https://eitaa.com/fazelenazari
هر چند حیا میکند از بوسهی ما دوست
دلتنگی ما بیشتر از دلهرهی اوست
الفت چه طلسمی ست که باطل شدنی نیست
اعجاز تو ای عشق نه سحر است نه جادوست
ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم
زهری که بنوشم زلب سرخ تو داروست
یک بار دگر بارسفر بستی و رفتی
تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست
از کوشش بیهودهی خود دست کشیدم
در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست
📝#فاضل_نظری
📓#اکنون
📜#اشتیاق
🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری
https://eitaa.com/fazelenazari