eitaa logo
💫فکرچین✨
104 دنبال‌کننده
67 عکس
7 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻پیرمرد و عارف 🏵 پیرمردی در حجره خود در بازار نشسته بود که عارفی از کنار حجره او گذر کرد. 🏵 پیرمرد سریع به بیرون حجره رفت و او را گفت:ای عارف! شرف حضور در حجره ما بر من ببخش و مرا نصیحتی کن. 🏵 عارف اجابت نمود و در حجره داخل شد. 🏵 پیرزنی برای گرفتن شکر به حجره او آمد و سکه کم‌ارزشی داشت که اندازه سکه خود از پیرمرد شکر خواست. 🏵 پیرمرد گفت: مرا ببخش، سنگ معادل سکه تو ندارم تا شکر بر تو وزن کنم. 🏵 پیرزن ناامید و شرمنده رفت. 🏵 پیرمرد عارف را شربتی مهیا کرده تا برای موعظه او بر منبر رود. 🏵 عارف گفت: ای پیرمرد! امروز دیدم در گذر این همه عمر، از این همه مرگ و نیستی و رهاکردن ثروت دنیا بر وراث، تو هیچ پند و عبرتی نگرفته‌ای. پس اگر من هم تو را پندی دهم، بی‌گمان آن را هم نخواهی گرفت. 🏵 تو را سنگی معادل سنگ آن پیرزن نبود که شکر بر او وزن کنی و مرا کلامی هم‌وزن این همه غفلت تو نیست که تو را کمترین پندی وزن کنم و بفروشم. 🏵 تو اگر دنبال آن بودی که مدیون او نشوی، به‌جای دست خالی رد کردن او، شکر بیشتر می‌دادی و از خویشتن می‌بخشیدی. @fekrchin
🔻فقیر وارسته در روزی روزگاری، جوانی که سر و وضع فقیرانه ای داشت، به خانه پیامبر(ص) رفت... از قضا مرد ثروتمندی هم آنجا بود مرد فقیر کنار مرد ثروتمند نشست. ثروتمند وقتی دید جوان فقیر کنارش نشسته، لباسش را جمع کرد جوان از کار آن مرد ناراحت شد اما به روی خودش نیاورد، سوال خودش را پرسید و از آنجا رفت. بعد از رفتن جوان، پیامبر اکرم (ص) از مرد ثروتمند پرسیدند: چه چیزی باعث شد تو آن کار را انجام دهی؟ آیا ترسیدی از فقر او چیزی به تو برسد یا از ثروت تو به او؟ مرد ثروتمند کمی فکر کرد و با شرمندگی گفت:قبول دارم رفتارم زشت بود اکنون برای جبران کارم حاضرم نصف اموالم را به او بدهم. حضرت کسی را فرستادند تا جوان فقیر را پیدا کند و به خانه بیاورد. جوان آمد و حضرت ماجرا را برایش تعریف کردند و پرسیدند :آیا این مال را از او قبول می کنی؟ جوان پاسخ داد: خیر! حضرت پرسیدند: چرا؟ جوان گفت: میترسم اگر آن بخشش را قبول کنم روزی به تکبری که او دچار شده دچار شوم، و دل کسی را بشکنم که حتی با بخشش نیمی از اموالم هم نتوانم آن را جبران کنم. @fekrchin
🔻نقاشی و نقاش 🔵روزی شخصی به لقمان حکیم گفت :چه صورت زشتی داری؟ 🟡 لقمان گفت: بر نقّاشی ایراد می‏گیری یا بر نقّاش؟! @fekrchin
🔻احترام به برادر مسلمان 🌴سلمان فارسی می‌گوید: روزی خدمت پیامبر (ص) شرفیاب شدم، درحالی‌که حضرت بر تُشکی تکیه داده بود. 🌴وقتی من وارد شدم، پیامبر (ص) تشک را بر پشت من قرار داد و فرمود:«ای سلمان، هر مسلمانی که برادر مسلمانش بر او وارد شود و او نیز تشک خود را برای احترام گذاردن به آن برادر مسلمان بدهد، خداوند او را می‌بخشد و از گناهانش می‌گذرد.» @fekrchin
🔻پیرمرد حکیم از پیرمرد حکیمی پرسیدند: از عمری که سپری نمودی چه چیز یاد گرفتی؟ پاسخ داد: ✨یاد گرفتم که دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم. ✨یاد گرفتم که مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت. ✨یاد گرفتم که دنیا ی ما هر لحظه ممکن است تمام شود اما ما غافل هستیم. ✨یاد گرفتم که ثروتمند ترین مردم در دنیا کسی است که از سلامتی، امنیت و آرامش بهره مند باشد. ✨یاد گرفتم کسی که جو را میکارد گندم را برداشت نخواهد کرد. ✨یاد گرفتم که عمر تمام می شود اما کار تمام نمی شود. ✨یاد گرفتم که مسافرت کردن و هم سفره شدن با مردم بهترین معیار و دقیق ترین راه برای محک زدن شخصیت و درون آنان است. ✨یاد گرفتم کسی که مرتب می گوید: من این می کنم و آن می کنم تو خالی است و نمی تواند کاری انجام دهد. ✨یاد گرفتم تمام کسانیکه در گورستان هستند همه کارهایی داشتند و آرمانهایی داشتند که نتوانستند محقَق گردانند. ✨یاد گرفتم که بساط عمر و زندگیمان را در دنیا طوری پهن کنیم که در موقع جمع کردن دست و پایمان را گم نکنیم. @fekrchin
🔻از جر و بحث با فرد نادان بپرهیز 🌳 روزی عالمی، شاگرد خود را در حال دست به یقه‌ شدن با یک نادان دید. 🌳 به او گفت: مدت‌ها به‌دنبال این سؤال بودم که چرا خداوند به هیچ پرنده‌ای شاخ نداده است؟ سرانجام فهمیدم، چون پرنده در زمان برخورد با خطر می‌تواند پَر بکشد و پرواز کند، پس نیازی به شاخ در آفرینش او نبوده است. 🌳 انسان نیز، زمانی که می‌تواند از جر و بحث با یک فرد نادان پَر بکشد و فرار کند، نباید بایستد و با او جر و بحث کند. 🌳 بدان زمانی که پَر پرواز داری، نیازی به شاخ گاو نداری. این پَر پرواز را فقط علم به انسان می‌دهد و شاخ گاو را جهالت. @fekrchin
💎فقیر وارسته در روزی روزگاری، جوانی که سر و وضع فقیرانه ای داشت، به خانه پیامبر(ص) رفت... از قضا مرد ثروتمندی هم آنجا بود مرد فقیر کنار مرد ثروتمند نشست. ثروتمند وقتی دید جوان فقیر کنارش نشسته، لباسش را جمع کرد جوان از کار آن مرد ناراحت شد اما به روی خودش نیاورد، سوال خودش را پرسید و از آنجا رفت.🚶‍♂️ بعد از رفتن جوان، پیامبر اکرم (ص) از مرد ثروتمند پرسیدند: چه چیزی باعث شد تو آن کار را انجام دهی؟ آیا ترسیدی از فقر او چیزی به تو برسد یا از ثروت تو به او؟ مرد ثروتمند کمی فکر کرد و با شرمندگی گفت:قبول دارم رفتارم زشت بود اکنون برای جبران کارم حاضرم نصف اموالم را به او بدهم.💰 حضرت کسی را فرستادند تا جوان فقیر را پیدا کند و به خانه بیاورد. جوان آمد و حضرت ماجرا را برایش تعریف کردند و پرسیدند :آیا این مال را از او قبول می کنی❓ جوان پاسخ داد: خیر! حضرت پرسیدند: چرا⁉️ جوان گفت: میترسم اگر آن بخشش را قبول کنم روزی به تکبری که او دچار شده دچار شوم، و دل کسی را بشکنم که حتی با بخشش نیمی از اموالم هم نتوانم آن را جبران کنم... @fekrchin
چهار چیز را نمی توان دوباره برگرداند: 💚سنگ.... پس از رها کردن! 💚سخن.... پس از گفتن! 💚زمان.... پس از گذشتن! 💚موقعیت.... پس از پایان یافتن! @fekrchin
گفت: میدونی مهمترین نشونه ی عشق چیه❓ گفتم نه! بعد همینطور که بوق میزد تا ترافیک باز بشه گفت: "خنده" گفت تو وقتی عاشق یکی باشی عاشق خنده هاش میشی، اونوقت هرکاری میکنی تا بخنده!🌱 اگه خنده‌ی یه نفر قند تو دلت آب نکرد یعنی هیچ حسی بهش نداری اگه خنده اش یادت موند و جلو چشمت اومد یعنی دل باختی حتی اگه نخوای قبول کنی!! @fekrchin
🌸🍃🌸🍃 ﮔﺎﻫﯽ ﺧﺪﺍ... ﺑﺎ ﺩﺳﺖِ ﺗﻮ... ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...! ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﻮ، ﮔﺮﻩ ﮐﺎﺭ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ...! ﺑﺎ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺗﻮ، ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﻭ ﻋﺮﯾﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﺪ...! ﺑﺎ ﻗﺪﻡ ﺗﻮ، ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﻣﯿﮑﻨﺪ...! ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ، ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ، ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ ... @fekrchin
✨✨ عادت هایی که برای رسیدن به آرامش باید ترکشون کنی : 1- بحث کردن با مردم 2- اتلاف انرژی تو روابط یک طرفه 3- بهونه آوردن برای تکرار رفتار ها و عادت بد 4- تعارف بیجا، ترس از نه گفتن 5- تلاش برای اصلاح دیگران " از روی دوست داشتن " 6- کنار گذاشتن خطوط قرمز برای جا شدن تو زندگی افراد @fekrchin
‌ غلامی کنار پادشاهی نشسته بود. پادشاه خوابش می آمد، اما هر گاه چشمان خود را می بست تا بخوابد. مگسی بر گونه او می نشست و پادشاه محکم به صورت خود می زد تا مگس را دور کند🤦🏻‍♂️ مدتی گذشت، پادشاه از غلامش پرسید: «اه تومیدانی چرا خداوند مگس را آفریده است⁉️»😡 غلام گفت: «خداوند مگس را آفریده تا قدرتمندان بدانند بعضی وقت ها زورشان حتی به یک مگس هم نمی رسد... @fekrchin