رفتار سکولار کسب و کارهایی ایرانی از سنخ اسنپ و دیجیکالا و اکنون نشان، به ما نشان میدهد که از چه مکتبیها جدای محیط عیان در محیط رایان هم پی تشکیل بازار مسلمین باید باشند...
علی کاربر تفنگ ۱۰۶ است و میداند پشت دراگانف مینشینم. میگویم: مهماتش خطری است و شاید در جان سلاح بترکد، و با طناب از کف چاله باید بچکانی. در ذهنم میرود: در تپهصخرهی لبنان کو چاله؟ میپرسد: شو تسمي زناد بالفارسی؟ میگویم: ماشه. گویا اکنون فهمیده خاصیت ماشهی دوم ۱۰۶ چه است...
با سلاح ضدزره آرپیجی حال نمیکنم؛ حتا شلیکهای قسام در نبرد طوفانالأقصی با گلولههای تاندوم هم باعث نشده است که رابطهام با آن بهبود بیابد. همراهی با واو که در جنگ سوریه آرپیجیزن بوده است اما باعث آن بوده است که در این سفر فتیلهی نفرتپراکنی در بارهی آن را پایین بیاورم...
در توصیف وضعیت جنگ نابرابر در جنوب لبنان چه میتوان گفت؟ روی مرز فلسطین تمام ایمان برابر تمام کفر صف کشیده است؛ اینها که در جنوب لبنان ماندهاند اگر در شب عاشوراء هم بودند میماندند؛ آنها که به جبههی جنوب میروند امیدی به بازگشتشان نیست...
رویهی ملی دولت التقاط در چهارچوب برجام منطقهیی اکنون مبدل به امپریالیسم پارسی شده است. این، جانمایهی آن شبههی رائج در لبنان است: ایران ما را وا نهاده است...
رویهی دولت التقاط در کوران جنگ با اسرائیل اسباب بیآبرویی ایران در لبنان بوده است؛ کارویژهی درشت نیروهای جهادی مکتبی ایرانی جمع کردن این آبروی ریخته به دست کارگزاران سکولار نظام بوده است...
سکولار، درنده باشد یا شرمنده، سفیه است؛ آخرین کار سکولار سفیه، تقریر فقیه برای مکتبیها است...
این طور به نظر میرسد که کارگزاران سکولار نظام برجام منطقهیی و تهیسازی پهنهی لیطانی تا فرات از تشیع مصطفوی را به صورت نانوشته به کیان موقت اسرائیل سپردهاند و خود بر بستن با امریکا و برجام اتمی برای جمعآوری غنیسازی از خاک ایران اسلامی متمرکز شدهاند...
در همآن هنگامی که شیعیان مکتبی لبنان در جنگ وجودی در مرز فلسطین درگیر سهمناکترین نبردها با ارتش اسرائیلند، شیعیان سکولار ایران پی شانه خالی کردن از پاسخ به حملهی مستقیم ارتش اسرائیل به عمق طهرانند. محور مقاومت، خروج از ملت مقاومت است که هنوز وارد امت مقاومت نشده است...
طی دههها الگوی جنگی اسرائیل تاخت برقآسا بوده است. در پسآی نبرد طوفانالأقصی اما با اسرائیل تازهیی مواجهییم که اکنون با الگوی جنگی دیگری میجنگد: مرگ یکبار، شیون یکبار...
انتمای نیروهای امت به الگوی بیعت عقبه است؛ ملیگرایانی که هویت خود را از پیمان وستفالیا میگیرند اما در پسآی نبرد طوفانالأقصی باید فهمیده باشند که به چه تار عنکبوتی تکیه کردهاند...
این یکدو روز که فرستادهی امریکا برای پیگیری آتشبس در لبنان بوده است نه اسرائیل بیروت را زده و نه چندان صدای پهپادهای آن میآمد. تقریر شیخ نعیم از طرح امریکا دقیق بود: آن چه با جنگ روی زمین به دست نیاوردهاند را روی میز مذاکره میخواهند به دست بیاورند. برجام به یادم میآید...
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. این که میشنویم که ایرانیها پشت سید حسن نصرالله و حرکت حزبالله را خالی کردند یکتکه یاوه نیست؛ توصیف کنش خط استحسان در ردههای کشوری و لشکری ما و کارگزاران سکولار نظام است؛ هر چند دامن خط اجتهاد و کارگزاران مکتبی نظام پاک از این ننگ بوده است...
روزهای نخست که ایرانیها را در لبنان توجیه میکردم، میگفتم: راهبرد اسرائیل تبدیل جبل عامل به بلندیهای جولان دیگر است. با موشک خوردن کتابخانهی نسخ خطی آن آیتالله شیعی یا کشته شدن آن باستانشناس صهیونی دیگر معطل تبیین نظری نیستیم و هماین توصیفهای میدانی به کفایت صریح است...
بنیادگرا کسی است که در توهم دفاع از سنت و شریعت بر فقاهت و ولایت شمشیر هم میکشد؛ نسخهی معاصر مذلالمؤمنینگوها...
شریعتمدارها با عرفیسازهای بدعتگزار به جهنم نمیروند. شریعتمدارها با بنیادگراهای سنتبسنده به بههشت نمیروند...
تفاوت شریعتمدار از بنیادگرا نه ارجاع به سنت است و نه ادعای نهضت است؛ در دست داشتن حجت است...
جورابقرمزها لات کوچهی خلوتند؛ قد قمهشان به کوتاهی خودزنی است. کف جنگ جهود با شیعه در جنوب لبنان چشم میدوانم تا حاضر به رزم ببینمشان و خبری از کبادهکشهای ولایت و برائت و رفض نیست...
اشکال لبنانیها در بارهی خالی شدن پشت سید حسن نصر الله و حرکت حزبالله از طرف ایرانیها پاسخ ملی ندارد. امی بهشان پاسخ میدهم: ایران دو امت در یک ملت است؛ امت اسرائیل به زبان پارسی در دولت-ملت ایران نه هیچ گاه پشت شما بوده است و نه خواهد بود؛ درست مانند قواتچیهای خودتان...