هدایت شده از شبهای با شهدا
یاد شهید #حاج_یونس_زنگی_آبادی بخیر؛
هیچ گاه احساس خستگی، ناامیدی، یأس یا مانند آن در چهره اش مشاهده نمی کردند. روحیه #استقامت_و_صبر حاجی زبانزد همه بود. در انجام کار #پشتکار و #جدیت خاصی به خرج می داد. در سخت ترین لحظات نبرد #لبخند_زیبایی بر لبان حاج یونس نقش می بست که حکایت از #توکل بالای ایشان به خداوند منان می کرد.
کتاب خاطرات شهید 👈 #ظهور
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
خاطرات شهیده #زینب_کمایی
#شهید_شاخص_سال_۹۷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#من_میترا_نیستم
#قسمت9⃣6⃣
وقتی به خانه رسیدیم، درِ خانه باز بود و دوستان و همسایگان در خانه بودند. صدای قرآن بلند بود. مادرم وسط اتاق نشسته بود و شیون می کرد و زن ها دورش حلقه زده بودند.
شهلا و شهرام خودشان را توی بغل من انداختند. آنها را آرام کردم و گفتم:« زینب به آرزویش رسید. زینب دختر این دنیا نبود. دنیا برایش کوچک بود. خودش گفت: خانه ام را ساختم. دیگر باید بروم.»
شهلا و شهرام با ناباوری به من نگاه می کردند. مادرم نگران بود. نگران از اینکه شاید من شوکه یا افسرده و دیوانه شدم. اما من سالم بودم و سعی می کردم به خواست دخترم عمل کنم.
خانه را مرتب کردم و وسایل اضافی را از توی دست و پا جمع کردم. می خواستم مراسم سنگینی برای زینب بگیرم. جعفر نمی توانست مرا درک کند، اما چیزی هم نمی گفت.
از مهران خواستم هرطور شده خبر شهادت زینب را به مهری و مینا و مهرداد برساند. پیدا کردن مهرداد سخت بود.
مهران به بیمارستان شرکت نفت آبادان تلفن کرد و از دوست های مهری و مینا که آبادان بودند خواست که به شوش بروند و بچه ها را پیدا کنند و خبر شهادت زینب را به آنها بدهند. دلم می خواست همه ی بچه هایم در تشییع جنازه و خاکسپاری دخترم باشند.
ادامه دارد...
@fatholfotooh
هدایت شده از KHAMENEI.IR
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ| فتحالفتوح
🌟 دفاع مقدس، تجربهای برای پیشرفت کشور
☝️ اشاره رهبرانقلاب به پیام امام(ره) در پی آزادسازی بستان و عملیات غرورآفرین طریقالقدس
📆 ۸ تا ۱۳ آذر، سالگرد عملیات طریقالقدس
💻 @Khamenei_ir
هدایت شده از شبهای با شهدا
🌴یاد شهید #سید_مجتبی_علمدار بخیر؛
شيوه خاصي در جذب جوانان داشت گاهي خود من هم به سيد مي گفتم: اينها کي هستند مي آوري هيأت؟ به يکي مي گويي بيا امشب تو ساقي باش؛ به يکي مي گويي اين پرچم را به ديوار بزن
ول کن بابا!
مي گفت: کسي که در راه اهل بيت هست که مشکلي ندارد، اما کسي که در اين راه نيست، اگر بيايد توي مجلس اهل بيت و گوشه بنشيند و به او بها ندهيد، مي رود و ديگر هم بر نمي گردد
@shabhayeshahid
شهــید محـمد ابراهــیم #همت
#یاد_خـدا را فراموش نڪنید مرتب
بسـم الله بگویید. با یاد خدا و ذڪر
خدا و عمل برای #رضای_خدا خیلی
از مسائل حــل می شـــــود.
🌷🌷🌷🌷🌷
راه شهدا را رفتن سخت نیست فقط کافیه آنچه میشنوی عمل کنی، آنهم آهسته ولی پیوسته.
#اهل_عمل_باشیم
یکی از نشانه های مومن گفتن بسم الله است
#زندگی_مومنانه
#زندگی_شهیدانه
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
از مکه که برگشتیم با حاجی قرار گذاشتيم نور حج مان را نگه داریم حاجی حتی به کسی که غیبت کرده بود تذکر
چند روز دیگر تمام میشود چهل روزی که زائر مرقد ارباب بودی
و باز یک چهل روز دیگر شروع می شود
ما این چهل روزها را فانوس نشان با شهدا گذاشتیم تا راه را گم نکنیم
#لبیک_یا_حسین
خاطرات شهیده #زینب_کمایی
#شهید_شاخص_سال_۹۷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#من_میترا_نیستم
#قسمت0⃣7⃣
آقای حسینی در نماز جماعت، شهادت زینب کمایی را اعلام کرد و به همه ی مردم گفت:« زینب، دختر چهارده ساله ی دانش آموز، به خاطر عشقش به امام و انقلاب، مظلومانه به دست منافقین به شهادت رسید.»
بعد از این سخنرانی، منافقین تلفنی و حتی با نامه، آقای حسینی را تهدید کردند.
چندین پلاکارد شهادت از طرف سپاه و بسیج و بنیاد شهید و جامعه ی زنان و آموزش و پرورش آوردند و به دیوارهای خانه نصب کردند.
در همان روزها عملیات فتح المبین در منطقه ی شوش انجام شده بود و هر روز تعدادی از شهدای فتح المبین را به اصفهان می فرستادند.
آقای حسینی از ما خواست که کمی بیشتر صبر کنیم و زینب را با شهدای فتح المبین تشییع کنیم. من از خدا می خواستم که دخترم بین شهدای جبهه روی دست های مردم تشییع شود.
در آن چند روزی که منتظر آمدن بچه ها و اجازه خاکسپاری زینب بودیم، چندین خانواده ی شهید که عزیزانشان به دست منافقین شهید شده بودند، برای دیدن ما آمدند.
مثل خانواده ی پیرمردی بقال که جرمش حمایت از جبهه بود و عکس امام را در دکّانش زده بود.
دیدن این خانواده ها موجب تسکین دل جعفر بود.وقتی که او می دید که تنها ما قربانی جنایت های منافقین نبودیم و کسانی هستند که درد ما را می فهمند، آرام می شد.
ادامه دارد...
@fatholfotooh
هدایت شده از شبهای با شهدا
🌴یاد شهید #سید_حسین_علمالهدی بخیر؛
بنی صدر دستور داده بود كه باید نیروهای مستقر در هویزه عقب نشینی كنند و به سوسنگرد بیایند. حسین میگفت: هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا میتوانیم به عراق ضربه بزنیم. شخصاً با بنی صدر هم صحبت كرده بود. وقتی كه دید راه به جایی نمیبرد، نامه ای به آیت الله خامنه ای نوشت و گفت كه #تعداد_اسلحههای_ما_از_تعداد_نیروها_هم_كمتر_است،
#ولی_میمانیم.
@shabhayeshahid
#در_عشق_اگرچه_منزل_آخر_شهادت_است
🌷ای دل وضو بگیر و بیا وقت طاعت است
🌷بشکن به یاد او که شکستن عبادت است
🌷یک لحظه بی حسین بمانی مصیبت است
🌷آزاده باش این دوسه روزی که فرصت است
🌷در عشق اگرچه منزل آخر شهادت است
🌷 #تکلیف_اول_است_شهیدانه_زیستن
🌷در این جهان که معرکه نور و ظلمت است
🌷از سرگذشتن حججی ها سعادت است
🌷اینگونه رفتن از پی یک عمر خدمت است
🌷عمری مجاهدت که پر از شور و همت است
🌷آن کس شود شهید که او را لیاقت است
🌷اهل تلاش و صدق و وفا و امانت است
🌷او را به خانه رسم گذشت و محبت است
🌷در سفره، عطر نان حلال است و برکت است
🌷در عشق اگرچه منزل آخر شهادت است
🌷 تکلیف اول است شهیدانه زیستن
🌷اوج صلابت است و شکوه شجاعت است
🌷کرب و بلا که مدرسه ی استقامت است
🌷هل من معین به گوش جهان تا قیامت است
🌷حر باش و دل مبند به دنیا که حسرت است
در عشق اگرچه منزل آخر شهادت است
تکلیف اول است شهیدانه زیستن
شاعر: میلاد عرفانپور
خاطرات شهیده #زینب_کمایی
#شهید_شاخص_سال_۹۷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#من_میترا_نیستم
#قسمت1⃣7⃣
عکس و وصیت نامه ی زینب را چاپ کردیم و به کسانی که به خانه می آمدند، می دادیم. شهرام و شهلا از مردم پذیرایی می کردند.
همکلاسی های زینب و دوستانش هر روز به خانه ی ما می آمدند. زینب آنقدر بین دوستان و معلم هایش محبوبیت داشت که رفتنش داغ بر دل همه گذاشته بود.
بعد از تماس مهران با بیمارستان شرکت نفت آبادان، بین دخترها غوغایی شده بود. خیلی از دوست های مینا و مهری، زینب را می شناختند.
آنها به مهران قول دادند که دخترها را پیدا کنند و به اصفهان بفرستند. آنها محل دقیق خدمت مینا و مهری را نمی دانستند، فقط اطلاع داشتند که آنها در یکی از بیمارستان های شوش مشغول امدادگری هستند.
سلیمه مظلومی و معصومه گزنی، اول به اهواز رفتند و از هلال احمر و ستاد اعزام نیروهای امداد اهواز، پرس و جو کردند و بعد به شوش رفتند و مهری و مینا را پیدا کردند و خبر شهادت زینب را به آنها دادند. کار دنیا همیشه برعکس است.
ما از شاهین شهر اصفهان که کیلومترها از جبهه دور بود، به مهری و مینا که در منطقه ی عملیاتی و مرکز خط بودند، خبر شهادت خواهرشان را دادیم.
ادامه دارد...
@fatholfotooh
#سرو_زیر_آب
وقتی سازنده فیلم #زیرآبی رفته و فیلمی غيرواقعي ساخته که دردسر ساز میشه
تاکنون بچههای گروههای تفحص شهدا بعد از هشت سال جنگ تحمیلی قریب به 45 هزار شهید به میهن اسلامی آوردند. حالا سوال اساسی این است که در میان این شهدا داستان فیلم شما چقدر نمونه واقعی دارد که ارزش داشته باشد به عنوان یک پدیده اجتماعی تبدیل به فیلم شده و به عنوان یک عارضه روانی اجتماعی بعد از جنگ به آن پرداخته شود؟ آقای آهنگر! شش سال ساخت این فیلم طول کشیده ولی متاسفانه حتی شش دقیقه با اعضای گروه تفحص و معراج شهدا مشورت نکردید تا فیلمتان با واقعیات تفحص شهدا مطابقت داشته باشد
بیشتر بخوانید👇👇
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/09/14/1891169/