تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. این که میشنویم که ایرانیها پشت سید حسن نصرالله و حرکت حزبالله را خالی کردند یکتکه یاوه نیست؛ توصیف کنش خط استحسان در ردههای کشوری و لشکری ما و کارگزاران سکولار نظام است؛ هر چند دامن خط اجتهاد و کارگزاران مکتبی نظام پاک از این ننگ بوده است...
روزهای نخست که ایرانیها را در لبنان توجیه میکردم، میگفتم: راهبرد اسرائیل تبدیل جبل عامل به بلندیهای جولان دیگر است. با موشک خوردن کتابخانهی نسخ خطی آن آیتالله شیعی یا کشته شدن آن باستانشناس صهیونی دیگر معطل تبیین نظری نیستیم و هماین توصیفهای میدانی به کفایت صریح است...
بنیادگرا کسی است که در توهم دفاع از سنت و شریعت بر فقاهت و ولایت شمشیر هم میکشد؛ نسخهی معاصر مذلالمؤمنینگوها...
شریعتمدارها با عرفیسازهای بدعتگزار به جهنم نمیروند. شریعتمدارها با بنیادگراهای سنتبسنده به بههشت نمیروند...
تفاوت شریعتمدار از بنیادگرا نه ارجاع به سنت است و نه ادعای نهضت است؛ در دست داشتن حجت است...
جورابقرمزها لات کوچهی خلوتند؛ قد قمهشان به کوتاهی خودزنی است. کف جنگ جهود با شیعه در جنوب لبنان چشم میدوانم تا حاضر به رزم ببینمشان و خبری از کبادهکشهای ولایت و برائت و رفض نیست...
اشکال لبنانیها در بارهی خالی شدن پشت سید حسن نصر الله و حرکت حزبالله از طرف ایرانیها پاسخ ملی ندارد. امی بهشان پاسخ میدهم: ایران دو امت در یک ملت است؛ امت اسرائیل به زبان پارسی در دولت-ملت ایران نه هیچ گاه پشت شما بوده است و نه خواهد بود؛ درست مانند قواتچیهای خودتان...
سرطان اسرائیل را داستاننویسها و سینماگرها و حقوقدانها درمان نکردند، که دامن زدند. چارهی این سرطان سرریز کرده تفنگدارها است...
شیخ گفت: رتوریک حریف فکت نیست؛ برای زدایش شبهه و فتنه میان امت، جای آن که از نداشتن رسانه در لبنان بنالید، دولت در ایران را بدارید که موشکهای انتقام را زنده به گور نکند...