💠امام کاظم علیه السلام فرمود: مردی از اهل قم مردم را به سوی حق دعوت میکند و قومی گرداگرد او جمع میشوند به صلابت پارههای فولاد، تند بادها آنان را به لرزه درنميآورد و از جنگ خسته نمیشوند و ترس به خود راه نمیدهند و بر خدا توکل می کنند و سرانجام، پیروزی از آن متقین است:
کتابهای ملل و نحل آکنده از قرائتهای مختلف از ادیان و مذاهب گوناگون است. از میان انبوه قرائتها از دین مبین اسلام تنها یکی بر حق و صحیح میباشد.
مردی از قم قیام کرد و با قرائتی بدیع از اسلام، برگی نو از تاریخ را رقم زد.
از قدیم الایام دفاع از مظلوم و امر به معروف در اسلام مورد تاکید بود لیکن ایشان به آن عینیت بخشید؛ «تقوموا لله مثنی و فردی» آیهای تازه نبود لیکن از مجرای ایشان این امر بصورت جمعی و کلان و نظاممند عینیت یافت؛ بله! بحث از جهاد بود، بحث از سر بلندی شیعه بود، بحث از دفاع از دین و اسلام بود؛ لکن چه کسی جز خمینی توفیق این را پیدا کرد که شیعه را از جمعیتی اندک در جغرافیایی محدود، تبدیل به اولین و بزرگترین گفتمانِ در تقابل با استکبارِ جهانی نماید؟! که بود که توفیق یافت از کشمیر و هندوستان و پاکستان و افغانستان و... تا شمال آفریقا را در برابر استکبار جهانی و دشمنانِ مسلّمِ دین، خدا و بشریّت به صف کند؟!
به جز مسائلی که نقل شد و نظایر این مسائل که منقول نگشت، مسائل عدیدهای در اسلام و قرآن مطرح است که بزرگان از علماء اعلام و مراجع عظام (حفظهم الله تعالی) توفیق تطبیق آنها را با زمان و زمانه، و مصداقیابیِ ادّق و اصّح برای آن مسائل و مباحث را _به نسبت با امام خمینی (ره)_ هرگز نیافتند¹؛ بعنوان مثال: هم بطور دقیق با تاریخ اسلام آشنا بودند و هم به لحاظ فقهی واقف بر مسائل جهاد بودند، لکن نمیدانستند در کدام مورد میبایست صلح حسنی (ع) و در کدام مورد میبایست قیام حسینی (ره) را رقم زد.
چنین مسائلی و نظایر آن مسائلی نبودند که کسی بتواند فقط با فقه، یا با عرفانِ بدون فقه توفیق حل آن را بیابد.
بالجمله ایشان در اسلام شناسی یا بینظیر بودند یا به غایت کمنظیر. ایشان اسلام را از اوراق به جانها دمید. به بیان دیگر آنچه در اسلام بود را از اسارتِ اوراق نجات داد و همه گیر نمود.
ایشان قرائتی بدیع و ناب از مکتب تشیّع پیش روی بزرگانِ از علماء نهاد. مسلکی که با ظهور خمینی، و به خمینی (ره) ظهور یافت، سالکانی داشت که برخی از آنها رأسا یا قابل مقایسه با برخی از اهل معرفت نبودند و یا تنه به تنهی بزرگانِ از اهل معرفت میزدند. این شهدای عزیز، شعاع و رشحهای از وجودِ پر عظمتِ امام خمینی (ره) بودند که بواسطهی سلوک در مسلکی که به امام خمینی (ره) ظهور یافته بود، موفق به دست یازیدن به این مقاماتِ عالیه شدند. امروز ملموس و محسوسترین دلیل _برای فطرتِ صحیح، و ذهنی که اسیر وجدان شبهه نشده_ بر عظمت امام خمینی (ره) و صحت و دقتِ قرائتش از اسلام، حاج قاسم سلیمانی (نضّر الله وجهه) است؛ همو که خیل عظیمی از جمعیت را بی اختیار به خیزش واداشت.
👇👇👇ادامه👇👇👇
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
👆👆👆ادامه👆👆👆
اگر تشییع پیکر پاک حاج قاسم موجبات استعجاب تو گشته، بدان که: سلیمانی، هیچ هم نیست اگر خامنهای نباشد؛ و خامنهای، هیچ هم نیست اگر خمینی نباشد²؛ و خمینی هیچ هم نیست اگر عنایت خاصهی مشکات ختمی³ بر او نمیبود. پس اگر خواستیم چیزکی از وجههی یلی الحقیِ اعجوبهی دوران _یعنی دارندهی بدیعترین قرائت از اسلام و مؤسس انقلاب اسلامی_ را با عقل خاکیِمان درک کنیم، میبایست به رشحات و اشعات وجود او که بواسطهی سلوک در مکتب و قرائت او از دین به تعالی رسیدند، رجوع نماییم. این رشحات، همان شهدا و قاسم سلیمانیها هستند؛ امثال حاج قاسم یکی از هزاران شعاع وجود خمینی است.
بدانیم که چون خمینی بار دیگر اسلام را با همهی شئونش آورد، میزان بوده⁴ و از این رو عشق به او عشق به همهی خوبیهاست. به اذعان اهل خبره ید و بیضایی که خمینی فقط در مسائل عرفان با خود آورده، چنان است که او را با احدی غیر از ابنعربی (ره) نمیتوان مقایسه نمود
.
خمینی دیگر خمینی نبود، او روحالله شده بود و عظمتش در این بود که میتوانست مثل ابناء بشر بخورد و بیاشامد و بیامیزد.
_______________________________
🔰پاورقی:
۱_بعنوان مثال: مطالعهی مباحثی که در دیدار بین امام خمینی (ره) و آیت الله حکیم (ره) تبادل شده، به خوبی این معنا را روشن میگرداند. این امر در نقل قول حجة الاسلام سمامی از مباحثهی فیما بین امام (ره) و آیت الله حکیم (ره)، ملموستر و احیانا صحیحتر و به واقع نزدیکتر است، تا نقل قولِ منتشر شده در خبرگذاری فارس. تاریخ را باید دقیقا آنگونه که واقع شده بیان کرد... .
۲_فعل جمله بصورت استمراری صحیح است نه ماضی.
۳_تمام رعیت به وساطت یکی از انبیاء (س) میتواند از حضرت ختمی استفاضه نماید، اما بنظر جریان امام خمینی (ره) ممتاز مینماید لذا شاید برخی ایشان را مستفیضِ بلاواسطه بدانند_و این امر لابشرط از ذومشرب بودنِ ایشان، و قابل جمع با آن است_؛ چنانکه برخی (حفظه الله) فرمودهاند: "گوشتان به دهانِ ایشان (امام خامنهای) باشد که گوش ایشان به دهانِ رسول الله (ص) است". و علی الاقوی مقصود سید جلیل القدر و عالی مقام، مجاهد نستوه سید حسن نصرالله (حفظه الله تعالی) از به کار بردنِ عنوان #وعدهی_صادق درباره بیانات رهبر مسلمانان جهان، و لا ینطق عن الهوی دانستنِ فرمایشاتِ ایشان، همین امر میباشد. از باب للعاقل یکفیه الإشارة و للجاهل لایکفیه الإطالة، به خلاصه و اشاره بسنده میشود و آنکه میداند فقط خداست.
۴_ در اینباره مستندات در کلام اکابر اهل معرفت فراوان است.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
💠 خمینی دیگر خمینی نبود، او روحالله شده بود و عظمتش در این بود که میتوانست مثل ابناء بشر بخورد و بیاشامد و بیامیزد... .
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
🔹امام خمینی:
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تورا دیدم و بیمار شدم
🔸امام خامنهای:
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی...؟!
تو طبیب همهای از چه تو بیمار شدی؟!
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
🔹امام کاظم علیه السلام فرمود: مردی از اهل قم "مردم را به سوی حق دعوت میکند" و قومی گرداگرد او جمع میشوند به صلابت پارههای فولاد، تند بادها آنان را به لرزه درنميآورد و از جنگ خسته نمیشوند و ترس به خود راه نمیدهند و بر خدا توکل می کنند و سرانجام، پیروزی از آن متقین است.
📚بحارالانوار: ج۵۷، ص۲۱۶.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
💠 #حضرت_معصومه سلام الله علیها:
حضرت_معصومه سلام الله علیها #باب_ولایت است. اگر شیعه خلّص امیرالمومنین علیه السلام بخواهد به مقام منیع منّا اهل البیت واصل شود و اتحاد وجودی با حضراتشان حاصل نماید بایستی از این باب الابواب ورود نماید.
با اینکه شیعه مخلص علی علیه السلام دارای مرتبه ای است که هنگامه تجلی [اين مرتبه] بر جبل طور موسویه، در حد طاقت حضرت موسی صلوات الله علیه و علی نبینا نبود؛ ولیکن [شيعه مخلص] برای وصول به حریم ولایت،به شفاعت حضرت معصومه سلام الله علیها محتاج است. و به همین جهت است که شهر قم، حرم اهل بیت تلقی شده است و حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: (تدخل بشفاعتها شیعتی الجنه باجمعهم).
در جنت، تمامی شیعیان برای وصول به حریم ولایت، محتاج شفاعت حضرت معصومه سلام الله علیها هستند؛ زیرا کأنّه ایشان تالی تلو اهل بیت عصمت و طهارت است. "هی عرش الابرار و فرش ائمه الاطهار"
#حضرت_معصومه سلام الله علیها،جمع اطوار و مراتب وجودی انبیاء است. فلذا در زیارت نامه ایشان (که به انشاء حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام است) به جملگی انبیاء اولو العزم در مرآت وجودی حضرتش سلام داده می شود.
البته این سلام ها بر جمله مومنین و مومنات صادق است. ولیکن به حمل رقیقت. بدین بیان که مومنین و مومنات، رقیقه وجودی انبیاء محسوب میشوند ولیکن برای ایشان به حمل حقیقت است، زیرا ایشان حقیقت انبیاست؛ و انبیاء رقیقه وجودی ایشاناند الّا خاتم الانبیاء صلوات الله علیه. فداها ابوها!
📚استاد زنجيرزن حسيني زيد عزه
💢کانال استاد زنجيرزن حسيني
🆔 @zanjirzanhosseini
فِي الحِکمَة
⭕️ظهور توهم ضعيف و قشري مسلکيه جريان #تفکيک و #اخباريگري در يوم الدين و تشابه سرگذشت معاندين و مستکب
💠آیا مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) با تدریس اسفار مخالف بودند و شهریهی شاگردانی که اشتغال به فلسفه داشتند را قطع نمودند؟
🔸استاد سید جلال الدین آشتیانی میفرمایند:
🔹راجع به درس اسفار مرحوم علامه طباطبائی و مخالفت آية الله العظمی بروجردی (قده) با ادامه آن درس، باید عرض کنم که نه آقای بروجردی درس اسفار را تحریم نمودند و نه شهریه شاگردان درس اسفار را قطع کردند و نه آقای بروجردی دستور دادند که شفا تدریس شود نه اسفار. بنده از مشتاقان درس اسفار بودم و آیة الله بروجردی بنده را هر روز کنار منبر تدریس می دیدند و گاهی از باب تبرک و تیمن زیر بازوی آن مرحوم را گرفته کمک می کردم که به منبر درس، جلوس فرمایند.
🔸از آقای علم الهدی مشهدی (دو برادر بودند برادر بزرگتر) نقل کردند که حضرت آقا فرمودند: درس اسفار تعطیل شود. بنده شخصا در قم نزدیک گذرخان آقای علم الهدی را دیدم و گفتم: چرا چنین حرف بی اساس را از آقا نقل کرده ای؟ او بسیار نگران شد و گفت: من در خواب دیدم که آقا فرمودند در قم اسفار تدریس نشود و من خواب خود را نقل کردم. مرحوم آقای طباطبائی قدری ناراحت شدند و احتمال صدق در کلام شخص مذکور دادند؛ یکی از شاگردان خود را نزد آية الله بروجردی فرستاده کسب تکلیف کردند و آقا فرموده بودند اگر آقای حاج میرزا محمد حسین تکلیف شرعی خود می دانند که اسفار تدریس نمایند چه اشکالی دارد؟ خدمت آقا عرض شده بود که نظر شما را پرسش می نمایند. فرموده بودند به تکلیف شرعی خود عمل نمایند.
نه شهريه کسی قطع شد و نه کسی را از درس اسفار منع نمودند و نه زمان زمانی بود که مرجع دینی جامع و متبحری مانع تدریس اسفار شود.
🔹از مشهد _لا ينقطع_ برای تعطیل فلسفه فعالیت شروع شد و نامه ها به آقای بروجردی نوشتند و به مرحوم آقا سید محمود شاهرودی نوشتند که از ناحیه تدریس فلسفه در قم، بیضه اسلام در خطر قرار دارد. و گویا آية الله شاهرودی خدمت آقا نامه نوشته باشند، ولی تأثیر ننمود و بحمدالله وجود حقیر به تنهایی کافی بود که این قسم دسیسهها را بی اثر نماید. برخی از طلابی که درس اسفار می آمدند، در قید حیات اند؛ از جمله حقیر نه کسی بنده را منع از حضور به درس اسفار نمود و نه شهریه بنده قطع شد و نه آقای طباطبائی فرمودند حتما باید اسفار تدریس شود نه شفا، بلکه ایشان به واسطه ضعف مزاج و تسریع در امر تفسیر المیزان به اختیار خود درس اسفار را ترک نمود که از ناحیه دیگر.
🔸این که آقا سید محمدحسین لاله زاری (علامه آية الله سید محمد حسین تهرانی) نوشته اند مرحوم آقای بروجردی درس اسفار را تحریم نمود، بی اساس است. مرحوم آقای طباطبائی آن چنان محترم و با تقوا بود که نمیشد تکلیف شرعی برای او تعیین کرد.
📚جلال حکمت و عرفان: ص۵۷_۵۸.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
💠تمهیدی بر فرمایش علامه حسن زاده (حفظه الله) و سایر عرفا درباره داستان حضرت موسی (س) در کوه طور:
🔹افاداتِ اهل معنی درباره گزارش قرآن از واقعهی حضرت موسی (س) با حق متعال و نوع نگاهِ عرفا به این واقعه مبتنی بر تاویل آیات نورانی قرآن مجید است.
🔸تاویل قرآن چیست؟ تاویل قرآن به معنای تطابق بین کتاب تدوین (یعنی همان قرآن مجید) با کتاب تکوین (یعنی عوالم خارجیه) و کتاب انفس (که نفس ناطقهی انسانی و همان عالم صغیر است) است.
🔹از این رو بعنوان مثال عرفا حضرت موسی (س) را در آن واقعهای که قرآن گزارش میفرماید، مطابق با قلبِ انسانی در کتاب انفس میدانند. این برداشت از این آیهی شریفه را تاویل میگویند؛ که عارف در آن پس از طی منازل و استیفای مراحل به قوتِ تشریع شریعت حقه، موارد مطابقت کتاب تدوین و کتاب انفس را حضورا وجدان نموده و یافته است.
🔸سوالی که در اینجا برای برخی پدید میآید علت و چرایی تطابق کتاب تدوین، تکوین و انفس است. به بیان دیگر ممکن است مطابقت ارض در آیهی شریفه: «إذا زلزلت الأرض زلزالها»، با بدن مادی انسان، در نظر برخی نامفهوم به نظر آید.
🔹پاسخ آن است که: لفظ کتاب برای امری که در آن چیزی منقوش گردد وضع شده است، خواه محل نقش بستن مواد باشد یا اوراق یا انفس. به بیان دیگر کتاب منقسم است بر دو قسمِ تدوینی و تکوینی؛ کتاب تکوینی شامل کتاب آفاقی و انفسی میشود. بر این مبنا هر یک از موجوداتِ عالم عینی، کلام حق متعال میباشند؛ به همین دلیل در قرآن حضرت عیسی (س) کلمة الله نامیده شده است.
🔸آنگاه از آنجایی که منشاء صدور این کلمات _اعم از کلماتِ کتاب تدوین، تکوین و انفس_ واحد است، حقیقت و باطن هر کدام از این سه کتاب مطابق و منطبق بر یکدیگر بوده و احکام هر یک _با حفظ مراتب و مجالی_ منصبغ بر دیگری میگردد.
#تاویل #اربعین_کلیمی
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #تاملي_در_مکاتب_غربي: 🔹با تحقيق و دقت نظر، و گذر از اسامي و اشخاص و اصطلاحات، بوضوح ميتوان راه ب
💠 علت تامهی بیتوجهی به دین و گرایش به لیبرالیسم:
1⃣ نفس ناطقهی انسان: به دلیل آنکه مجرد محل عوارض غریب قرار نخواهد گرفت، لاجرم نفس در ابتدای حدوث مادی است. همچنین کودک در زمان تولد خالی از صور موهومه و بلکه متخیله است فضلا عن المعقولات النظریه؛ در حالیکه اگر نفسِ وی مجرد میبود، میبایست مُطلِع از معقولات و بلکه مَطلَع معقولات باشد؛ زیرا به اتفاق جمیع حکما مجرد عقل و عاقل و معقول است و نشاید که فاقد کمالاتِ نظریه باشد. سومین دلیل آنکه مجرد کمالِ مفقودی ندارد تا در صراطِ طلب قرار گیرد؛ و حال آنکه اگر دو لحظه از لحظات برای نفس بگذرد و وی خالی از ترقی و استیفای کمال باشد مغبون است. بنابراین نفس جسمانیة الحدوث و حدوثا خاکمال است.
2⃣ حضور قلب: مبادی حضور قلب به ترتیب عبارت است از= الف) علم حضوری به اثر شیء. ب) توجه قلب به آن شیء. ج) علاقه و محبت قلب به آن شیء. د) روی آوردن با حضور قلب به آن شیء.
3⃣ با توجه به خاکمال شدنِ نفس، تمامی انسانها موانست با خاک داشته و فقط به آثارِ ماده و زَر و سیم علم دارند و چون قلب بالمعنی الاعم واحد است و صدور کثیر از واحد محال، فقط به یک طرف از عالم علوی و یا خاک میتواند توجه نماید؛ از این رو به موجب خاکمال شدنِ نفس ناطقه، همهی ابناء بشر تمام همتِ خویش را مصروف ماده مینمایند و از غرق شدنِ خویش هم بیخبر هستند. به بیان دیگر به دلیل آنکه ایشان تمام سعادت را در حظّ و لذّ مادی میپندارند، همهی همت خویش را مصروفِ تن میکنند. بعنوان مثال کودک در ابتدا خبری از آثار زر و سیم ندارد و از این روی توجه قلبی به آن ندارد؛ اما پس از آنکه متوجه آثار زر و سیم شد، بدان توجه میکند و پس از آن بدلیل آثاری که زر و سیم در نظرش دارد بدان علاقهمند میشود و با قلبش به آن روی میآورد؛ تا آنجا که دخل و خرجش را با حضور قلب محاسبه مینماید.
4⃣ پس از آنکه قلب به دلیلِ مشاهدهی اثر ماده با حضور قلب بدان روی آورد، ماده و مادیات در نظرش اصیل، و دین و معنویات در نظرش (العیاذ بالله) صغیر جلوه مینماید. و اصل گرفتنِ تن و حظّ و لذّ مربوط بدان لبّ مسئلهی منحوسهی لیبرال است که این امر اختصاصی به زمان حاضر ندارد بلکه هر کسی بجز اولیاء خدا (کثرهم الله) را شامل میشود. کلام را با نقل یک روایت که مناسب با این مطلب است خاتمه میدهیم:
«مردی خدمت امام باقر علیه السلام آمد و گفت: موشی در کوزه بزرگ روغن زیتون [یا روغن دیگری] افتاده، حکم خوردن آن چیست؟ امام فرمود: آن را نخور. وی گفت: موش کوچکتر از آن است که بخاطر آن غذای خود را ترک کنم. امام فرمود: تو موش را کوچک نمی شماری بلکه دینت را سبک شمردی؛ خداوند میته هر حیوانی را حرام کرده است؛ (وسائل الشیعه: ج۱، ص۱۴۹).»
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
🔸کم فهمي ميرزا مهدي اصفهاني،علت مخالفت وي و راه اندازي مکتب تفکيک عليه اهل معرفت است،و کم فهمي امري
💠 آیا تا قبل از میرزا مهدی اصفهانی فقها با عرفا ناسازگاری داشتند؟
🔹 در گذشته مکتب شیعی به لحاظ گفتمانی در اقلیّت محض به سر میبرد؛ همچنین جمعیت و جغرافیای شیعه هم به گستردگی امروز نبود.
یکی از مراجع عزیز الوجود و گرانقدری که در آن زمان زعامتِ مکتب شیعی را بر عهده داشت و در واقع صاحب مقام مرجعیتِ عام برای عموم شیعیان تلقی میشد، مرحوم آیت الله العظمی میرزا محمد تقی شیرازی (قده) بود.
🔸 احاطه و تبحّر آنکه بعنوان مرجع عام در میان شیعیان شناخته میشد، بر فقه و فقاهت، نا گفته پیداست.
🔹 از طرف دیگر از جمله حکمای الهی و عرفای سترگ که در زمانِ میرزای شیرازی (قده) میزیسته مرحوم آیت الله سید احمد کربلایی (قده) بود. ایشان به نقلی از اساتید آیت الله العظمی سید علی قاضی (قده) و بطور مسلم از جملهی مبرزترین شاگردانِ یگانهی دوران مرحوم ملاحسینقلی همدانی (نضّر الله وجهه) بوده است.
🔸 بنابراین همانطور که میرزای شیرازی (قده) از فقهای مسلّم امامیه است، سید احمد کربلایی (قده) هم از جمله عرفا و حکماء مسلم شیعی است. با توجه به این مطالب نوع برخورد میرزای شیرازی (قده) با سید احمد کربلایی (قده) مبیّن هم داستان و هم راستا بودنِ فقیه با عارف و فقه و عرفان به نزد مطلعین و خبرگان است.
🔹 نقل است که: «آقا سیداحمد کربلایی در فقه نیز بسیار متبحر و صاحب ذوق بود؛ به حدی که مرحوم آقاميرزا محمدتقی شیرزای برای تقلید، مردم را به او ارجاع میداد. و آقا سید احمد کربلایی، از این جهت بسیار از میرزا شکایت داشت، زیرا تجار تهران برای تقلید بارها به او مراجعه و اصرار داشتند که رساله بنویسد و جمله: «جهنم رفتن واجب کفایی است»¹، از آن مرحوم میباشد».
_____________________
۱) مقصود از این عبارت تکیه زدن بر جایگاه افتاء و صدور حکمِ شرعی است که واجب کفایی میباشد.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
12.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 علامه طباطبایی (ره):
🔹 برادر ما [آيت الله سيد محمدحسن الهي طباطبايي (ره)] راجع به تأثير صدا و كيفيت آهنگها و تأثير آن در روح، و تأثير لالائى براى كودكان كه آنها را بخواب میبرد؛ و بطور كلى از اسرار علم موسيقى، و روابط معنوى روح با صداها و طنينهاى وارده در گوش، كتابى نوشتند كه انصافاً رساله نفيسى بود؛ و تا بحال در دنياى امروز بى نظير و از هر جهت بديع و بى سابقه بود.
🔸ليكن بعد از اتمام رساله، خوف آنرا پيدا كرد كه بدست نااهل از ابناء زمان و حكّام جائر بيفتد؛ و از آن، حكومتهاى غير مشروع دنياى امروز استفاده و بهره بردارى كنند؛ لذا آن را به کلی مفقود کردند.
📚 مهرتابان: ص۴۰.
#موسیقی
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 علامه طباطبایی (ره): 🔹 برادر ما [آيت الله سيد محمدحسن الهي طباطبايي (ره)] راجع به تأثير صدا و كي
💠 #موسیقی:
🔹نقل است که حکما موسیقی را از آوازِ ققنس استخراج نمودند¹.
🔸اذهانِ بیگانه با فهم و دانش، از علمِ موسیقی و پیچیدگیهایش تنبور و تنبک میفهمند! اما باید دانست که «در [علم] موسيقى از دو چيز بحث مىشود:١- اصل تأليف نغمات؛ ٢ - ابعاد. ابعاد، تركيبى از دو نغمه مىباشند كه يك رابطۀ رياضى ميان آنها برقرار مىشود. بهطور معمول در موسيقى نه بعد را مطرح مىكنند كه هر بعدى از آنها با بعد ديگر بر اساس يك رابطۀ رياضى سنجيده مىشود. بهطور مثال گفته مىشود اين بعد، چند برابر آن بعد است؛ و يا چه فرمولى مىتواند رابطۀ ميان اين بعد را با بعد ديگر مشخص كند. مثلا بين پانزده و شانزده، رابطهاى وجود دارد. چنانكه در يكى، «پنج» سه بار تكرار شده، و در ديگرى همين مقدار به علاوۀ يك! چنين رابطههايى ميان بعدهاى موسيقى وجود دارد كه با اعداد رياضى سنجيده مىشود. از اينرو، موسيقى را از علوم رياضى به شمار مىآورند. رياضى بودن موسيقى، به لحاظ همين روابطى است كه ميان بعدها وجود دارد»². بنابراین «در علم موسيقى به حيثيت روابط عددى حاكم بر اصوات نظر مىكنند نه به جهت مادى بودن اين اصوات و ويژگيهاى آنها»³.
🔹با توجه به پیش گفته آواز و ضرب و آهنگ در علم موسیقی علی حده بوده و این علم رأسا بدانها نظری نمیافکند؛ همینطور کسانی که امروزه به ضرب و آهنگ و نغمات از حیثِ مادیِ آن میپردازند هم ارتباطی با علم موسیقیِ مصطلح نزد حکما ندارند؛ لذا اینکه برخی گمان بردهاند حکمایی همچون فارابی مشغول تنبور و تنبک بودهاند، ناسنجیده و نادانسته تهمت و بلکه بهتان به این بزرگان میزنند.
__________________
۱- هزار و یک کلمه: ج۶، ص۳۱۸.
۲- شرح الهیات شفاء (استاد مصباح یزدی): ج۲، ص۴۵۳.
۳- شرح الهیات شفاء (استاد مصباح یزدی): ج۱، ص۱۵۱.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat