eitaa logo
دیوان فضل
270 دنبال‌کننده
319 عکس
248 ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به خنده می‌رسد از مهر بامداد، ندا که ماه فاطمه شد در مه خدا پیدا به بوستان رسالت، گلی شکفت امشب که آفتاب به لبخند گفت: صل علی مه ضیافتِ الله و چشم میهمانان زآفتاب رخ میزبان گرفت صفا یُسبِّحونَ لَه الْحَمد روی خویش امشب گشود حضرت سُبحانَ رَبّیَ الاَعلی قسم به قدر! که برتر ز شام قدر بود شب ولادت او از برای اهل ولا به شکر مقدم او عاشقان حق دارند صلوة و صوم و مناجات و شور و حال دعا از آن مه رمضان شد مهِ هدی للناس که جلوه کرد در آن آفتابِ برج هدا مهی که گشته کتاب خدا در آن نازل گشود سینه به شوق جمال آن مولا فرشته! خنده بزن فاطمه شده مادر ملک به وجد درآ مرتضی شده بابا خدا به فاطمه و مرتضی حسن داده حسن که آینه‌ی مصطفی‌ست سر تا پا حسن که روح دو گیتی به مهر او زنده حسن که جان دو عالم شود ورا بفدا حسن وجود و حسن خلقت و حسن طینت حسن خصال و حسن سیرت و حسن سیما نسیم، مُشک برای فرشتگان می‌بُرد دمی که موی ورا شانه می‌زده زهرا! پدر چو حیدر و مادر چو فاطمه باید که این چنین پسر آید به عرصه‌ی دنیا پسر کدام پسر؟ بر تمام خلق پدر پدر کدام پدر؟ باب آدم و حوا علی به چهره‌ی او خنده می‌زند همه دم رسول بر لب او بوسه می‌نهد همه جا چراغ روشن دل‌هاست قبر خاموشش اگر چه در دل ظلمت نهان بُوَد شب‌ها مگو درِ حرمش بسته، کو بُوَد شب و روز به عالمی ز همین باب بسته، عقده‌گشا مگو که نیست به گرد مزار او زائر که انبیا همه در بر گرفته‌اند آن را اگر اجازه‌ی بوسیدن درش گیرند ستارگان همه ریزند بر زمین ز سما به عرش، حُسن فروزنده‌اش سراج منیر به فرش، رویِ درخشنده‌اش چراغ هدی ز صبر اوست اگر جُند حق شده پیروز ز صلح اوست اگر مُلک دین گرفته صفا به صبر، گلبن اسلام را دهد رونق به صلح، کفر معاویه را کند افشا بحق حق که اگر آن ثبات و صبر نبود نبود نهضت خونین روز عاشورا اگر به دیده‌ی تحقیق بنگری بینی که صلح اوست بنای قیام کرب و بلا اگر به صلح دهد حکم، جنگ، عصیان است وگر به جنگ کند حکم، آشتی‌ است خطا نَبَرْد و صلح، بُوَد تحت اختیار کسی که در قیام و قعود است بر همه مولا کسی که تیغ به کف بر گرفت در صفین به قلب کفر زد و خصم را فکند ز پا کسی که در صف جنگ جمل به بازویش صدای احسن برخاست از لب اعدا کسی که ارث شجاعت ز مرتضی دارد کسی که خوی شهامت گرفته از زهرا کسی که هست سراپای مظهر توحید کسی که بوده ز پا تا سر آیت تقوی چگونه پیش ستم‌بارگان شود تسلیم چگونه قامت خود را کند به خصم دو تا چگونه جنت و دوزخ کنار یکدیگر؟ چگونه روشنی و نور جمع در یک جا؟ چگونه همدم نمرود گردد ابراهیم؟ چگونه روی به فرعون آورد موسی؟ نداشت چاره به جز صلح و صبر با دشمن که بود بین همه دوستان خود تنها قیام کرد ز آغاز لیک از یاران هماره دید جفا، لحظه‌ای ندید وفا سکوت چون نکند رهبری که در خانه شریک زندگی‌اش قاتلش بُوَد ز جفا هر آنکه گریه برای حسن کند امروز به گریه وارد محشر نمی‌شود فردا زبس که تیر به جسمش زدند دوخته شد تنش به تخته‌ی تابوت، آن امام هدی الا زخیل نبیین تو را همیشه درود الا ز فوج امامان تو را هماره ثنا الا عدوی تو را دائم از خدا نفرین الا محب تو را روز و شب ز خلق، دعا الا به روی تو دیدار جان، به هر شب و روز الا به کوی تو پرواز دل، به صبح و مسا به صلح و صبر تو و نهضت حسین قسم به اشک چشم تو و خون سیدالشهداء به آن بدن که ز تو، شد به تیر گلباران به آن سری که لبِ تشنه شد جدا ز قفا به آن دو طشت که شد طشت خون ز دیدنشان دل مقدس زهرا و سیدالشهداء به عزم و همت رزمندگان حق سوگند به صدق و نیت و اخلاص عاشقان خدا اگر نشاط ببارد، وگر بلا خیزد نمی‌شوم جدا هرگز از طریق شما میان جان و تن ما جدائی افتد اگر هزار مرتبه بِه، کز شما شوم جدا به غیر مدح شما نیست بر لب (میثم) بگو برند ز کامش زبان به دار بلا ✍
دوبیتی ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام:سروده فضل الهی 🌴🌺🌸🌺🌸🌸🌴 در تن عاطفه و مهر توان می آید که کریم ابن کریمی به جهان می آید سفره تکمیل شد وبزم خداکامل شد نمک سفره ماه رمضان می آید
Shab08Moharram1398[09].mp3
11.12M
ای لشکر حیدر‌کرار خنجر یمنی را بردار.
شب کرامت مبارک باد 👇👇👇👇👇👇👇 گلنغمه ای ازصلح وصفامیآید آیینهٔ حُسن مصطفی میآید اول پسرعلی وزهرا امشب بانام قشنگِ مجتبی میآید _______________________ از محمد اسماعیل فضل الهی 🌷☀️🌴💐🌻🌺💦🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 رهبر انقلاب امشب در دیدار شاعران: شعر رسانه است. امروز در دنیا چالش‌ها و درگیری‌ها، چالش‌های رسانه‌ای است. رسانه‌ها بیش از موشک و پهپاد و هواپیما در عقب راندن دشمن تاثیر می‌گذارند و دلها و ذهن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند. هر کس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی https://eitaa.com/fazlll
آسمونیا امشب.mp3
732.3K
آسمونیا امشب تو خونه ی فاطمه مهمونن برای نو رسیده ملائکه لالایی می خونن این کیه که تو چشاش جاریه عصمت با خنده هاش دلارو برده به غارت سبط پیمبر خدا خوش اومد کریم آل مصطفی خوش اومد امام حسن، امام حسن، یا مولا گل علی و زهرا تو نیمه ی ماه خدا اومد عالم شده پر از نور آقام امام مجتبی اومد امام حسن مقتدای عالمینه برادر ارشد آقام حسینه هر کسی روی ماهشو می بینه گل تبسّم رو لباش می شینه امام حسن، امام حسن، یا مولا هر کسی که دلش خواست بهترین بنده خدا باشه تنها راهش همینه که پیرو راه شما باشه مِهر شما با گِل شیعه عجینه آرزومون اینه که بیایم مدینه برات یه گنبد طلا بسازیم شبیه مشهد الرضا بسازیم امام حسن، امام حسن، یا مولا ما نوجوونا اهل نماز و مسجد و دعا هستیم خدا رو شکر همیشه یاد امام و شهدا هستیم ما همه مون عاشق کرب و بلاییم فدایی قاسم بن مجتباییم تو این مسیر تا همیشه می مونیم منتظران صاحب الزمونیم امام حسن، امام حسن، یا مولا مهدی شریفی https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظاتی از شعرخوانی خانم ندا نوروزی در دیدار امشب جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با رهبر انقلاب در شب میلاد امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🔸رهبر انقلاب: مهم این است که در شعرهای خانم‌ها که گاهی نگاه می‌کنم، شعرهای خانوادگی زیاد است. خانم‌هایی که برای همسرشان شعر گفتند، برای پدرشان شعر گفتند، برای فرزندشان شعر گفتند، برای برادر شهیدشان شعر گفتند، این خیلی رایج شده. بسیار کار خوبی است. https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.64M
ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ((شعروصدا)) محمد اسماعیل فضل الهی
1.84M
سلام ای برگزیده(معنی کلمه مجتبی)::سرودی ازفضل الهی
علیه‌السلام 🔹معزّ المؤمنین🔹 سیاست داشت، اما مثل حیدر بود در میدان که تیغ تیز میدان می‌دهد سَیّاس را برهان سراسر عزت و فتح است و باطل کردن نیرنگ اگر هم بسته باشد مجتبی با دشمنش پیمان.. حسن تنها نه در منزل اسیر حیلۀ زن بود که بین لشکر خود بود تنها بین نامردان حسن البته تنها نیست وقتی در کنار او حسین و زینبش هستند با عباس یک گردان به بازو حرز حیدر، بر سرش عمامۀ احمد به روی لب همیشه ذکر مادر داشت تا پایان بپرس از کوچه‌ها بعد از علی‌بن‌ابی‌طالب کدامین شانه در تاریکی شب می‌بَرَد اَنبان؟ کسی که گرد فرشش را تبرک می‌برد جبریل نشسته با موالی روی خاک و خورده آب و نان مُعزّ المؤمنین است او بپرس از مردم نجران کریم اهل‌بیت است او بپرس از سورۀ انسان.. 📝 https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
47.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ حماسی و دشمن شکن 🔥👊 🔵 امام خامنه‌ای‌ : داعـیه‌ی ما ایجاد تمدنی است متکی به معنویت و متکی به خدا ... 🔴 این نسل جوانی که امروز ما داریم، اگر در ده سال آینده، بیست سال آینده و در دوره‌ها و مرحله‌های آینده‌ی این کشور بتوانیم آن را حفظ کنیم، همه‌ی مشکلات کشور را حل میکنند؛ با آن آمادگی، با آن نشاط، با آن شوقی که در نسل جوان هست، و با استعدادی که در ایرانی وجود دارد؛ پس ما مشکل اساسی برای پیشرفت نداریم... 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
(دو بیت از یک غزل) اهل توحید چنین نقل کرامت کردند ساقی بدری و توصیف مقامت کردند در شب هفدهم ماه خداوند، علی! سه هزار و سه مَلک مدح و سلامت کردند ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان فضل
مولاجان خوشم با حب حیدر قد کشیدم دلم را از همه عالم بریدم به غیر از مرتضی چیزی ندارم به غیر از مرتضی چیزی ندیدم چه شوری در دلم افکنده عشقش پر از عشقم، پر از از خوف و امیدم خوشم حلقه به گوش این سرایم به هر محفل ثنایش را شنیدم حیاتش ساده تر از بندگان بود عجب شاه و امیری برگزیدم گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه صد و ده بار ذکر هو گرفتم از این دنیا و اهلش رو گرفتم مگر عقلم کم است از او نخوانم مگر کم آبرو از او گرفتم دل من زیر و رو شد از شبی که به دستم در حرم جارو گرفتم خراسان و نجف، این آبرو را هم از این سو، هم از آن سو گرفتم علی گفتم کمی زهرا بخندد چه پاداشی از این بانو گرفتم گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه خدا رو کرد با او گوهرش را تجلی صفات و مظهرش را زمان وحی نور قل هو الله میان کعبه خوانده مادرش را نبی هم در شب تاریک فتنه به حیدر می سپارد بسترش را میان اوج پرواز نمازش به سائل می دهد انگشترش را همه بی تاب بر سجده می افتند اگر افشا نماید قنبرش را گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه نجاتم داده استغفارهایش دلم را برده با رفتارهایش شده سرتاسر نهج البلاغه نَمی از باطن پندارهایش ملائک از شعف هو می کشیدند همیشه لحظه ی پیکارهایش نبی دلگرم بازوی علی بود به جای تک تک سردارهایش چنان از قلعه در را مرتضی کند ترک برداشت تا تالارهایش گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه رها کردن مرامِ پیر من نیست به دست دیگران زنجیر من نیست مرا دیوانه می خوانند مردم اگر مجنون شدم تقصیر من نیست اگر از مرتضی کمتر بخوانم اثر بر ناله ی شبگیر من نیست بدون گوهر حب ولایت به غیر از معصیت تکبیر من نیست گره خورده دلم با حب حیدر به جز این عشق در تقدیر من نیست گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه ازل از جام خود بر ما چشانده همین باده دل ما را کشانده زمان خلقت آب و گل ما کمی خاک عبایش را تکانده کسی که روی دوش مصطفی رفت یتیمان را سر دوشش نشانده خدا هم از زبان مرتضایش پیمبر را شب معراج خوانده به شوق وعده ی "یا حارَ هَمْدان..." برایم طاقت و صبری نمانده گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه برای مؤمنین یعسوب دین است خداوند کرم روی زمین است عبای وصله دار کهنه ی او تجلی همان حِصن حصین است نشستن زیر ایوان طلایش برایم بهتر از خلد برین است اگرچه منکرانش هم نفهمند فقط حیدر امیرالمومنین است به یمن شیر پاک مادر خود تمام عمر، حرفم این چنین است گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
مدح حضرت امیرالمومنین(ع) جان ناقابل من باد به قربان علی همه عالم به فدای لب خندان علی مالک و قنبر و سلمان و ابوذر بودند همه دیوانه ی سیمای درخشان علی ابر و باد و مه و خورشید،تمام افلاک همگی جان به کف وگوش به فرمان علی روزگاریست سرسفره ی مولا هستم پدرم داده مرا لقمه ای ازنان علی هرکجاهم گره کور به کارم افتاد درهمان لحظه زدم دست به دامان علی مطمئنم که جنان ،نیست دل انگیز تر از حرم و گنبد و گلدسته و ایوان علی "ای نسیم سحرآرامگه یار کجاست" حرم حضرت عباس و حسین جان علی
دوبيتی های صلواتی حضرت امیرالمومنین علی(علیه السلام) بر حیدر و بر حُسن کلامش صلوات بر رایحه ی عطر سلامش صلوات تا کور شود هرآنکه نَتْواند دید.. تا صبح قیامت به مقامش صلوات بر جان و دل ساقی کوثر صلوات بر هیبت آن فاتح خیبر صلوات بر منکر او لعنت و بفرست بلند بر حیدر و بر مُحب حیدر صلوات ای شیعه بخوان بلند و ممتد صلوات بر بقیع و کربلا و مشهد صلوات در شام ولادت علی، شیر خدا بر فاطمه و علی و احمد صلوات در کام دلت آب حیاتی بفرست بر ظلمت شب راه نجاتی بفرست تا که نجفت، رسد به امضای علی نیّت کن و زیبا صلواتی بفرست مولای جهانی و تو عالی درجات دریای علومی و تویی باب نجات گفتم چه به مدح تو بگویم، دیدم آمد به زبانم، به مقامت صلوات بر شمس جمال اسداله صلوات بر دست خدایی یداله صلوات تنها ولی خدا، علی است و علی بر جاه و مقام ولی اله صلوات بر احمد مختار، پیمبر صلوات بر حیدر کرار ، غضنفر صلوات بر فاطمه، زینب، حسین و حسنش با کام گوهر بار ، مكرّر صلوات خواهد نفس ما نفحاتی دیگر با حیدر و زهرا برکاتی دیگر بر حضرت حیدر همه باهم صلوات بر حضرت زهرا صلواتی دیگر ای شیعه مَکن وحشت قبر و سَکرات تا حضرتِ مرتضی ست کشتی نجات در وقت سوالشان بگو با دو ملک من شيعه ی حیدرم، به حیدر صلوات ای شیعه بگو بلند و ممتد صلوات تا که بشود راهِ بلا سد صلوات بر احمد و زهرا و علی و حَسَنین بر پنج تن و آلِ محمد صلوات در اوجِ عطش آب حیاتی دارد زين ذکر مدامش حَسَناتی دارد هنگام خطر برای دفعش، شیعه.. ..بر احمد و آلَش صلواتی دارد سر منشأ خیر و برکاتم صلوات در اوجِ خطر راه نجاتم صلوات ای کاش بیاید به زبانم یک آن.. هنگامه مرگ و سَکراتم، صلوات (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم) https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
🥀 چه شبی است؟ 🔹شیخ عباس قمی در کتاب شریف مفاتیح الجنان، در فضیلت می‌نویسد: 🔅این ‌شب، شب بسیار مبارکی است، در آن شب سپاه رسول خدا (ص) با کافران قریش در منطقه بدر روبرو شدند و فردای آن رخ داد و خداوند، سپاه آن حضرت را بر مشرکین پیروز کرد و آن پیروزی از بزرگ‌ترین فتوحات اسلام بود؛ به همین خاطر علما فرموده‌اند: صدقه در چنین روزی [روز هفدهم]، همراه شکرگزاری به درگاه حق، بسیار مستحب است و همچنین در شبش غسل و عبادت فضیلت بسیار دارد. 🔅نویسنده گوید: روایات بسیار وارد شده که رسول خدا (ص) در شب بدر به یارانش فرمود: امشب کیست که برود برای ما از چاه آب بیاورد؟ یاران سکوت کرده و هیچ یک اقدام به این کار نکرد! امیرالمؤمنین (ع) برای پی‌گیری آب، مشکی برداشت و بیرون رفت؛ آن شب، شبی سرد بود و باد تندی می‌وزید و تاریکی همه‌جا را فرا گرفته بود. به چاه آب رسید، چاهی بود بسیار عمیق و تاریک و حضرت دَلوی نیافت تا از چاه آب بردارد به ناچار وارد چاه شد و مشک را پُر کرده بیرون آمد و به جانب اردوی اسلام حرکت کرد. ناگاه باد سختی وزید که آن حضرت (ع) از سختی آن نشست تا برطرف شد، سپس برخاست و به حرکتش ادامه داد که ناگهان باد سخت دیگری مانند باد اول وزیدن گرفت، آن حضرت (ع) دوباره نشست تا آن باد هم آرام گرفت، چون برخاست و به سوی سپاه اسلام حرکت کرد، باز بادی به همان صورت وزید، آن حضرت (ع) نشست و پس از فرو نشستن باد، خود را به پیامبر (ص) رساند، پیامبر (ص) فرمود: یا ابا الحسن! چرا دیر آمدی؟ امیرالمؤمنین (ع) عرض کرد: سه مرتبه بادی وزیدن گرفت که بسیار سخت بود و مرا تکان داد و دیر آمدنم به خاطر معطل‌شدن برای فرونشستن بادها بود. پیامبر (ص) فرمود: یا علی! آیا دانستی آن‌ها چه بودند؟ امیرالمؤمنین (ع) به پیامبر (ص) عرضه داشت: ندانستم؛ پیامبر (ص) فرمود: جبرئیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و میکائیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و اسرافیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و آنان برای یاری دادن به ما نازل شدند. 🔅فقیر گوید: قول آن کسی که گفته در یک شب برای امیرالمؤمنین (ع) سه هزار و سه محسنات و فضیلت بوده، اشاره به همین شب است و سید حِمیری در مدح آن حضرت (ع) در قصیده خود به این معنا اشاره کرده: أُقْسِمُ بِاللَّهِ وَ آلائِهِ وَ الْمَرْءُ عَمَّا قَالَ مَسْئُولٌ به خدا و نعمت‌هایش سوگند می‌خورم و شخص در برابر آنچه گفت مسئول است إِنَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَی الْتُّقَی وَ الْبِرِّ مَجْبُولٌ بدرستی که علی بن ابیطالب وجودش بر تقوا و نیکی سرشته شده است کانَ إِذَا الْحَرْبُ مَرَتْهَا الْقَنَا وَ أَحْجَمَتْ عَنْهَا الْبَهَالِیلُ چنین بود، وقتی برق نیزه‌ها تنور جنگ را می‌افروخت و پهلوانان از عرصه فرار می‌کردند یمْشِی إِلَی الْقِرْنِ وَ فِی کفِّهِ أَبْیضُ مَاضِی الْحَدِّ مَصْقُولٌ به سوی حریف می‌شتافت و در دستش بود شمشیر بُرّان تیز صیقلی شده مَشْی الْعَفَرْنَا بَینَ أَشْبَالِهِ أَبْرَزَهُ لِلْقَنَصِ الْغِیلُ مانند راه رفتن شیر غران در میان بچه‌هایش که آن‌ها را از بیشه برای شکار به میدان آورده ذَاک الَّذِی سَلَّمَ فِی لَیلَةٍ عَلَیهِ مِیکالٌ وَ جِبْرِیلٌ علی همان است که در شبی بر او میکاییل و جبرییل سلام کرد مِیکالُ فِی أَلْفٍ وَ جِبْرِیلُ فِی أَلْفٍ وَ یتْلُوهُمْ سَرَافِیلُ میکاییل همراه هزار فرشته و جبرییل با هزار فرشته و به دنبالشان اسرافیل لَیلَةَ بَدْرٍ مَدَدا أُنْزِلُوا کأَنَّهُمْ طَیرٌ أَبَابِیلُ در شب بدر برای یاری رساندن نازل شدند گویا آنان مرغان ابابیل بودند 📚 مفاتیح‌الجنان باران وگل و بهاروشبنم علی....است ذکرهمگان به شادی وغم علی ....است بی حب علی نفس کشیدن ممنوع چون صاحب هر بازدم و دم علی.....است 👇👇👇👇👇👇 از محمد اسماعیل فضل الهی
164.8K
دوبیت بالا👆
مراسم احیا شب های قدر در مسجد توحید((خیابان حرعاملی ۴۵محلهٔ حجت)) شروع مراسم ساعت 19/30جلسه قرآن تا ساعت 20/15 شروع دعای جوش کبیرساعت 20/15تاساعت 21/45 سخنران: حجت السلام حاج آقای باخدا شروع سخنرانی : 21/45 تا 22/30 مراسم احیا ساعت 22/30 تا 23/30 با مداحی : شاعر وذاکر توانمند حاج محمد اسماعیل فضل الهی بیاد بود شهید محمد ظهوریان در ضمن مراسم احیا برای خواهران هم فراهم هست
سبک زمزمه مناجات شبهای قدر زار و دامن آلوده، آمدم به مهمانی حاصل همه عمرم، گشته این پشیمانی گرچه من گنهکارم، گشته ای خریدارم یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله سر به زیر و شرمنده، دل به لطف تو بستم توبه نامه ای باطل، مانده بر روی دستم معصیت شده کارم، از تو هم طلبکارم یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله مورد پسند تو ، زندگی نکردم من یک سحر به عشق تو ، بندگی نکردم من مانده بر زمین بارم، دلخوشم تو را دارم یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله با کمال بی شرمی، قلب یارم آزوردم نزد حضرت صاحب، آبروی خود بردم سرچگونه بردارم، کرده معصیت خوارم یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله با محبّت زهرا، تا نجف کشیدم پر ذکر هرشب قدرم، یا علی مدد حيدر بر علی گرفتارم، حبّ مرتضی دارم یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله زیر لب علی امشب، نام فاطمه دارد یاد مهربان یارش، آه و زمزمه دارد شد زمان دیدارم، من قتیل مسمارم فاطمه کجایی تو ، مردم از جدایی تو با حسین حسین امشب، حاجتم روا باشد چون که افضل الاعمال، طوف کربلا باشد شد حسین خریدارم، میل کربلا دارم اى حسين مظلومم ، اى حسين مظلومم با نگاه اربابم، همچنان زهیرم کن با تنی به خون غلتان، عاقبت به خیرم کن شد حسین مدد کارم، شاه با وفا دارم ای حسین مظلومم ، ای حسین مظلومم روی نی نسیم آمد، گیسویش تکانی خورد بس که دلبری می کرد، صبر خواهرش را برد گفت حسین گرفتارم، در میان اغيارم اى حسين مظلومم ، اى حسين مظلومم https://eitaa.com/fazlll
کارم همیشه جرم و خطا بوده از قدیم کارت همیشه لطف و عطا بوده از قدیم مغلوب نفس گشته ام و خورده ام زمین تنها سلاحم اشک و دعا بوده از قدیم می ترسم از عذاب و امیدم به فضل توست راهِ نجات، خوف و رجا بوده از قدیم قلاده ام ببند، بمانم کنار تو بیچاره آن کسی که رها بوده از قدیم شغل گدایی اش به دوعالم نمی دهد هر کس گدای آل عبا بوده از قدیم می ترسم از فشارِ شبِ دفن خود ولی دلگرمی ام امام رضا بوده از قدیم نزد کریم هر که فقیر است بُرده است آقا رئوف با فقرا بوده از قدیم من عاشق تمام ائمه شدم ولی در سینه جای دوست سوا بوده از قدیم با یا حسین توبه ی آدم قبول شد ذکرش همیشه عقده گشا بوده از قدیم حب الحسین صوم و صلاة تمام ماست حب الحسین نیت ما بوده از قدیم در روضه و میان مناجات حاجتم برگ برات کرب و بلا بوده از قدیم شب های جمعه ناله ی محزون مادری بر زخم های رأس جدا بوده از قدیم اموال غارتی همه میراث عترت است عمامه ی نبی و عبا بوده از قدیم عالم شکست چون که نوشتند داغ او سنگین برای ارض و سما بوده از قدیم محمد جواد شیرازی دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی https://eitaa.com/fazlll
در دور و بر کریمان، گرچه پُر از گهر بود اما نگاه آن‌ها، بر سنگ بیشتر بود تحویلمان گرفتند، بالایمان نشاندند پیش بزرگواران انگار خاک، زر بود صدها هزار غیبت، صدها هزار تهمت صدها هزار غفلت، پایان من شرر بود کوه گناه من را، یک "یاعلی" به هم ریخت گفتم علی و مولا بخشید هرقَدَر بود صد درد داشتم من، مولا‌ نگفته حل کرد از مشکل بزرگم، مولا بزرگ‌تر بود این ماه روزه‌ی ما، با روضه شد مبارک از خیر روزه بهتر، خیرات چشمِ تر بود مغرب زمان افطار، گفتم: "حسین" و فوراً... در را زدند و دیدم، ارباب پشتِ دَر بود زندان ماست دنیا، کرببلا بهشت است آرامش دو گیتی، تنها همین سفر بود امشب حرم قُرُق شد، تا فاطمه بیاید از ناله‌ی بُنیّ، در صحن چه خبر بود :: یک‌مرد آبرودار، با سی هزار بد مست آقای ما اسیرِ، اوباش دورو بر بود یک نیزه در گلو بود، یک نیزه در دهان بود یک‌نیزه بین شانه، یک نیزه در کمر بود تقسیم کار کردند، شمر و سنان دوتایی دست سنان لباس و، در دست شمر "سر" بود ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
منم آن گناهکاری، که به سوی تو دوان است تویی آن بزرگواری، که کریم و مهربان است تو همیشه در فرازی، تویی آن گدا‌نوازی که در اوج بی نیازی، نگران بندگان است به شب سیاهِ نوری، برسان پُلِ عبوری که دلم برای دوری، ز گناه ناتوان است تو اگر مرا برانی، در دیگری نکوبم که به غیر از آستانت، همه‌جا پر از زیان است همه‌عمر جز تو یارب! چه کسی رفیق من بود؟ تو امان من نباشی! چه کسی مرا امان است؟ تو خدای مرتضایی، تو همیشه با وفایی به گدای بی نوایی، که ضعیف و ناتوان است 《برو ای گدای مسکین، در خانه علی زن》 که امیر با خدا در، نجفش هم آشیان است بگذار جای کعبه، سر خود به پای حیدر تو اگر بهشت خواهی، نجفِ علی جنان است خوشم اینکه خاک پای، پسر ابوترابم همه عمر سایبانم، عَلَم "حسین جان" است به فدای آن شهیدی، که نخورد آب و جان داد ز غمش هنوز زهرا، شب جمعه روضه خوان است :: پسرم به تو جفا شد، سرت از قفا جدا شد اثرات خنجر شمر، روی حنجرت عیان است پسرم مگر به دشمن، تو به غیر حق چه گفتی؟ که جواب حرف حقت، نوک نیزه‌ی سنان است پسرم کسی در عالم، کفن تو را ندارد کفن تو خاک بوده، کفن تو بی‌کران است به خدا عطش دلیلِ، ترک لبت نبوده ترک لبت برای، ضربات خیزران است ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
آيه هاي وداع مي خواند آسمان را نگاه مي كند و درد او را كسي نمي داند   دلش از دست زندگي پر بود سمت مسجد روانه شد بابا عزم خود جزم كرد و راه افتاد زير لب گفت آه يا زهرا   علی اکبر لطیفیان: تو بی ابتدایی و بی انتها شبیه پیمبر شبیه خدا تو بالاترین نقطه ی باوری معماترین نقطه ی زیر با مقرب ترین جلوه ی لم یلد و لم یولد آیه های خدا تو آن سمت دروازه ی باوری همانجا که می خوانمش ناکجا مرا آن طرف ها اگر راه نیست شما لااقل این طرف ها بیا تو آن خواهش سبز سجاده ای همان التماس شب انبیا تویی مقصد اول و آخرم مناجات شبهای غار حرا بیا با پرو بال کروبیان بزن وصله این گیوه ی پاره را بزن بیل خود بر سر این زمین بزن تا که باشم درخت شما من از آبِ چاهِ شما خورده ام که حالا شدم تشنه ی کربلا خدای کرم سایه ی ناشناس در این کوچه های بدون صدا چنان مخلصانه کرم میکنی که حتی نمیماندت رَدِّ پا تو یعنی همان شاه ِ شهر منا که داری قدم میزنی با گدا در این سینه ی شب کجا میروی؟ از این جاده ها ، دور از چشم ما به سمت مناجات سجاده ات اگر میروی التماس دعا   سید حمیدرضا برقعی : وقت پرواز آسمان شده بود گوئیا آخر جهان شده بود کعبه می رفت در دل محراب لحظه ی گریه ی اذان شده بود کوفه لبریز از مصیبت بود باد در کوچه نوحه خوان شده بود شور افتاد در دل زینب (س) پی بابا دلش روان شده بود در و دیوار التماسش کرد در و دیوار مهربان شده بود شوق دیدار حضرت زهرا در نگاه علی عیان شده بود خار در چشم و تیغ بین گلو زخم ،مهمان استخوان شده بود سایه ای شوم پشت هر دیوار در کمین علی نهان شده بود ناگهان آسمان ترک برداشت فرق خورشید خون فشان شده بود در نجف سینه بیقرار از عشق گفت "لا یمکن الفرار" از عشق      
احمد علوی:   مَردمِ کوچه‌های خواب‌آلود، چشم بیدار را نفهمیدند مرد شب‌گریه‌های نخلستان، مرد پیکار را نفهمیدند   وصله‌های لباس و پاپوش‌اش، و یتیمان مست آغوش‌اش راز آن کیسه‌های بر دوش‌اش، در شب تار را نفهمیدند   مردمِ دل‌بریده از بعثت، که فقط فکر آب و نان بودند مثل اشراف عهد دقیانوس، قصه غار را نفهمیدند   با تبر باغ را درو کردند، حالی از باغبان نپرسیدند خم به ابروی‌شان نیاوردند، در و دیوار را نفهمیدند   نیمه‌شب بود و سایه‌ها آرام، کوچه را خیس اشک می‌کردند گفت مولا که زود برگردیم، تا غم یار را نفهمیدند   لات‌هایی که عبدود بودند، ابتدا با هبل بلی گفتند بعد از آن هم که یاعلی گفتند، «أین عمّار» را نفهمیدند   آخر قصه‌اش بهاری بود، سوره انفطار جاری بود عالمان قرائت و تفسیر، شوق دیدار را نفهمیدند   کودکانی که باخبر بودند، از همه روزه‌دارتر بودند بس که لب‌تشنه سحر بودند، وقت افطار را نفهمیدند...   محمد حسین رحیمیان : دیگر برایم دلخوشی معنا ندارد وقتی تو را بابای من دنیا ندارد رفتی یتیم بی قرار شهر کوفه حس کرد تازه طفلکی بابا ندارد رفتی برای زینب تو خستگی ماند دیگر پرستارت به پیکر نا ندارد خونت نوشته گوشه محراب مسجد این کوه طور عاشقی موسی ندارد دنیا پدر جان تا خود روز قیامت مانند تو گریه کن زهرا ندارد رفتی و از این شهر بردی مهربانی کوفه برای ماندن ما جا ندارد رفتی خیال دشمن تو گشت راحت در سر به غیر از فکر عاشورا ندارد فکری به حال روزگار دخترت کند در روزهایی که حرم سقا ندارد     هادی ملک پور: من منتظر نشسته ام اما نیامدی تنهاترین مسافر دنیا! نیامدی   انبان به دوش هر شبه‌ی کوچه‌های شهر دیگر چرا به دیدن ماها نیامدی   اصلا قرار بود که بابای من شوی این چندمین شب است که بابا نیامدی   بی دست‌های گرم تو بدخواب می‌شوم کابوس دیده ام همه شب تا نیامدی   دیدم شکسته است ستون‌های آسمان مسجد ، نماز صبح ، خدایا! … نیامدی   رفتی به سجده ، بارقه‌ی تیغ و … بعد ازآن محراب غرق خون شد و بالا نیامدی   کابوس بود … من بخدا باورم نشد! حتما دلیل داشت که اینجا نیامدی   شب تا به صبح، خیره به در … منتظر شدم چشمم ز گریه خیس شد اما نیامدی   خاکم به سر، خدا نکند، خواب من مگر- تعبیر می‌شود که تو بابا نیامدی   از اشک‌های گوشه‌ی چشمان مادرم پی برده ام به حادثه ای تا نیامدی   آری درست بود… گمانم درست بود ای وای از این مصیبت عظمی … نیامدی   رحمان نوازانی : بابا اتاق پر شده از بوی مادرم وقتش رسیده پر بکشی سوی مادرم دیگر خجل نباش تو از روی مادرم فرقت شده شبیه به پهلوی مادرم از پشت در دوباره تو را می زند صدا تا که به دست تو بدهد محسن تو را سی سال در نبودن مادر شکسته ای پهلو به پهلویش پس آن در شکسته ای در کوفه های درد مکرر شکسته ای از مردم و نبودن باور شکسته ای گر چه شکسته ای و دلت هم شکسته تر این دل شکسته را هم از این کوفه ها ببر یادت که هست مادر ما قد خمیده بود یادت که هست گیسوی مادر سپیده بود یادت که هست محسن خود را ندیده بود یادت که هست غنچه خود را نچیده بود آنروزها که قد تو آنجا خمیده شد موی منم شبیه تو بابا سپیده شد مادر رسیده عطرپیمبر بیاورد تو تشنه ای برای تو کوثر بیاورد مرهم برای این دل پرپر بیاورد تا خار را ز دیده ي تو در بیاورد حرفی بزن که مونس تو مادر آمده حالا که استخوان زگلویت در آمده بابا بگو به مادرم از غصه های من از کوفه های بعد تو و ماجرای من از بی حسین گشتن من از عزای من از کوفه گردی من و از کربلای من بابا بگو که زینب خود را دعا کند بعد از حسین زود مرا هم صدا کند مادر رسید و زخم سرت را نگاه کرد گریه برای گودی یک قتلگاه کرد پس رو به روسیاهی خیل سپاه کرد نفرین به رقص خنجر مردی سیاه کرد وشمر جالسٌ ... نفس مادرم گرفت سر که به نیزه رفت دل معجرم گرفت https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی  
فرقش شکافت رُکنِ زمین و زمان شکست یک ضربه زد ولی کمر آسمان شکست نالید فاطمه که نزن نانجیب  زد از فرق تا به اَبروی او ناگهان شکست راحت علی  به خاک نمی‌خورد ، میخ در... شمشیر شد که باز زد و استخوان شکست تا خورد بر زمین دلِ زهرا دو نیم شد قلب حسین قلب حسن توامان شکست فریادِ جبرئیل که پیچید ، دخترش بی اختیار  در  وسط آستان شکست خون پاک می‌کند زِ روی خویش مرتضی زینب دمِ در است ولی بی گمان  شکست اینبار روضه خواند علی پیشِ دخترش از تشنه‌ای که داغِ لبانش جهان شکست از تشنه‌ای که داغِ جوان  داغِ طفل دید در حلقه‌های هلهله‌ی این و آن شکست از تشنه‌ای که در وسط جمع گیر کرد با سنگِ بی مروتِ این کوفیان شکست وقتی رسید نیزه‌ی خود را دوباره زد وقتی که رفت نیزه‌ی خود را سنان شکست انگشت مانده بود و عقیقی... از آن بدن انگشت مانده بود ولی ساربان شکست https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
پدر را در گلیمی از کنار منبر آوردند پسر را در حصیری غرقِ خون و بی سر آوردند علی را کوفیان کشتند در محراب و بعد از آن برای کشتن فرزند او، صد لشگر آوردند اگر خورشید را شق القمر کردند در کوفه همان شق القمر را کربلا بر اکبر آوردند تمام دشت از خونِ ابوالفضل علی پُر شد ز بس بارانِ تیرِ کینه برآن پیکر آوردند ز فولادی که شد شمشیر و بر فرق علی آمد به دست حرمله تیری برای اصغر آوردند چقدر این کوفیان پستند کز بعد حسینِ او ز گوش کودکانش گوشواره‌ها در آوردند سه ساله بود و پا پُر آبله، رخسار و تن نیلی چه روزی با اسیری بر سر این دختر آوردند «وفایی» چون که خطبه خوانی زینب به گوش آمد همه در کوفه می‌گفتند گویا حیدر آوردند https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
نگاه منتظران را ببين و باور كن ز جام خواهش اين دست ها لبي تر كن بيا بيا گل زهرا بيا گل نرگس ز عطر بودنت اين خانه را معطر كن اگرچه زندگيِ بي تو گشته تقديرم ولي تو قدر مرا با خودت مقدر كن به مصحفي كه روي سر نهاده اي سوگند از اين سه قدر، شبي را ميان ما سر كن بيا و لطف كن از آب و نان افطارت براي سفره ي ما جيره اي مقرر كن ببين هنوز هم آلوده مانده ام بگذار كمي حسين بگويم مرا مطهر كن دلم ميان دوراهي كربلا نجف است مرا كبوتر ايوان طلاي حيدر كن براي گريه به فرق شكافته امشب مرا نخست مهياي روضه ي در كن