📋ای خدا صبر بده در غم بيمادریام
#سبک_روضه / *بخش اول صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#ایام_فاطمیه ۱۳۹۲
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای خدا صبر بده در غم بيمادریام
سخت لبريز شده عاطفهی دختريام
مادرم كو كه كِشد دست نوازش به سرم
يا مرا هم ببرد يا كند از غم بريام
خانه داري شده كار من طفل معصوم
نيست اي مادر من تجربهي مادريام
فضه فكر من و فكر حسنين است ولي
من غم خانهنشين دارم و از خود بريام
تربت مخفي تو هست همه دلخوشيام
همه آرامشم اين است كه من كوثريام
@seyedrezanarimani
گل بستر نظرم را به خودش جلب نمود
تا زِ يادم نرود زخم تو اي بستريام
با نگاه در و ديوار شود پايم سست
پشت در زائر قبر پسر آخريام
كاشكي رنگ درِ خانه عوض ميگرديد
من خودم سوخته از اين در خاكستريام
اي خدا، شكر كه بابا و برادر دارم
واي از آن دم كه سرِنيزه كند سروريام
زير خورشيدِ سرت محمل بيسايه رود
تابشي كن كه نبينند به بي معجريام
*شاعر: #محمود_ژوليده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 روضه تدفین حضرت زهرا (س)
#متن_روضه / *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#ایام_فاطمیه ۱۳۹۲
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تا امیرالمؤمنین (ع) فاطمهش رو خاک کرد، همچین که اومد این بدن رو تو قبر بذاره یه نگاه داخل قبر کرد...
(آخه رسمه؛ یه نفر اول میره تو قبر، یه نفر هم بالا میایسته، بدن رو میده به اون شخصی که تو قبر ایستاده تا بدن رو تو قبر بذاره.)
اما امیرالمؤمنین بالاسرِ قبر ایستاده، یه نگاه دور و برش کرد دید محرمی نداره؛ بچههای قد و نیمقد همه ایستادن دارن تماشا میکنن، ببینن بابا میخواد چه کنه....
یه مرتبه دید دوتا دست از تو قبر بیرون اومد، فاطمهم رو تحویلم بده.....
تا امیرالمومنین دستهای رسول الله رو مشاهده کرد خیلی شرمنده شد، خیلی خجالت کشید؛ یاد شبی افتاد که پیغمبر دست فاطمه رو تو دستش گذاشت؛ علیجان، دخترم امانته تحویل توست، یه وقت نکنه از برگ گل نازکتر بهش بگی، این دختر خیلی حساسه علی جان، مواظب دخترم باش....
پیغمبر همهی این سفارشات رو به علی فرمود، امیرالمؤمنین هم قبول کرد...
@narimani_matn
تا دو دست پیغمبر از قبر بیرون اومد، امیرالمؤمنین یاد این حرفها افتاد خیلی خجالت کشید، سرش رو پایین انداخت، فرمود یارسول الله؛ امانتت رو تحویل بگیر، اما خیلی شرمندهم. امانتی که به من تحویل دادی این شکلی نبوده، امانتی که به من تحویل دادی پهلو شکسته نبود آقا، شرمندهم؛ درست نتونستم امانت داری بکنم...
اما اینجا یه جایی بود که امام شرمنده شد، اینجا یه جایی بود امیرالمومنین خجالت کشید؛ یه جای دیگه روهم من سراغ دارم، یه امامی خیلی شرمنده شد...
همچین که قنداقه رو تو بغلش گرفته، هی یه قدم میره سمت خیمهها، هی یه قدم برمیگرده، هی میگه با چه رویی به خیمهها برگردم؛ الان مادرش منتظره، بچه رو به من داده سیرابش کنم و برگردم. اما یه مرتبه دیدن آقا رفت پشت خیمهها رو زمین نشست،
یه قبر کوچولو کند، تا اومد این بدن رو تو قبر بذاره، یه مرتبه دید یکی داره میگه حسین صبر کن، بذار یه بار دیگه بچهم رو ببینم...
یاحسین...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋چشاتو وا کن فاطمه جانم
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#ایام_فاطمیه ۱۳۹۲
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشکل گشا رو حاجتروا کن
چشاتو وا کن ، فاطمه جانم
فکری به حال این بچهها و...
...این مرتضی کن، فاطمه جانم
چشاتو وا کن ، نگو که دیگه
درب بهشت من مُهر و موم شد
منو صدا کن ، نگو که هرچی
میون ما بود دیگه تموم شد
تا نالهی "وا اُمّا" شنیدم
پیراهن صبرمو دریدم
نمیدونم من چهجور رسیدم!
گاهی نشستم ، گاهی دویدم
تو رو که دیدم ، دیگه بریدم
خودم رو تا پیش تو کشیدم
آرزوم این بود زندهت ببینم
حقم نبود کردی ناامیدم
@seyedrezanarimani
یه بار علی جان برا تو مردم
زنده شدم باز برات بمیرم
برای اشک چشات بمیرم
برای بغض صدات بمیرم
اشک چشاتو بذار بگیرم
به روی زخمام برا تبرک
اینم بگم که شفام همینه
"هذا فِراقٌ بَيْني وَ بَيْنُک"
بمیرم ای که بابای خاکی
حالا تو و سر تا پای خاکی
دستای خاکی ، پاهای خاکی
عمامه خاکی ، عبای خاکی
دلم رو برده یه جای خاکی
چادر و اون ردپای خاکی
شکسته گوشوارههای خاکی
گریههای مجتبای خاکی
@narimani_matn
آخ گفتی کوچه دلم رو کنده
نامرد کوچه بهم میخنده
هی میگه قنفذ، رو به مغیره
که مالیات به این روزا چنده
شد حرف قنفذ، چطوره بازوت؟
گفتم مغیره، چطوره پهلوت؟
از وقتی پاشون وا شد به خونه
وا شد به این خونواده تابوت
وا شده لبهات دوباره خندون
تابوتو ساختم با دست لرزون
راحت خیالِت از بابت اون....
...نزنه میخاش از جایی بیرون
راستی ز در هم با چشم گریون
بیرون کشیدم اون میخ پر خون
راحت خیالِت از بچههامون
کاش در نداشت این صحن و سرامون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn