هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_وداع_با_دختر
#محمود_ژولیده
▶️
راوی از جوششِ دلها میگفت
از عطشِدیدن گلها میگفت
راویِ خستهدل و لبتشنه
داشت میگفت ز تیغ و دشنه
@hosenih
نوجوان دختر نازی بودم
با پدر همدم رازی بودم
پدرم با دل سوزان فرمود
دخترم غربتتان آید زود
من دگر میروم از محضرتان
چه بلاها که بیاید سرتان
با همهقافله همکاری کن
عمه را در همهجا یاری کن
عمه را میسپرم من به خدا
و به عمه بدهم دست ترا
بنشین بر سر زانو، غم بار
رفتم و شد به قیامت دیدار
@hosenih
بنشین آهِ غریبی بکشم
بر سرت دست یتیمی بکشم
بنشین مرهم جانت بشوم
بوسه بر تشنهلبانت بزنم
آری آزاد دگر آب شود
سر بریدن پس از این باب شود
در امان معجر زنهاست هنوز
رأسها روی بدنهاست هنوز
بعد از این سر ز بدنها بِبُرَند
هجمه بر خیمهی زنها ببرند
نیزهداران نرسیدند هنوز
رأس سقا نبریدند هنوز
بعد از این اوج بلا و غمهاست
نوبت حمله به نامَحرمهاست
@hosenih
چونکه دیدید به نیزه سر من
به اسیری برود خواهر من
زیور آلات ز خود برگیرید
چند تا مقنعه بر سر گیرید
روسری، چادر، معجر، جلباب
شد به دوران اسیری کمیاب
بعد از این خستهدل و زار شوید
شاهد کوچه و بازار شوید
چونکه از مقتل بابا گذرید
روضهام را به مدینه ببرید
غرقِ خون پیکرِ من میبینید
بدن بیسرِ من میبینید
گرچه با خاک تنم یکسان است
نیزهها بر بدن عریان است
@hosenih
عمه یک لحظه ز غم میمیرد
بوسه از حنجر من میگیرد
زنده ماند که مرا زنده کند
عشق را زنده و پاینده کند
چونکه خواهید ز مقتل بروید
نکند سر به گریبان بشوید
دشمنان هرچه که بهتان بزنند
تازیانه به یتیمان بزنند
یاد از غربت زهرا بکنید
یاری نهضت زهرا بکنید
سر بر آرید ز مقتل پیروز
خطبه خوانید و لیکن جانسوز
من که خود ناطق قرآن هستم
بهخدا عاشق قرآن هستم
آیههایی که ز من میشنوید
کوفه و شام مفسّر بشوید
هست رأسالشهدا همرهتان
همهجا دست خدا همرهتان
@hosenih
با عمو بر سر نی راز کنید
عقدههای دلتان باز کنید
برسانید چنین پیغامم
که من احیاءگر اسلامم
دوستان را برسانید سلام
از سوی من برسانید پیام
آب نوشید که من سوزانم
آب با یاد لب عطشانم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih