هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#محمد_حسین_رحیمیان
▶️
السلام ای مادر ایثار یا ام البنین
دلخوشی حیدر کرار یا ام البنین
وقت توصیف تو ای بانو زبان ها لال شد
مدح تو بالاتر از گفتار یا ام البنین
@hosenih
جز تو در عالم کدامین زن برای زینب است
بعد زهرا بهترین غمخوار یا ام البنین
تو همانی که به عشق قبله عالم حسین
تربیت کردی سپهسالار یا ام البنین
خوش به حال هر که چون تو غیر گریه بر حسین
تا دم آخر ندارد کار یا ام البنین
مادر یل ها سرت را تا ابد بالا بگیر
دست از شرمندگی بردار یا ام البنین
جان عباست بیا بس کن ، برایت خوب نیست
گریه با این چشم های تار یا ام البنین
بیشتر از هر چه غم در سینه ات داری تو را
پیری زینب دهد آزار یا ام البنین
خوب شد ماندی ، ندیدی که حسین افتاده بود
بین مقتل تشنه و بی یار ، یا ام البنین
خوب شد ماندی ندیدی زینب افتاد از نفس
از حرم تا قتلگه صد بار ، یا ام البنین
خوب شد ماندی ندیدی خیمه ها می سوخت در
آتش بین در و دیوار یا ام البنین
خوب شد ماندی ندیدی کاروان را بی حسین
در میان کوچه و بازار یا ام البنین
@hosenih
خوب شد ماندی ندیدی بر فراز نیزه ای
خورده از پهلو سر ِ سردار یا ام البنین
خوب شد ماندی ندیدی خنده مستانه بر
اهل بیت احمد مختار یا ام البنین
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#محمود_ژولیده
▶️
آن کنیزم که در سرای علی
همچو زهرا شدم فنای علی
ریختم عشق را بپای علی
شد همه هستی ام فدای علی
کودکانی که پرورانیدم
همه را بر حسین بخشیدم
@hosenih
چونکه طفلان من بزرگ شدند
با غم بی کفن بزرگ شدند
با هزاران محن بزرگ شدند
زیر دست حسن بزرگ شدند
دوره های دفاع را دیدند
راه و رسم جهاد فهمیدند
داشت مولا از این جهان میرفت
روح پاکش به لامکان میرفت
نم نمک سوی آسمان میرفت
اشک چشمش، چکان چکان میرفت
با اشاره گذاشت نورِ دو عین
دست عباس را بدست حسین
گفت ای نور دیده، عباسم
ای تمام امید و احساسم
وی چراغ حرم، گل یاسم
در صف رزم، اَشجع الناسم
همه جا پرتوِ دو عینم باش
کربلا همرهِ حسینم باش
@hosenih
شبِ هجران فرا رسید آخر
دلِ شب با برادرانِ دگر
رفت شیر دلاورم به سفر
شد علمدار و ساقی لشگر
در شب غربت و قرارِ حسین
یارِ زینب شد و وقار حسین
روز آخر بنا شد آب آرَد
آب بر کودک رباب آرد
از شریعه کمی جواب آرد
یا که تا خیمه درّ ناب آرد
چشمتان روز بَد نبیند وای
غرق خون شد امیر، سر تا پای
وای از هجمه ها به نخلستان
قطع شد دستها به نخلستان
فرق او شد دوتا به نخلستان
پاره شد مشکها به نخلستان
شد امیدش که ناامید عباس
یاس را دید و شد شهید عباس
همه دست بریده را دیدند
یارِ قامت خمیده را دیدند
رنگ و روی پریده را دیدند
گریه های ندیده را دیدند
کمرش خم شد از غمِ سقا
هلهله شد بپا در آن غوغا
چونکه ماه مدینه ام برگشت
زینب بی قرینه ام برگشت
همرهِ او سکینه ام برگشت
علت سوز سینه ام برگشت
دخترم بی برادر آمده بود
قد کمان پیش مادر آمده بود
@hosenih
همه موهای او پریشان بود
دلش آتش ز دست عدوان بود
ناله هایش عجیب سوزان بود
بین روضه صداش لرزان بود
از اسیری چو کرد شِکوه تمام
گفت از مجلسِ شرابِ شام
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
میان خاکیِ دنیا، پُر از خلد برین بودن
در اوج آسمانها ماندن اما در زمین بودن
زنی آبیتر از دریا، چراغ خانهی مولا
که در طوفان و تاریکی، چنان بودن، چنین بودن
چه حس بی نظیری میشود در خانهای ساده
دمادم محرم راز امیرالمؤمنین بودن
بشر را ساحتی تازه به مفهوم ادب دادن
مدام از فاطمه، از کودکانش شرمگین بودن
قمرهایش، پسرهایش، جوانمردان تاریخاند
شگفتا زن که در دنیا چنین مردآفرین بودن
زنی اینگونه باید بود تا امالبنین گشتن
خوشا امالبنین بودن، خوشا امالبنین بودن....
✍ #محمد_غفاری
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی