eitaa logo
فاطمیه
12 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📋ای خدا صبر بده در غم بي‌مادری‌ام / *بخش اول صوت* (س) ۱۳۹۲ مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای خدا صبر بده در غم بي‌مادری‌ام سخت لبريز شده عاطفه‌ی دختري‌ام مادرم كو كه كِشد دست نوازش به سرم يا مرا هم ببرد يا كند از غم بري‌ام خانه داري شده كار من طفل معصوم نيست اي مادر من تجربه‌ي مادري‌ام فضه فكر من و فكر حسنين است ولي من غم خانه‌نشين دارم و از خود بري‌ام تربت مخفي تو هست همه دلخوشي‌ام همه آرامشم اين است كه من كوثري‌ام @seyedrezanarimani گل بستر نظرم را به خودش جلب نمود تا زِ يادم نرود زخم تو اي بستر‌ي‌ام با نگاه در و ديوار شود پايم سست پشت در زائر قبر پسر آخري‌ام كاشكي رنگ درِ خانه عوض مي‌گرديد من خودم سوخته از اين در خاكستري‌ام اي خدا، شكر كه بابا و برادر دارم واي از آن دم كه سرِنيزه كند سروري‌ام زير خورشيدِ سرت محمل بي‌سايه رود تابشي كن كه نبينند به بي معجري‌ام *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 روضه تدفین حضرت زهرا (س) / *بخش دوم صوت* (س) ۱۳۹۲ مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا امیرالمؤمنین (ع) فاطمه‌ش رو خاک کرد، همچین که اومد این بدن رو تو قبر بذاره یه نگاه داخل قبر کرد... (آخه رسمه؛ یه نفر اول میره تو قبر، یه نفر هم بالا می‌ایسته، بدن رو میده به اون شخصی که تو قبر ایستاده تا بدن رو تو قبر بذاره.) اما امیرالمؤمنین بالاسرِ قبر ایستاده، یه نگاه دور و برش کرد دید محرمی نداره؛ بچه‌های قد و نیم‌قد همه ایستادن دارن تماشا میکنن، ببینن بابا میخواد چه کنه.... یه مرتبه دید دوتا دست از تو قبر بیرون اومد، فاطمه‌م رو تحویلم بده..... تا امیرالمومنین دست‌های رسول الله رو مشاهده کرد خیلی شرمنده شد، خیلی خجالت کشید؛ یاد شبی افتاد که پیغمبر دست فاطمه رو تو دستش گذاشت؛ علی‌جان، دخترم امانته تحویل توست، یه وقت نکنه از برگ گل نازک‌تر بهش بگی، این دختر خیلی حساسه علی جان، مواظب دخترم باش.... پیغمبر همه‌ی این سفارشات رو به علی فرمود، امیرالمؤمنین هم قبول کرد... @narimani_matn تا دو دست پیغمبر از قبر بیرون اومد، امیرالمؤمنین یاد این حرف‌ها افتاد خیلی خجالت کشید، سرش رو پایین انداخت، فرمود یارسول الله؛ امانتت رو تحویل بگیر، اما خیلی شرمنده‌م. امانتی که به من تحویل دادی این شکلی نبوده، امانتی که به من تحویل دادی پهلو شکسته نبود آقا، شرمنده‌م؛ درست نتونستم امانت داری بکنم... اما اینجا یه جایی بود که امام شرمنده شد، اینجا یه جایی بود امیرالمومنین خجالت کشید؛ یه جای دیگه روهم من سراغ دارم، یه امامی خیلی شرمنده شد... همچین که قنداقه رو تو بغلش گرفته، هی یه قدم میره سمت خیمه‌ها، هی یه قدم برمیگرده، هی میگه با چه رویی به خیمه‌ها برگردم؛ الان مادرش منتظره، بچه رو به من داده سیرابش کنم و برگردم. اما یه مرتبه دیدن آقا رفت پشت خیمه‌ها رو زمین نشست، یه قبر کوچولو کند، تا اومد این بدن رو تو قبر بذاره، یه مرتبه دید یکی داره میگه حسین صبر کن، بذار یه بار دیگه بچه‌م رو ببینم... یاحسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋چشاتو وا کن فاطمه جانم (س) ۱۳۹۲ مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مشکل گشا رو حاجت‌روا کن چشاتو وا کن ، فاطمه جانم فکری به حال این بچه‌ها و... ...این مرتضی کن، فاطمه جانم چشاتو وا کن ، نگو که دیگه درب بهشت من مُهر و موم شد منو صدا کن ، نگو که هرچی میون ما بود دیگه تموم شد تا ناله‌ی "وا اُمّا" شنیدم پیراهن صبرم‌و دریدم نمیدونم من چه‌جور رسیدم! گاهی نشستم ، گاهی دویدم تو رو که دیدم ، دیگه بریدم خودم رو تا پیش تو کشیدم آرزوم این بود زنده‌ت ببینم حقم نبود کردی ناامیدم @seyedrezanarimani یه بار علی جان برا تو مردم زنده شدم باز برات بمیرم برای اشک چشات بمیرم برای بغض صدات بمیرم اشک چشاتو بذار بگیرم به روی زخمام برا تبرک اینم بگم که شفام همینه "هذا فِراقٌ بَيْني وَ بَيْنُک" بمیرم ای که بابای خاکی حالا تو و سر تا پای خاکی دستای خاکی ، پاهای خاکی عمامه خاکی ، عبای خاکی دلم رو برده یه جای خاکی چادر و اون ردپای خاکی شکسته گوشواره‌های خاکی گریه‌های مجتبای خاکی @narimani_matn آخ گفتی کوچه دلم رو کنده نامرد کوچه بهم میخنده هی میگه قنفذ، رو به مغیره که مالیات به این روزا چنده شد حرف قنفذ، چطوره بازوت؟ گفتم مغیره، چطوره پهلوت؟ از وقتی پاشون وا شد به خونه وا شد به این خونواده تابوت وا شده لبهات دوباره خندون تابوت‌و ساختم با دست لرزون راحت خیالِت از بابت اون.... ...نزنه میخاش از جایی بیرون راستی ز در هم با چشم گریون بیرون کشیدم اون میخ پر خون راحت خیالِت از بچه‌هامون کاش در نداشت این صحن و سرامون ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn