eitaa logo
برای لبخند آقا
26 دنبال‌کننده
454 عکس
29 ویدیو
16 فایل
شیهه اسب کسی در نفس طوفان هست گـوش کــن ، مـی شنوی همهمه دریا را سبزپوش اسب سواری،گل وقرآن دردست آب  مـی پاشــد  یـک  مـرقــد  نـاپـیــدا  را 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ارتباط با مدیران👇👇👇 @SahAdat12 @fater1436. @Said_Matin
مشاهده در ایتا
دانلود
یک مرتبه بین راه پایش لرزید... مبهوت شد، از بغض صدایش لرزید💔 زینب به چه خیره شد که این‌گونه زمین از نالۀ وامحمدایش لرزید؟؟ @fedayeenLeader
میدونی زندگی هیچ‌وقت اونجوری که فکرشو می‌کنی پیش نمیره! نه که خدا بخواد بچزونه ها! نه! می‌خواد ببینه چند مَرده حلاجی!😉 @fedayeenLeader
هر زمان (عج) رازمزمه‌کند... همزمان‌ (عج)‌ دست‌های مبارکشان رابه سوی‌آسمان‌بلندمیکنندو‌برای‌آن ‌جوان‌ میفرمایند؛ چه‌خوش‌سعادتندکسانی‌که‌حداقل‌روزی یک‌بار را زمزمه می‌کنند...:) @fedayeenLeader
بس‌است‌اینڪہ‌بہ‌آه‌وبہ‌نالہ‌در‌همہ‌عمر بہ‌انٺظارنشستۍ، بہ‌انٺظار ! 💚🌿✨ • سجادسامانۍ @fedayeenLeader
هر روزی 1 یا 2 تا پارت رو میذاریم
: یڪے از چشمانم را میبندم و با چشم دیگر در چهارچوبڪوچڪ پشتدوربین عڪاسےامدقیق میشوم... هالهلبخندلبهایم را می پوشاند؛ سوژه امرا پیدا ڪردم. پسری با پیرهن شونیز سرمه ای ڪه یڪ چفیه مشڪے نیمے از بخش یقه و شانه اش راپوشانده. شلوار پارچهای مشڪےو یڪ ڪتاب قطور و بهظاهر سنگینڪهدردستداشت. حتم داشتم مورد مناسبـے برای صفحه اول نشریه مان با موضوع " تاثیر طالب و دانشجویان در جامعه " خواهد بود. صدا میزنم: _ قا یڪ لحظه... ببخشیدا عڪس العملـےنشان نمیدهےوهمان طور سربهزیربه جلوپیش میروی. یم ودوباره صدا میزنم با چندقدمبلندو سریعدنبالت مےا : _ ببخشیییید... ببخشید با شمام با تردید مڪث میڪنے،مےایستےو سمت من سرمیگردانی اماهنوز نگاهت به زیراست. هستهمیگویـی ا : _ بله؟؟..بفرمایید دوربین رادر دستم تنظیم میڪنم... _ یڪ لحظه به اینجا نگاه ڪنید ) و به لنز اشاره میڪنم ) نگاهتهنوز زمین را میڪاود _ ولـے....برای چهڪاری؟ _ برای ڪار فرهنگے، عڪس شما روی نشریهما میاد. _ خـچ چرا از جمع بچـه هـا نمینـدازیـد...؟ چرا انفرادی؟ با رندی جواب میدهم: _ بین جمع، شما، طلبه جذاب تری بودید... چشـــــمـهــای بــه زیـرت ـرد و چـهره ات درهم میشود. زیر هسـ ـ ـته چیزی میگویـیڪهدر لچا بین ن ا جمالت"الالله اال الله"را بخوبـی میشنوم سـر میگردانــــــے و به سـرعتدور میشـوی،من مات تا به خود بجنبم تو وارد سـ ـ ـ ـاختمان حوزه میشوی... باحرص شالم را مرتچ و زیرلچ زمزمه میڪنم: چقدر بـےادب بود... *** یڪبرخوردڪوتاه و تنها چیزیڪهدرذهنم از تـو مــانــد، یــڪ چهره جدی،مو و محاسن تیره بود ... @fedayeenLeader
: روی پلهبیرون از محوطه حوزه میشـینم و افرادی ڪه اطرافم پرســه میزنندرا رصــد میڪنم؛ ســاعتی اســت ڪه ازظهر میگذرد و هوا بشدت رم است. جلوی پایم قوطی فلزی افتادهڪههرز اهےبا اشاره پا تڪانش میدهم تا سر رم شوم تقریبا ازهمه چیزو همه ڪس عڪس رفته ام فقط مانده... _ هنوزطلبه جذابتون رو پیدا نڪردید؟ رو شنایـیڪهبا میگردانم سمتصدای مردانها حالت تمسخر جمله ای را پرانده بود... همان چهره جدی و پوشش ساده چفیه، ڪوله ڪه باعث میشد بقول یکی ازدوستانم . _ چطور مگه؟... مفتشـے..؟! اخم میڪنے،نگاهت را بههمان قوطےفلزی مقابل من میدوزی _ نعخیر خانوم!!.. نه مفتشم نه عادت به دخالت دارم اونم تو ڪار یه نامحرم... ولـے... _ و لےچے؟.... دخالت نڪنید دیگه... و رنه یهو خدا میندازتتون توجهنما _ عجچ... خواهر من حضور شما اینجا همون جهنم ناخواسته اس عصبـےبلندمیشوم... _ ببینید مثال برادر! خیلی دارید از حدتون جلومیزنید! تاڪےقصدبه بےاحترامی دارید!!! _ بےاحترامی نیست!... یڪ هفتس مدام توی این محوطه می چرخید اینجا محیط مردونس _ نیومدم توڪه.... جلو درم _ اها! یعنی اقایون جلوی در نمیان؟... یهو به قوه الهے از ڪالس طی االرض میڪنن به منزلشـــون؟... یا شـــایدم رفقا یاد رفتن پرواز ڪنن و ما بـےخبریم؟ نمیدانم چرا خنده ام میگیرد و سڪوت میڪنم... نفس عمیقی میڪشےو شمرده شمرده ادامه میدهی: _ صالح نیست اینجا باشید...! بهتره تمومش ڪنید و برید. _ نخوام برم؟؟؟؟؟ _ الله اڪبرا...ا رنرید... صدایـی بین حرفش میپرد: _ بابا ... رفتی یه تذکر بدیا! چه خبرته داداش! نگاه میڪنم،پسری با قدمتوسط و پوششی مثل تو ساده. حتمن رفیقت است. عین خودت پررو!! بی معطلےزیر لچ یاعلی میگویـی و بازهم دور میشوی.. یڪ چیز دلم را تڪان میدهد.. .. @fedayeenLeader
‍ ‍ 🔴 چرا باید بکشم ؟! ❌۱ - ﻭﻗﺘﯽ عده ای از ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﺎﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺭﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻠﺸﺎﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ .😕 ✅ چرا ﺍﺯ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﺩﺭ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻠﻢ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ....! ❌ ۲- ﻭﻗﺘﯽ عده ای از ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺑﻨﺪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺑﺼﻮﺭﺗﺸﺎﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ . ✅ ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ...!😌 ❌ ۳ - ﻭﻗﺘﯽ عده ای ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﻣﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ .💃 ✅ ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﺪﻧﻢ ﻭ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ❌۴ - ﻭﻗﺘﯽ عده ای از ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﺯ ﻫﻨﺮﭘﯿﺸﮕﺎﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ .☹️ ✅ ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﻭﻯ ﺍﺯ ﺳﻨﺖ معصومم ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ...!🤗 ❌۵ - ﻭﻗﺘﯽ بعضی از ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦ ﻫﺮ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ 😕 ✅ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ و خواندن اهل بیت (علیهم السلام) ﺩﺭﺟﻤﻊ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ...!😍 ❌ ۶- ﻭﻗﺘﯽ ﺟﺎﻫﻼﻥ ﺍﺯ ﺁﯾﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﻭ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺠﻮﺳﯿﺖ ﻭ بظاهر ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ . ✅ ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ...!💪 ❌ ۷ - ﻭﻗﺘﯽ عده ای از ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ و با هم در پارک آب بازی می کنند!!! ✅ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺳﺮ ﺧﻮﯾﺶ ﺟﻠﻮﯼ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ...!😊 ❌ ۸ - ﻭﻗﺘﯽ عده ای ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻓﺎﺳﺪ ﺍﺯ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ 👨‍❤️‍💋‍👨 ✅ ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﭘﺎﮐﻢ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ...!😉 ❌۹- ﺍﯼ ﻋﺎﻗﻼﻥ !! ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻧﺸﺮ ﺑﺪﯼ ﻫﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ، ✅ ☝️چرا ﺍﺯ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﭘﺎﮐﯽ ﻫﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﯿﻢ؟! ....!?🤔 @fedayeenLeader
📝وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید : 🔴 به مردم بگویید امام زمان پشتوانه‌ی این انقلاب است. 🔸 بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم. 🔹از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود. 🔻در وصیت‌نامه نوشته بود : 🔸من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم... 🔹پدر و مادر عزیزم ! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند.اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند... 🔸پدر و مادر عزیزم ! من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم. جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه می‌ماند. بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست. 🔹این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم. 🔸به مردم دلداری بدهید، به آن‌ها روحیه بدهید و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانه‌ی این انقلاب است. 🔹بگویید که ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم. 🔸بگویید که ما را فراموش نکنند. 🔺 بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است. 👤 راوی: سردارحسین کاجی 📚 برگرفته از کتاب خاطرات ماندگار صفحه ١٩٢ تا @fedayeenLeader
آرزو یعنے: داشتن یڪ جفت پاے خستہ هشتاد ڪیلومترے اربعین حسینے!♡ @fedayeenLeader