eitaa logo
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
497 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
190 فایل
پرورش جوانان خداجوی بسیجی، فتح الفتوح امام خمینی است. مقام معظم رهبری یاد مسئول گروه تحقیقاتی فتح الفتوح؛ حاج محمد #صباغیان که انتظار بر شهادت را رسم پرواز می دانست، صلوات.🌷 مدیر گروه @fathol_fotooh نذر صاحب الامر عجل الله فرجه الشریف 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماه رمضان بعد از سال‌ها دیدمش. خیلی با هم حرف زدیم. ناراحت بود که چرا بچه‌ها هر کدامشان رفته‌اند یک جایی و مشغول شده‌اند و از هم بی‌خبرند. بعضی از رفقا یا کار نداشتند یا زده بودند توی کارهایی که ربطی به رشته‌شان نداشت یا رفته بودند خارج. می‌گفت «من این چند سال با کلی شرکت‌های داخلی و خارجی ارتباط داشته‌م. تجربه دارم. هرکداممون با مجموعه‌هایی ارتباط داریم. ظرفیتمون خیلی بالاست. یه مجموعه درست کنیم، باهم مشغول کار می‌شیم، تولید می‌کنیم، هوای هم رو داریم و دیگه تکی نمی‌ریم توی سیستم که همرنگ سیستم بشیم.» حرف هم را خوب می‌فهمیدیم. بعد از آن افطار چند بار تلفنی حرف زدیم. یک بار هم آمد دفترم. می‌گفت «زودتر جمع بشیم و کار اقتصادی راه بندازیم.» خودش هم کارهایی را شروع کرده بود. برای صنایع خودروسازی قطعه تولید می‌کرد. می‌گفت «چرا حوزه‌ی اقتصادی برای ما شده حوزه‌ی ممنوعه؟ الان باید کاری کنیم که بچه‌ها محتاج نون شبشون نباشن. مهمان امشب #سفره_افطار ما #شهید مصطفی #احمدی_روشن شادی روح شهدای دانش هسته ای #صلوات.🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعضی وقت‌ها که خانه بود، کمک دست‌ام هم بود. سینی غذای پاسدارها را خودش می‌رفت می‌آورد. یا ماه رمضان‌ها، سماور را حتماً باید خودش می‌رفت روشن می‌کرد. هیچ وقت نشد توی روی بچه‌ها تند یا با صدای بلند با من حرف بزند. یکی از کسانی که مقید بودم حتماً در ماه محرم یا رمضان بیاید منبر برود، شیخ فضل‌الله بود، که منبرها گرم و گیرایی داشت. میان صحبت‌هاش امکان نداشت از امام چیزی نگوید یا به رژیم نیش و کنایه نزند. رادیو تلویزیون برای برنامه‌های مذهبی‌اش فقط او را می‌آورد. مدام سخنرانی‌هاش را از مسجد حاج شیخ عبدالحسین بازار پخش می‌کرد. شب‌های احیای ماه رمضان یا ده شب محرم فقط از او دعوت می‌شد بیاید موعظه کند. آقای محلاتی را در مراسم‌های دیگر هم یادم هست که بیش‌ترشان در منزل امام بود. ایام فاطمیه، یا محرم، ‌ یا رمضان می‌آمد منبر می‌رفت. نیم ساعت یا بیش‌تر می‌ایستاد و داغ و آتشین صحبت می‌کرد. از چشمها۹: قاصد خنده رو، شهيد محلاتی، نويسنده: فرهاد خضری مهمان امشب #سفره_افطار ما #شهید فضل الله #محلاتی شادی روح شهید و همه عالمان شهید صلوات 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سال ۶۱، تیرماه، ماه رمضان بود. من و خان‌جون طبقه‌ی پایین بودیم. خان‌جون برایشان افطاری می‌گذاشت و بچه‌ها خودشان می‌آمدند و می‌بردند بالا و سفره می‌انداختند. کارشان که تمام می‌شد، دایم صدای شوخی و خنده‌شان می‌آمد. سربه‌سر هم می‌گذاشتند و آن‌قدر بگو و بخند می‌کردند که شک می‌کردیم این‌ها همان بچه‌های یک ساعت قبل باشند. بعد خودشان رخت‌خواب‌ها را از راه پشت‌بام می‌کشیدند و می‌بردند روی بام و زیر آسمان می‌خوابیدند. گاهی سحری می‌رفتند بیرون؛ به هوای کله‌پاچه. اگر برای نماز صبح مسجد نمی‌رفتند، نزدیک سحر صدای صوت دعا و قرآن سعید می‌آمد. گوش می‌کردیم و لذت می‌بردیم. بقیه‌ی بچه‌ها پشت سرش می‌ایستادند و نمازشان را جماعت می‌خواندند. مهمان امشب ما شهید شادی روحش صلوات.🌷
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔔 شماره جدید نشریه #خط_حزب‌الله منتشر شد: 💢 #اطلاع‌نگاشت: شش گفتار مهم درباره‌ی #ولایت ❇️ #سخن_هفته: رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان نظام، بار دیگر نسبت به #معضل_بزرگ_اقتصاد کشور هشدار دادند: سِرُم #نفت ♨️ #برش_دیدار: از صدا و سیما #گله‌مندم 🔰#خاطرات_رهبری: روایت رهبر انقلاب از روز #فتح_خرمشهر ✴️ #پرسش‌وپاسخ: در مواجهه با #دشمن چه کاری باید انجام داد؟ @khattehezbollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عملیات رمضان، بچه‌ها پشت خاکریز زمین‌گیر شده بودند. پنجاه ـ شصت نفر در انتهای سمت راست خاکریز نمی‌توانستند سرشان را بالا بیاورند. با ماشین رفتم جلو تا آخر خاکریز، یک نفر که بغل دستم بود گفت «دیگه تکون نخور، اگه ماشین رو تکون بدی، سوراخ سوراخش می‌کنن.» روبه‌رو را نگاه کردم. چند تانک عراقی داشتند به خاکریزمان نزدیک می‌شدند. فاصله‌شان هر لحظه کم‌تر می‌شد. اولین تانک به سی ـ چهل متری‌مان رسیده بود. نفسم بند آمده بود. احساس می‌کردیم چند دقیقه‌ی دیگر اسیرمان می‌کنند. بدنم سُست شده بود. با رنگ پریده منتظر رسیدن عراقی‌ها بودم. با ناامیدی سرم را به طرف انتهای خاکریز چرخاندم. یک‌هو دیدم یک نفر، سوار بر یک موتور تریل قرمز رنگ با سرعت زیاد، گرد و خاک‌کنان به طرف‌مان می‌آيد. حاج‌احمد بود. از موتور پایین پرید و آرپی‌جی را از دست آرپی‌جی‌زن گرفت و رفت آن‌طرف خاکریز؛ روبه‌روی تانک‌ها نشانه رفت، چند ثانیه بعد گلوله آرپی‌جی روی برجک، اولین تانک در حال حرکت نشست. تانک در دم آتش گرفت و دودش پیچید توی آسمان منطقه. بعد حاج‌احمد با فریادهای بلند به نیروها گفت که شروع کنند. بچه‌ها شروع کردند. حاج‌احمد سوار موتور شد و رفت تا بقیه جاها را سامان بدهد. مهمان امشب ما حاج شادی روحش و هدیه به شهدای عملیات رمضان .🌷
هدایت شده از اخبار تهران20:20
♦️ رهبر انقلاب، امشب: زمینه را برای روی کارآمدن دولت جوان و حزب‌اللهی فراهم کنید 🔹️ آن چیزی که ما از شما بچه‌های دانشجو انتظار داریم این است که خودجوش و خودکار باشید؛ مثل دوران طاغوت که ما هم واقعاً خودجوش کار میکردیم، منتظر این نباشید که شما را وارد کار کنند. 🔹 آن روز کسی بالاسر ما نبود؛ گاهی اعلامیه‌ای از امام می‌آمد و خونی در رگهای ما جاری میشد. موانع هم زیاد بود؛ کتک بود، زندان بود، گرسنگی بود و موانع پولی بود. 🔹 جوانان هم امروز این‌جوری باید حرکت کنند. اگر شما امروز این‌جور عمل کنید، توطئه‌های نرم دشمن که مهم‌ترینش فلج کردن نسل جوان است، خنثی میشود. 🔹 اگر شما جوانان این‌جوری پیش بروید و زمینه را برای روی کار آمدن دولت جوان و حزب‌اللهی فراهم کنید، غصه‌های شما تمام میشود و این غصه‌ها فقط مخصوص شما نیست. ۹۸/۳/۱ 🎴 http://eitaa.com/joinchat/2853175299Cb2c5125cdc