eitaa logo
دیوان فضل
284 دنبال‌کننده
382 عکس
290 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم @fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی @fazlll ▶️ ز آسمان تولا به دل ندا آمد ز آل فاطمه آئینۀ خدا آمد گره گشای امامِ گره گشا آمد خبر رسید که دردانۀ رضا آمد نماز شکر بخوانید قبله می آید ز آل قبله جواد الائمه می آید دوباره واژۀ خیر کثیر افشا شد به رغم مدعیان عید آل زهرا شد ز خانوادۀ توحید گل شکوفا شد بگو به شیعه امام رئوف بابا شد عوالم است هم آوای ما خدا را شکر رسید حضرت ابن الرضا خدا را شکر خدا نوشت جنان را ز ریزش کرمش کجاست با برکت تر ز شوکت قدمش به واقفیه بگو یک نظاره بر حرمش پدر بزرگ و پسر زاده زیر یک عَلَمش ز شهر طوس شبی تا حسین باید رفت ز کربلا سفری کاظمین باید رفت برای عالمیان یک جواد کافی بود به عصرها و زمان یک جواد کافی بود تمام کون و مکان یک جواد کافی بود خدا نوشت همان یک جواد کافی بود خدای جود به امر خدا تجسم کرد رئوف بعد چهل سال یک تبسم کرد اگر نبود جواد الائمه نور نبود برای آل علی شادی و سرور نبود نبود موسی عمران و کوه طور نبود بساط بندگی ما همیشه جور نبود اگر نبود جواد الائمه واللهِ ز فتنه بود که میرفت دین به بیراهه اگر چه دین خدا را رسالت نبوی است اگرچه رمز امامت عدالت علوی است اگرچه منطق دشمن خشونت اُمَوی است سلاح و منطق قرآن ولایت رضوی است مسیر ابن رضا انقلاب اسلامی است چنانچه منطق ما انقلاب اسلامی است مناظرات جواد الائمه فرهنگیست زمان،زمانِ وی و فتنه، فتنۀ رنگیست به جنگ نرم نه آهن نه حربۀ سنگیست مشاجرات اگرچه گزینۀ جنگیست به هوش دین خدا را حرامیان نبرند ولایت رضوی را منافقان نبرند به رغم زمزمۀ ادعای بدخواهان عقیم ماند دگر ماجرای بد خواهان چرا شدند کسان همصدای بدخواهان گرفت خدعۀ ابلیس پای بدخواهان چه زود زمزمۀ فتح مکه می افتد رژیم آل سعود از اریکه می افتد ⏹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ▶️@fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی اگر دست و بالت کمی خالی است اگر حال و روز تو بی حالی است اگر آسمان در قفس میکشی اگر قسمتت بی پَر و بالی است اگر کار و بار تو پیچیده و... اگر چند وقتی بد اقبالی است اگر تار و پودت گره خورده است اگر غصه‌ها نقشِ این قالی است اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد اگر مثل پاییز یک شالی است علاجش فقط یک نفس یا علیست خدا هست با آنکه او با علیست خدا در شکوهِ جلال علیست خدا در ظهورِ جمال علیست خدا در نزولش علی می‌شود خدا در مقامش کمالِ علیست حرام خدا و حلال خدا حرام علی و حلال علیست پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت که ما هرچه دیدیم مال علیست علی چارده مرتبه آمده علی عین میلادِ آل علیست علی گفته و غرق عین اش شدیم همه راهیِ کاظمینش شدیم مرا فارغ از قیل و قالم کنید مرا راحت از خشکسالم کنید محال است لب را به مِی تر کنم مرا تشنه‌ی این محالم کنید مرا بشکنید و بسازید باز تَرَکهای روی سفالم کنید فقط روی چشمان خود میکشم از این خانه هرچه"حوالم"کنید مرا می‌کشاند دو گنبد طلا شب رفتنم شد حلالم کنید ببینید رویای جبریل را مبارکترین کودک ایل را شلوغ است اگر آستانِ جواد پُر از برکت است آسمان جواد گدایی به شاهی مقابل نشست چه ها می‌کند تکه نان جواد پیمبر پدر با خدیجه شد و... رضا نیز با خیزران جواد علی‌اکبرش را ببین بعد از این رضا می شود میهمان جواد شبیه نماز حسین و علی است نماز رضا با اذان جواد فقط شانه‌ات را به دیوار نِه فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد تو را می‌دهد تا قیامتِ مراد گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد خدا خواست تا بی کرانش دهند و در یک افق سه جوانش دهند علی جان آقای کرببلاست حسین آمده تا سه جانش دهند فقط دوست دارد ببیند علی فقط دوست دارد همانش دهند علی در سه صورت تماشایی است علی را سه جلوه نشانش دهند علی اصغرش هم علی‌اکبر است اگر فرصت امتحانش دهند به صف فطرس و جبرئیل و رباب که نوبت به نوبت تکانش دهند زمین خوردها را که جان می‌دهند به باب الحوائج نشان می‌دهند اگر بارِ ما از کَرَم می‌کشد برای پدر بارِ غم می‌کشد رسیده بگوید اگر قد کِشَد شبیهِ عمویش عَلَم می‌کشد غریبی ببین تشنگی‌اش ببین که کارِ پدر بر قسم می‌کشد گمانم به دنبال گهواره است کسی که به آتش حرم می‌کشد فقط مادرش آه دنبال او در آن راهِ پُر پیچ و خَم می‌کشد بِبَر نامِ او را خدا بعد آن به حجم گناهت قلم می‌کشد رباب است یک فاصله تا حسین چه‌ها کرده این حرمله با حسین ⏹ © کانال@fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
گاه‌گاهی نگاه، ما را بَس بوسه‌ای گاه‌گاه، ما را بَس گرچه از دستِ یار ممکن نیست جگری روبراه ما را بَس ما گره در گره شدیم اما... لطفِ زُلفی سیاه ما را بَس رو به چشمش نمازِ خود خواندیم و همین اشتباه ما را بَس تا به کویش نرفته‌ایم افسوس ولی این شوقِ راه، ما را بَس در بساطم نبود غیر از آه و همین نصفه آه، ما را بَس مرقدی با دو گنبد زردش خاکِ آن بارگاه، ما را بَس یک ضریح و دو قبله و دو امام یک حرم با دو شاه، ما را بَس به ضریحش نشد اگر برسیم کنجِ آن سرپناه، ما را بَس ما حسینی شدیم شُکرِ خدا کاظمینی شدیم شُکرِ خدا زلفِ ما را به بادها دادند لطف خود را به یاد‌ها دادند تا گره‌های کارِ من دیدند به لبم  یاجوادها دادند تا که بردیم نام او دیدیم رونقی بر کسادها دادند تا ازاین خانه ما جدا نشویم به لبم وَاِن‌یکاد‌ها دادند نان خود را دوباره بخشیدند ازسرِ ما زیادها دادند نامراد آمدیم اما باز قبل گفتن مُرادها دادند مثل باران شدند رحمت را بر تمام بلادها دادند خط کشیدند روی بدها و... باز هم امتدادها دادند حرف‌های نگفته آوردم تا به دستم مدادها دادند هی نوشتیم  نامه ادرکنی یاجواد الائمه ادرکنی از جمالش کمال می‌ریزد از کمالش جلال می‌ریزد از لبش دانه‌های سرخ انار از قدش اعتدال می‌ریزد به تماشاش ایستاده جهان که بهم نظم سال می‌ریزد روی دوشِ رضا از آن گیسو آبشاری زلال می‌ریزد نورِ او لَن‌تَرانیِ موسی است کوه هم بی مجال می‌ریزد چقدر چامه و چکامه براش از قلم‌های لال می‌ریزد همه تقصیرِ تیغ آن ابروست خونِ ما را حلال می‌ریزد آمد و از غبارِ جاده‌ی او معجزاتی محال می‌ریزد بعد از این از دلِ غریب رضا غم قال و مقال می‌ریزد به علی رفته نور سرمدِ ما آمده سومین محمدِ ما ای مبارکترین سلام رضا آفتاب علی الدوام رضا سبزی مسجد النبیِ علی کعبه‌ی مسجدالحرامِ رضا نهمین رکعت رسول خدا اولین اشهدُ، السلامِ رضا امتداد همیشه‌ی زهرا شرف‌الشمس مستدام رضا سجده‌ی شکر فاطمه این است برکت‌های خاص و عامِ رضا آمدی و به عشق تو خواندند بچه‌ها را همه غلام رضا دم باب‌الجواد هرکه رسید می‌شود جبرئیلِ بام رضا بازهم آمده است امام حسن بازهم آمده امام رضا پیش آغوش خیزران، زهرا بوسه می‌داد بر تمام رضا گوییا  جمع یاس و  یاسمن است بین آغوش فاطمه حسن است آخرین مرتضای راه حسین سومین جلوه از پگاهِ  حسین تو علی هستی و عجب هم نیست خیره باشد به تو نگاه حسین صبر باید کند خدا  برسی تا که کامل کنی سپاه حسین گفت در گوش تو  پدر اذان و خدا گفت حی علی الفلاحِ حسین با تو شیرین شده‌است عمرِ رباب با تو زیبا شده است ماه حسین مادرت در خیال خود می‌گفت بشَوی کاش تکیه‌گاه حسین تا که رفتی به کربلا گفتند شیر آمد به رزمگاه حسین آنقدر خشک شد لبت دیدند رو زدن‌های گاه‌گاهِ حسین حرمله کاشکی زمان می‌داد سیر بیند تو را نگاه حسین به گمانم سه‌شعبه آتش بود سوخت در بین سینه آهِ حسین پیش تو روی زانویش می‌زد مادری پشت خیمه‌گاه حسین بین گودال نه، زِ شرم رُباب پشت خیمه است قتلگاه حسین بعد گودال پیش او رفتند نیزه‌ها بر زمین فرو رفتند شاعر: @fazlllدیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
رحمت بر انوارت که نورانی ترینی مولود پر خیر امام هشتمینی بالاتری از فهم و ادراک زمینی نزد پدر، مثل علی اکبر، نگینی دریای احسان، نور ایمان، یا محمد ای کوثر شاه خراسان یا محمد برکت گرفت از مقدمت شهر مدینه داده وجودت بر دل بابا، سکینه بعد از چهل سال آمدی ای بی قرینه مِهرت رسیده بر دلم سینه به سینه مانند اجدادم همیشه زیر دِینم تا که نفس دارم گدای کاظمینم زیباترین تصویر، از ذات خدایی تلخیص جود اهل بیت مصطفایی از جنس أعطینایی و ابن الرضایی بیش از گدا آقا تو دنبال گدایی ای ماهِ در آغوشِ خورشیدِ ولایت از ما پذیرا باش این عرض ارادت ذکر ملک در پیشگاهت "إن یَکاد" است تا حشر، درب خانه ات باب المراد است سائل منم آقا اگر نامت جواد است یک گوشه چشمت از سر من هم زیاد است بر خاندان اطهرت دل باختم من بر گردنم حرز تو را انداختم من شأنت برای خلق، نافهمیدنی بود باران به اذن حضرتت باریدنی بود در کودکی، اعجازهایت دیدنی بود پیشانی ات نزد پدر بوسیدنی بود روح الامین بر درگهت مشغول بوده قَدرت شبیه فاطمه مجهول بوده مانند تو ای کوثرِ دور از تکاثر از قاتلین مادرت دارم تنفر یک عمر دستانم شده از برکتت پُر یا ذا الکرم از این همه رحمت، تشکر ای جلوه ی پر برکت نورٌ عَلی نور چشمان بدخواهانت ای ابنُ الرضا کور شد گریه ات بر داغ زهرا بی شباهت از روضه هایش سال ها تر شد نگاهت با مشت کوبیدی زمین مابین آهت گفتی چه بوده مادرم آخر گناهت؟! این غم فقط یک جور پایان می پذیرد مهدی بیاید تا تقاصش را بگیرد شاعر: @fazlll کانال اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
با حضورت ستاره‌ها گفتند نور در خانه‌ی امام رضاست کهکشان‌ها شبیه تسبیحی دستِ دُردانه‌ی امام رضاست مثل باران همیشه دستانت رزق و روزی برای مردم داشت بَرِکت در مدینه بود از بس چهره‌ات رنگ و بوی گندم داشت با خداوند هم‌کلام شدی علت بُهت خاص و عام شدی «کودکی‌هایتان بزرگی بود» در همان کودکی امام شدی رزق و روزی شعر دست شماست تا نفس هست، زیر دِیْن توأیم تا جهان هست و تا نفس باقی‌ست ما فقط محو کاظمین توأیم من به لطف نگاهت ای باران سوی مشهد زیاد می‌آیم دست بر روی سینه هر بار از سمت باب الجواد می‌آیم ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی