شمشیر و خنجـر است پیـــراهـن زفــــاف، زره گشتــــه بـــر بــدن بــــاران تیــــر: لالـــه، حنـا خـون حنجر است یک کشته دفن گشته همین پشت خیمه‌ها نامش علی‌ست ذبح عظیم است واصغر است بــــا هـــم کنیــد رو بــه سـوی نهـر علقمـه آنجــــا تـــن شـــریف علمــــدار لشکــر است دست و ســرش جـــداست ولـی مثـل آفتاب در مــوج خـــون بـــه دشت بلا نورگستر است «میثم!» مزار این شهدا در دل است و بس زیـــرا کـــه دل مقـــام خداونـد اکبــر است
دارد دلم بهانه گودال قتلگاه داغ دلم نشانه ی گودال قتلگاه بی بال و پر دوباره به معراج می رود تا عرش بی کرانه ی گودال قتلگاه دلتنگ حال روضه ی گودال گشته باز سر می نهد به شانه ی گودال قتلگاه گشته به پا، به شور و نوا، مجلس عزا در بزم عاشقانه ی گودال قتلگاه زینب به نوحه خوانی و زهراست سینه زن با دختری، میانه ی گودال قتلگاه می خواند او به ناله که: خنجر به دست، شد آن بی حیا روانه ی گودال قتلگاه آتش به جان عالم و آدم فتاده از غم های نازدانه ی گودال قتلگاه آورده در خروش همه کائنات را این "روضه ی زنانه" ی گودال قتلگاه حالا دگر زمین و زمان گریه می کند در محفل شبانه ی گودال قتلگاه شد شعله ور دل و خاکسترش نماند از سوز مادرانه ی گودال قتلگاه ذکر "غریب مادر" زهرا هنوز هست محزون ترین ترانه ی گودال قتلگاه
بوی غم بوی جدایی بوی هجران می رسد کربلا آغوش خود وا کن که مهمان می رسد ناقه ام در گل نشته چاره ای کن یا حسین دیر اگر آیی کنارم، بر لبم جان می رسد حاجی زهرا علم کن خیمه هایت در منا زین عطش آباد بوی عید قربان می رسد خاک سرخ این بیابان بوی مادر می دهد گوش کن آوای محزون حسین جان می رسد گو فرات بی مروت این قدر هو هو مکن کودک شش ماهه ای با کام عطشان می رسد کمتر از ده روز دیگر بی برادر می شوم روزگار عشق بازی ها به پایان می رسد در همان لحظه که ترکیب رخت پاشد ز هم از حرم زینب به گیسوئی پریشان می رسد کمتر از ده روز دیگر از فراز نیزه ها درچهل منزل به گوشم صوت قرآن می رسد قافله سالار زینب گو شبی بر ساربان وقت خاتم بخشی دست سلیمان می رسد وای از هنگامهٔ وصلی که یک نیزه سوار رو به رو با خواهری پاره گریبان می رسد من به محمل سر برهنه تو به روی نیزه ها نالهٔ وا غربتا تا عرش رحمان می رسد
خیمه گاه اینجــا نگــــارخـــانـۀ گـــل‌هــای پـرپـر است https://eitaa.com/fatemi8/417
دارد دلم بهانه گودال قتلگاه https://eitaa.com/fatemi8/418
بوی غم بوی جدایی بوی هجران می رسد https://eitaa.com/fatemi8/419
روضه و مرثیه: سه بار گربه امام بر برادر https://eitaa.com/fatemi8/374 سعی کن نوکر دربار تولا باشی https://eitaa.com/fatemi8/381 چقدر نام تو زیباست اباعبدالله(عاشورا) https://eitaa.com/fatemi8/394 عالم همه محزون و پریشان حسین است شام غریبان https://eitaa.com/fatemi8/396 هجوم موجِ بلا را به چشمِ خود دیدم https://eitaa.com/fatemi8/398 ای خدا شب شده و من چه کنم..مسلم https://eitaa.com/fatemi8/400 ورود_به_کربلا الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم https://eitaa.com/fatemi8/402 ورود_به_کربلا آه از آن ساعت که سبط مصطفی https://eitaa.com/fatemi8/404 مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست.رقیه https://eitaa.com/fatemi8/382 منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم.رقیه https://eitaa.com/fatemi8/383 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم https://eitaa.com/fatemi8/384 دید زینب چون به دشت کربلا https://eitaa.com/fatemi8/385 علی اکبر https://eitaa.com/fatemi8/386 حضرت عباس https://eitaa.com/fatemi8/387 روز عاشورا دارم به سرهوای تو https://eitaa.com/fatemi8/389 اربعین https://eitaa.com/fatemi8/390 نام تو زیباست .شب عاشورا https://eitaa.com/fatemi8/388 اربعین https://eitaa.com/fatemi8/391 تا تو بودی https://eitaa.com/fatemi8/109 خیمه گاه اینجــا نگــــارخـــانـۀ گـــل‌هــای پـرپـر است https://eitaa.com/fatemi8/417 دارد دلم بهانه گودال قتلگاه https://eitaa.com/fatemi8/418 بوی غم بوی جدایی بوی هجران می رسد https://eitaa.com/fatemi8/419
هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله ایــن قافله تــــا کربلا دیگــر نـــدارد فاصله از کعبه گِـــل آمده، تـــا کعبه دل می رود این کاروان غم فزا، منزل به منزل می رود یک زن میان محملی، بر ناقه در تاب و تب است عبـاس و اکبــر دور او، ایـن زن خدا یا زینب است هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله ایــن قافله تــــا کربلا دیگــر نـــدارد فاصله لحظه به لحظه می شود درد و غمش در دل فزون گویـد حسینش زیــر لـب انّا الیه راجعون نجمه نمی گیـــرد نگــاه از روی ماه قاسمش با اشک حسرت میزند شانه به موی قاسمش هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله ایــن قافله تــــا کربلا دیگــر نـــدارد فاصله در مهد آغوش رباب، رفته علی اصغر به خواب بوسد گلـــوی نــاز او، امّــا دلــش در اضطراب وقتی رقیه پــرده محمل بـه بالا می برد دل می برد از قافله چون نام بابا می برد شاعر: استاد غلامرضا سازگار کاروان کربلا https://eitaa.com/fatemi8/425
گشته دارُ العزا،همه ی عالمین کربلایی شده،کاروان حسین یا حسین یا حسین... با دلی غمزده،بهر این کاروان قل هوالله و هَم،فَدخُلوها بخوان یا حسین یا حسین... زینب اینجا شود،مضطر و نیمه‌ جان آه از مَقتل و،چَشم نا مَحرمان یا حسین یا حسین.. روزی اینجا شود،شور محشر به پا سر قرآن رود،به روی نیزه ها یا حسین یا حسین.. بین گودال خون،با غمی بی کران میشود مادری،زین عزا نوحه خوان یا حسین یا حسین... کاروان کربلا https://eitaa.com/fatemi8/426
افتاده ای برای چه از پا؟ بلند شو خوردم زمین کنار تو, از جا بلند شو لشکر به قامت خم من خنده می کند شد علقمه محلِّ تماشا, بلند شو لب تشنه اصغرم دگر از حال رفته است گوید رباب؛ حضرت دریا بلند شو مادر فتاد روی زمین گفت: “یاعلی” تو هم به اسم اعظم بابا بلند شو یک جور می دهیم جواب سکینه را باشد… بیا به خیمه تو حالا… بلند شو… من قول می دهم که به رویت نیاورد که خالی است مشک تو سقّا, بلند شو اکنون که خوانده ای تو برادر حسین را خواهر بگو به زینب کبری, بلند شو امّ البنین نیامده, زهرا که آمده بی دست من, به خاطر زهرا بلند شو رضا رسول زاده
غم عشقت بیابان پرورم کرد هوایِ وصل بی بال و پرم کرد به من گفتی صبوری کن صبوری صبوری ترفه خاکی بر سرم کرد آی .. خدایا زینبم تنها و بی کس کَسِ بی کس به فریادِ دلُم رس خدایا من همان محمل نشینم من همونی ام که وقتی نسیم پردۀ محملُ کنار زد ، گوشۀ چادرم پیدا شد . حسینم برا عباسم اخم کرد ( زبانِ حال ) عباس مگه نمی بینی نسیم پردۀ محملُ کنار زده .. حالاببین به چه روزی افتادم .. حالا ببین به چه روزی افتادم .. معجرم اینطرف .. خِماره ام اون طرف .. چنان در خیمه ها آتش به پا شد که دامن ها پناهِ شعله ها شد به عمقِ جانِ من این غم چنان شرار افروخت در آن دیار دلِ خیمه ها برایم سوخت ... ایام هفتۀ دفاعِ مقدس ، یادی کنیم از همۀ گذشتگان ، شهدا ، امام شهدا .. خیمه ها میسوزد و شمعِ شبِ تارِ عزاست کربلا .. ماتم سراست .. مجمعِ پیغمبران در قتلگاهِ کربلاست کربلا .. ماتم سراست
از تل زینبیه زینب صدا می زد حسین با قامتی خمیده زینب صدا می زد حسین رنگی ز رخ پریده زینب صدا می زد حسین هر جا به هر بهانه زینب صدا می زد حسین در زیر تازیانه زینب صدا می زد حسین بالین جسم عباس زینب صدا می زد حسین پاشیده شد گل یاس زینب صدا می زد حسین کنار نعش اکبر زینب صدا می زد حسین قاتل چو بر مقتل رسید زینب صدا می زد حسین تا حنجر شه را برید زینب صدا می زد حسین در خیمه گاه در قتلگاه زینب صدا می زد حسین در کوفه و شام بلا زینب صدا می زد حسین