mirdamad88-03.mp3
2.8M
🎤🎤 سید مهدی میرداماد
❤️ باید سر بذارم به کوه و صحرا
🌺 میلاد #امام_حسین علیه السلام
🌺 #اعیاد_شعبانیه #صلوات
❤️ سرود بسیار زیبا😍
http://eitaa.com/joinchat/1425145856C34217a20aa
🌺 ذاکرین ☝️☝️
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
۱۸ فروردین ۱۳۹۸
karimi-milad-emam-hosein-93-01.mp3
3.33M
🎤🎤 حاج محمود کریمی
❤️ ای عشق شور انگیز
🌺 میلاد #امام_حسین علیه السلام
❤️ سرود بسیار زیبا😍 #صلوات
http://eitaa.com/joinchat/1425145856C34217a20aa
🌺 ذاکرین ☝️☝️
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
۱۸ فروردین ۱۳۹۸
Bazri-shab-milade-emam-hosein-92-04.mp3
1.36M
🎤🎤 بذری
❤️ مهربونی هات و یادم نمیره آقا
🌺 میلاد #امام_حسین علیه السلام
❤️ سرود بسیار زیبا😍 #صلوات
http://eitaa.com/joinchat/1425145856C34217a20aa
🌺 ذاکرین ☝️☝️
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
۱۸ فروردین ۱۳۹۸
Bazri-shab-milade-emam-hosein-92-03.mp3
2.39M
🎤🎤 بذری
❤️ حسین ای یارم
🌺 میلاد #امام_حسین علیه السلام
❤️ سرود بسیار زیبا😍 #صلوات
http://eitaa.com/joinchat/1425145856C34217a20aa
🌺 ذاکرین ☝️☝️
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
۱۸ فروردین ۱۳۹۸
karimi89-ab-04.mp3
852.5K
🎤🎤 حاج محمود کریمی
❤️ علم الاسماء کیست حسین
🌺 میلاد #امام_حسین علیه السلام
🌺 #اعیاد_شعبانیه #صلوات
❤️ سرود بسیار زیبا😍
http://eitaa.com/joinchat/1425145856C34217a20aa
🌺 ذاکرین ☝️☝️
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
۱۸ فروردین ۱۳۹۸
karimi-16.mp3
2.81M
🎤🎤 حاج محمود کریمی
❤️ علمدار عشق
🌺 میلاد #حضرت_عباس علیه السلام
🌺 #اعیاد_شعبانیه #صلوات
❤️ سرود بسیار زیبا😍
http://eitaa.com/joinchat/1425145856C34217a20aa
🌺 ذاکرین ☝️☝️
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
۱۸ فروردین ۱۳۹۸
karimi-07.mp3
1.14M
🎤🎤 حاج محمود کریمی
❤️ حلال مشکل من یاابوفاضل ابالفضل
🌺 میلاد #حضرت_عباس علیه السلام
🌺 #اعیاد_شعبانیه #صلوات
❤️ سرود بسیار زیبا😍
http://eitaa.com/joinchat/1425145856C34217a20aa
🌺 ذاکرین ☝️☝️
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
۱۸ فروردین ۱۳۹۸
Moghadam-MiladAnvarKarbala1392[03].mp3
10.31M
❤️ دوسِت دارم و دلم میخواد باشم زیر پر تو
🎤🎤 جواد مقدم
✍ متن شعر 👇👇
https://eitaa.com/yaran0/6706
🌺 میلاد #امام_حسین علیه السلام
❤️ سرود بسیار زیبا😍 #صلوات
http://eitaa.com/joinchat/1425145856C34217a20aa
🌺 ذاکرین ☝️☝️
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
۱۸ فروردین ۱۳۹۸
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#ولادت
#امام_حسین علیه السلام
#امام_سجاد علیه السلام
#حضرت_عباس علیه السلام
#مرضیه_عاطفی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
آسمان شد آفتابی؛ عید آورده خدا
انبیا غرق شعف؛ لرزید پشتِ اشقیا
آمد و شد پنجمین آیینه ی آلِ کسا
نام او را با طلا حک کرد موسی بر عصا
روز و شب خیل گدا محضِ گدایی می رسید
بسکه فطرس بالِ خود را بر رخِ عالم کشید
دست حق یکباره او را از همه سر کرده است
رزق عالم را به زیبایی مقدّر کرده است
خاک را برداشته، با نام او زر کرده است
عرش در میلادِ مولایم چه محشر کرده است
میگذارد دست میکاییل پیش مادرش
تاجی از فیروزه و الماس بر روی سرش
کلّ عالم شد برای او غلام خانه زاد
ماه و خورشید و ستاره، کهکشان و ابر و باد
تا خدا حس کرد خاطرخواهِ عشقش شد زیاد
خواند بعد از هر اذان، در هر دو گوشش "اِن یکاد"
از کجا آورده این سیمایِ بی مانند را؟!!
اینچنین میگفت و "اسما" دود کرد اسپند را
نور چشم و زینتِ دوش پیمبر آمده
گفت خیبر: قوّت بازوی حیدر آمده
آمد و لبخند بر لب های مادر آمده
محضِ آقایم حسن، یار و برادر آمده
این خبر آمد که شد بهبوهه ی جشن و سرور
خانه ی مولا امیرالمومنین شد غرقِ نور
جبرییل آمد؛ نشست و کرد چشمش را رصد
چارگوشِ چوبیِ گهواره اش را بوسه زد
دور باشد از وجودش شرّ شیطان، چشم بد
خواند با صوتِ حجازش "قل هواللهُ احد"
بوسه از پیشانی و مابینِ ابرویش گرفت
پس علی، قنداقه را محکم در آغوشش گرفت
دید در چشمان او آیاتِ محکم را فقط
آسمان و روز و شب هایِ منظّم را فقط
در نگاهش توبه ی حوّا و آدم را فقط
پای بوسیِ تمام اهل عالم را فقط
تا شنیدم اینچنین آقاست؛ من هم آمدم
سر به زیر و دست-خالی بر نگاهش رو زدم
داده آرامش به قلبم ذکر زیبایِ حسین
در دلم هرگز نمی گیرد کسی جایِ حسین
در گلو عمریست جا خوش کرده آوایِ حسین
میشود خوشبخت آنکه پیر شد پایِ حسین
او که بعد از کربلا آیینه ی ایثار شد
سید و سالار بود و سَیدالاَحرار شد
سوم شعبان رقم زد روزِ بی مانند را
بر لبِ صاحب زمان زیباترین لبخند را
بارش باران خبر آورده این پیوند را
لحظه ی شیرینِ میلادِ پدر- فرزند را
عشقِ سجّاده نشین بود و چه نورانی جبین
خواند او را حضرت ارباب، زَین العابدین
در قنوتش آیه آیه شوقِ استغفار داشت
در دل محراب با عرشِ خدا دیدار داشت
اینچنین در هر زمان آرامشِ بسیار داشت
در عبادت، خطِ مشی و سیره و معیار داشت
از نگاهش شرحی از نهج البلاغه جاری است
شک ندارم که صحیفه شیوه ی دینداری است
ذکر خیرش هست تا روز قیامت ذکرِ لب
ربّناهایش حلاوت داشت! با طعمِ رطب
چرخشِ تسبیح او حولِ مدارِ روز و شب
شد علی بن الحسین و عشقِ با اصل و نسب
هم رگ و هم ریشه ایم و شد برایمان عزیز
هست ایرانی نسب از سمتِ مادر؛ گل بریز!
دستِ حق ویرانگرِ ظلم و ستم آورده بود
نور مطلق، آفتابِ خوش قدم آورده بود
در طوافِ روی او خورشید، کم آورده بود
محض سائل ها فقط لطف و کرم آورده بود
داد با روشنگریِ خود به ظلمت خاتمه
بود مولودِ چهارم از تبارِ فاطمه
آن طرف گل کرد بر تاجِ وفاداری نگین
چون امیرالمومنین شد صاحبِ حبل المتین
غرق در جشن و سرور و شادمانی شد زمین
ماهِ کامل داشت در آغوشِ خود ام البنین
بسکه زیبا بود، یوسف آمد و وقتِ سحر
گوشه ی قنداقه اش زد مُهره ی چشم و نظر
دور تا دورش شلوغ و نام او آرامِ جان
چشم هایش نافذ و عمقِ نگاهش مهربان
میرسد دائم صدایِ هلهله از عرشیان
بوسه زد بر دستهای او پدر وقتِ اذان
اینچنین بی واسطه حلّالِ هر مشکل شده
ظاهراً عباس، در واقع ابوفاضل شده
چونکه بود از کودکی راهِ ولایت را بلد
رویِ حرفِ حضرت اربابمان حرفی نزد
دور باشد از وفاداریِ او چشمانِ بد
شد علمدار و همین را زد به نام خود سند
روی شمشیرش، "علی، حیدر مدد" مکتوب شد
تا ملقَب شد به سقّا حالِ دریا خوب شد
حضرتِ باب الحوائج بود و تمثالِ ادب
شد برای زینبِ کبری در آرامش سبب
مشکیِ عمّامه اش زد بارها طعنه به شب
تا قیامت وصف او کار شبانه روزِ لب
تا گره افتاد در کارم سریع و بی دلیل
حاجتم را بر پرِ کنجِ علَم بستم دخیل
۱۸ فروردین ۱۳۹۸
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
دوچشمت چشمه ی آب حیات است
دو دستت سفره دار کائنات است
اگرچه آسمان این قدر بالاست
ولی باید بگویم خاک پات است
به درگاهت زدم دست توسل
چرا که درگهت بابُ النجات است
نفوذ دیده ات تا عمق جان ها
و نور رویت از انوار ذات است
تو تشنه بودی و آبی نخوردی
عطشناک لبت آب فرات است
دوباره از وفایت یاد کردم
دلم را با تو من آباد کردم
تو شیر بیشه ای تو بچه شیری
تو در جنگاوری ات بی نظیری
امیروشاه این عالم حسین است
تو هم بر او برادر هم وزیری
تو کوه سرفراز و استواری
ولی در پیش زینب سر به زیری
تو سر تا پا علیِ مرتضایی
تو دوم نسخه ی شاه غدیری
چه میگردد که ای بی دست امشب
دو دست خالی ما را بگیری
اسیر بند تو هستم اباالفضل
ارادتمند تو هستم اباالفضل
ز هر زیبا رخی زیبایی آقا
منم مجنون و تو لیلایی آقا
تو ای ماه بنی هاشم همیشه
در اوج آسمان پیدایی آقا
فنون رزم تو همتا ندارد
شبیه مرتضی یکتایی آقا
دو دست تو ضریح حاجت ماست
گدایی مرا معنایی آقا
اگر چه مشک تو آبی ندارد
بدون مشک هم سقایی آقا
قسم خوردم که پای تو بمانم
همیشه هر کجا از تو بخوانم
تو ساقی و خمار باده ات من
تو اوجی و زمین افتاده ات من
میان هر رکوع و هر سجودت
دعاگوی نخ سجاده ات من
نشستم بر دو راهی نگاهت
شدم گوشه نشین جاده ات من
تو جای خود-همه هستی من-تو
غلام ِهر غلام ِساده ات من
مریدت هستم ای سرتابه پاعشق
دلم را بردی و دلداده ات من
همینکه طعم مستی را چشیدم
به زیر پرچم تو قد کشیدم
تو در کرب وبلا طوفان نمودی
تو اول شعر غیرت را سرودی
تو قبل ماجرای کربلا هم
نشان دادی که خیلی با وجودی
چه میگویم؟ چرا اصلا نوشتم؟
تو بالاتر ز هر حدّ و حدودی
دخیل سبز مادرها رها بود
اگر که باب حاجت ها نبودی
چه میبینم چرا بر خاک هستی؟
گمانم پای زهرا در سجودی
اگر چه تیرها بر پیکر توست
ولی خوش باش زهرا مادر توست
#محمد_حسن_بیات_لو
انتشاراز دیوان فضل
۱۸ فروردین ۱۳۹۸
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
حیدری در خانه ی حیدر به دنیا آمده
یا که امشب حمزه ای دیگر به دنیا آمده
لرزه افتاده به جان دشمنان اهل بیت
حامی اولاد پیغمبر به دنیا آمده
ای فدائیان دربار حسین و مجتبی
چشمتان روشن که سر لشکر به دنیا آمده
رفت دوران سراب و عالمی سیراب شد
تشنگان سقای آب آور به دنیا آمده
درد بی درمان ندارد جا به عالم بعد ازین
سر پناه سائل این در به دنیا آمده
ای پریشان ، ای گرسنه ، ای گرفتار ، ای فقیر
آمده باب الحوائج ، هر چه می خواهی بگیر
السلام ای زاده ی آزاده ام البنین
ای مسیح سفره های ساده ی ام البنین
چشم وا کردی به دنیا عاقبت شد مستجاب
آن دعاهای سر سجاده های ام البنین
روز میلادت علی آن قدر از تو گفت که
شد زمین و آسمان دلداه ام البنین
عالمی را مست کردی ساقی مشکل گشا
بس که گشتی مست مست از باده ام البنین
مستجاب الدعوه بودن روزی ما نیز شد
تا به تو گفتیم ، آقازاده ام البنین
دشمنت هم دست خالی برنگشته از درت
هر چه خوبی می رسد لطف تو هست و مادرت
تو که هستی ؟ که علی زد بوسه بر دستان تو
تا ابد هم اولیا هم انبیا حیران تو
ما چه باید وقت ابراز ارادت رو کنیم
گفته وقتی که امامت ، 《جان من قربان تو》
تو چه کردی مرزها را عالم عشقت شکست
تو چه کردی ارمنی شد بی سر و سامان تو
می زند تا روز محشر هر فرشته بوسه بر
دست هر کس که گره خورده است بر دامان تو
بین عالم هر کسی را بهر کاری ساختند
تو بلاگردان زینب من بلا گردان تو
ای ابالغوث ، ای ابالقربه ، امیر علقمه
من تو را دارم فقط ، پس بی نیازم از همه
ای ستون کربلا ، ای قرص مهتاب حسین
حضرت صاحب علم ، ای یار نایاب حسین
آن قدَر نزد امامت تو ادب کردی شدی
از همه محبوب تر در بین اصحاب حسین
ای کسی که کاشف الکرب امامت می شوی
نام زیبای تو گشته نقش محراب حسین
با نگاهی هر که را خواهی حسینی می کنی
بعد زینب نیست کس مثل تو بی تاب حسین
ای خداوند کرم با تو رفاقت کرده است
هر که نوشیده در عالم از می ناب حسین
اعتقادم این بُوَد فردا که روز محشر است
غم ندارد در دلش هر کس ابالفضلی تر است
ای که لب تشنه ترین سقای این دنیا شدی
با همه نیروت حامی بنی الزهرا شدی
تا قیامت داده ای درس ادب بر شیعیان
تو سپهسالار لشکر بودی و سقا شدی
ای حلالت شیر مادر ! پهلوان با وفا
آخرین ساعات هم گریه کن آقا شدی
بشکند دستی که پاره پاره کرده مشک را
از همه شرمنده تر در روز عاشورا شدی
فکر فرداهای زینب عاقبت جانت گرفت
تو همانی که کفیل زینب کبری شدی
تا خبر پیچید افتاده عموی خیمه ها
حرمله با لشکرش آمد به سوی خیمه ها
#محمد_حسین_رحیمیان
انتشارات دیوان فضل۰۹۲۱۵۱۲۶۴۹۱
۱۸ فروردین ۱۳۹۸
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
بايد حسين دم بزند از فضائلت
وقتي حسيني است تمام خصائلت
تعبيرهاي ما همه محدود و نارساست
در شرح بي کراني اوصاف کاملت
بي شک در آن به غير جمال حسين نيست
آئينه اي اگر بگذاري مقابلت
اي کاشف الکروب عزيزان فاطمه
غم مي بري ز قلب همه با شمائلت
در آستانه تو گدايی بهانه است
دلتنگ ديدن تو شده باز سائلت
با زورق شکستة دل سال هاي سال
پهلو گرفته ايم حوالي ساحلت
بي شک خدا سرشته تو را از گل حسين
سقاي با فضيلت و دريا دل حسين
تو آمدي و روشني روز و شب شدي
از جنس نور بودي و زهرا نسب شدي
در قامتت اگرچه قيامت ظهور داشت
الگوي بندگي و وقار و ادب شدي
هم چشمهاي روشنت آئينة رجاست
هم صاحب جلال و شکوه و غضب شدي
بايد که ذوالفقار حمايل کني فقط
وقتي که تو به شير خدا منتسب شدي
در هيبت و رشادت و جنگاوري و رزم
تو اسوة زهير و حبيب و وَهب شدي
در دست تو تلاطم شمشير ديدني ست
فرزند لافتايي و شير عرب شدي
فرماندة سپاهي و آب آور حسين
اي نافذ البصيره ترين ياور حسين
بي شک تو صبح روشن شبهاي تيره اي
خورشيدي و به ظلمت اين شام چيره اي
تسخير کرده جذبة چشم تو ماه را
بيخود که نيست تو قمر اين عشيره اي
عصمت دخيل تار عباي تو از ازل
جز بندگي نديده کسي از تو سيره اي
قدر تو را کسي نشناسد در اين مقام
وقتي براي امر شفاعت ذخيره اي
ما را بس است وقت عبور از پل صراط
از تار و پود بيرق تو دستگيره اي
چشم اميد عالم و آدم به دست توست
باب الحسين هستي و پرچم به دست توست
فردوس دل هميشه اسير خيال توست
حتي نگاه آينه محو جمال توست
تو ساقي کرامت و لطف و اجابتي
اين آب نيست زمزمه هاي زلال توست
ايثار و پايمردي و اوج وفا و صبر
تنها بيان مختصري از کمال توست
در محضر امام تو تسليم محضي و
والاترين خصائل تو امتثال توست
فردا همه به منزلتت غبطه مي خورند
فردا تمام عرش خدا زير بال توست
باب الحوائجي و اجابت به دست تو
تنها بخواه، عالم هستي مجال توست
اي آفتاب علقمه: روحي لک الفدا
اي آرزوي فاطمه: روحي لک الفدا
اي آفتاب روشن شبهاي علقمه
سرو رشيد خوش قد و بالاي علقمه
داده ست مشک تشنة تو آب را بها
اي آبروي آب، مسيحاي عقلمه
وقتي که چند موج عليل شريعه را
کرده ست خاک پاي تو درياي علقمه
لب تشنة زيارت لبهات مانده است
آري نگفته اي به تمناي علقمه
امروز دستهاي تو افتاد روي خاک
تا پا بگيرد از دل صحراي علقمه
با وعده هاي مادرت آسوده خاطريم
چشم اميد ماست به فرداي علقمه
اين عطر ياس حضرت زهراست مي وزد
از سمت کربلاي تو ، سقاي علقمه
شبهاي جمعه نالة محزون مادري
مي آيد از حوالي درياي علقمه
ام البنين و فاطمه با قامتي کمان
اينجا نشسته اند و شده آب روضه خوان
فرصت نداد تا که لبي تر کند گلو
دارد به دست، ماه حرم، مشک آرزو
مي آيد از کنار شريعه شهاب وار
بسته ست راه را به حرم لشکر عدو
طوفان تير مي وزد از بين نخلها
حالا شنيدني شده با مشک گفتگو:
« بسته ست جان طفل صغيري به جان تو
تو مشک آب نه که تويي جام آبرو
اي مشک جان من به فداي سر حسين
اما تو آب را برسان تا خيام او »
اما شکست ساغر و ساقي ز دست رفت
جاري ست خون ز بادة چشمش سبو سبو
با مشک پاره پاره به سوي حرم نرفت
تا با امام خود نشود باز رو برو
تنها پناه اهل حرم بر نگشته است
مي بارد از نگاه سکينه : عمو عمو
در خيمه اوج بي کسي احساس مي شود
خورشيد نيزه ها سر عباس مي شود
#یوسف_رحیمی
تکثیراز
فضل الهی
۰۹۱۵۱۱۲۶۴۹۱
۱۸ فروردین ۱۳۹۸