eitaa logo
فضائل‌ امیرالمومنین‌ علیه‌السلام
527 دنبال‌کننده
513 عکس
100 ویدیو
11 فایل
«ـ﷽ـ» 🚩السلام علیک یا مولای یا امیرالمومنین روحی لک الفداء 🔸قال رسول الله صلي الله عليه و آله: ذكرُ عليٍّ عبادة 📚 فضائل امیرالمومنین علیه‌السلام از منابع معتبر شیعی Admin: @ad_fazaael110
مشاهده در ایتا
دانلود
«ـ﷽ـ» 🔻۱۷ شوال سال پنجم هجری🔻 ▫️به درک واصل شدن عمرو بن عبد ودّ توسط علیه السلام...👇 💠 مرحوم شیخ مفید در کتاب ارشاد اینگونه روایت می کند: 💠 در روز جنگ احزاب (خندق) عمرو عبد ودّ و عكرمه و هبيره و نوفل بن عبد اللَّه و ضرار در كنار خندق ميگشتند و محل باريكى ميجستند كه از آن بتوانند عبور كنند و خود را بمسلمانان برسانند 💠 تا بمحلى رسيدند كه اسبهایشان حاضر براى رفتن و عبور كردن از آنجا نبودند تا بالاخره اسبهاى خود را ميان شورزار و شكافى بجولان درآوردند و مسلمانان هم ايستاده ليكن كسى جرأت نداشت كه خود را در برابر اين مبارزان درآورد. 💠 عمرو بن عبد ودّ پيوسته مبارز ميطلبيد و بكنايه ميگفت بسكه هل من مبارز گفتم و جنگجو طلبيدم صدايم گرفت و خسته شدم. 💠 در تمام اين مدت اميرالمؤمنين علیه السلام عزم ميدان او ميكرد ليكن صلی الله علیه و آله اجازه نميدادند و منتظر بودند شايد ديگرى پيشنهاد مبارزه با او را بدهد 💠 اتفاقا مسلمانان كه از او و همراهيان و پشتيبانانشان كاملا به وحشت افتاده بودند جرأت مبارزه با او را نداشتند و مانند آدمى كه كركس مرگ بر سر او نشسته در جاى خود خشك شده بودند. 💠 چون مبارز طلبيدن عمرو طولانى شد و از آن طرف عليه السلام هم سعى ميكرد هر چه زودتر به ميدان او رفته شيشه عمرش را بر زمين زند رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمودند نزديك من بيا 💠 على علیه السلام نزديك رفته رسول خدا عمامه خود را بر سر او گذارده و شمشيرش را به او داده، فرمودند برو و دين خدا را يارى كن و ضمنا دعا كرده كه خدايا او را يارى كن. 💠 على عليه السّلام بطرف عمرو رفته و جابر بن عبدالله انصارى هم براى آنكه ناظر اعمال اين دو نفر دلاور باشد به ميدان آمد. 💠 على كه با وى روبرو شد، فرمود اى عمرو در زمان جاهليت ميگفتى سوگند به لات و عزى هر گاه كسى سه حاجت يا يكى از آنها را از من درخواست كند من نياز او را بر مى آورم گفت آرى چنين است. 💠 على عليه السلام فرمود اينك حاجت من اينست گواهى دهى به يكتائى خدا و نبوت رسول او و تسليم امر خدا شوى. 💠 عمرو گفت اى پسر عمو دست از اين حرف بردار كه مرا بدان نيازى نيست على عليه السلام فرمود نه چنين است بلكه اگر بدان چه گفتم اقرار كنى به نفع تو تمام خواهد شد. 💠 سپس فرمود حاجت ديگر من اينست از همان راهى كه آمده بازگردى گفت اين هم نشدنيست زيرا زنهاى قريش اين كار مرا نقل محافل خود قرار ميدهند. 💠 فرمود حاجت ديگر من اينست كه پياده شوى و با من به مبارزه بپردازى، 💠 عمرو از اين سخن خنديد و گفت اين حاجتى بود كه تا كنون هيچ يك از اعراب از من درخواست نكرده بودند در عين حال من حاضر نيستم مانند تو بزرگوارى را به قتل برسانم زيرا پدرت دوست صميمى من بود. 💠 على علیه السلام فرمود ولی من دوست دارم تو را بكشم! اينك اگر مايلى از اسب فرود آى 💠 عمرو متأثر شده از مركب به زير آمده با مشت بصورت اسبش زده و آن حيوان را بعقب راند. 💠 جابر گويد اين دو سوار يليل بيكديگر درآويختند و گرد و غبارى بلند شد چنانچه آنها را نديدم فاصله نشد كه از ميان غبار صداى على علیه السلام به تكبير بلند شد دانستم على عمرو را كشت. 💠 یاران عمرو كه از كشتنش اطلاع يافتند خود را در ميان خندق انداختند و از آن طرف مسلمانان كه صداى تكبير على را شنيده بطرف آن حضرت توجه كردند تا ببينند چه پيش آمدى كرده نوفل بن عبد اللَّه را ديدند در ميان خندق مانده و اسب او قادر به حركت نيست او را هدف سنگ قرار دادند نوفل گفت اين طريق كشتن سزاوار نيست يكى يكى بيائيد با هم مبارزه كنيم. 💠 امير المؤمنين علیه السلام بر او وارد شده وي را به ضرب شمشير كشت. و پس از او هبيره را بچنگال درآورده و او را عاجز كرده و كار وى را ساخت. عكرمه و ضرار هم فرار كردند. 📚 الارشاد ج ۱ ص ۱۰۰ @fazaael110
«ـ﷽ـ» (۴) ▫️ دعای اسم اعظم...👇👇 💠 علیه السلام فرمودند: 💠 اگر میخواهی خدا را به اسم اعظمش بخوانی و دعایت اجابت شود، آیات ابتدایی سوره حدید تا «وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» را بخوان. 💠 «سبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (۱) لهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيي‏ وَ يُميتُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ (۲) هوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ (۳) هوَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ (۴) لهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (۵) يولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (۶)» 💠 و بعد از آن، آیات آخر سوره حشر، از «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ» تا آخر سوره حشر را بخوان. 💠 «لوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (۲۱) هوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ (۲۲) هوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (۲۳) هوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (۲۴)» 💠 سپس دستانت را به آسمان بلند کن و بگو: يا مَنْ هُوَ هَكَذَا أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 💠 سپس حاجتت را بخواه. 📚 بحارالانوار ج ۹۰ ص ۲۳۱ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️به محبت تو وارد بهشت می شوند... @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️ روش امتهای گذشته برای برآورده شدن حوائج 👈 توسل به و علیهما السلام 💠 امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند: 💠 كانَ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ وَ إِجَابَةُ الدُّعَاءِ، إِذَا سُئِلَ اللَّهُ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ آلِهِمَا، مَشْهُوراً فِي الزَّمَنِ السَّالِفِ، حتَّى إِنَّ مَنْ طَالَ بِهِ الْبَلَاءُ قِيلَ: هَذَا طَالَ بَلَاؤُهُ، لِنِسْيَانِهِ الدُّعَاءَ لِلَّهِ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ. 💠 در زمانهای گذشته (امتهای پیشین) معروف بود که اگر کسی خداوند را به حق و و اهل بیتشان علیهم السلام قسم می داد، حاجتش برآورده می شد و دعایش اجابت می شد. تا آنجا که اگر می دیدند کسی مدتی طولانی به بلایی مبتلاست، می گفتند: این شخص بلایش طولانی شده؛ چون یادش رفته خدا را به حق محمد و آل محمد بخواند. 📚تفسیر امام حسن عسکری (علیه السلام) ص ۳۹۸ @fazaael110
🏴 السلام علیك یا جعفر بن محمد الصادق ▪️شهادت مظلومانه شیخ الائمه حضرت امام جعفر صادق صلوات الله علیه تسلیت باد @fazaael110
«ـ﷽ـ» ◽️ امام، زبان گویای قرآن...👇 ❗️حدیثی مهم 🔅 اسحاق بن غالب از علیه السلام نقل می کند كه فرمودند: 🔹مَضَی رَسُولُ اللَّهِ وَ خَلَّفَ فِی أُمَّتِهِ کِتَابَ اللَّهِ وَ وَصِیَّهُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامَ الْمُتَّقِینَ وَ حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِینَ وَ عُرْوَتَهُ الْوُثْقَی الَّتِی لَا انْفِصامَ لَها وَ عَهْدَهُ الْمُؤَکَّدَ صَاحِبَانِ مُؤْتَلِفَانِ یَشْهَدُ کُلُّ وَاحِدٍ لِصَاحِبِهِ بِتَصْدِیقٍ 🔸 صلی الله علیه و آله، از دنيا رفت و در ميان امت خود، كتاب خدا و خويش و پيشواى متقين و حبل اللَّه المتين و دستاويز محكم (غير قابل گسستن) را گذارد؛ پيمانى استوار گرفت كه اين دو با هم هستند و هر كدام گواه ديگرى است؛ 🔹یَنْطِقُ الْإِمَامُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْکِتَابِ بِمَا أَوْجَبَ اللَّهُ فِیهِ عَلَی الْعِبَادِ مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ وَ طَاعَةِ الْإِمَامِ وَ وَلَایَتِهِ وَ أَوْجَبِ حَقِّهِ الَّذِی أَرَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنِ اسْتِکْمَالِ دِینِهِ وَ إِظْهَارِ أَمْرِهِ وَ الِاحْتِجَاجِ بِحُجَّتِهِ وَ الِاسْتِضَاءَةِ بِنُورِهِ فِی مَعَادِنِ أَهْلِ صَفْوَتِهِ وَ مُصْطَفَی أَهْلِ خِیَرَتِهِ 🔸و امام، زبان گويای قرآن است و بیان می کند كه چه چيز را خدا بر بندگان واجب نموده؛ از قبيل: ☑️ اطاعت خدا و اطاعت امام و ولايت او و حق واجبش كه عبارت است از: كامل شدن دين و اظهار امر و احتجاج به دليل و درخشش به نورى از گنجينه برگزيدگان. 🔹فَأَوْضَحَ اللَّهُ بِأَئِمَّةِ الْهُدَی مِنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّنَا عَنْ دِینِهِ وَ أَبْلَجَ بِهِمْ عَنْ سَبِیلِ مَنَاهِجِهِ وَ فَتَحَ بِهِمْ عَنْ بَاطِنِ یَنَابِیعِ عِلْمِهِ 🔸خداوند بوسيله ائمه هدى از خاندان نبوت، دين خود را روشن نمود و راه رستگارى را واضح كرد و بوسيله آنها، گنجينه هاى دانش خود را گشود. 🔹فَمَنْ عَرَفَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ وَاجِبَ حَقِّ إِمَامِهِ وَجَدَ طَعْمَ حَلَاوَةِ إِیمَانِهِ وَ عَلِمَ فَضْلَ طُلَاوَةِ إِسْلَامِهِ لِأَنَّ اللَّهَ نَصَبَ الْإِمَامَ عَلَماً لِخَلْقِهِ وَ جَعَلَهُ حُجَّةً عَلَی أَهْلِ عَالَمِهِ أَلْبَسَهُ اللَّهُ تَاجَ الْوَقَارِ وَ غَشَّاهُ مِنْ نُورِ الْجَبَّارِ یُمَدُّ بِسَبَبٍ إِلَی السَّمَاءِ لَا یَنْقَطِعُ عَنْهُ مَوَادُّهُ 🔸هر كس از امت محمد صلی الله علیه وآله، که آشنا به حق واجبِ امام خود گرديد، [آنگاه] شيرينى طعم ايمانش را چشيد و ارزش اسلام خويش را درک كرد؛ 👑 زيرا خدا امام را رهبر خلق و حجت بر جهانيان قرار داده؛ او را مفتخر به تاج وقار نموده و به نور خويش منور گردانيده؛ با ريسمانى ناگسستنى او را به آسمان پيوند داده است. ⚠️ وَ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِلَّا بِجِهَةِ أَسْبَابِ سَبِیلِهِ وَ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ أَعْمَالَ الْعِبَادِ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ ⚠️ نمیتوان به مقامات آخرت و آنچه خداوند به بندگان ارزانى می ‌دارد رسيد؛ مگر از راه پيروى امام. و اعمال بندگان پذيرفته نيست مگر با معرفت او. 🔓 فَهُوَ عَالِمٌ بِمَا یَرِدُ عَلَیْهِ مِنْ مُلْتَبِسَاتِ الْوَحْیِ وَ مُعَمَّیَاتِ السُّنَنِ وَ مُشْتَبِهَاتِ الْفِتَنِ... 🔓 امام به گره های مشكل دين و رمزهاى پيچيده ی سنت و پيش آمدهاى نامعلوم زندگى آگاه است (و آنها را حل می كند)... 📚 بحار الانوار، ج۲۵، ص ۱۴۶ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️ملاقات ابلیس ملعون با دشمنان امیرالمومنین علیه السلام _ شراکت شیطان در مال و نطفه دشمنان حضرت...👇 🔸 شيخ صدوق در كتاب «امالى» از سلمان فارسى نقل كرده است: 🔻 ملعون عبورش به چند نفر افتاد كه به عليه السلام دشنام مى دادند، در مقابل آنها ايستاد، 🔺سوال كردند كيست كه پيش روى ما ايستاده است؟ 🔻(ابلیس) گفت: من ابو مُرّه ام (کنیه شیطان)، 🔺گفتند: سخنان ما را شنيدى؟ 🔻 گفت: بدا به حال شما مولاى خود عليه السلام را ناسزا مى گوئيد؟ 🔺گفتند: از كجا دانستى كه او ما است؟ 🔻گفت: از كلام پيغمبرتان كه فرمود: 🔸«من كنت مولاه فعليّ مولاه، اللهمّ وال من والاه وعاد من عاداه، وانصر من نصره واخذل من خذله.» 🔸هر كس من مولاى او هستم پس از من على عليه مولاى او است، خدايا آن كس كه على را دوست دارد دوست بدار، و با دشمن او دشمن باش. 🔺سپس به او گفتند: آيا تو از مواليان و آن حضرت هستى؟ 🔻گفت: من ولايتش را ندارم و از شيعيان او نيستم ولى او را دوست دارم، و هر كس با او دشمنى كند من در مال و فرزندش با او شركت دارم. 🔺به او گفتند: آيا حديثى درباره عليه السلام نمى گوئى؟ 🔻گفت: اى گروه عهدشكنان و ظالمان و خارج شدگان از دين ؛ گوش كنيد تا برايتان بگويم: 🔻خدا را در ميان طايفه دوازده هزار سال عبادت كردم، و وقتى آنها به هلاكت رسيدند از تنهائى خود به خداوند شكايت كردم مرا به آسمان دنيا بردند، در آنجا هم دوازده هزار سال در جمع فرشتگان خدا را پرستش كردم، و در حالى كه به تسبيح و تقديس پروردگار مشغول بوديم ناگهان نورى كه تشعشع و درخشندگى آن زياد بود از مقابل ما گذشت، فرشتگان همگى براى آن نور سجده كردند و گفتند: 🔻«سبّوح قدّوس» پاك و منزّه است خداوند، اين نور فرشته اى مقرّب يا پيغمبرى مرسل است. 🔸ندائى آمد: اين طينت و سرشت علىّ بن ابى طالب صلوات الله عليه است. 📚 امالى صدوق ص ۴۲۷ ح ۶ مجلس ۵۵، بحار الأنوار ج ۳۹ ص ۱۶۲ ح ۱ @fazaael110
(۵) ✨ علیه‌السلام فرمودند: ✨ هر کس می‌خواهد با پیمانه ای پر به او پاداش داده شود، پس بعد از هر نماز بگوید: ✨ سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ 📚 بحارالانوار ج ۸۳ ص ۲۳ @fazaael110
«ـ﷽ـ» 🔸 مباهات خداوند به وجود علیه‌السلام ✨ صلی الله علیه و آله فرمودند: ✨ إِنَّ الله عَزَّ وَ جَلَّ یُبَاهِی بِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ کُلَّ یَوْمٍ الْمَلَائِکَةَ الْمُقَرَّبِینَ حَتَّی تَقُولَ بَخْ بَخْ هَنِیئاً لَکَ یَا عَلِیُّ ✨ خداوند هر روز نزد فرشتگان مقر‌ّبش به مباهات (افتخار) می‌کند، تا این که ملائکه می‌گویند: به به! گوارای وجودت باد، ای علی! 📚 بحارالانوار ج ۲۶ ص ۳۴۷ @fazaael110
«ـ﷽ـ» (۶۹) ▫️ملاک‌ کفر یا ایمان صلوات الله علیه است... 🔸آیه دوم، سوره مبارکه تغابن: «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنكُمْ كَافِرٌ وَ مِنكُم مُّؤْمِنٌ وَ اللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» «ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳد، ﮔﺮﻭهی ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻛﺎﻓﺮﻧﺪ، ﻭ ﺑﺮخی ﻣﺆﻣﻦ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﺩﻫﻴﺪ، ﺑﻴﻨﺎﺳﺖ.» ــــــــــــــــــــــــ ❓حسین بن نُعَیْم صحاف می‌گوید: در مورد آیه «فَمِنْکُمْ کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ» از علیه السلام پرسیدم؟ 💠 حضرت فرمودند: عَرَفَ اللهُ إِیمَانَهُمْ بِوَلَایَتِنَا وَ کُفْرَهُمْ بِتَرْکِهَا یَوْمَ أَخَذَ عَلَیْهِمُ الْمِیثَاقَ وَ هُمْ ذَرٌّ فِی صُلْبِ آدَمَ 🔹[از] آن روزی که خداوند در از آنها پیمان گرفت، ایمان آنها را به ولایت ما می‌داند و کفر آنها را به ترک ولایت. (مومن کسی است که به ولایت امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش علیهم السلام معتقد است و کافر کسی است که ولایت ندارد) 📚 بحارالانوار ج ۲۶ ص ۲۷۱ @fazaael110
🏳 یا فاطمة اشفعي لي في الجنة 💐 ولادت با سعادت کریمه اهل بیت ، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها مبارک باد @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️راهب و عالم مسیحی مسلمان می‌شود... ✨ روايت شده كه گروهى از روميان در زمان ابابكر به مدينه وارد شدند در ميان آنها راهبى نصرانى بود. ✨ راهب وارد مسجد اكرم صلّى الله عليه و آله شد و به همراه خود يك شتر پر از طلا و نقره داشت ابو بكر در مسجد حضور داشت گروهى از مهاجر و انصار نيز بودند ،وارد شد پس از تهنيت و تعارف لازم به دقت آنها را نگريست ❓ بعد پرسيد: كداميك از شما خليفه پيامبريد و امين دینتان؟ ✨ به طرف ابا بكر اشاره شد. راهب متوجه ابابكر شد. گفت: اسم تو چيست پيرمرد؟ گفت: عتيق، پرسيد: ديگر چه؟ گفت: صدّيق باز پرسيد: ديگر چه؟ جواب داد: غير از اينها اسمى براى خود نمى‌دانم ✨ راهب گفت تو شخصى كه من مى‌خواهم نيستى ابابكر گفت: حاجت و نیازت چیست؟ گفت: من از مملكت روم آمده‌ام و يک شتر پر از طلا و نقره آورده‌ام تا از امين اين امت سؤالى بكنم اگر پاسخ داد مسلمان مى‌شوم و هر دستورى داد مى‌پذيرم و اين نقدينه را در اختيار شما مى‌گذارم اگر نتوانست بر مى‌گردم و مسلمان نخواهم شد و پولى كه آورده‌ام بر مى‌گردانم. ✨‌ ابوبكر گفت: هر چه مايلى بپرس راهب گفت: لب به سخن نمى‌گشايم مگر اينكه از قدرت خويش و اصحابت مرا امان بدهى! (آسیبی به من نرسانید) ✨ ابابكر گفت: تو در امانى و هيچ دغدغه‌اى نداشته باش هر چه مى‌خواهى بگو راهب گفت: بگو خدا چه چيز ندارد و چه چيز نزد او نيست و از چه چيز علم ندارد؟ ✨ ابابكر به لرزه افتاد و جوابى نداشت. پس از چند لحظه گفت برويد عمر را خبر كنيد. عمر آمد و نشست ابابكر به او گفت از اين شخص بپرس راهب روى به عمر كرده سؤالهاى خود را تكرار نمود عمر نيز نتوانست جواب بگويد بعد عثمان آمد بين راهب و عثمان نيز آنچه بين اين دو واقع شد به وقوع پيوست. راهب گفت شخصيتهاى [به ظاهر] بزرگى هستند اما قدرت جوابگوئى از مسائل را ندارند(یعنی چیزی حالیشون نیست) ✨ راهب از جاى حركت كرد تا خارج شود ابابكر به او گفت: اى دشمن خدا اگر پيمان ما نبود زمين را از خون تو رنگين مى‌كرديم. ✨ از جاى خود حركت كرد و خدمت علیه السلام رسيد كه در صحن خانه‌اش با و علیهما السلام نشسته بودند، سلمان جريان را نقل كرد ✨ حضرت از جاى حركت كردند و با حسن و حسين و به مسجد آمدند همين كه چشم مردم به عليه السّلام افتاد تكبير گفتند و حمد خدا را بجاى آوردند و همه به احترام ايشان از جاى حركت كردند آن جناب وارد شدند ابو بكر گفت: راهب! از اين مرد بپرس كه به منظور خود رسيده‌اى. ✨ راهب متوجه على عليه السّلام شده گفت اسم شما چيست‌؟ فرمودند: اسم من در نزد يهود اليا و در نزد نصرانيان ايليا و پدرم على نهاده و مادرم حيدره گفت: چه نسبتى با پيامبرتان دارى‌؟ فرمودند: برادر اويم و دامادش و پسر عموى من است راهب گفت: به پروردگار عيسى منظور من تو هستى، بگو خدا چه ندارد و چه در نزد او نيست و چه چيز را نمى‌داند؟ ✨ على عليه السّلام فرمودند: به شخص مطلعى برخورد كردى 🔺اما آنچه خدا ندارد خدا را رفيق و فرزندى نيست 🔺اما چيزى كه در نزد خدا نيست ظلم است به احدى 🔺و امّا آنچه خدا نمى‌داند شريک در مُلک است كه براى خود شريكى نمى‌داند. ✨ راهب از جاى حركت كرد و زنار از گردن بر كند و سر على عليه السّلام را در آغوش گرفت و پيشانى او را بوسيد و گفت: لا اله الا الله محمدا رسول الله و گواهى مى‌دهم تو خليفه و امين اين امت هستى و خزينه علم دين و حكمت و سرچشمه حجت در تورات نام تو را اليا و در انجيل ايليا خواندم و در قرآن على و در كتب گذشته حيدرة و تو را بعد از پيامبر وصى او يافتم و امير و رهبر مردم و تو شايسته‌تر به اين مجلس از ديگران هستى بگو ببينم تو با اين مردم چه مى‌كنى‌؟ على عليه السّلام) جوابى به او داد ✨ راهب از جاى حركت كرد و تمام مال را در اختيار او نهاد على عليه السّلام آن مال را در همان ساعت بين فقراء اهل مدينه تقسيم كردند و راهب مسلمان به پيش قوم خود برگشت. 📚 بحارالانوار ج ۱۰ ص ۵۲ @fazaael110