هدایت شده از راويان نور، سربازان ظهور
#تاریخ_تطبیقی
#جلسه_صدوبیست_ودوم
#قسمت_صدوبیست_ودوم
#استاد_طائب
🔰عنوان: سالهای پایانی غیبت صغری و آغازین غیبت کبری
در شرایطی که غیبت شروع شد در شکل موکد خودش یعنی دورانی که هم شخص امام از دیدگان عموم پنهان بود و هم شخصیت امام
غیبت شخص یعنی امام به شخصه قابل شناسایی نیست
و غیبت شخصیت یعنی جایگاه و منصب امام در بین مردم ظهور و بروز ندارد
بعد از پیامبر این غیبت شخصیت شروع شد و امام علی علیه السلام فقط به شخصه در بین مردم حاضر بود
اگر چه اقدامات و عملیاتهای شخصیتی و جایگاهی خودشون رو فروگذار نمیکردند
هرگاه اون هویت شخصیتی امام می خواست در جامعه ظهور و بروز داشته باشه حضرات معصومین رو یه شهادت میرساندند
در آستانه شروع غیبت حضرت جامعه یو نابسامانی شدیدی از نظر فرهنگی حکمتی داشت
آشوبهای زیادی به شکلهای مختلف در اطراف حکومت مرکزی بنی العباس وجود داشت
که وقتی بررسی میکنیم این قیامها را اکثرا به دنبال قدرت و منافع دنیایی بودند اکر چه علی الظاهر با شعار دین هم جلو می آمدند
و بالاتفاق خودشان مبتلی به تمام آنچه از جکومت مرکزی ایراد میکرفتن اعم از مفاسد اخلاقی و مالی بودند
مثل دیلمی ها ، آل بویه ، طولونی ها و زیدی ها و...
بعضی از،این اقدامات راس داشت و امام داشت ( امامت به معنای عام که میگفتند پیغمبر جانشین می خواهد و بدون امام نمی شود اما در اینکه این امام چه کسی باشد دعوا داشتند
و اکثر قریب به اتفاق اینها دین رو ابزاری کرده بودند برای رسیدن به اهداف دنیای شان و این رو میتوان از روی اقداماتشان فهمید مثل کشتارهایی که انجام می دادن و اصلا بر طبق دستورات اسلام نبود
به سختی میتوان حرکتهایی را در آن زمان پیدا کرد که اینها واقعا از روی اخلاص و از روی اعتقاد قیام کرده باشند
وقتی اقدامات همه بزای دنیا طلبی باشد خب طبیعتا چنین جامعه ای از نظ فرهنگی نمره ی خوبی نمیگیرد
در آن زمان تشطت فکری ،کلامی،فلسفی در جوانب مختلف قرآن و روایات کارد شده بود که اکر شخصی میخواست به اون اسلام ناب برسد آنقدر خسته میشد که یا کم می آورد یا میگفت دیگر نمی شود دیگران را آورد
گاهی به این میرسیدند که این حکومت ، حکومتِ درست اسلامی نیست اما خود همین ها چنان در پیچ وتاب ها گرفتار بودند که نمی توانستند از این انحراف عبور کنند و به اون ناب که اهل بیت هستند برسند
یک روایتی رو خیلی رویش مانور دادن که راه های به سمت خدا به تعداد نفوس انسانهاست این را درست بیان نکردند در واقع و حتی سعی در بد بیان کردن آن داشتند
جاده ی صراط،مستقیم یکی بیشتر نیست ، این منظور لا یکلف الله نفسا الا وسعها ست
یعنی آنچه از پیامبر خواستند از تو نمی خواهند و از تو در حد توان و درک خودت می خواهند، اما در طول پیامبر بابد باشد نه در عرض آن
مثالهای متعددی در شرح این قسمت آورده شده که میتوانید استفاده کنید