پس از نماز مغرب و عشاء سوسوی سرخآبی در افق غرب طربیل دیده میشود. اردنیها انگار پشت مرزشان با عراق نیروی نظامی پیاده کردهاند و آرایش دادهاند. کسرالحدود اکنون تهدید معتبر است...
فائدهی کشاندن نیروهای امنیتی و نظامی اردن به مرز شرقی آن با عراق در طربیل آن است که به همآن میزان مرزهای غربی اردن با فلسطین اشغالی روی جادهی بیتالمقدس از این نیروها خالی میشود، و شکستن مرزهای اردن با کرانهی باختری رود اردن آسانتر میشود...
پس از سه روز کنش کج دار و مریز، امروز کتائب حزبالله پشت بلندگوی مراسم عصرش پشت مرز عراق و اردن به طور رسمی از حضور ایرانیها در منطقهی طربیل رونمایی کرد. اکنون دیگر این حرکت برای عراقیها هم نه قومی و ملی که امی است...
حمید با ایدهی رباط پی ساختن مسجد در رطبه است و ایدهی من ساختن مسجد چاووش در طربیل است. وجود اکنونی مسجد چه در گمرک طربیل و چه در شهر رطبه اما ممکن است کار را به آن جا برساند که همآنها را با بازهیی از اردوهای جهادی امی بازسازی سازهیی و معنایی کنیم...
در پهنای امت، حلقههای میانی واقعی با حجت کار میکند. حلقههای میانی قلابی با کلید کار میکنند؛ کلیدشان را بزنند روشن میشوند و کلیدشان را بزنند خاموش میشوند...
تروریست خواندن امریکا و اسرائیل و اتباع ایرانی آنها دیر یا زود به خودمان کمانه میکند. آنها را چه بخوانیم؟ کفار...
جدای یک ارتباط زنده با شبکهی افق کاری روی مرز طربیل نداشتم. به حاج ابوطالب گفتم: میخواهم به طرف عراقی مثلث تنف بروم و کسی باید مه را به خاکریزهای مرزی کتائب حزبالله ببرد. نه نمیگفت و نه آری، و میگفت: توکل علی الله. بیرون که آمدم فهمیدم صبح تنف را با پهپاد زدهاند...
تفاوت درشت کتائب حزبالله عراق با حرکت حزبالله لبنان برایم هماین بود که دست دومیها کتاب میدیدم...
اگر کسی فکر میکند با روایت ملی مقاومت در عراق و در لبنان و در ایران میتواند در جنگ روایت امی با امریکا و با اسرائیل و با انگلیس برنده شود بهتر است بیشتر فکر کند...
34.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راهیان قدس؛ حرکت مردمی روی جادهی قدس به طرف صفر مرز خسروی، نقطهی چاووش ملی ایران اسلامی؛ جمعه، ۲۸ مهر ۱۴۰۲، کرمانشان...
دم غروب رفقای کتائب حزبالله عراق به مسجد آمده بودند. حرف بازگشت به طربیل بود. هنوز خبری از حملهی هوایی امریکاییها نیست. یک گروه رسانهیی از سازمان تبلیغات هم به آن جا آمده است. گفتیم که درگیر طراحی گام دوم حرکت در رطبه استیم، و طربیل را تنها باید ادامه داد و رسانه کرد...
آن دو نیروی فرهنگی کتائب حزبالله از بغداد راهی طربیل بودند. گفتم: اگر بتوانید کف میدان مرزی تجمع پرچم اسرائیل بکشید خوب است و اگر بتوانید شعارهای عبری سر دست بگیرید و برایشان نوشتم. تجربهاش را از موکبداری عراقیها داشتم: آن قدر غرق عملیات میشوند که از روایت غافل میشوند...
گفتم: عشائر اردنی کار دارد که بیایند پشت مرزشان با عراق؛ از هماین رانندههای سنگین اردنی معطل در صف خروج از عراق در پایانهی مرزی طربیل شروع کنید؛ یک موکب چای و شربت بزنیم و بنشینیم به گعده و برویم روی ذهنشان...
از نگهبان مسجد میپرسم: وزیرالقائد خود سید است؟ میگوید: خاصیت این شخصیت آن است که اگر خود سید را هم حذف کنند باز کسی است که بگوید جانشین او که است یا چه باید کرد. حمید گفت: حفرهاش آن است که با یک کلیک صاحب سکو میتوان کل این نهاد انتقال را حذف کرد...
میخواستند با آنها عکس بگیرم. عکس که گرفتم به عکاس گفتم یکی را هم تکی بگیر. این زن گفته است: هر جا میروی برو اما عکسش را بفرست...