eitaa logo
این الفاطمیون
199 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
192 فایل
ارتباط با ما : #پیشنهادات و انتقادات و #نظرات خود را با ما در میان بگذارید. 👇👇👇 : @mdzaer
مشاهده در ایتا
دانلود
26.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 معامله با علیه‌السلام خادم علیه‌السلام خیلی قشنگه 👆 حتما ببینید https://eitaa.com/fatemiyoon18
📌 ⚜ مفضّل بن عمر نقل كرده كه: حضرت ابوعبداللّه - امام صادق - (ع) فرمودند: 🏴 گويا مى بينم كه فرشتگان با مؤمنين بر سر قبر حضرت حسين بن على (ع) ازدحام كرده اند. ✋🏻راوى مى گويد: عرضه داشتم: آيا مؤمنين فرشته را مى بينند؟ 🌹 حضرت فرمودند: هرگز، هرگز، آنها به خدا قسم ملازم و همراه مؤ منين بودند، حتّى با دست هايشان به صورت هاى آنها مسح مى كشند. 🍎 سپس امام (ع) فرمودند: خداوند منّان هر صبح و شام از طعام بهشت بر زوّار امام حسين (ع) نازل مى فرمايد و خدمتكاران ايشان فرشتگانند. ▪️هيچ بنده اى از بندگان خداوند حاجتى از حوائج دنيا و آخرت را از خداوند متعال درخواست نمى كنند، مگر آنكه خدا به او عطاء مى فرمايد. ✋🏻 راوى مى گويد: عرض كردم: به خدا قسم اين كرامت مى باشد. 🌹امام (ع) به من فرمودند: اى مفضّل: برايت بيشتر بگويم؟ ✋🏻 عرضه كردم، بلى سرور من! 🕌 حضرت فرمودند: گويا مى بينم تختى از نور را كه گذارده اند و بر روى آن قبّه اى از ياقوت سرخ زده شده كه با جواهرات آن را زينت نموده اند و حضرت (ع) بر روى آن تخت نشسته اند و اطراف آن حضرت نود هزار قبه سبز زده اند و مؤمنين آن حضرت را زيارت كرده و بر آن جناب سلام مى دهند. ✨پس خداوند متعال به ايشان مى فرمايد: ▪️اى دوستانم از من سؤال كنيد و بخواهيد، پس زياد اذيّت شديد و خوار و مقهور گرديديد، امروز روزى است كه حاجتى از حاجات دنيا و آخرتتان را از من درخواست نكرده، مگر آنرا روا نمايم. ▪️پس خوردن و آشاميدنشان در بهشت مى باشد، پس به خدا قسم كرامت و احسانى كه زوال نداشته و انتهاء آن را نمى توان درك كرد همين است. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. ترجمه كامل الزيارات، ص ۴۴۳. 📕 داستانهايى از فضيلت زيارت امام حسين (ع)، على ميرخلف زاده 📱 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 splus.ir/fatemiyoon18
📌 ⚔ يكى از سركرده هاى دشمن كه در كربلا براى كشتن (ع) و يارانش حاضر بود، اخنس بن زيد نام داشت، او شخصى مغرور و درنده خو و بى رحم بود!! 🐎 از درنده خوئى او اين بس كه رئيس آن ده نفرى بود كه سوار بر اسبها شده و بر جنازه مقدّس امام حسين (ع) تاختند، و استخوان سينه و پشت آنحضرت را درهم شكستند. ⏳اين نامرد روزگار، از دست انتقام مختار و... در امان ماند تا سنّش به ۹۰ سال رسيد. 🌌 تا اينكه شبى به عنوان ناشناس مهمان يكى از مسلمين و ارادتمندان اهل بيت نبوت بنام سدىّ شد، اينك داستان او را از زبان سدىّ بشنويد: 👴🏿 شبى مردى بر من وارد شد، مقدمش را گرامى داشتم، دوست داشتم شب را با دوستى انسى بگيرم و به پايان رسانم، او اخنس بن زيد بود ولى من او را نمى شناختم، با او از هر درى سخن گفتيم تا اينكه قصه جانگداز به ميان آمد، آهى دردناك از دل بركشيدم، او گفت: چه شد، چرا ناراحت شدى؟ 👳🏻‍♂ گفتم: به ياد مصائبى افتادم كه هر مصيبتى نزد آن آسان است! 👴🏿 گفت: آيا در كربلا بودى؟ 👳🏻‍♂ گفتم: خدا را شكر كه حاضر نبودم! 👴🏿 گفت: اين شكر و سپاس تو براى چيست؟ 👳🏻‍♂✋🏻 گفتم: به خاطر اينكه در خون حسين (ع) شركت ننمودم، مگر نشنيده اى كه پيامبر (ص) فرمود: هر كس در خون حسين (ع) شركت كند او را به عنوان ريختن خون حسين (ع) بازخواست كنند و در قيامت ترازوى اعمالش ‍ سيك است و مگر نشنيده اى كه پيامبر (ص) فرمود: كسى كه پسرم حسين (ع) را بكشد، در جهنّم او را در ميان صندوق پر از آتش جاى مى دهند؟ و مگر نشنيده اى... 👴🏿 اخنس گفت: اين حرفها را تصديق نكن، دروغ است!! 👳🏻‍♂ گفتم: چگونه تصديق نكنم با اينكه پيامبر (ص) فرمود: لا كذبت و لا كذبت: نه دروغ گفته ام و نه به من دروغ گفته شده! 👴🏿اخنس گفت: مى گويند: پيامبر (ص) فرموده: قاتل حسين (ع)، عمر طولانى نمى كند، ولى قسم به جان تو من بيش از نود سال دارم، مگر مرا نمى شناسى؟ 👳🏻‍♂ گفتم: نه!! 👴🏿✋🏿 گفت: من اخنس بن زيد هستم، كه به فرمان عمر سعد اسب بر بدن حسين (ع) راندم و استخوانهاى او را درهم شكستم... ❤️‍🔥 سدىّ مى گويد: بسيار ناراحت شدم و قلبم از شدت اندوه، آتش گرفت، با خود مى گفتم بايد او را به هلاكت برسانم... 🪔 در اين انديشه بودم كه فتيله چراغ، ناموزون شد برخاستم آن را اصلاح كنم، اخنس گفت: 👴🏿 بنشين من اصلاح مى كنم، او به طول عمر و سلامتى وجود خود بسيار مغرور بود... 🔥 برخاست تا فتيله را اصلاح كند آتش فتيله به دست او رسيد و دستش را سوزانيد، هر چه دستش را به خاك ماليد، شعله اش خاموش نشد، و كم كم بازويش را فرا گرفت!! 👴🏿 عاجزانه به من گفت: مرا درياب، سوختم، گرچه با او دشمن بودم، آب آوردم و بر دست او ريختم ولى مفيد واقع نشد و همچنان بر شعله آن مى افزود، برخاست و خود را به نهر آب افكند، ولى آنچنان شعله ور در آتش ‍ بود كه وقتى درون آب مى رفت، شعله آتش از بالاى سر او زبانه مى كشيد، سوگند به خدا آن آتش فرو ننشست تا اخنس را مانند زغال سوزانيد، من به منظره بيچارگى و دريوزگى او نگاه مى كردم: ▪️«فواللّه الّذى لا اله الاّ هو لكم تطفا حتّى صارفحما و سار على وجه الماء»؛ ▪️سوگند به خدواند يكتا، شعله آتش خاموش نشد، تا اينكه به صورت ذغال در آمد و روى آب قرار گرفت. 📗 داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى 📱 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 splus.ir/fatemiyoon18
📌 (س) 🌷 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 🕌 در زمان حكومت عبدالرحمن عارف، جابر حداد استاندار مستبد كربلا منبر و روضه‌خوانى را به زبان‌هاى غير عربى در حرم مطهر سيّدالشهداء (ع) منع كرد كه منجر به تعطيلى مجالس حسينى (ع) در حرم آن حضرت گرديد. 🪑 مرحوم آيت الله سيّد محمّد كاظم قزوينى در همان ايّام روز نيمه شعبان در مدرسه «هندى» در برابر جمعيت زيادى به منبر رفته، پس از سخنرانى پيرامون امام عصر (ع) با شهامتى ستودنى خطاب به استاندار كربلا گفت: 🎙«امام حسين (ع) متعلق به همه دنياست و بايد با همه زبان‌ها بر آن حضرت مرثيه خوانى كرد و سوگوارى نمود. امروزه ميليون‌ها نفر در شرق و غرب عالم، براى سيّدالشهداء (ع) مجالس عزا برپا مى‌كنند در حالى كه تو اقامه عزا، در كنار قبر شريفش را منع مى‌كنى! اين فرمان چيزى جز خدمت به استعمارگرانى كه از امام حسين (ع) وحشت دارند، نيست. شما بايد اين قانون را لغو كنى قبل از اينكه غضب الهى و خشم مردم تو را فرا گيرد!» 📞 وقتى خبر اين سخنان به استاندار مغرور و مستبد مى‌رسد، ناراحت و عصبانى شده، فوراً حكم تبعيد ايشان را به كركوك صادر مى‌كند. 👥👥 با شنيدن اين خبر، مردم به عنوان اعتراض در مقابل استاندارى تجمّع مى‌كنند و خواستار لغو حكم تبعيد مى‌شوند. استاندار وحشت كرده، در جمع مردم ظاهر نمى‌شود حكم به قوّت خود باقى مى‌ماند و نظام بعثى او را به كركوك تبعيد مى‌نمايد. 👌🏻حال بقيه ماجرا را از زبان سيّد بشنويم: 🪟«در كركوك وارد مسافرخانه شدم. پنجره اتاق من رو به صحرا گشوده مى‌شد. 🌌 شب هنگام در حالى كه در تب شديدى مى‌سوختم، روبه روى پنجره ايستادم و با دلى شكسته خطاب به مادرم (س) عرضه داشتم: ✋🏻 «السلام عليك يا سيّدتى يا فاطمة الزهرا» تو خود خوب مى‌دانى كه مرا به خاطر دفاع از فرزند عزيزت «حسين (ع)» و سوگوارى در كنار قبر مطهّر او به اينجا تبعيد كرده‌اند. اگر عمل و دفاع من موجب رضايت شما مى‌باشد، لطف نموده، مرا از اين گرفتارى نجات دهيد!» 🌠 آن شب در رؤيايى راستين مادرم حضرت زهرا (س) را ديدم در حالى كه خندان و شادمان به سوى من مى‌آمد، با مهربانى و عطوفت، دو دست مباركش را به دو طرف صورتم نهاد و پيشانى‌ام را بوسيد. 🛌 ناگهان از خواب برخاستم و فهميدم كه صديقه طاهره (س) جهت نجات من و بازگشتم به كربلا شفاعت نموده است. 📃 فردا صبح خبر رسيد كه «طاهر يحيى» نخست وزير عراق به استاندار كربلا تلگراف زده و دستور لغو حكم تبعيد مرا صادر كرده است. 🔥هنگامى كه خبر به جابر حداد رسيد، نمى‌دانست و نمى‌توانست كه از شدّت ناراحتى چه كند؟! زيرا او حكم تبعيد يك ساله مرا صادر كرده بود، در حالى كه تنها يك شب از اجراى آن حكم مى‌گذشت و به همين علّت استعفا كرد. 🕌 در پى شفاعت شفيعه محشر و تفسير كوثر، زهراى اطهر (س) علّامه قزوينى (ره) پيروزمندانه وارد كربلا شد و پس از مدتى به دنبال كودتايى، حكومت «عارف» سرنگون و جابر حداد نيز به اعدام محكوم شد. ☄ آرى «با آل على هر كه در افتاد ور افتاد». 🌟 حال كه سخن به اينجا رسيد، آوردن اين سخن نورانى از امام باقر (ع) در تأييد مطلب، سخت سازگار است. زيد شهيد فرمود: 🌹از برادرم امام باقر (ع) شنيدم كه او از پدرش امام سجّاد (ع) و او از پدرش (ع) و او از پدرش على بن ابى طالب (ع) نقل كرد كه فرمود: من از رسول خدا (ص) شنيدم كه مى‌فرمودند: 🔅«نحن بنو عبدالمطلب ما عادانا بيت الّا وقد حزب ولا عاوانا كلبٌ الّا وقد جرب و من لم يصدّق فليجرّب؛ 🔅ما فرزندان عبدالمطلب هستيم كه هيچ خانه‌اى با ما دشمنى نكرد مگر آنكه ويران شد و هيچ سگى بر ما بانگ بر نياورد مگر آنكه بيمارى «گرى» گرفت. هر كس باور ندارد مى‌تواند بيازمايد». 🗞 ماهنامه موعود، مؤسسه فرهنگى هنرى موعود عصر، جلد ۱۱۰، صفحه ۷ 📱 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 splus.ir/fatemiyoon18
📌 ، ‏ ✍ به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن و حلول 📚 علامه حاج ميرزا حسين نورى (رحمة الله عليه) صاحب مستدرك از يكى از علماى وارسته عصر خود، ملا ابوالحسن چنين نقل مى‏كند كه او گفت: ⚰ دوستى از علماى ربانى و وارسته به نام آخوند ملا جعفر داشتم، در زمان او، بيمارى واگير طاعون آمد، و افراد بسيارى بر اثر آن مردند، گروه بسيارى كه در معرض مرگ بودند، آخوند ملاجعفر را وصى خود قرار دادند، و از دنيا رفتند، آخوند ملا جعفر اموال آنان را جمع نمود تا به مصرف شايسته برساند، ولى هنوز آن اموال را به مصرف نرسانده بود، خودش نيز دار فانى را وداع كرد و آن اموال حيف و ميل شد (گويا او در مصرف آن اموال، كوتاهى كرده بود، از اين رو با بار سنگين مسئوليت، اجل فرا رسيد و در كام مرگ افتاد). 🕌 ملاابوالحسن مى‏گويد: مدتى بعد از رحلت دوستم آخوند ملا جعفر، به كربلا مسافرت كردم، شبى در نزديك حرم (عليه السلام) خوابيدم و در عالم خواب مردى را ديدم كه زنجيرى به گردنش بسته‏اند، و دو طرف زنجير به دست دو نفر است، و زبان او بلند گشته و از دهان تا سينه‏اش آويخته شده است (در تعجب و هراس فرو رفتم، خدايا اين بيچاره كيست كه اين گونه در عذاب سخت است) او تا مرا ديد به طرف من آمد، نگاه كردم ديدم دوستم مرحوم اخوند ملا جعفر است!! ⛓ بر تعجب و هراسم افزود، او خواست با من سخن بگويد، آن دو نفر را زنجير را كشيدند، و از سخن گفتن، او جلوگيرى كردند، از مشاهده حال او، آنچنان وحشت نمودم كه سه بار نعره زدم، و از خواب بيدار شدم، از من پرسيد، چه شده چرا فرياد مى‏كشى؟ 🕌 ماجرايى كه در خواب ديده بودم براى او تعريف كردم، سپس به حرم شريف امام حسين (عليه السلام) رفتم و در كنار مرقد منور آن حضرت براى نجات دوستم ملا جعفر، دعا كردم و استغفار و زارى نمودم، و سپس در همان سال براى انجام حج به مكه مشرف شدم، و بعد به مدينه رفتم و به زيارت قبر مقدس رسول خدا(صلى الله عليه و آله) و ائمه اطهار (عليه السلام) و اولياء خدا پرداختم، ولى طولى نكشيد كه در مدينه، بيمار شدم، به گونه‏اى كه نمى‏توانستم حركت كنم، از دوستانم درخواست كردم كه مرا به حمام ببرند و شست شو بدهند و لباسم را عوض كنند و آنگاه مرا به روضه مطهر رسول اكرم(صلى الله عليه و آله) حمل نمايند، تا در آنجا به راز و نياز بپردازم و شفايم را بگيرم. 🕌 دوستانم درخواستم را انجام دادند، هنگامى كه وارد حرم مطهر رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) شدم، بى هوش افتادم، وقتى كه به هوش آمدم مرا نزديك ضريح مقدس آن حضرت بردند، پس از زيارت، شفاى خود را از درگاه خداوند طلبيدم، و شفاعت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را در مورد آخوند ملا جعفر درخواست نمودم، و همچنان به راز و نياز و گريه و استغفار مشغول بودم كه ناگهان احساس كردم كه بيماريم سبك شده و حالم رو به بهبودى است، به طورى كه خودم برخاستم و با پاى خود به خانه‏ام باز گشتم. ⛰ پس از چند روز با دوستان كنار مرقد شريف شهداى احد رفتيم، در آنجا پس از زيارت، خواب مرا ربود، در عالم خواب مرحوم ملا جعفر را ديدم كه با قيافه‏اى شادان در حالى كه لباسهاى سفيد و زيبا در تن داشت، و عصائى در دستش بود، نزد من آمد و گفت: ✋🏻 مرحبا بالاخوه و الصدقه...؛ آفرين بر اين برادرى و صداقت و صميميت، كه در من روا داشتى، من در اين مدت (در عالم برزخ) با عذابها و بلاهاى سخت درگير بودم و تو از روضه مطهر رسول اكرم(صلى الله عليه و آله) بيرون نيامدى، مگر اينكه با دعاها و راز و نيازهاى خود، مرا مشمول شفاعت رسول خدا(صلى الله عليه و آله) نمودى، و خلاص كردى دو سه روز قبل مرا به حمام فرستادند و پاكيزه نمودند و اين لباسهاى پاكيزه را رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) به من اهداء نمود، و حضرت زهرا (سلام الله عليه) اين عبا را به من مرحمت فرمود، و اينك نزد تو آمده‏ام، تا نجات خودم را به تو مژده بدهم، خوشحال باش كه با سلامتى به وطن باز مى‏گردى، و همه افراد خانواده‏ات به سلامت هستند. (۱) 💐 آرى اين است يك نمونه از هديه‏هاى مومنين، به مومنانى كه از دنيا رفته‏اند، بنابراين براى رهائى و نجات بستگان و دوستان خود در عالم برزخ، غافل نباشيم، كه قطعا راز و نياز و اعمال نيك ما، براى خلاصى گرفتاران، در عالم برزخ، مفيد و موثر خواهد بود. 📚 پی نوشت: ۱. اقتباس از منتخب التواريخ، ص ۸۵۱. 📗 عالم برزخ در چند قدمى ما، محمد محمدى اشتهاردى 📱 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 splus.ir/fatemiyoon18
9.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بشنوید|| √ راز دلبری از مردم جهان (همین راز، رازِ بزرگی ما نیز هست) 🆔 @fatemiyoon18
📌 (ره) ✍ آیت الله شاه آبادی پسر آیت الله العظمی شاه آبادی ره: از دورانی که در نجف در خدمت حضرت امام قدس سره بودم، خاطرهٔ جالبی را به یاد دارم. قبل از تشریف فرمایی امام به نجف، شبی در خواب دیدم که در ایران، آشوب و جنگ است، مخصوصا در خوزستان. سر تمام نخلهای خرما یا قطع شده بود و یا سوخته بود، و در این جنگ یکی از نزدیکان من شهید شده بود -و البته بعدها برادرم حاج آقا مهدی در جنگ شهید شد- جنگ که خیلی طولانی شده بود، با پیروزی ایران تمام شد. در تمام مدت خواب، من چنین تصور می‌کردم که جنگ میان حضرت و دشمنانش است. وقتی که جنگ تمام شد، پرسیدم « آقا علیه السلام کجایند؟» طبقهٔ بالای ساختمانی را نشان دادند که دو اتاق داشت. یکی درسمت راست و دیگری در سمت چپ، من به آنجا رفتم و خدمت حضرت مشرّف شدم و عرض ادب کردم. ▪️در همین حین از خواب بیدار شدم. پس از تشریف فرمایی امام به نجف، این خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان تبسمی کردند و فرمودند: «این جریانها واقع خواهد شد.» عرض کردم: «چطور آقا؟» فرمودند: «بالاخره معلوم می‌شود این بساط.» ◾️من دوباره اصرار کردم و سرانجام ایشان فرمودند: «من یک نکته به تو می‌گویم ولی باید تا زمانی که من زنده هستم، جایی بیان نشود. زمانی که در قم در خدمت مرحوم والدت بودم، بسیار به ایشان علاقه داشتم، به طوری که تقریبا نزدیکترین فرد به ایشان بودم و ایشان هم مرا نامحرم نسبت به اسرار نمی‌دانستند. روزی برای من مسیر حرکت و کار را بیان کردند. حالا البته زود است و تا آن زمان که این مسیر شروع شد، زود است، اما می‌رسد. ▪️این حرف امام تا وقوع انقلاب و پس از آن و نیز جنگ ایران و عراق به یاد من نماند، یعنی اصلا آن را فراموش کرده بودم. تا اینکه زمان جنگ فرا رسید. در طول جنگ من بارها به جبهه رفتم. در یکی از این سفرها بود که ناگهان چشمم به نخلستانهایی افتاد که سرهای نخلها یا قطع شده و یا سوخته بودند. در آن زمان به یاد همان خواب افتادم و صحبتهایی که امام در خصوص آن فرموده بودند. ◾️اوضاع تقریبا همانطور که دیده بودم، پیش رفت تا اینکه در اردیبهشت ۱۳۶۳ برادرم حاج آقا مهدی به شهادت رسید و دوباره به یادم آمد که حضرت امام فرموده بودند که تمام جریانهای خواب من اتفاق خواهند افتاد. 📚منبع: به نقل از پا به پای آفتاب، ج۳، ص۲۶۰. 🆔 @fatemiyoon18
3.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋🏻 🦋 عادت سلام کردن به علیه السلام را نشر می دهیم... ❤️ 📱 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 splus.ir/fatemiyoon18
📌كيفر تکان دهنده ساربان و كرامتى از امام حسين (عليه السلام) ✍ يكى از حوادث بسيار ناروا مصائب جگر سوز كه بر (عليه السلام) وارد شد، جنايت ساربان است كه فشرده آن اين چنين است: 👳🏻‍♂ سعيد بن مسيب از اصحاب امام سجاد (عليه السلام) مى گويد: 🕋 يكسال بعد از شهادت امام حسين (عليه السلام ) براى شركت در مراسم حج به مكه رفتم ناگاه هنگام طواف مردى را ديدم كه دست هايش قطع شده و صورتش ‍ مانند پاره شب تاريك سياه است و پرده كعبه را گرفته و چنين دعا مى كند: 👨🏿 اى خداى كعبه مرا بيامرز كه گمان ندارم مرا بيامرزى گر چه ساكنان آسمان ها و زمين همه مخلوقات شفاعت كنند زيرا گناهم بسيار سنگين است!! 👥👳🏻‍♂👥 سعيد گويد من و جمعى كنار او اجتماع كرديم و به او گفتيم واى بر تو اگر تو ابليس باشى شايسته نيست كه نا اميد از رحمت خدا شوى تو كيستى و گناهت چيست؟!! 👨🏿 او گريه كرد و گفت من خودم و گناهم را مى شناسم!! 👳🏻‍♂ گفتم گناه خود را براى ما بيان كن كه چيست؟ 🐪🐫 گفت من ساربان شتران امام حسين (عليه السلام) بودم همراه آن حضرت از مدينه به سوى عراق آمديم من اطلاع يافته بودم كه بند شلوار آن حضرت گران قيمت است (نقل مى كنند كه اين بند گران قيمت هنگام ازدواج امام حسين عليه السلام با شهربانو دختر يزدگرد سوم از دربار ساسانى به مدينه رسيده بود) آرزو مى كردم روزى آن بند شلوار گران قيمت به دست من برسد!! 🩸 تا اين كه به كربلا رسيديم و جريان شهادت امام حسين (عليه السلام) پيش آمد... 🌌 من خود را پنهان كرده بودم تا اين كه شب يازدهم شد به طمع آن بند قيمتى از تاريكى شب استفاده كرده كنار بدن های پاره پاره شهدا آمدم به جست و جو پرداختم تا اين كه پيكر سر بريده امام حسين (عليهم السلام) را يافتم، آن بند قيمتى را از شلوار آن حضرت بيرون آوردم با دستم آن بند را پيدا كرده دريافتم كه گره بسيار خورده است يكى از آن گره ها را گشودم ناگاه دست راست امام حسين (عليه السلام) حركت كرد و آن قسمت از لباس را محكم گرفت هر چه توان داشتم خواستم دست او ر رها كنم نتوانستم! 🗡 هواى نفس مرا بر آن داشت تا وسيله اى پيدا كنم و دست او را از مچ قطع نمايم شمشير شكسته اى يافتم و دست راست او را قطع كردم، دستم را دراز كردم تا گره بند را بگشايم ناگاه دست چپ امام حركت كرد و آن قسمت از لباس را محكم گرفت... 🗡 دست چپ آن حضرت را نيز از مچ بريدم آن گاه دست بردم كه بند را بيرون بياورم ناگهان ديدم زمين لرزيد و هوا دگرگون شد شنيدم شخصى گريه جانسوز مى كند و مى گويد: ▪️«وا ابتا مقتولا وا ذبيحاه وا حسيناه وا غريباه يا بنى قتلوك و ما تحرفوك و من شرب الماء منعوك»؛ ▪️«آه پدر جان واى از اين كشته و سر بريده واى حسين جان اى غريب، پسرم تو را با لب تشنه کشتند و مقامت را نشناختند». 🥀 در اين هنگام من خود را بين كشته ها انداختم ناگاه سه نفر را با يك زن و جمعيت بسيار ديدم و فرشتگان همه جا را پر كرده بودند آن سه نفر و يك زن پيامبر و على و فاطمه و حسن (عليهم السلام) بودند. ❤️‍🔥 آن ها گريه مى كردند و مطلبى مى گفتند... 🌹 ناگاه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مرا ديد و به من فرمود: ▪️«يا اخسس الانام لعنك الله الملك العلام فعلت هكذا بولدى تسود الله و جهك و قطع بديك فى الدنيا قبل الاخره»؛ ▪️«اى پست ترين انسان ها لعنت خداوند قادر و آگاه بر تو باد با فرزند من چنين رفتار نمودى خدا صورتت را سياه كند و دست هايت را در دنيا قبل از آخرت قطع نمايد». 👨🏿 هنوز نفرين آن حضرت تمام نشده بود كه دست هايم خشك شد و چهره ام هم چون پاره شب تاريك سياه گرديد و به اين وضع گرفتار شدم اكنون به خانه خدا آمده ام و از خدا مى خواهم به من لطف كند و مى دانم كه هرگز خدا مرا نمى آمرزد...!! 👥👥 حاضران و هر كس كه اين موضوع را شنيد او را لعنت كرد. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. معالى السبطين، ج ۲، ص ۶۱ و بحار، ج ۴۵، ص ۳۱۱. 📗 داستانهاى شيرين و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم (عليهم السلام)، على گلستانى 📱 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 splus.ir/fatemiyoon18
🕌 ثواب زیارت امام حسین علیه السلام 🌷 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن و ایام 📚 ابن‌قولویه با سند خود از ابراهیم بن عقبه نقل می‌کند که گفت: 📜 به امام هادی علیه‌السلام نوشتم: 🪶 سرورم! اگر مصلحت بدانی، از بهترین پاداش زیارت علیه السلام آگاهم کن، آیا برای کسی که حج از دستش رفته، [زیارت امام حسین علیه‌السلام] با ثواب حج برابری می‌کند؟ 📜 امام علیه‌السلام در پاسخ نوشت: با ثواب حج او برابری می‌کند. (١) 📚 کلینی با سند خود از ابراهیم بن عقبه نقل می‌کند که گفت: 📜 به امام هادی علیه‌السلام نامه نوشتم، و از او درباره‌ی [فضیلت] زیارت امام ابی‌عبدالله الحسین علیه‌السلام، و امام موسی کاظم علیه‌السلام، و امام جواد علیه‌السلام پرسیدم. 📜 امام علیه‌السلام در پاسخم نوشت: [زیارت] ابی‌عبدالله [امام حسین علیه‌السلام]، مقدم [و افضل] است، و این [که زیارت هر سه امام علیه‌السلام را انجام دهی]، جامع‌تر، و پاداشش بزرگتر است. (٢) 📚 ابن‌قولویه با سند خود از علی بن جعفر همانی نقل می‌کند که گفت: 🌹 از امام هادی علیه‌السلام شنیدم می‌فرمود: 👣 «هر که از خانه‌اش به قصد زیارت امام حسین علیه‌السلام بیرون آید، و به سوی فرات رفته از آن غسل [زیارت کند]، خدا او را از رستگاران می‌نویسد، و چون به امام حسین علیه‌السلام سلام کند، خدا او را از کامیابان می‌نویسد، و چون از نمازش فارغ شود، فرشته‌ای نزد او آید، و گوید: 🌹 رسول خدا صلی الله علیه و آله به تو سلام می‌رساند، می‌فرماید: ▪️تمام گناهانت بخشیده شد، عمل [خود] را از سر بگیر». (۳) 📚 پی نوشت ها: ۱. کامل الزیارات: ۲۹۶ ح ۱۰، بحارالأنوار ۱۰۱: ۳۳ ح ۲۶، مستدرک الوسائل ۱۰: ۲۶۷ ح ۱۱۹۸۸. ۲. الکافی ۴: ۵۸۳ ح ۳، کامل الزیارات: ۵۰۰ ح ۱۳، تهذیب الأحکام ۶: ۹۱ ح ۱۷۲. ۳. کامل الزیارات: ۳۴۴ ح ۵۸۲، مکارم الاخلاق: ۳۴۴ ح ۵، بحارالأنوار ۱۰۱: ۱۴۳ ح ۱۶. 📔 فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ مترجم علی مؤیدی. 📚 دانشنامه امام هادی علیه السلام، نویسنده: جمعی از نویسندگان، جلد ۱، صفحه ۲۶۶. 📱 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 splus.ir/fatemiyoon18