eitaa logo
فاضل نظری
5.8هزار دنبال‌کننده
337 عکس
113 ویدیو
5 فایل
شعر و غزل ارتباط با ادمین، تبادل و تبلیغات @amir_rajaei پیام ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17255338385511
مشاهده در ایتا
دانلود
هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت عمری که حرام تو شد ای عشق حلالت! طاووسی و حُسنت قفس پر زدن توست ای مرغ گرفتار! چه سود از پر و بالت زیبایی امروز تو گنجی ابدی نیست بیچاره تو و دلخوشی رو به زوالت مانند اناری که سر شاخه بخشکد افسوس که هرگز نرسیدی به کمالت! پرسیدی‌ام از عشق و جوابی نشنیدی بشنو که سزاوار سکوت است سؤالت یک بار به اصرار تو عاشق شدم ای دل این‌بار اگر اصرار کنی، وای به حالت 📝 📓 📜 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری https://eitaa.com/fazelenazari
این خانه جای زندگی جاودانه نیست آمادۀ شکستن تُنگ بلور باش 📝 📓 📜 📃🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari هر چند حیا می‌کند از بوسه‌ی ما دوست دلتنگی ما بیشتر از دلهره‌ی اوست الفت چه طلسمی ست که باطل شدنی نیست اعجاز تو ای عشق نه سحر است نه جادوست ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم زهری که بنوشم زلب سرخ تو داروست یک بار دگر بارسفر بستی و رفتی تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست از کوشش بیهوده‌ی خود دست کشیدم در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست 📝 📓 📜 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari درختان را هنوز ای برف ! شوق برگ و باری هست زمستان گرچه طولانی‌ست، آخر نوبهاری هست مرا درقلب خود کُشتی و از دنیای خود راندی گمان می‌کردم ای بی‌رحم بین ما قراری هست تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو ولی ای بی وفا از بیوفا هم انتظاری هست چو در قلب تو می‌تازند بعد از من رقیبانم به یاد آور که در صحرای آغوشت مزاری هست اگر یک عمر هم در بستر آرامشت باشی بدان ای رود! در پایان راهت آبشاری هست 📝 📓 📜 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari فریاد مرا گرچه سرانجام شنیدی ای دوست !به داد دل من دیر رسیدی از یاد ببر قصه‌ی ما را هم از امروز درباره‌ی ما هرچه شنیدی نشنیدی آرام بگیر ای دل و کم گریه کن ای چشم انگار نفهمیدی و انگار ندیدی ای نی چه کشیدی مگر از خلق که هر دم ما آه کشیدیم ، تو فریاد کشیدی گیرم که به دریا نرسیدی چه غم ای رود ! خوش باش که یک چند در این راه دویدی   کتاب / شعر 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari مرا تو راحت جانی و من تو را نگران گناه کیست که من با توام تو با دگران اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن به جست و جوی تو در چشم خلق خیره شدم غریبه اند برایم تمام رهگذران نهان چگونه نگه دارمت ز چشم رقیب چقدر راهزن اینجاست بین همسفران عجب ز عشق که هر کس روایتی دارد از این گذازه ی آتشفشان در فوران خموش باش که با دیگران نمی گویند رموز تجربه وحی را پیامبران" 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari پریشانم ولی سر بر نمی‌دارم ز کابوسم چهل سال است در یک پیلهٔ تاریک محبوسم نباید سرنوشت صبر من بیهودگی باشد مرا پروانه کن، هرچند از پرواز مأیوسم اگر تنها شدم، غم نیست، خاطر جمع باش ای دل که گر با دیگران بیگانه‌ام، با خویش مأنوسم خدا را شکر آهم گرچه جان‌سوز است، از عشق است شبیه این و آن از ناامیدی نیست افسوسم تو مهتابی و من مرداب، خوشحالم که امشب هم مرا از دور می‌بینی، تو را از دور می‌بوسم 📝 📓 📜 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari داغی که بوسه‌ی تو به لب‌های ما نهاد یادش به‌خیر و خاطره‌اش جاودانه باد! بر من ببخش گاه چنان دوست دارمت کز یاد می‌برم که مرا برده‌ای زِ یاد دردا چنان که عمر و دریغا چنین که مرگ از من گرفت مهلت و مهلت به من نداد! ما را فریب دادی و جای گلایه نیست ما زودباوریم و تو دلّال اعتماد صبرم کفاف این همه غم را نمی‌دهد سرمایه‌ام کم است و بدهکاری‌ام زیاد (راضی بودن دو طرف) 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari برای آرزوهای محال خویش می‌گریم اگر اشکی نمانَد، در خیال خویش می‌گریم شب دل کندنت می‌پرسم آیا بازمی‌گردی؟ جوابت هرچه باشد، بر سوأل خویش می‌گریم نمی‌دانم چرا اما به قدری دوستت دارم که از بیچارگی گاهی به حال خویش می‌گریم اگر جنگیده بودم، دستِ‌کم حسرت نمی‌خوردم ولی من بر شکست بی‌جدال خویش می‌گریم به گردم حلقه می‌بندند یاران و نمی‌دانند که من چون شمع هرشب بر زوال "خویش"  می‌گریم نمی‌گریم برای عمر از کف رفته‌ام، اما به حال آرزوهای محال خویش می‌گریم 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari عشق‌ها دام‌اند و دل‌ها صید و گیسو‌ها کمند بگذر و بگذار، دل در هرچه می‌بینی مبند شادمانی خود غم دنیاست پس بی‌اعتنا مثل گل در محفل غم‌ها و شادی‌ها بخند با به دست آوردن و از دست دادن خو بگیر رودها هر لحظه می آیند و هر آن می‌روند گر ز خاک آرزو چون کوه دامن برکشی هیچ‌گاه از صحبت طوفان نمی‎‌بینی گزند آسمانی شو که از یک خاک سر بر می‌کنند بیدهای سربه‌زیر و سروهای سربلند گفت: ما با شوق دل‌کندن ز دنیا دل‌خوشیم گفتمش: هرکس به دنیا بست دل دیگر نکند . 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari درختان را هنوز ای برف! شوق برگ و باری هست زمستان گرچه طولانی‌ست، آخر نوبهاری هست مرا در قلب خود کُشتی و از دنیای خود راندی گمان می‌کردم ای بی‌رحم بین ما قراری هست تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو ولی ای بی‌وفا از بی‌وفا هم انتظاری هست چو در قلب تو می‌تازند بعد از من رقیبانم به یاد آور که در صحرای آغوشت مزاری هست اگر یک عمر هم در بستر آرامشت باشی بدان ای رود! در پایان راهت آبشاری هست . 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari به رویم باز کن میخانه چشمی که بستی را زرندی مثل من، پنهان نباید کرد مستی را نمی آید به چشمم هیچکس غیر از تو این یعنی به لطف عشق تمرین میکنم یکتاپرستی را شکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت: فروافتادن «ما» آبرو بخشید پستی را در این بازار بی رونق، من آن ساعت شدم محتاج که با «ثروت» عوض کردم غنای «تنگدستی» را به تن تبعید شد روح عدم پیمای من ای عمر! بگو بر شانه باید برد تا کی بار هستی را؟ کتاب: 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari قرار ابرهای بی‌وطن بیهوده‌پیمایی‌ست در آغوشم بگیر ای آسمان! روح تو دریایی‌ست دمی سرسبزی ما را به پای سرخوشی مگذار درختی مثل من هرسال ناچار از شکوفایی‌ست تو هم بیچاره‌ای! بیچاره چون شیری که می‌داند فقط وقت عبور از حلقه‌ی آتش تماشایی‌ست چراغ حُسن می‌افروزی و در شهر می‌گردی ولی این دلربایی نیست، این تشییع زیبایی‌ست به مردم چون پناه آوردم از تنهایی‌ام دیدم که از «تنها شدن» جانکاه تر «احساس تنهایی»‌ست . ✒️ 📓 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari من و جام می ‌و معشوق، الباقی اضافات است اگر هستی که بسم‌الله، در تاخیر آفات است مرا محتاج رحم این و آن کردی ملالی نیست تو هم محتاج خواهی شد جهان دار مکافات است ز من اقرار با اجبار می‌گیرند باور کن شکایت‌های من از عشق از این دست اعترافات است میان خضر و موسی چون فراق افتاد، فهمیدم که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است اگر در اصل دین حب است و حب در اصل دین، بی‌شک به جز دلدادگی هر مذهبی مشتی خرافات است . 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari دمی از خاک با شوق تجلّی سر برآوردن نمی‌ارزد به عمری خاک عالم بر سر آوردن من از شرمندگی چون لاله‌های واژگون عمری‌ست به سوی آسمانم نیست روی سر برآوردن کسی باور نخواهد کرد اعجاز تو را ای عشق! برای "خودپرستان" تا به کی "پیغمبر" آوردن تو خضر واقف از غیبی و من موسای بی‌صبرم چه دشوار است از کار تو ای دل سر درآوردن بپرسید از کمانداران ابرویش چرا باید به قصد کشتن یک نیمه‌جان صد لشکر آوردن به غیر از وعدهء پاییز معنایی نخواهد داشت برای باغ پیغام بهاری دیگر آوردن یکی از پیله‌‌ها لرزید، چشم شمع‌ها روشن! مبارک باد! از پروانه‌ها خاکستر آوردن 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari محبت تو اگر با من دروغی از سر ناچاری‌ست دل از محبت من بردار، خیانت تو وفاداری‌ست فدای سرخی لب‌هایت هر آنچه خون جگر خوردم دلِ شکستهء عاشق را چه احتیاج به دلداری‌ست کسی حقیقت مستی را نشان نداد به ما، افسوس! شراب خوردن ما بی‌هم فقط فرار ز هُشیاری است ز دل بریدن و دل بستن به یک طرف متمایل شو که آنچه من ز تو می‌بینم؛ نه اشتیاق نه بیزاری‌ست چو کوه دید غرض دریاست؛ به رود اجازهء رفتن داد زدوست دست‌کشیدن گاه، غرورنیست‌فداکاری‌ست 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری https://eitaa.com/fazelenazari
194.2K
درختان را هنوز ای برف! شوق برگ و باری هست زمستان گرچه طولانی‌ست، آخر نوبهاری هست 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari داغی که بوسه‌ی تو به لب‌های ما نهاد یادش به‌خیر و خاطره‌اش جاودانه باد! بر من ببخش گاه چنان دوست دارمت کز یاد می‌برم که مرا برده‌ای زِ یاد دردا چنان که عمر و دریغا چنین که مرگ از من گرفت مهلت و مهلت به من نداد! ما را فریب دادی و جای گلایه نیست ما زودباوریم و تو دلّال اعتماد صبرم کفاف این همه غم را نمی‌دهد سرمایه‌ام کم است و بدهکاری‌ام زیاد (راضی بودن دو طرف) 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari ولی گناه تو گندم نبود، سیب نبود خیانت تو برای کسی عجیب نبود کسی که خیره به تنهایی تو بود از دور مسیح بود ولی کاش برصلیب نبود حقیقت این که مرا طاقت خیانت بود ولی تحمل دل سوزی رقیب نبود شبیه ساده دلان باورت نمی‌کردم اگر دروغ تو این قدر دل‌فریب نبود هزار حیف که عمرم به غم گذشت ولی هزار شکر که از عشق بی‌نصیب نبود 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari هرچند حیا می‌کند از بوسه ما دوست دلتنگی ما بیشتر از دلهره اوست الفت چه طلسمی است که باطل‌شدنی نیست اعجاز تو ای عشق نه سحر است نه جادوست ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم زهری که بنوشم ز لب سرخ تو داروست یک‌بار دگر بار سفر بستی و رفتی تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست از کوشش بیهوده خود دست کشیدم در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست 📓 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari عشق‌ها دام‌اند و دل‌ها صید و گیسو‌ها کمند بگذر و بگذار، دل در هرچه می‌بینی مبند شادمانی خود غم دنیاست پس بی‌اعتنا مثل گل در محفل غم‌ها و شادی‌ها بخند با به دست آوردن و از دست دادن خو بگیر رودها هر لحظه می آیند و هر آن می‌روند گر ز خاک آرزو چون کوه دامن برکشی هیچ‌گاه از صحبت طوفان نمی‎‌بینی گزند آسمانی شو که از یک خاک سر بر می‌کنند بیدهای سربه‌زیر و سروهای سربلند گفت: ما با شوق دل‌کندن ز دنیا دل‌خوشیم گفتمش: هرکس به دنیا بست دل دیگر نکند 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari توان گفتن آن راز جاودانی نیست تصوری هم از آن باغِ ارغوانی نیست! پر از هراس و امیدم، که هیچ حادثه‌ای شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست ز دست عشق به‌ جز خیر، بر نمی‌آید وگرنه پاسخ دشنام مهربانی نیست درختها به من آموختند فاصله‌ای میان عشق زمینی و آسمانی نیست به روی آینه پرغبار من بنویس بدون عشق جهان جای زندگانی نیست 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari قرار ابرهای بی‌وطن بیهوده‌پیمایی‌ست در آغوشم بگیر ای آسمان! روح تو دریایی‌ست دمی سرسبزی ما را به پای سرخوشی مگذار درختی مثل من هرسال ناچار از شکوفایی‌ست تو هم بیچاره‌ای! بیچاره چون شیری که می‌داند فقط وقت عبور از حلقه‌ی آتش تماشایی‌ست چراغ حُسن می‌افروزی و در شهر می‌گردی ولی این دلربایی نیست، این تشییع زیبایی‌ست به مردم چون پناه آوردم از تنهایی‌ام دیدم که از «تنها شدن» جانکاه تر «احساس تنهایی»‌ست . 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari گفتی چه شود گر بشود فاصله‌ها کم دیدی که شد اما نشد آخر گله‌ها کم بین تو و من رغبت دیدار نمانده‌ست هم فاصله‌ها کم شده، هم حوصله‌ها کم از عشق بپرهیز که صد راهزن اینجاست آیند به این گردنه‌ها قافله‌ها کم هر چند که از شهر خودم کوچ نکردم در بی‌وطنی نیستم از چلچله‌ها کم از عشق همین بس که معمای شگفتی‌ست ای عقل بگو با من از این مسئله‌ها کم 🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari شرارهء غم عشق آتش‌افکن است هنوز بیا که آتش مهر تو روشن است هنوز شکایت از تو ندارم، ولی بیا و ببین چه زخم‌های عمیقی که بر تن است هنوز درختی‌ام که بر آن حک شده‌ست نام کسی غمت مباد که یاد تو با من است هنوز اگر تو صخره‌ای و سنگدل، من آن موجم که هر نفس هوسش با تو بودن است هنوز دلم به یاد تو هم‌صحبت رقیبان است وگرنه با همه غیر از تو دشمن است هنوز   🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ https://eitaa.com/fazelenazari