eitaa logo
فضائل‌ امیرالمومنین‌ علیه‌السلام
521 دنبال‌کننده
508 عکس
100 ویدیو
11 فایل
«ـ﷽ـ» 🚩السلام علیک یا مولای یا امیرالمومنین روحی لک الفداء 🔸قال رسول الله صلي الله عليه و آله: ذكرُ عليٍّ عبادة 📚 فضائل امیرالمومنین علیه‌السلام از منابع معتبر شیعی Admin: @ad_fazaael110
مشاهده در ایتا
دانلود
«ـ﷽ـ» ▫️آیا بدتر از هم کسی هست؟؟👇👇 🔻گفتگوی علیه السلام با لعین🔻 🔹مرحوم شيخ مفيد در كتاب «اختصاص» از عليه السلام و آن حضرت از صلوات اللَّه عليه نقل كرده اند كه فرمودند: 🔹روزى به منطقه پُشت رفتم و به همراه من بود، به او گفتم: آيا آنچه من مى بينم تو نيز مى بينى؟ 🔸قنبر عرض كرد: خداوند براى شما روشن و آشكار نموده آنچه را كه چشمان ما نسبت به آنها نابينا است، 🔹بعد رو به اصحاب كردم و به آنها گفتم: شما چطور؟ آيا شما مى بينيد آنچه را من مشاهده مى كنم؟ آنها هم همان گفته قنبر را عرض كردند. 🔹آنگاه گفتم: بحقّ آن كسى كه دانه را شكافت و بشر را آفريد هر آينه او را مى بينيد همان طور كه من مى بينم و كلام او را مى شنويد همان طور كه من مى شنوم، 🔹خيلى نگذشت كه يكباره پيرمردى ظاهر گشت كه سرى بزرگ و قدّ طويلى داشت و دو چشم او به طول بود.(شیطان) 🔸عرض كرد: سلام و درود بر شما اى اميرمؤمنان، و رحمت خدا و بركات او شامل حال شما باشد. 🔹به او گفتم: اى لعين از كجا آمدى؟ عرض كرد: از طرف مردم آمده ام. گفتم: كجا مى خواهى بروى؟ عرض كرد: به طرف مردم مى روم. 🔹گفتم: تو بد پيرمردى هستى. 🔸عرض كرد: چرا چنين مى گوئى اى امير مؤمنان؟ بخدا قسم حديثى براى شما بگويم كه بين من و خدا صورت گرفته و ثالثى در بين نبوده است. 🔹گفتم: اى لعين، حديث را تو از خداوند نقل مى كنى و نفر سوّمى در بين نبوده است؟ 🔸عرض كرد: بلى. هنگامى كه به خاطر نافرمانى و سرپيچى از دستور الهى به آسمان چهارم سقوط كردم، عرض كردم: اى خداى من و اى سرور من؛ خيال نمى كنم بدبخت تر از من كسى را آفريده باشى؟ 🔸خداوند تبارك و تعالى پيغام داد كه بدبخت تر از تو آفريده ام، اگر مى خواهى او را ببينى نزد مالك كه فرشته مأمور است برو تا به تو نشان دهد، نزد او رفتم و گفتم: خداوند تبارك و تعالى بر تو سلام مى رساند و مى فرمايد: به من نشان بده كسى را كه از من بيچاره تر و بدبخت تر است، او مرا با خود ميان دوزخ برد، سرپوش را از طبقه بالائى برداشت، آتش سياه رنگى از آن خارج شد و بحدّى شعله كشيد كه گمان كردم من و مالك را بلعيد. مالك به آتش دستور داد كه آرام بگير و آن آرام گرفت، مرا به طبقه دوّم برد و در آنجا آتشى شعله كشيد كه سياه تر وسوزنده تر از اوّلى بود، به آن هم دستور داد كه خاموش باش و آن خاموش گرديد، و طبقات را يكى بعد از ديگرى پائين رفتيم تا به طبقه هفتم رسيديم و هر طبقه اى آتش آن شديدتر از قبلى بود، 🔸سرپوش طبقه هفتم را كه برداشت آتشى خارج شد كه گمان كردم من و مالك و هرچه را كه خدا آفريده از بين برد، دستهايم را روى چشمانم گذاشتم و گفتم: اى مالك ؛ دستور بده خاموش شود و گرنه چراغ عمر من الآن خاموش مى شود. گفت: تو تا آن وقت معلومى كه خدا مهلت داده است از بين نخواهى رفت، آنگاه مالك به آتش دستور داد خاموش شود و آن خاموش گرديد، 🔸در آنجا دو نفر راديدم كه زنجيرهاى آتشين در گردن آنها است و با آن به بالا آويزان شده اند. به مالك گفتم: اين دو نفر كيستند؟ 🔸گفت: قبلاً بر ساق عرش مگر نخواندى، آنجا چه چيزى نوشته شده بود؟ و من هزارسال قبل از آنكه خداوند دنيا را بيافريند بر ساق عرش خوانده بودم كه نوشته شده بود: «لا إله إلّا اللَّه محمّد رسول اللَّه، أيّدته ونصرته بعليّ». «خدائى جز خداى يكتا نيست، فرستاده خداست، او را به سبب كمك و يارى نمودم». 🔸مالك گفت: اين از ايشان هستند. 📚 الإختصاص ص ۱۰۸ (چاپ دارالمفید، بیروت) sapp.ir/fazaael110 eitaa.com/fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️آزمایش چشم و گوش و زبان ...👇 💠 اصبغ بن نباته می گوید از علیه السلام در مورد مردى كه ديگرى بر سرش ضربه ای زده و مضروب ادّعا مى كند بينايى و بويايى و گويايى خود را از دست داده است؛ سوال شد. 💠 اميرالمومنين عليه السلام فرمودند: اگر راست مى گويد سه ديه طلب دارد. ❓پرسيدند، چگونه معلوم مى شود (که راست گفته یا دروغ)؟ 💠 حضرت فرمودند: 👃بوياييش بدين وسيله آزمايش مى شود كه پارچه نيم سوزى زير بينى او مى گيرند، اگر در جاى خود ايستاده و حركت نكرد راست گفته، و اگر سر را دور كرد و چشمانش اشك آورد دروغ گفته است؛ 👀 و آزمايش بيناييش بدين ترتيب كه چشمانش را در مقابل قرص خورشيد باز نگه مى دارند، اگر بدون اختيار چشمان را بر هم زد دروغ گفته وگرنه راست گفته است. 👅 و اما گويائيش؛ سوزنى در زبان او فرو مى برند پس اگر خون سرخ بيرون آمد دروغ گفته، و اگر خون سياه خارج شد راست گفته است. 📚 کافی ج ۷ ص ۳۲۳ ح ۷ @fazaael110
«ـ﷽ـ» 🔻۱۷ شوال سال پنجم هجری🔻 ▫️به درک واصل شدن عمرو بن عبد ودّ توسط علیه السلام...👇 💠 مرحوم شیخ مفید در کتاب ارشاد اینگونه روایت می کند: 💠 در روز جنگ احزاب (خندق) عمرو عبد ودّ و عكرمه و هبيره و نوفل بن عبد اللَّه و ضرار در كنار خندق ميگشتند و محل باريكى ميجستند كه از آن بتوانند عبور كنند و خود را بمسلمانان برسانند 💠 تا بمحلى رسيدند كه اسبهایشان حاضر براى رفتن و عبور كردن از آنجا نبودند تا بالاخره اسبهاى خود را ميان شورزار و شكافى بجولان درآوردند و مسلمانان هم ايستاده ليكن كسى جرأت نداشت كه خود را در برابر اين مبارزان درآورد. 💠 عمرو بن عبد ودّ پيوسته مبارز ميطلبيد و بكنايه ميگفت بسكه هل من مبارز گفتم و جنگجو طلبيدم صدايم گرفت و خسته شدم. 💠 در تمام اين مدت اميرالمؤمنين علیه السلام عزم ميدان او ميكرد ليكن صلی الله علیه و آله اجازه نميدادند و منتظر بودند شايد ديگرى پيشنهاد مبارزه با او را بدهد 💠 اتفاقا مسلمانان كه از او و همراهيان و پشتيبانانشان كاملا به وحشت افتاده بودند جرأت مبارزه با او را نداشتند و مانند آدمى كه كركس مرگ بر سر او نشسته در جاى خود خشك شده بودند. 💠 چون مبارز طلبيدن عمرو طولانى شد و از آن طرف عليه السلام هم سعى ميكرد هر چه زودتر به ميدان او رفته شيشه عمرش را بر زمين زند رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمودند نزديك من بيا 💠 على علیه السلام نزديك رفته رسول خدا عمامه خود را بر سر او گذارده و شمشيرش را به او داده، فرمودند برو و دين خدا را يارى كن و ضمنا دعا كرده كه خدايا او را يارى كن. 💠 على عليه السّلام بطرف عمرو رفته و جابر بن عبدالله انصارى هم براى آنكه ناظر اعمال اين دو نفر دلاور باشد به ميدان آمد. 💠 على كه با وى روبرو شد، فرمود اى عمرو در زمان جاهليت ميگفتى سوگند به لات و عزى هر گاه كسى سه حاجت يا يكى از آنها را از من درخواست كند من نياز او را بر مى آورم گفت آرى چنين است. 💠 على عليه السلام فرمود اينك حاجت من اينست گواهى دهى به يكتائى خدا و نبوت رسول او و تسليم امر خدا شوى. 💠 عمرو گفت اى پسر عمو دست از اين حرف بردار كه مرا بدان نيازى نيست على عليه السلام فرمود نه چنين است بلكه اگر بدان چه گفتم اقرار كنى به نفع تو تمام خواهد شد. 💠 سپس فرمود حاجت ديگر من اينست از همان راهى كه آمده بازگردى گفت اين هم نشدنيست زيرا زنهاى قريش اين كار مرا نقل محافل خود قرار ميدهند. 💠 فرمود حاجت ديگر من اينست كه پياده شوى و با من به مبارزه بپردازى، 💠 عمرو از اين سخن خنديد و گفت اين حاجتى بود كه تا كنون هيچ يك از اعراب از من درخواست نكرده بودند در عين حال من حاضر نيستم مانند تو بزرگوارى را به قتل برسانم زيرا پدرت دوست صميمى من بود. 💠 على علیه السلام فرمود ولی من دوست دارم تو را بكشم! اينك اگر مايلى از اسب فرود آى 💠 عمرو متأثر شده از مركب به زير آمده با مشت بصورت اسبش زده و آن حيوان را بعقب راند. 💠 جابر گويد اين دو سوار يليل بيكديگر درآويختند و گرد و غبارى بلند شد چنانچه آنها را نديدم فاصله نشد كه از ميان غبار صداى على علیه السلام به تكبير بلند شد دانستم على عمرو را كشت. 💠 یاران عمرو كه از كشتنش اطلاع يافتند خود را در ميان خندق انداختند و از آن طرف مسلمانان كه صداى تكبير على را شنيده بطرف آن حضرت توجه كردند تا ببينند چه پيش آمدى كرده نوفل بن عبد اللَّه را ديدند در ميان خندق مانده و اسب او قادر به حركت نيست او را هدف سنگ قرار دادند نوفل گفت اين طريق كشتن سزاوار نيست يكى يكى بيائيد با هم مبارزه كنيم. 💠 امير المؤمنين علیه السلام بر او وارد شده وي را به ضرب شمشير كشت. و پس از او هبيره را بچنگال درآورده و او را عاجز كرده و كار وى را ساخت. عكرمه و ضرار هم فرار كردند. 📚 الارشاد ج ۱ ص ۱۰۰ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️ملاقات ابلیس ملعون با دشمنان امیرالمومنین علیه السلام _ شراکت شیطان در مال و نطفه دشمنان حضرت...👇 🔸 شيخ صدوق در كتاب «امالى» از سلمان فارسى نقل كرده است: 🔻 ملعون عبورش به چند نفر افتاد كه به عليه السلام دشنام مى دادند، در مقابل آنها ايستاد، 🔺سوال كردند كيست كه پيش روى ما ايستاده است؟ 🔻(ابلیس) گفت: من ابو مُرّه ام (کنیه شیطان)، 🔺گفتند: سخنان ما را شنيدى؟ 🔻 گفت: بدا به حال شما مولاى خود عليه السلام را ناسزا مى گوئيد؟ 🔺گفتند: از كجا دانستى كه او ما است؟ 🔻گفت: از كلام پيغمبرتان كه فرمود: 🔸«من كنت مولاه فعليّ مولاه، اللهمّ وال من والاه وعاد من عاداه، وانصر من نصره واخذل من خذله.» 🔸هر كس من مولاى او هستم پس از من على عليه مولاى او است، خدايا آن كس كه على را دوست دارد دوست بدار، و با دشمن او دشمن باش. 🔺سپس به او گفتند: آيا تو از مواليان و آن حضرت هستى؟ 🔻گفت: من ولايتش را ندارم و از شيعيان او نيستم ولى او را دوست دارم، و هر كس با او دشمنى كند من در مال و فرزندش با او شركت دارم. 🔺به او گفتند: آيا حديثى درباره عليه السلام نمى گوئى؟ 🔻گفت: اى گروه عهدشكنان و ظالمان و خارج شدگان از دين ؛ گوش كنيد تا برايتان بگويم: 🔻خدا را در ميان طايفه دوازده هزار سال عبادت كردم، و وقتى آنها به هلاكت رسيدند از تنهائى خود به خداوند شكايت كردم مرا به آسمان دنيا بردند، در آنجا هم دوازده هزار سال در جمع فرشتگان خدا را پرستش كردم، و در حالى كه به تسبيح و تقديس پروردگار مشغول بوديم ناگهان نورى كه تشعشع و درخشندگى آن زياد بود از مقابل ما گذشت، فرشتگان همگى براى آن نور سجده كردند و گفتند: 🔻«سبّوح قدّوس» پاك و منزّه است خداوند، اين نور فرشته اى مقرّب يا پيغمبرى مرسل است. 🔸ندائى آمد: اين طينت و سرشت علىّ بن ابى طالب صلوات الله عليه است. 📚 امالى صدوق ص ۴۲۷ ح ۶ مجلس ۵۵، بحار الأنوار ج ۳۹ ص ۱۶۲ ح ۱ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫بردن نام علیه السلام بدون وضو... 🔸 در حديث است كه هر روز پيغمبر خدا صلی الله علیه و آله تشريف مى آوردند در خانه على علیه السلام و حضرتش را به اسم صدا مى فرمودند 🔸يك روز تشريف آوردند و حضرت را به كنيه صدا فرمودند: يا اباالحسن! 🔸حضرت امير علیه السلام علتش را پرسيدند، 🔸فرمودند: امروز وضو نداشتم ، نخواستم نام تو را بدون وضو ببرم. 📚 نشان از بی نشانها، ج ۲ ص ۱۶۶ @fazaael110
«ـ﷽ـ» 💐 فاطمه (علیها السلام) را به او تزویج کن...👇👇👇 💠 حمران بن اعین می گوید از عليه السلام درباره آيه شريفه «ثُمَّ دَنى فَتَدَلّى * فَكانَ قابَ قَوْسَيْن أوْ أدْنى»[۱] سوال كردم، 💠 فرمودند: خداوند ، حضرت صلى الله عليه و آله را به خود نزديك گردانيد به حدى كه گويا خوشه اى از مرواريد بين او و آن حضرت بود، درآنجا فرشى از طلا گسترده بودند كه مى درخشيد و بر روى آن تصويرى مشاهده كرد، 💠 گفته شد: «يا محمّد ؛ أتعرف هذه الصورة؟ فقال: نعم، هذه صورة عليّ بن أبي طالب، فأوحى اللَّه إليه أن زوّجه فاطمة واتّخذه وصيّاً» اى محمّد ؛ آيا مى دانى اين تصوير كيست؟ فرمود: بلى، اين شمايل (علیهماالسلام) است. خداوند تبارك و تعالى فرمود: (علیها السلام)را براى او تزويج كن، و او را و جانشين خودت قرار بده. 📚 بحار الأنوار، ج ۱۸ ص ۴۱۰ [۱]سوره نجم، آيه ۸ و ۹ sapp.ir/fazaael110 eitaa.com/fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️ عظمت علیه السلام در آسمانها / ملائکه برای شیعیان 🔹قال (صلی الله علیه و آله): 🔹لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ مَا مَرَرْتُ بِمَلَإٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِلَّا سَأَلُونِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّ اسْمَ عَلِيٍّ أَشْهَرُ فِي السَّمَاءِ مِنِ اسْمِي. 🔹فَلَمَّا بَلَغْتُ السَّمَاءَ الرَّابِعَةَ نَظَرْتُ إِلَى مَلَكِ الْمَوْتِ. 🔹فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً إِلَّا أَقْبِضُ رُوحَهُ بِيَدِي مَا خَلَا أَنْتَ وَ عَلِيٌّ فَإِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ يَقْبِضُ أَرْوَاحَكُمَا بِقُدْرَتِهِ. 🔹فَلَمَّا صِرْتُ تَحْتَ الْعَرْشِ نَظَرْتُ فَإِذَا أَنَا بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَاقِفاً تَحْتَ عَرْشِ رَبِّي. 🔹فَقُلْتُ يَا عَلِيُّ سَبَقْتَنِي. 🔹فَقَالَ لِي جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ مَنْ هَذَا الَّذِي يُكَلِّمُكَ. 🔹قُلْتُ هَذَا أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ. 🔹قَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ لَيْسَ هَذَا عَلِيّاً وَ لَكِنَّهُ مَلَكٌ مِنْ مَلَائِكَةِ الرَّحْمَنِ خَلَقَهُ اللَّهُ عَلَى صُورَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ 🔹فَنَحْنُ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ كُلَّمَا اشْتَقْنَا إِلَى وَجْهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ زُرْنَا هَذَا الْمَلَكَ لِكَرَامَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ 🔹وَ نَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِشِيعَتِهِ. 🔸وقتى مرا به آسمان بردند، به هيچ گروهى از گذر نكردم مگر اينكه از من درباره ميپرسيدند؛ به طورى كه من گمان كردم اسم در آسمان مشهورتر از اسم من است. 🔸به آسمان چهارم كه رسيدم چشمم به افتاد. 🔸به من گفت: ای ! خداوند هیچ آفريده اى را نيافريده مگر اينكه روح او را من قبض مي كنم؛ مگر روح شما و على. زيرا خداوند روح شما را به قدرت خويش قبض مي¬نمايد. 🔸وقتى به زير رسيدم نگاه كردم. ناگهان ديدم على بن ابی طالب زير عرش پروردگار ايستاده است. 🔸گفتم: ای على! از من جلوتر آمده اى؟ 🔸 گفت: ای محمّد! اين چه كسى است كه با تو صحبت مي'كند؟ 🔸گفتم: برادرم على بن ابیطالب است. 🔸گفت: ای محمد! اين على نيست. اين يكى از خداوند است كه او را به شکل على بن ابی'طالب آفريده است. 🔸ما ملائكه مقرب هر وقت مشتاق ديدار على بن ابیطالب مي شويم، اين فرشته را زيارت مي كنيم؛ به خاطر کرامتی که على بن ابیطالب نزد خدا دارد؛ 🔸و از خداوند برای علی درخواست می کنیم. 📚 مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين و الأئمة، صفحه ۳۳ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️جان پيغمبر...👇👇 🔻بالاترين فضيلت عليه السلام🔻 💠  لعنة الله عليه روزى به حضرت عليه السلام گفت بزرگترين فضيلت امير المؤمنين عليه السلام را كه شاهدى از قرآن بر آن دلالت كند برايم توضيح دهيد 💠 حضرت رضا عليه السلام فضيلت كه خداوند در قرآن مى فرمايد: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ»[۱] را بيان كردند. 💠 و فرمودند: صلى الله عليه و آله براى مباهله و عليهما السلام كه فرزندانش بودند آورد و زهرا عليها السلام را آورد كه در اينجا تعبير زنانمان در آيه شده و عليه السلام را نيز آورد كه او نفس به شمار مى رفت طبق آيه قرآن؛ و ثابت شد كه احدى از جهانيان با ارزشتر از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وجود نداشت در نتيجه احدى از جهانيان نيز با ارزشتر از نفس پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيست طبق آيه قرآن. 💠 مأمون گفت: مگر در اين آيه خداوند ابناء را به تلفظ جمع ذكر نكرده اما پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دو فرزندش را فقط آورد و نساء را نيز به لفظ جمع فرموده و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فقط فاطمه عليها السلام را تنها آورد چرا نمى توان مدعى شد كه منظور از (أَنْفُسَنا) واقعا نفس خود پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله باشد نه ديگرى؟! در نتيجه فضيلتى كه شما از آيه استفاده كرديد براى اميرالمؤمنين عليه السلام ثابت نخواهد شد. 💠 حضرت رضا عليه السلام فرمودند: اين ادعاى تو صحيح نيست « وَ ذَلِكَ أَنَّ الدَّاعِيَ إِنَّمَا يَكُونُ دَاعِياً لِغَيْرِهِ كَمَا أَنَّ الْآمِرَ آمِرٌ لِغَيْرِهِ وَ لَا يَصِحُّ أَنْ يَكُونَ دَاعِياً لِنَفْسِهِ فِي الْحَقِيقَةِ كَمَا لَا يَكُونُ آمِراً لَهَا فِي الْحَقِيقَةِ وَ إِذَا لَمْ يَدْعُ رَسُولُ اللَّهِ رَجُلًا فِي الْمُبَاهَلَةِ إِلَّا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَدْ ثَبَتَ أَنَّهُ نَفْسُهُ الَّتِي عَنَاهَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ وَ جَعَلَ حُكْمَهُ ذَلِكَ فِي تَنْزِيلِه» زيرا شخص ديگرى را مى خواند و صدا مى زند نه خود را، چنانچه امركننده به ديگرى امر مى كند نه به خود و اين صحيح نيست كه واقعا خود را صدا زده باشد چنانچه نمى شود امر به خود بكند. وقتى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مباهله مردى جز اميرالمؤمنين عليه السلام را شركت نداد مى فهميم كه نفس پيامبر در اين آيه اميرالمؤمنين عليه السلام است و اين امتياز را در قرآن به او بخشيد. 💠 مأمون گفت: وقتى جواب آمد سؤال از بين مى رود. 📚 بحارالانوار ج ۱۰ ص ۳۵۰ [۱] آل عمران _ ۶۱ : « هر گاه بعد از علم و دانشى كه(در بارۀ مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله كنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.»   🆔 sapp.ir/fazaael110 🆔 eitaa.com/fazaael110
«ـ﷽ـ» 💍۲۴ ذیحجه ، روز خاتم بخشى امیرالمومنین علیه السلام و نزول آیه ولایت...👇 💠 در اين روز عليه السّلام در مسجد صلّى اللَّه عليه و آله انگشتر خود را در حالت ركوع به سائل بخشيد، و آيه مباركه: «إنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» (سوره مائده: آيه ۵۵) «سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانی که نماز را برپا می‌دارند و در حالی که در رکوعند [به تهیدستان] زکات می‌دهند» در شأن آن حضرت نازل شد. 💠 اكابر اهل سنّت اتّفاق دارند كه آيه «انما وليكم اللَّه... » در شأن اميرالمؤمنين عليه السّلام نازل شده است. مانند فخر رازى، محمّد صدر عالم، ابن مردويه، خطيب بغدادى، ابن عساكرمحمّد بن اسماعيل الامير، ابن مغازلى، ابوالليث سمرقندى، سبط ابن جوزى، شهاب الدين احمد، ابن صباغ، ابونعيم، ملاعلى قوشجى، سمعانى، واقدى، بيهقى، نسائى، خوارزمى، طبرى، كلبى، حموينى و... 💠 از اميرالمومنين عليه السّلام معناى اين آيه شريفه را سؤال كردند كه مى فرمايد: «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها» (سوره نحل: آيه ۸۳) «نعمت خداوند را مى شناسند و سپس آن را انكار مى كنند». حضرت فرمودند: هنگامى كه آيه مباركه «انما وليكم اللَّه... » نازل شد عده اى از اصحاب پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله در مسجد مدينه جمع شدند. بعضى به بعض ديگر گفتند: در باره اين آيه چه مى گوئيد؟ بعضى گفتند: اگر منكر اين آيه بشويم ساير آيات را هم بايد منكر شويم و اگر ايمان به اين آيه بياوريم و قبول كنيم براى ما ذلّت است زيرا عليه السّلام بر ما مسلّط مى شود. عده اى از منافقين گفتند: ما مى دانيم كه محمّد در آنچه مى گويد صادق است. او را به ظاهر دوست داريم، ولى از على در آنچه امر مى كند اطاعت نمى كنيم. حضرت فرمودند: در اين هنگام اين آيه نازل شد: «يعرفون نعمة اللَّه ثم ينكرونها... »، يعنى: ولايت على بن ابى طالب عليه السّلام را مى شناسند و حال اينكه اكثر آنها كه آن را مى شناسند نسبت به آن حضرت كافرند. 💠 بعضى از مخالفين گفته اند: براى كسى اتّفاق نيفتاده كه در يك زمان جمع بين دو عبادت مالى و بدنى بنمايد مگر براى على بن ابى طالب عليه السّلام، و براى احدى نيامده از فضائل مثل آنچه براى عليه السّلام آمده است. 📚 تقویم شیعه 🆔 sapp.ir/fazaael110 🆔 eitaa.com/fazaael110
«ـ﷽ـ» ◾️ ▫️در هر تار موی تو فرشته ای است که تو را لعنت می کند...👇👇👇 💠 علیه السلام در یکی از خطبه هایشان فرمودند: «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَوَ اللَّهِ لَا تَسْأَلُونِّی عَنْ فِئَةٍ تُضِلُّ مِائَةً وَ تَهْدِی مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُکُمْ بِنَاعِقِهَا وَ سَائِقِهَا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة» قبل از آنکه مرا از دست بدهید از من بپرسید؛ به خدا قسم از من نخواهيد پرسيد از گروهى كه صد نفر را گمراه نموده اند و صد نفر را هدايت كرده اند مگر اينكه تبليغ كننده آنها و رهبرشان را برايتان معرفى مى كنم تا روز قيامت. 💠 مردى از جاى حركت كرد (سعد بن ابى وقاص) و گفت تعداد موهاى سر و ريش من چقدر است؟ 💠 امير المؤمنين عليه السلام فرمودند: «وَ اللَّهِ لَقَدْ حَدَّثَنِی خَلِیلِی رَسُولُ اللَّهِ بِمَا سَأَلْتَ عَنْهُ وَ أَنَّ عَلَی کُلِّ طَاقَةِ شَعْرٍ فِی رَأْسِکَ مَلَکاً یَلْعَنُکَ وَ عَلَی کُلِّ طَاقَةِ شَعْرٍ فِی لِحْیَتِکَ شَیْطَاناً یَسْتَفِزُّکَ وَ أَنَّ فِی بَیْتِکَ سَخْلًا یَقْتُلُ ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ» بخدا قسم برادرم صلی الله علیه و آله مرا از سؤال تو مطلع نموده و خبر داده که بر هر دانه موى سرت يك تو را مى كند و بر هر يك از موهاى ريشت است كه تو را مى فریبد و در خانه ات اى است (عمر بن سعد) كه فرزند صلى الله عليه و آله (امام حسین علیه السلام) را مى كشد. 💠 نشانه تعداد موى هاى سر و ريشت همين مطلبى است كه برايت گفتم. اگر اثبات تعداد مويهايت مشكل نبود (و باورش برایت سخت نبود) مى گفتم تعداد آنها چقدر است ولى دليل اين مطلب همان خبرى است كه اطلاع دادم از لعنتى كه تو را مى كنند و گوساله ملعونت. 💠 پسرش در آن موقع پسر بچه كوچكى بود چهار دست و پا حركت مى كرد در جريان كربلا متصدى قتل علیه السلام شد و مطلب همان طورى كه اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده بودند شد. 📚 بحارالانوار ج ۱۰ ص ۱۲۵ 🆔 sapp.ir/fazaael110 🆔 eitaa.com/fazaael110
«ـ﷽ـ» 🔰 کسی که در امور ما و علوم ما شک دارد مثل کسی است که حق ما را مسخره می کند... 💠 عليه السلام به فرمودند: 🔹يا سلمان؛ الويل كلّ الويل لمن لايعرفنا حقّ معرفتنا وأنكر فضلنا. 🔸اى سلمان ؛ بدا بحال كسى كه ما را آن طورى كه سزاوار آن هستيم نشناسد و و برترى ما را انكار كند. 🔸اى سلمان ؛ كداميك از اين دو بزرگوار افضل هستند، صلى الله عليه وآله وسلم يا ؟ 🔸سلمان عرض کرد: بلكه محمّد صلى الله عليه وآله وسلم برتر و والاتر است. 🔸فرمود: اى سلمان ؛ توانست تخت را از فارس به مملكت سبأ در يك چشم بهم زدن منتقل كند و علمى از كتاب نزد او بود، و آيا من چندين برابر او قدرت ندارم كه نزدم هزار كتاب است؟! 🔸خداوند بر شيث فرزند آدم عليه السلام پنجاه صحيفه و بر ادريس عليه السلام سى صحيفه و بر ابراهيم خليل عليه السلام بيست صحيفه، و تورات، انجيل، زبور و فرقان نازل نموده است. 🔹گفتم: اى سرور من ؛ همين طور است كه فرموديد. 🔸امام عليه السلام فرمود: 🔹يا سلمان؛ إنّ في اُمورنا و علومنا كالمستهزئ في معرفتنا و حقوقنا، وقد فرض اللَّه ولايتنا في كتابه في غير موضع وبيّن ما أوجب العمل به وهو مكشوف. 🔹اى سلمان ؛ كسى كه در شؤون ما و علوم ما شكّ كند مثل كسى است كه معرفت ما و حقوق ما را مسخره كرده در حالى كه خداوند ولايت ما را در كتابش در چند جا واجب كرده و آنچه را كه عمل كردن به آن واجب است بيان نموده و آن روشن و واضح است. 📚 ارشاد القلوب: ج ۲ ، ص ۴۱۶ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️علم حضرت موسی و خضر علیهما السلام در مقابل علم امیرالمومنین علیه السلام مثل قطره ای است در مقابل دریا...👇👇 💠 روزی مردی خدمت علیه السلام آمده و از ایشان سوالاتی پرسید، حضرت نیز جواب سوالاتش را دادند و او رفت. 💠 حضرت فرمودند: او را شناختید؟ او ابوالعباس حضرت علیه السلام بود. 💠 خداوند متعال از ملاقات او با علیه السلام به من خبر داده است، زمانی که او با موسی علیه السلام کنار دریا بودند، گنجشکی پایین آمد و با منقارش قطره ای از آب دریا برداشت و آمد و آن قطره را در کف دست حضرت موسی گذاشت. 💠 موسی گفت این گنجشک چه می کند؟ 💠 گنجشک (به حرف آمده و) گفت: به خدا قسم علم شما دونفر (موسی و خضر علیهماالسلام) در مقابل علم آخرالزمان جز به اندازه قطره ای که من با منقارم از دریا برداشتم نیست. 📚 مدینةالمعاجز ج ۲ ص ۳۱۹ منقبت ۴۱۰ sapp.ir/fazaael110 eitaa.com/fazaael110