سقفی به غیر از آسمان بر سر نداری
تو سایه بر سر داشتی دیگر نداری
خورشید بر نی بود؟ حق داری بسوزی
دیدی به جز او سایهای بر سر نداری
برگشتهای؟ این را کسی باور نمیکرد
برگشتهای؟ این را خودت باور نداری
میخواهی از بغض گلوگیرت بگویی
از لای لایی واژهای بهتر نداری
هر بار یاد غربت مولا میافتی
میسوزی و دیگر علی اصغر نداری
هر شب در این گهواره طفلی بیقرار است
«سخت است این غم، سختتر از هر نداری»
ما پای این گهواره عمری گریه کردیم
یک وقت دست از لای لایی برنداری
📝 #حسن_بیاتانی
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
#حضرت_رباب علیهاالسلام
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#غزل
🔹روضۀ رباب🔹
چه آتشیست که در حرف حرف آب نشسته
که روضه خوانده که بر گونهها گلاب نشسته؟
صدای آه بلند است گوشه گوشۀ تکیه
چه نالههاست که در روضۀ رباب نشسته
کدام سو بدود چشمهای خستۀ این زن
که در مسیر نگاهش فقط سراب نشسته
«چه کردهاند که زیر عبا میآوریاش؟ آه!
چه کردهاند که در چشمهاش خواب نشسته؟
چه دیر میگذرد! کو صدای گریۀ اصغر؟»
میان خیمه زنی غرق اضطراب نشسته
کشیده روی سرش باز چادر عربی را
درست مثل سؤالی که بیجواب نشسته
کسی نگفت در آن سرزمین چه دیده که یک سال
رباب یکسره در زیر آفتاب نشسته
📝 #فائزه_زرافشان
🌐https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
65641_139965123838_426045.mp3
520.1K
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شب هفتم محرم
https://eitaa.com/fazlll
ای گل زیبا، علی اصغر
گریه مکن تو، عزیز مادر
مادر دیگه برا تو شیر نداره
عزیزم عزیزم
رفته عمو برامون آب بیاره
عزیزم عزیزم
واویلتا واویلتا
واویلا واویلا...
چند روزه خیمه، قحطی آبه
برای اصغر، آب یه سرابه
خورده ترک لبای خشک اصغر
واویلا واویلا
آتش زده به قلب خون مادر
واویلا واویلا
واویلتا واویلتا
واویلا واویلا...
اصغر با بابا، رفته به میدون
تا آب بگیره، براش بابا جون
حسین نشون نده گلوی اصغر
واویلا واویلا
بلند شده حرمله توی لشگر
واویلا واویلا
واویلتا واویلتا
واویلا واویلا...
شش ماهه سرباز، رو دست بابا
سیراب خون و، رفته ز دنیا
تیر سه شعبه حلق ناز اصغر
واویلا واویلا
منتظرش باشه تو خیمه مادر
واویلا واویلا
واویلتا واویلتا
واویلا واویلا..
سر دو راهی، مونده یه بابا
قنداقه رو دست، غریب و تنها
پاشید خون اصغرشو آسمون
واویلا واویلا
به پشت خیمه میره چشم گریون
واویلا واویلا
واویلتا واویلتا
واویلا واویلا...
✍اسماعیل تقوایی
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
لبیک یا اباعبدالله
گفتم از باران ، هوا ابری شد و باران گرفت
گفتم از دریا ، نمی دانم چه شد طوفان گرفت
در دل ساحل نشینان اضطراب افتاده بود
کشتی امن حسین آمد ، امیدم جان گرفت
خسته بودم خسته بودم خسته بودم یا حسین !
خستگی هایم ولی در کربلا پایان گرفت
عارفی آمد ، تو را دید و چراغ راه خواست
سائلی چون من ، از این درگاه آب و نان گرفت
با کلافی می شود از مشتری های تو بود
می شود یک یوسف از بازار غم ارزان گرفت
زیر خنجر چون تو را مشغول یا رب دیده بوده
نیزه مشتاق عبادت شد به سر قرآن گرفت
آیه ی هم راکعون تغسیر شد در کربلا
ساربان ، انگشتری می خواست در پایان گرفت
#محسن_ناصحی
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
شبیه هاجرِ دنبالِ آب، باگریه
دوید در دل صحرا رباب باگریه
برای مادر اصغر در آسمان، آنروز
نشست، روضه گرفت، آفتاب باگریه
به یاد گریهی طفل رباب، ساقی شد...
کنار علقمه از غصّه، آب، باگریه
شبیه عاشق دلتنگ، تیر از چلّه
دوید سمت علی باشتاب، باگریه
بهگریه گفت: که سیراب شد علیاصغر؟
حسین داد بهزینب جواب؛ باگریه...
حسین گفت: علیجانْ خدانگهدارت!
رباب گفت: عزیزم بخواب...، باگریه
برای داغ دل مادر علیاصغر
دل زمین و زمان شد کباب باگریه
به روی حنجر او فتح باب شد با تیر
اگر چه بسته شد آخر کتاب باگریه
دلی که سوخت به یاد گلوی نازک او
به روسیاهی خود زد نقاب باگریه
✍ #سجاد_روانمرد
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
374.8K
#زمینه
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
بند 1⃣
فکرشم نمیکردم، فکرشم نمیکردی
وقتیکه میری میدون، روی نیزه برگردی
فکرشم نمیکردی، فکرشم نمیکردم
با تو اومدم اینجا، حالا بی تو برگردم
گاهی روی نی، گاهی رو زمین، رأسِ پاکتو دیدم
روزی صد دفه، حلق تشنهتو، از رو ناقه بوسیدم
فدای خندهی خیالیت
میکُشه من رو جای خالیت
(لالا لالا لالا علیجون...)
بند 2⃣
خوابشم نمیدیدم، خوابشم نمیدیدی
جای گهواره حالا، روی نیزه خوابیدی
خوابشم نمیدیدی، خوابشم نمیدیدم
مُردَم و یه «مادر» از، لبهای تو نشنیدم
آرزوهامو، واسه تو گلم، دونهدونه سوزوندن
زندگیمو با، حنجرت علی، از هم اینجا پاشوندن
فدای سیب سرخ رو نی
میکُشه من رو دیدنت هی
(لالا لالا لالا علیجون...)
✍ #ابوالفضل_جدیان_شربیانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
کار من نیست تنت را ز زمین بردارم
مثل این است که از خاک نگین بردارم
عضوهای تو در این بادیه تکثیر شدند
همهی گرگ صفتها ز تنت سیر شدند
تا کنار تو مرا محتضر و گریان دید
پدری در صف دشمن پسرش را بوسید
من کنار تو شکستم؛ همه این را دیدند
نیزهها یک به یک اعضای تو را دزدیدند
شده یک تیر؛ ولی چند نشان کشتن تو
مجلس ختم حسین است کنار تن تو
خیز از جا و ببین سختترین مرحلهها
از حرم آمده عمه وسط حرملهها
نیزهها از کمر تا شدهاش دور شوید
هر چه از جسم علی برده به من پس بدهید
ترسم این است که در دشت تنش گم بشود
نکند زینتیِ نیزهی مردم بشود
✍ #حسن_کردی
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
📝
تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم
مثل تو درد گرفته همهی بال و پرم
گرچه من عین حسن زهر نخوردم اما
پاره پاره شده حالا همه جای جگرم
ترسم این است که زنهای حرم جان بدهند
گر ببینند که افتادهای از پا پسرم
چشم من تار شده یا که تو کوچک شدهای؟
علی اکبر، علی اصغر شدهای در نظرم
خبرش پخش شده: پخش شدی روی زمین
خبرش پخش شده: ریختهای دور و برم
من از این چند برابر شدنت فهمیدم
چقدر کینه به دل داشتهاند از پدرم
بغلت میکنم و از بغلم میریزی
آه بابا چه کنم با تو و این دردسرم
با چنین ریخت و پاشی که شدی ممکن نیست
که تو را یک نفری تا دم خیمه ببرم
دارد از سمت حرم عمهی تو میآید
ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم
#یا_مظلوم
#شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
مجلس ختم حسین است! علی محتضر است!
داغ جان دادن اولاد به قلب پدر است
این علی نیست فقط؛ احمد و حیدر هم هست
روضهاش بین محرم، رمضان و صفر است
یا پسر مرده شده یا که برادر مرده...
هرکجا دیدی اگر دست کسی بر کمر است!
سر زخمش سر مولاست کهرفته به سجود
پهلویش پهلوی زهراست که در پشت در است
یک طرف تیغ زیاد و طرفی نیزه زیاد
یکطرف کمشده و یکطرفش بیشتر است
صحبت معجر زینب شد و پا شد آقا
چه کند؟ زینب کبرای حرم در خطر است
ای جوانان بنی هاشمی آماده شوید
که دگر موقع تشییع تن دو نفر است
✍ #سیدپوریا_هاشمی
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
📝