eitaa logo
فتحِ روایت
311 دنبال‌کننده
45 عکس
26 ویدیو
0 فایل
ارتباط @Rezayeto
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی از هدف از زندگی در بیان آقای حکیم ما؟! 🔹اگر در خانه کس است؛ یک حرف بس است... کانال فتح روایت @fathe_revayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشک هایی که با جمع کردن موکب ها، جمع نمی‌شود!😭 کانال فتح روایت @fathe_revayat
هدایت شده از فتحِ روایت
حسین فهمیده، کسی که بارها از جبهه ها کنار گذاشته شد! متولد قم بود و چند سال اول ابتدایی رو اونجا گذروند؛ بعد هم با خانواده عازم کرج شدند. 11 ساله بود که انقلاب شد. عاشق خمینی (ره) بود. تو اوضاع سخت کردستان، عازم منطقه شد. گفتند شما چرا اینجا اومدی؟ گفت: اومدم کمک بدم! گفتند: شما سنی نداری؛ باید برگردی شهر خودت، هر چی اصرار کردند، قبول نمی کرد. خلاصه هر طور که شد، برگردوندنش. تو خونه و کنار مادرش، گفتند باید تعهد بدی دیگه نمیای کردستان! گفت: اگر تعهد بدم، دروغ گفتم! تعهد نمیدم...! فقط تونستند از مادرش امضا بگیرند! خیلی طول نکشید که بعثی ها حمله کردند و جنگ شروع شد و اوضاع خرمشهر به هم ریخت! حسین این بار عازم خرمشهر شد. نرسیده به خط، جلوشو گرفتند. هر کار می کرد، اجازه نمی دادند عازم خط بشه. متوجه یک کاروان داوطلب از دانشکده افسریه شد. با فرمانده اونها صحبت کرد که اونو با خودشون ببرند، قبول نمی کرد، با اصرار زیاد، قبول کردند که قاتی بچه های دانشکده برای یک هفته ببرنش به خط. تو خط هم تحویلش نمی گرفتند و بهش کار نمیسپردند، می گفتند جای تو اینجا نیست. برای این که خودشو اثبات کنه به طور نامحسوس رفت میون بعثی ها و با یک اسلحه و یک دست لباس عراقی برگشت. گفتند اینارو از کجا آوردی!؟ گفت: از عراقی ها زدم! از زکاوت حسین خوششون اومد و اجازه دادند که کنارشون باشه. بریم سراغ اصل ماجرا. نزدیک های راه آهن خرمشهر تو محله کوت شیخ، چند تا تانک بچه ها رو قبضه کردند. همه چی آماده یک قتل عام بود. تانک ها، لحظه به لحظه نزدیک تر می شدند. همه امید ها، ناامید شده بود که یک باره با صحنه عجیبی مواجه شدند. حسین با چند عدد نارنجک در حال دویدن به سمت یک از تانک ها بود. در لحظه ای حسین به زیر تانک رفت و بعدش هم صدایی انفجار و تکه تکه شدن بدن حسین فهمیده....سرنشین تانک های دیگه هم از ترس حملات بعدی پیاده شدند و فرار و بر قرار ترجیح دادند. امام خمینی (ره) در یک بیانیه ای حسین فهمیده رو رهبر خودش نامید. کسی که مدام با بن بست ها و طرد شدن ها روبرو شده بود، ناامید نشد تا اینکه رهبرِ رهبر انقلاب اسلامی شد. 8 آبان سالروز شهادت حسین فهمیده. کانال فتح روایت @fathe_revayat
🎤روایتگری شهدایی دهه هشتادی‌طور!؟ 🔹روایتی با چاشنی پاسخ به سوالات چالشی دانش آموزان دختر و پسر! 📌اگر خدا غنی و بی نیازه چرا اینقدر به ما دستور داد؟! اینجوری نپوش! اینجوری نگو! نگاهت رو حفظ کن! حجابت رو حفظ کن! ⭕️ آیا خدا با لذت بردن و آزاد بودن ما مخالفه؟! 🎤حسینیه شهدای نکا کانال فتح روایت @fathe_revayat
عشق و عاشقی‌های نوجوونی!_1.mp3
16.52M
❤️اونی باهوش تره که معشوقش خشگل تره! 🌹بدون عشق، زندگی معنا نداره! 🎤روایت شهدا برای نوجوانان خواهر راهیان نور ساری کانال فتح روایت @fathe_revayat
از بعثت تا هجرت_1.mp3
16.94M
از بعثت تا هجرت؟! 🗝گیر کار ما کجاست؟! 💡هجرت، پلی برای رسیدن به شهادت... ❓به محمد گفتم چرا گریه می کنی؟! گفت مامان: نماز صبحم قضا شد... 🎤روایت شهدا در مراسم پلاک گلزار شهدای ساری کانال فتح روایت @fathe_revayat
هدایت شده از فتحِ روایت
برای احمد صالحی مله🌹 اواخر شهریور ۷۲ بود که سیمای نمکین پسربچه‌ای، طعم تازه‌ای به زندگی خانواده صالحی داد. هنوز دو هفته از زندگی احمد نگذشته‌بود که پاهاش به مدرسه باز شد! مادرش می‌گفت: به خاطر شغل معلمی، مجبور بودم احمد رو با خودم به مدرسه ببرم تا هم به پسرم رسیدگی کنم و هم به بچه‌های مدرسه. به محض این‌که زنگ کلاس می‌خورد، مادر خودش رو به اتاق بهداشت مدرسه می‌رسوند تا خبری از احمد کوچولو بگیره. خاطره نقاشی های کودکانه احمد و نشون دادن به همکاران مامان، هیچ وقت از یاد کارکنان مدرسه‌ نمی‌ره‌. سال به سال احمد بزرگتر می‌شد و گنجینه‌ی وجودیش بیشتر مکشوف می‌شد. از همون ابتدا قصه اش با قصه بقیه فرق می کرد. لبخند همیشه روی لبش، اهل مسجد، با حیا، خوش قلب و مهربان... دوستش نقل می کرد: گوشی اش رو قبل از اذان صبح زنگ می گذاشت تا نماز شبش قضا نشه...! دم سحر به امام زاده نزدیک خوابگاه می رفت تا هم نماز شب رو اونجا بخونه و هم تو نماز جماعت صبح شرکت کنه... همکلاسی های دانشگاه اون رو به تلاشش می شناختند... روحیه جهادی احمد رو میشه از مجموعه عکسهایی که با لباس های خادمی و جهادی و کارگری داره فهمید. عاشق شهدا و خدمت به انقلاب بود و انگار به خاطر همین، مسیر زندگی‌اش رو انتخاب کرد. حضور در سیستان، احمد رو به آرزوی چند ساله‌اش نزدیک می‌کرد. همون آرزویی که تو دست نوشته ی روی میز اتاقش پیدا می‌کنی. " اگر شهید نشی می‌میری" خلاصه دانشجوی قصه ما تو پایان نامه‌ی کتاب جهاد با نفس، به ارائه دفاعیه پرداخت و در ۹ آذر ماه 1401 به آرزوش رسید و با بالاترین نمره فارغ‌التحصیل شد. نکته قابل تامل قصه احمد، وصیت نامه‌اش بود. دل‌نامه‌ای که بخشی از آن خطابش با مذهبی ها بود: "خواهران و برادران، حدود شرعی و محرم و نامحرم که متاسفانه در قشر مذهبی هم کمرنگ شده است را رعایت کنید!؟" الحق و الانصاف احمد بهترین شاگرد فاطمه بانو بود. شاگردی که الان معلم خیلی ها شده...؟ كانال فتح روایت @fathe_revayat
هدایت شده از فتحِ روایت
روایت جانسوز خانطومان.mp3
7.49M
یادی از شهدای مدافع حرم مازندرانی🌷 روایت ۱۶ شهید خانطومان در ۱۶ دقیقه پشت بیسیم میگفت: فردا بعثته بچه ها! روزه داره! گفتم: آقا رحیم چرا گفتی فردا روزه داره؟ آخه اینجا جنگه! بچه ها باید جون داشته باشند! آقای رحیم کابلی گفت: من میدونم فردا همه شهید میشیم گفتم ما هم مثل امام حسین (ع) با لبان تشنه شهید بشیم... هیئت جوانان عاشورایی ساری فتح روایت @fathe_revayat
شب ام البنین ع جوانان عاشورایی_1.mp3
35.62M
شب رحلت حضرت ام البنین (ع) تقدیم به مادر شهدا.... مادر شهید یوسف داورپناه: به کوموله ها گفتم حداقل بچه ام رو دفن کنید! گفتند: به شرطی که خودت دفنش کنی! میگفت: نه کفن بود؛ نه آداب تدفین رو بلد بودم؛ نه یادم بود براش نماز بخونم؛ فقط چادر مشکی ام رو گرفتم و پسرم رو توش پیچیدم و.....🍃😭 کانال فتح روایت @fathe_revayat
🌘 یلدا یعنی بلندترین شب سال هم به سحر منتهی میشه... اللهم عجل لولیک الفرج🙏 یلداتون مبارک کانال فتح روایت @fathe_revayat
هدایت شده از فتحِ روایت
⭕️قیام دختران غربی برای پاکدامنی! ▫️یکی از راهکارهای بسیار موثر در مقابله با بد حجابی ها، روایتِ نتایج برهنگی در غرب است. همون موضوعی که رهبری عزیز بر آن بارها تاکید داشتند. ▫️یکی از محتواهای بسیار خوب در تبیین این مسئله کتاب "دختران به عفاف روی می آورند" اثر "وندی شلیت و نانسی لی دموس" است. ▫️ تجربه ی ارائه تحلیل و گزیده هایی از این کتاب رو در مدارس دخترانه داشتم، بازخوردش کاملا روشن بود. مطالبی که تعجب خیلی ها رو بر می انگیزه. ▫️این کتاب سال ۲۰۰۷ در آمریکا چاپ شده و در بخش قابل توجهی از آن به نامه های دخترانی می پردازه که نتایج نکبت بار آزادی های افسارگسیخته رو دیدند. ▫️این کتاب همچنین به پویش های تازه خلق شده‌ی خويشتن داری می پردازه. دخترانی که حالا علیه آزادی ها و برهنگی ها قیام کردند و همایش هایی در دفاع از عفت برگزار می کنند. ▫️نویسنده‌ی این کتاب را به شدت تحت فشار قرار داده اند. اما این تهدیدها چندان تاثیری در عزم او نداشته است. این کتاب توسط انتشارات معارف اسلامی ترجمه و چاپ شده و مناسب افراد با سنین پایین نیست. ▫️او در این کتاب از ناله های زنان غربی دم می زنه که قربانی تنوع طلبی مردان شده اند، مردانی که حالا به دنبال هیجانات دیگری رفته اند و برای زنان رقبای دیگری تراشیده‌اند! ▫️این کتاب یک نسخه ی طلایی برای تبیین است و حتی می تواند هدیه ای ثمربخش به دختران و زنانی باشد که چندان از عاقبت این آزادی ها مطلع نیستند. کانال فتح روایت @fathe_revayat