eitaa logo
دیوان فضل
283 دنبال‌کننده
385 عکس
292 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رمضان آمده از ره که من انشاءالله با خداوند شوم هم‌سخن انشاءالله رمضان آمده از راه که شب تا به سحر شویم از ذکر الهی دهن انشاءالله رمضان آمده تا روزه بگیریم همه پاک سازیم دل و جان و تن انشاءالله رمضان آمده تا شمع صفت آب شویم نور بخشیم به هر انجمن انشاءالله رمضان آمده تا بال و پری باز کنیم پا بـرآریـم ز دام دل و پرواز کنیم رمضان آمده تا سوی خدا پر بزنیم وقت آن است که با دست دعا در بزنیم رمضان آمده تا در پی آمرزش خویش دست بر دامن اولاد پیمبر بزنیم رمضان آمده تا بهر تقرب به خدا اشک ریزیم و در خانۀ حیدر بزنیم رمضان آمده کز خواندن قرآن مجید خود به آیینۀ دل صیقل دیگر بزنیم رمضان آمده تـا اشک فشانیم همه جمع گردیم و ابوحمزه بخوانیم همه رمضان ماه خدای احد ذوالمنن است رمضان ماه سراپای خدایی‌شدن است رمضان سفرۀ مهمانی مخصوص خداست سر این سفره ‌ببین جای‌ تو و جای‌ من است رمضان ماه مناجات و دعا و قرآن ماه زهرا و علی، ماه حسین و حسن است ماه اشک و مه شوق و مه سوز و مه شور ماه توبه مه آمرزش هر مرد و زن است رمضان آمده تا جمع کند یاران را می‌خرد لطف خدا ناز گنه‌کاران را @hosenih به سر دوش اگر کوه خطا را داریم ناله و اشک و مناجات و دعا را داریم دست خالی به سوی دوست نیاریم نیاز فرق بشکافتۀ شیر خدا را داریم عوض اشک به رخ،خون دل ما جاری است به جگر زخم امام شهدا را داریم چادر خاکی زهراست شفیع همگان فاطمه شافعۀ روز جزا را داریم ذات معبود بر آن است که بخشد همه را تا کنـد شـاد از ایـن کـار دل فاطمه را روز آغاز که پروندۀ ما را دیدند شک نداریم که ما را به علی بخشیدند خوش به احوال کسانی که در این ماه عزیز با دعا بهر تقرب به خدا کوشیدند خوش به احوال کسانی که به هنگام عطش بادۀ معرفت از دست خدا نوشیدند چشم از غیر خداوند تعالی بستند هر چه دیدند، ندیدند خدا را دیدند «میثم» از غیر خدا دیده اگر بربندی هر کجا باشی بر روی خدا می‌خندی ⏹نشرازفضل الهی ©
دیوان فضل رمضان آمده، ای عبد گنهکار بیا نیست جز حضرت او حضرت غفار، بیا در بزن تا که به رویت بگشایند دری سوی خوانِ کرم حضرت ستار بیا منتظر مانده خدا تا که بیایی به برش آشتی کن به سوی حضرت دادار بیا میخرد ناز گنهکار ، خداوند غفور همتی کن به کلافی سر بازار بیا بار عام است و در رحمت ایزد باز است گر گنهکاری و گر زار و گرفتار بیا دست خالی نرو بر درگه رحمان رحیم دم به دم با دم یا حیدر کرار بیا دست خود حلقه بزن بر در زهرا و علی سوی حق با مدد از دلبر و دلدار بیا باز کن روزه ی خود با نمک نام حسین یاد خشکی لبش لحظه ی افطار بیا با لب تشنه و با دیده ی آلوده به اشک یاد مشک و علم و دست علمدار بیا کانال رسمی اشعار مذهبی فضل الهی مشهد الرضا
دیوان فضل رمضان آمده، ای عبد گنهکار بیا نیست جز حضرت او حضرت غفار، بیا در بزن تا که به رویت بگشایند دری سوی خوانِ کرم حضرت ستار بیا منتظر مانده خدا تا که بیایی به برش آشتی کن به سوی حضرت دادار بیا میخرد ناز گنهکار ، خداوند غفور همتی کن به کلافی سر بازار بیا بار عام است و در رحمت ایزد باز است گر گنهکاری و گر زار و گرفتار بیا دست خالی نرو بر درگه رحمان رحیم دم به دم با دم یا حیدر کرار بیا دست خود حلقه بزن بر در زهرا و علی سوی حق با مدد از دلبر و دلدار بیا باز کن روزه ی خود با نمک نام حسین یاد خشکی لبش لحظه ی افطار بیا با لب تشنه و با دیده ی آلوده به اشک یاد مشک و علم و دست علمدار بیا کانال رسمی اشعار مذهبی فضل الهی مشهد الرضا
فکری برای وضع بد این گدا کنید باشد قبول من بدم اما دعا کنید هر کار می‌کنم دلم احیا نمی‌شود قرآن به نیت من بیچاره وا کنید بی دردی‌است دردِ من دربه‌در شده بر درد عشق جان مرا مبتلا کنید برگشته‌ام به سوی شما ایها العزیز در خیمه‌گاه خویش مرا نیز جا کنید بی التفاتِ دوست تقلا چه فایده؟ قدری به دست و پا زدنم اعتنا کنید در پشت خانه‌ی تو نشستن مرا بس است اصلاً که گفته حاجت من را روا کنید؟! یابن الحسن به حرمت شاه نجف مرا آماده‌ی ورود به ماه خدا کنید لطفی کنید، با همه‌ی رو سیاهی‌ام در راه زینبیه سرم را جدا کنید ** بابایم آمده ز سفر یاری‌ام کنید اهل خرابه نافله‌ها را رها کنید تا که نفهمد او سرِ گیسوی من چه شد یک مقنعه برای سرم دست و پا کنید این پهلوی شکسته مرا زجر می‌دهد قدری کمک کنید، مرا جا به جا کنید ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
به‌مناسبت حلول غروب بود که  "حَیَّ عَلی" رسید به ما خوش آمدیدِ خدا از سَما رسید به ما چه خوب شد رفقا! دور دور ما شده است! دعا کنید، که اذن دعا رسید به ما دوباره گوشه‌ی این خانه جایمان دادند دراین شلوغی میخانه، جا رسید به ما غریبه دور و بر ما زیاد بود اما طراوتِ نفسی آشنا رسید به ما دوباره شوق گرفتیم بنده‌اش باشیم گرفته بود دل ما، صفا رسید به ما کجاست دست گدایان، کریم آمده است کریم آمد و دست عطا رسید به ما به جای ثروت دنیا "نجف" به ما دادند خوشا به طالع ما، خاکِ پا رسید به ما حساب سی شبه‌ی ما فقط به دست "علی‌ست" فقط به عشق "علی"، اِهدِنا رسید به ما "علی" مراقب ما بود و هست و خواهد بود همیشه و همه جا این "بها" رسید به ما برای سفره‌ی افطار هم حواسش بود کمی هم از رُطبِ "مرتضی" رسید به ما شروع ماه مبارک صدا زدیم "حسین" شروع ماه خدا "کربلا" رسید به ما عیار روزه‌ی ما گریه بر "حسین" باشد هزار خیر در این گریه‌ها رسید به ما :: به روزه‌ی رمضان "روضه‌ی عطش" دادند غمِ لبان عزیزِ خدا رسید به ما همان لبی که حرامی لگد به رویش زد درآن میان، خبر از نیزه‌ها رسید به ما سپاه شام صدا زد که: پیرهن این‌جاست! سپاه کوفه صدا زد: عبا رسید به ما! ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی