eitaa logo
فضائل‌ امیرالمومنین‌ علیه‌السلام
529 دنبال‌کننده
513 عکس
100 ویدیو
11 فایل
«ـ﷽ـ» 🚩السلام علیک یا مولای یا امیرالمومنین روحی لک الفداء 🔸قال رسول الله صلي الله عليه و آله: ذكرُ عليٍّ عبادة 📚 فضائل امیرالمومنین علیه‌السلام از منابع معتبر شیعی Admin: @ad_fazaael110
مشاهده در ایتا
دانلود
«ـ﷽ـ» (۶۶) ▫️از دیدن جایگاه والای امیرالمومنین صلوات الله علیه، چهره درهم‌ می‌کشند... 🔸آیه شریفه ۲۷ سوره مبارکه ملک: «فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَقِيلَ هَٰذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تَدَّعُونَ» «ﭘﺲ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺁﻥ [ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ] ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺰدیک ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ، ﭼﻬﺮﻩ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭﻫﻢ ﻭ ﺯﺷﺖ ﮔﺮﺩﺩ [ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻮیند:] ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ [ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﻣﺴﺨﺮﻩ] ﻣﻰﺧﻮﺍﺳﺘﻴﺪ» ــــــــــــــــــــــــ 💠 داود بن سرحان گفت: از علیه السّلام درباره آیه: «فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِیَئتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَ قِیلَ هَذَا الَّذِی کُنتُم بِهِ تَدَّعُون»، پرسیدم؛ 💠 فرمودند: درباره علیه السلام است که چون جایگاه و منزلت او را نزد خدا ببینند، به خاطر قصوری که در پذیرش ولایت او داشته اند، دستان خود را می‌گزند. 💠 و فرمودند: چون پرچم حمد که هر فرشته مقرّب و نبیّ مرسلی در زیر آن قرار دارد، به صلی الله علیه و آله داده شود، وی آن را به دست امیرالمؤمنین علیه السّلام می‌سپارد و در اینجا چهره‌های کسانی که کافر شده اند درهم رود و گفته شود: این است همان چیزی که آن را فرا می‌خواندید؟! 💠 مغیره گوید: از علیه السّلام شنیدم که می‌فرمودند: چون امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السّلام را در کنار حوض کوثر با صلی الله علیه و آله ببینند، چهره‌های کسانی که کافر شده اند درهم رود. ✨ فضیل بن یسار از امام باقر علیه‌السلام روایت کرده و گوید: آن حضرت آیه: «فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِیَئتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَ قِیلَ هَذَا الَّذِی کُنتُم بِهِ تَدَّعُون» را تلاوت نموده و سپس فرمودند: می‌دانی چه دیدند؟ به خدا، علیه السلام را با رسول الله صلی الله علیه و آله و نزدیکی علی را به او دیدند و «گفته شد: این است همان چیزی که آن را فرا می‌خواندید؟! » یعنی اینکه خود را امیرالمؤمنین می‌خواندند. ای فضیل، بدان که کسی جز امیرالمؤمنین علیه السّلام از این افتخار برخوردار نبوده و تا به امروز جز مفتریان دروغگو کسی از میان مردم چنین ادّعایی نکرده است. 📚 بحارالانوار ج۳۶ ص۶۷ حدیث۱۱ به نقل از تفسیر فرات کوفی، و ص۶۸ حدیث ۱۴ به نقل از کنزالفوائد @fazaael110
💐 حلول ماه پر برکت شعبان، ماه رسول خدا صلی الله علیه و آله مبارک‌باد 🌙 یادآوری:👇 🔹خوردن مقداری تربت سیدالشهداء علیه السلام در روز اول ماه قمری مستحب است: 🔸موقع برداشتن و خوردن تربت این دعاها را بخوانید: 1⃣ اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَهِ وَبِحَقِّ مَنْ حَلَّ بِها وَ ثَوى فیها وَ بِحِقِّ جَدِّهِ و َاَبیهِ و َاُمِّهِ و َاَخیهِ وَ الاَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِهِ وَ بِحَقِّ الْمَلاَّئِکَهِ الْحافّینَ بِهِ اِلاّ جَعَلْتَه شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ و َبُرْءا مِنْ کُلِّ مَرَضٍ و َنَجاهً مِنْ کُلِّ آفَهٍ وَ حِرْزا مِمّا اَخافُ و َاَحْذَرُ 2⃣ تلاوت سوره قدر 3⃣ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقا واسِعا وَ عِلْما نافِعا وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️اثبات بی گناهی زنی از اهالی شام (قسمت اول)👇👇👇 🔻از قضاوتهای شگفت علیه السلام🔻 💠 عمّار ياسر گويد: در محضر اميرالمومنین عليه السلام حضور داشتيم، ناگاه فرياد بلندى گوش‌ها را پر كرد، عليه السلام بر « » نشسته بود، روى به من كرد و فرمود: اى عمّار! شمشير ذوالفقار مرا بياور. 💠 من شمشير حضرتش را حاضر نمودم، حضرت آن را از غلافش درآورد و روى زانوانش گذاشت، و فرمود: اى عمّار! امروز غم و اندوه اهل را برطرف مى نمايم و كارى انجام مى دهم كه سبب افزايش وفاق مؤمنان و نفاق مخالفان گردد. آنگاه فرمود: اى عمّار! كسى را كه پشت در است وارد كن. 💠.عمّار گويد: من بيرون رفتم، ناگاه پشت در زنى را ديدم كه بر كجاوه اى بر شتر قرار گرفته و مى گريد و فرياد مى زند: اى دادرس درماندگان، اى مقصد جويندگان، اى گنجينه رغبت كنندگان، اى صاحب نيروى استوار، اى اطعام كننده يتيمان، اى روزى دهنده نيازمندان، اى زنده كننده هر استخوان پوسيده، اى قديمى كه از هر قديمى پيشى گرفته، اى ياور كسى كه يار و ياور ندارد، اى پناه بى پناهان و اى گنج بى نوايان به سوى تو روى آوردم و به آستان تو توسّل جستم، پس رويم را سفيد كن، گره از امر مهمّ من بگشا و غم و اندوهم را بزداى. 💠 عمّار گويد: اطراف اين بانو را هزار اسب سوار با شمشيرهاى از نيام كشيده شده گرفته بودند، كه گروهى طرفدار او و گروه ديگرى بر عليه او سخن مى گفتند. من رو به آنها كرده و گفتم: امیرالمومنین عليه السلام را پاسخ دهيد، صاحب علم و دانش نبوّت را پاسخ دهيد. 💠 آن زن از شتر پايين آمد اطرافيانش نيز از مركبها پايين آمده و وارد مسجد شدند. آن زن در برابر اميرالمومنين على عليه السلام ايستاد و گفت: اى مولاى من! اى پيشواى پرهيزگاران! به سوى شما روى آورده ام، گرفتاريم را برطرف و مشكلى كه موجب غم و اندوهم شده زايل كن، زيرا تو صاحب اين امر و تواناى آنى، و داناى به آنچه شده و تا قيامت خواهد شد، هستى. 💠 در اين هنگام على عليه السلام فرمود: اى عمّار! برو و در ميان مردم كوفه ندا ده تا (به مسجد آمده و) شاهد اميرالمؤمنين باشند. 💠 عمّار گويد: من در ميان مردم كوفه فرياد زدم: مردم! هر كه مى خواهد شاهد آنچه خدا به على عليه السلام برادر صلى الله عليه وآله عطا فرموده، باشد، در مسجد حضور بهم رساند. در اين موقع، مردم به سوى مسجد هجوم آورده و مسجد از جمعيّت پر شد. 💠 آنگاه اميرالمومنین عليه السلام فرمود: اى گروهى كه از شام آمده ايد مشكلتان را مطرح كنيد! در اين هنگام، پيرمردى از ميان آنها برخاست و گفت: سلام بر تو اى گنج فقيران! و اى پناه بى پناهان! اى مولاى من! اين كنيزى كه در برابر توست دختر من است، او هرگز شوهر نكرده ؛ ولى اينك در خانه من حامله شده است. به راستى او آبروى مرا در ميان خاندانم برده است. من به شدّت، دليرى، سختى، سطوت، كمال و عقل مشهورم. من همان «فليس بن عفريس» و شير غضبناكى هستم كه آتش قهرم خاموش نمى گردد و همسايه اى بر من قهر و غلبه نمى كند. دليرى، شجاعت، حملات و سطوات من در ميان عرب كم نظير است. 💠 با اين حال، اينك اى على! در كار خود متحيّر و سرگردان هستم، پس امر مشكلى كه موجب اين غم و اندوهم گشته از من بزداى كه ، اُميد اُمّت است و اين مشكل بزرگى است كه من تاكنون همانند آن و از آن بزرگتر نديده ام. 💠 حضرت رو به آن دختر نمود و فرمود: اى دختر! نظر تو درباره آنچه پدرت اظهار مى دارد، چيست؟ گفت: امّا آنچه پدرم مى گويد: من دوشيزه هستم، راست مى گويد، ولى اينكه مى گويد: من حامله هستم، سوگند به خدا! من هرگز خيانتى نكرده ام. اى اميرالمومنین! تو جانشين رسول خدا صلى الله عليه وآله و وارث او هستى، چيزى بر تو پنهان نيست، تو مى دانى كه من در ادّعايم دروغ نمى گويم، پس اى گشاينده مشكلاتى كه موجب غم و اندوه مى گردد ؛ مشكل مرا حل كرده و غم و اندوهم را بزداى.... @fazaael110 ادامه 👇👇👇👇ادامه
فضائل‌ امیرالمومنین‌ علیه‌السلام
«ـ﷽ـ» ▫️اثبات بی گناهی زنی از اهالی شام (قسمت اول)👇👇👇 🔻از قضاوتهای شگفت #امیرالمومنین علیه السلام🔻
▫️اثبات بي گناهی زنی از اهالی شام (قسمت دوم)👇👇👇 💠 .... در اين هنگام در بالاى منبر قرار گرفت و صداى تكبير سر داد و فرمود: «اللَّه اكبر»، «اللَّه اكبر»، و اين آيه شريفه را قرائت فرمود: «جاءَ الحَقُّ وَزَهَقَ الباطِلُ إنَّ الباطِلَ كانَ زَهُوقاً»؛ «حق آمد و باطل نابود شد ؛ به راستى كه باطل نابودشدنى است»[اسراء، ٨١] 💠 سپس فرمود: اين حكم به من واگذار شده است، آنگاه قابله شهر كوفه را خواست. زنى بنام لبناء كه قابله زنان كوفه بود، آمد. حضرت به او فرمود: ميان خود و مردم پرده اى بزن و ببين اين دختر، حامله است يا نه؟ 💠 قابله دستور حضرتش را اجرا كرده آنگاه بيرون آمد و گفت: آرى، او دوشيزه و در عين حال حامله است!! 💠 على عليه السلام رو به مردم كرد و فرمود: اى مردم كوفه! كجايند پيشوايانى كه مقام و منزلت مرا ادّعا مى كردند؟ كجاست كسى كه ادّعا مى كرد مقام حقّ را داراست تا اين مشكل را حلّ كند؟ 👺عمرو بن حريث لعنه اللَّه با مسخره گفت: حلّ اين مشكل فقط به دست توست اى فرزند ابى طالب! امروز امامت تو بر ما ثابت مى شود!! 💠 اميرالمومنین رو به پدر دختر نمود و فرمود: اى اباالغضب آسيب ديده! آيا تو از شهر دمشق نيستى؟ گفت: آرى. فرمود: آيا از قريه اى بنام «أسعار» نيستى؟ گفت: آرى. 💠 فرمود: آيا در ميان شما كسى هست كه همين الآن تكّه اى يخ بياورد؟! گفت: يخ در شهرهاى ما زياد است ؛ ولى ما هم اكنون توانايى حاضر نمودن آن را نداريم. فرمود: فاصله ميان شهر ما و شما دويست و پنجاه فرسنگ است؟ گفت: آرى، اى مولاى من! 💠 فرمود: اى مردم! اينك بنگريد به آنچه كه خدا از علم نبوى به على عطا فرموده است همان علمى كه خداوند و رسولش از علم ربّانى در او به وديعت گذاشته اند. 💠 عمّار گويد: على عليه السلام دست مبارك خود را در حالى كه بر بالاى منبر مسجد جامع كوفه بود دراز كرد و تكّه يخى (برفي) آورد كه هنوز قطرات آب از آن چكّه مى كرد. در اين هنگام مردم فرياد زدند و موج فرياد جمعيّت مسجد را فرا گرفت، 💠 حضرت رو به مردم كرد و فرمود: آرام باشيد! اگر بخواهم كوه يخ را حاضر مى كنم. 💠 آنگاه به قابله كوفه فرمود: اين تكّه يخ را بگير و به همراه دختر از مسجد بيرون رو، آنگاه تشتى زير او بگذار و اين تكّه يخ را در نزديكى رَحِم او قرار ده، زالوئى بيرون خواهد آمد كه وزن آن پنجاه و هفت مثقال و دو دانق است. 💠 قابله تكّه يخ را گرفت و به همراه دختر از مسجد بيرون آمد و تشتى آورده و آن طور كه حضرتش فرموده بود انجام داد، ناگاه زالوى بزرگى داخل تشت افتاد و آن را وزن كرد همان اندازه بود كه حضرتش فرموده بود. 💠 قابله با كنيز به مسجد آمد و زالو را در برابر حضرتش بر زمين گذاشت، حضرت فرمود: آيا وزن نمودى؟ گفت: آرى، وزنش پنجاه و هفت مثقال و دو دانق بود. 💠 حضرت فرمود: آرى، و اين آيه را تلاوت فرمود: «وَإنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَكفى بِنا حاسِبينَ » «و اگر به مقدار يك دانه خردل (كار نيك و بدى) باشد ما آن را حاضر مى كنيم و كافى است كه ما حسابگر باشيم»[انبياء، ٤٧] 💠.آنگاه فرمود: اى اباالغضب! دخترت زنا نكرده جز آنكه او در ده سالگى در جايى وارد آب شده و اين زالو وارد رحم او گشته و از آن موقع تا حالا در رحم او بوده و بزرگ شده است. 💠 در اين هنگام پدر دختر برخاست و مى گفت: گواهى مى دهم كه تو مى دانى آنچه را كه در رحم‌ها است و آگاه از ضمايرى، تو باب دین و عمود آن هستی. 📚 بحارالانوار ، ج ٤٠ ص ٢٧٧، ح ٤٢ @fazaael110
🏳 صلی الله علیك يا ابا عبدالله 💐 ولادت با سعادت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام مبارک باد @fazaael110
☘ کارت پستال زیبا مولودی☘ 🌹امام ❤حسین❤ علیه السلام🌹 ⬇⬇⬇ http://postcard.link/OrrIk ❤❤❤❤❤❤
«ـ﷽ـ» 🏳 علیه‌السلام ضامن زوار علیه‌السلام.... ✨ علیه‌السلام فرمودند: ✨ إِنَّ لِله مَلَائِکَةً مُوَکَّلِینَ بِقَبْرِ الْحُسَیْنِ فَإِذَا هَمَّ بِزِیَارَتِهِ الرَّجُلُ أَعْطَاهُمُ الله ذُنُوبَهُ فَإِذَا خَطَا مَحَوْهَا ثُمَّ إِذَا خَطَا ضَاعَفُوا لَهُ حَسَنَاتِهِ فَمَا تَزَالُ حَسَنَاتُهُ تُضَاعَفُ حَتَّی تُوجِبَ لَهُ الْجَنَّةَ ثُمَّ اکْتَنَفُوهُ وَ قَدَّسُوهُ وَ یُنَادُونَ مَلَائِکَةَ السَّمَاءِ أَنْ قَدِّسُوا زُوَّارَ حَبِیبِ حَبِیبِ الله ✨ فَإِذَا اغْتَسَلُوا نَادَاهُمْ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله یَا وَفْدَ اللَّهِ أَبْشِرُوا بِمُرَافَقَتِی فِی الْجَنَّةِ ✨ ثُمَّ نَادَاهُمْ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنَا ضَامِنٌ لِقَضَاءِ حَوَائِجِکُمْ وَ رَفْعِ الْبَلَاءِ عَنْکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ ✨ ثُمَّ الْتَقَاهُمُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَنْ أَیْمَانِهِمْ وَ عَنْ شَمَائِلِهِمْ حَتَّی یَنْصَرِفُوا إِلَی أَهَالِیهِمْ ▫️خداوند را فرشتگانی است که به قبر امام حسین علیه‌السلام مأمور گشته‌اند و چون کسی قصد زیارت وی را کند، خداوند گناهان او را به ایشان می‌دهد و چون گام بردارد آنها را پاک می‌کنند و چون گامهای دیگری بردارد حسنات وی را دوچندان می‌کنند و همچنان حسنات وی دوچندان می‌شود تا آنکه بهشت را بر وی واجب می‌کند؛ سپس وی را در میان گرفته و تقدیس می‌کنند و فرشتگان آسمان را به فریاد می‌خوانند که زائران حبیب حبیب خدا را گرامی دارید؛ ▫️و چون غسل کنند، محمد صلی الله علیه و آله ایشان را ندا می‌دهد که مژده باد شما را به همراهی با من در بهشت ▫️سپس امیرالمومنین علیه السلام ایشان را ندا می‌زند که من برآورده شدن حاجات شما و دفع بلاها از شما در دنیا و آخرت را ضمانت می‌کنم ▫️و سپس نبی خدا صلی الله علیه و آله پیاپی به دیدارشان می‌آید تا آنکه به نزد خانواده شان بازگردند. 📚 کامل الزیارات ص ۱۳۲ بحارالانوار ج ۹۸ ص ۶۴ ح ۵۰ @fazaael110
فضائل‌ امیرالمومنین‌ علیه‌السلام
«ـ﷽ـ» 🏳 #امیرالمومنین علیه‌السلام ضامن زوار #امام_حسین علیه‌السلام.... ✨ #امام_صادق علیه‌السلام
ان شاالله بحق سیدالشهداء علیه‌السلام با برطرف شدن بلاها و مشکلات بزودی بتوانیم قبر مطهر اباعبدالله علیه‌السلام را زیارت کنیم.
🏳 السلام علیك ايها العبد الصالح 💐 ولادت با سعادت قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس علیه‌السلام مبارکباد @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️شهادت رود بر امیرالمومنین علیه السلام...👇👇👇 💠 علیه السلام می ­فرمایند: 💠 پس از اتمام جنگ ، علیه السلام، بر کناره رود فرات ایستادند و خطاب به فرات فرمودند: 💠 « أَیُّهَا الْوَادِی مَنْ أَنَا؟ » ای رود! من که هستم؟ 💠 در آن حال، فرات به جوش و خروش درآمد و امواج آن برخاست و مردمانی که حاضر بودند صدای رود فرات را شنیدند که گفت: 💠 « أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا الله وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ حُجَّةُ الله عَلَی خَلْقِهِ» شهادت می­دهم که معبودی جز الله نیست و شهادت می­دهم که فرستاده خداست و علی و حجت خدا بر خلق خداست. 📚 بحارالانوار ج ۳۳ ص ۴۶ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️ کلید و باب هر خیر و صوابی علیه السلام است... ✨ علیه‌السلام فرمودند: ✨ أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ عِنْدَ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ حَقٌّ وَ لَا صَوَابٌ إِلَّا شَیْءٌ أَخَذُوهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ لَا أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ یَقْضِی بِحَقٍّ وَ عَدْلٍ وَ صَوَابٍ إِلَّا مِفْتَاحُ ذَلِکَ الْقَضَاءِ وَ بَابُهُ وَ أَوَّلُهُ وَ سَبَبُهُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهماالسلام فَإِذَا اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِمُ الْأُمُورُ کَانَ الْخَطَأُ مِنْ قِبَلِهِمْ إِذَا أَخْطَئُوا وَ الصَّوَابُ مِنْ قِبَلِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهماالسلام. ✨ بدانید که از نظر ما در نزد هیچ‌یک از مردم حق و مطلب درستی نیست مگر آن‌که آن چیزی باشد که از ما اهل بیت فرا گرفته‌اند. و هیچ‌یک از مردم به حق و عدالت قضاوت و حکم نکند جز این‌که کلید و در و شروع و راه اصلی آن قضاوت، علیه السلام است. پس هرگاه که امور بر آنان مشتبه شود و خطا و اشتباه کنند، خطا از جانب خودشان است و چون به حق رسند و درست قضاوت کنند، آن درستی از جانب علی علیه السلام می‌باشد‌. 📚 بحارالانوار ج۲ ص۹۴ ح۳۱ به نقل از محاسن برقی @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️اینگونه صحراها پر از قبر می شود...👇👇 🔻بسیار خواندنی🔻 💠 یحیی ابن هرثمه می گوید: مرا طلب کرد و به من گفت: "سیصد نفر سرباز سوار انتخاب کن که به بروید. اسباب سفر را تهیه نموده و از راه صحرا به مدینه بروید و علی بن محمد را با اعزاز و احترام نزد من آورید." 💠 من قبول کردم و رهسپار شدم. در اصحاب من یک نفر (از خوارج) بود ولی نویسنده من و از محبان حضرت علیه السلام بود و من هم مذهب حشویه داشتم. 💠 آن شخص ناصبی با کاتب من که شیعه بود گفتگوهایی داشتند. من هم برای آن که راه سبک تر شود به صحبت های آنها گوش می کردم تا این که به صحرای وسیعی رسیدیم و تقریبا نصف راه را رفته بودیم. 👺 ناصبی به نویسنده من گفت:" آیا این گفته علی علیه السلام نیست که فرموده:«نیست در زمین بقعه ای مگر آن که قبری بوده یا بعدا قبر خواهد شد.» نگاه کن ببین که صحرایی به این وسعت کیست که بمیرد تا این صحرای بی پایان پر از قبر شود.!!؟؟ 💠 من هم با تعجب گفتم آیا این گفته از شما شیعیان است؟!! کاتب گفت بله، گفتم راست می گوید در این صحرای عظیم چه کسی می میرد تا پر از قبر شود؟!! همراهان از این حرف به آن شیعه خندیدند و او را مسخره کردند تا این که وارد شهر مدینه شده خدمت امام هادی علیه السلام مشرف شدیم. 💠 من نامه متوکل را خدمتش تقدیم نمودم. وقتی قرائت کرد. فرمود: من مخالفت نمی کنم و می آیم. 💠 پس آن روز ما استراحت کردیم. صبح روز بعد باز به خدمت آن حضرت مشرف شدم و آن موقع ایام تابستان بود. دیدم چند نفر خیاط نشسته اند و لباس پشمی ضخیمی در مقابلشان قرار دارد. حضرت به آن خیاط ها فرمود: دسته جمعی در دوختن این لباس ها شرکت کنید تا فردا آماده شود. 💠 بعد رو کرد به من و فرمود: یحیی بن هرثمه! امروز هر کاری در شهر داری انجام بده که ان شاالله فردا صبح در همین موقع حرکت می کنیم. 💠 من از خدمتش بیرون آمدم ولی از آماده کردن آن لباس های پشمی زمستانی و آن چکمه ها و برای پا و سر، در این هوای گرم تابستان تعجب کرده بودم. پیش خودم حساب می کردم که فاصله مدینه تا عراق پانزده روز بیشتر نیست و این جا حجاز است، این لباس ها را می خواهد چه کند؟ ظاهرا این آقا سفر نکرده و خیال کرده هر سفری احتیاج به چنین لباس های زمستانی دارد. باز تعجب می کردم از شیعیانی که اعتقاد به امامت چنین آقایی دارند. 💠 فردا صبح رفتیم، دیدم آن حضرت آماده سفر شده است، پس به غلامانش فرمود: از آن لباس ها و کلاه ها بردارید و سوار شوید. امروز باز از دیروز بیشتر متعجب شدم. به من فرمود:ای یحیی! حرکت کن. 💠 من اطاعت کردم و حرکت نمودم. با همان سیصد نفر همراهانم می آمدیم تا این که به همان صحرا رسیدیم ناگهان ابر سیاهی در آسمان پیدا شد و رعد و برق فراوانی آن جا را فرا گرفت و هوا بسیار سرد شد. امام هادی علیه السلام به غلامانش دستور داد که لباس های پشمی و کلاه را بپوشند. و بعد یکدست از ان لباس ها را برای من و یکدست را برای نویسنده من فرستاد. 💠 ناگهان چنان تگرگ بر سر ما بارید که هشتاد نفر از همراهان من هلاک شدند و از بین رفتند. بعد از ساعتی آفتاب شد. امام هادی علیه السلام به من فرمود: ای یحیی! دستور بده که زنده ها، مرده ها را دفن کنند. ♦️سپس فرمود: این چنین صحرا پر می شود از قبرها. 💠 وقتی دیدم که از ضمائر ما خبر داد، از اسب پائین آمدم و رکابش را بوسیدم، گفتم: شهادت می دهم که نیست معبودی غیر از خداوند و شهادت می دهم به این که محمد بنده و فرستاده خداوند است و این که شما خلفا و جانشینان خداوند در روی زمین هستید. ای مولایم! من از مذهب حشویه برگشتم و از دوستان شما شدم. 💠 یحیی می گوید ملازم خدمت امام علی النقی علیه السلام شدم تا این که به شهادت رسید. 📚 بحارالانوار ج ۵۰ ص ۱۴۲ ح ۲۷ ✨ صَدَقَ والله صدیق الاکبر، سیدنا و مولانا امیرالمومنین صلوات الله علیه @fazaael110