eitaa logo
فِي الحِکمَة
980 دنبال‌کننده
54 عکس
11 ویدیو
100 فایل
ملخّص و زبده نظريات و ملزومات مباني در ساحتهاي الهي و طاغوتي به انضمام مطالب گوناگونِ مستفاد از منابع مستند. وجود شريعت بي حقيقت و اقامت حقيقت بي شريعت محال ميباشد. نشر بدون درج منبع بقصد "تقرّب" در صورت "توانايي تبيين"،مجزي بل منجّز است. @Mohammadds
مشاهده در ایتا
دانلود
تدريس كتاب نهاية الحكمة مدرس: رضا درگاهي‌فر هر روز ساعت 8-9 صبح شروع از 23 شهريور 98 دفتر آيت الله جوادي آملي خيابان صفائيه كوچه 19
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹هروله کردن بين خيل اعز و اعظم حسيني (ع)، و تنفس هواي پر از غبار ظهر عاشوراء و انتزاعِ ارادي جان از جسم خاکي، و خلاصه مرگِ به اين عزا را براي همه ي محبين، مسألت داريم. ⬛️عزاي #طويرج، ظهر عاشورا، بهشت روي زمين، کربلاي معلي. 🆔 @felhekmat
عظمت و کرم ارباب بي سر (ع) را ببين که همچو مني هم به درگاهش ميپذيرد... . ادامه ي فعاليتهاي کانال _بشرط حيات_ موکول به رجوع از سفر است.
◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️ ◼️◼️ ◼️ اصلا رقیه نه ، مثلا دختر خودت؛ یک شب میان کوچه بماند ،چه میشود؟ اصلا بدون کفش ،توی بیابان ،پیاده نه !!! در راه خانه تشنه بماند ،چه میشود ؟ دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش ،نه ! تنها به زور گوشواره بگیرد ،چه میشود؟ گیریم خیمه نه ،خانه و یا سرپناه ،نه ! یک شعله پیرهنش را بگیرد،چه میشود ؟ در بین شهر ،توی شلوغی ،همیشه ،نه ! یک شب که نیستی ،بهانه بگیرد ،چه میشود؟ اصلا پدر ،عمو و برادر ،نه ، جوجه ای ، تشنه مقابل چشمش بمیرد ،چه میشود ؟ دست گناهکار مرا روز رستخیز ، یک دختر سه ساله بگیرد ،چه میشود ؟ @felhekmat
💠کوتاه کن کلام ... بماند بقيه اش: کوتاه کن کلام ... بماند بقيه اش مرده است احترام ... بماند بقيه اش از تيرهاي حرمله يک تير مانده بود آن هم نشد حرام ... بماند بقيه اش هر کس که زخمي از علي و ذوالفقار داشت آمد به انتقام ... بماند بقيه اش شمشيرها تمام شد و نيزه ها تمام شد سنگ ها تمام... بماند بقيه اش گويا هنوز باور زينب نمي شود بر سينه امام؟ ... بماند بقيه اش پيراهني که فاطمه با گريه دوخته در بين ازدحام... بماند بقيه اش راحت شد از حسين همين که خيالشان شد نوبت خيام.... بماند بقيه اش رو کرد در مدينه که يا ايّها الرسول يا فاطمه! سلام ... بماند بقيه اش از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش خون علی الدوام ... بماند بقيه اش سر رفت، آه، بعد هم انگشت رفت، کاش از پيکر امام ... بماند بقيه اش بر خاک خفته اي و مرا ميبرد عدو من ميروم به شام ...بماند بقيه اش دلواپسم براي سرت روي نيزه ها از سنگ پشت بام ...بماند بقيه اش دلواپسي براي من و بهر دخترت در مجلس حرام ...بماند بقيه اش حالا قرار هست کجاها رود سرش از کوفه تا به شام ... بماند بقيه اش تنها اشاره اي کنم و رد شوم از آن از روي پشت بام ... بماند بقيه اش قصه به "سر" رسيده و تازه شروع شد شعرم نشد تمام ... بماند بقيه اش ⭕️شاعر:محمد رسولي 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠فائدة: 🔹قد افاد و اجاد الشيخ الاکبر بکتابه "المسائل لإيضاح المسائل": إعلم أن كل شيء فيه كل شيء و إن لم تعرف هذا، فالتوحيد لا تعرفه لو لا ما في الواحد عين الإثنين و الثلاثة إلي ما لا يتناهي، ما صح أن يوحد به، أو يكون علتهما؛ (المسئلة الثامنة و العشرون). 🔸و قد استظهر و استنبط الرفق و المعانقة هذا القاعدة الشريفة مع بساطة الوجود بقضّها و قضيضها. و إذا استبان لک هذا _انتبه ان الوهم و الخيال و الشيطنة غير الفهم بالعقل مستنير بنور الشرع المقدس_ رفع و دفع كثير الغوامض و العويصات الحكمي، لاسيما كيفية السريان الوحدة في الكثرة و ايضا العينية و التساوق الصفات الجمالية و الجلالية، حتي ساق الكلام إلي المسائل العلم السلوك العملي. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠نحوستِ موسيقي: 🔹 از موانع تربيت است و تکرار گوش دادن به آن آثار مخربي بر انسان دارد، مغز انسان را تباه ميکند و از تفکر جدا ميسازد. فرد را از جديت دور ميکند و عنصري سست بار ميآورد. شايان ذکر است که انسان ابتدا گناهان کوچک را مرتکب ميشود، بعد گناهان بزرگت را، در مرحله بعد عقايدش سست ميگردد و در مرحله بعد افکارش ظلماني ميشود و سپس به حجود و انکار ميرسد... . ⭕️امام خميني (ره). 📚صحيفه امام، ج9، ص57و202. 📚همان، ص200. 📚شرح چهل حديث،ص258. 📚منظومه فکري امام خميني، ص407. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
🔷رسول خدا(ص)فرموند: من پنج کار اطفال را دوست دارم: 1⃣اول آنکه پيوسته گريانند. 2⃣دوم آنکه بر سر خاک گرد ميآيند. 3⃣سوم آنکه بدون حقد و کينه باهم دعوا ميکنند. 4⃣چهارم آنکه براي فردا چيزي ذخيره نميکنند. 5⃣پنجم آنکه خانه ميسازند و سپس آنرا بدست خودشان خراب ميکنند. 📚روح مجرد،ص597. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 🔹 ۲۹: إن الروح الذي لك من جوهر عالم الأمر؛ لا يتشكل بصورة ولا يتخلق بخلقة ولا يتعیّن باشارة ولا يتردد بين حركة و سکون؛ فلذلك يدرك المعدوم الذي فات و المنتظر الذي هو آت و يسبح في عالم الملكوت و ینتقش من خاتم الجبروت. 🔸ترجمه: همانا روح تو که از جوهر عالم امر است، صورت و شکل ندارد. به اشاره ای [حسی] نیز معین و محدود نمی شود، و دستخوش حرکت و سکون نمی گردد. از این رو [روح] آنچه معدوم و سپری شده است و آن چه منتظر آمدنش هستیم را ادراک میکند، و در عالم ملکوت [عالم معقول و اعلی] به گردش در می آید، و از نگین جبروت [عالم مجردات] نقش می پذیرد. (مترجم:حیدر شجاعی). ___________________________________ 🔰أقول: به حکمِ ، فیض حق متعال از جلال و کمون به جمال و ظهور، تا معسعس و دیجور ماده، امتداد دارد؛ و پس از این امتدادِ ظل، فیض، دیگر بار راجع است به بطون و خفی. از طرفی استقلال فیض، با عین الربط بودنِ آن در تنافر، و از طرف دیگر، در صورتِ عدم تنزل، و یا اعدامِ پس از اظهار، تعلق علم به هر معلومی ممتنع میبود، که هذا سفسفطة و ظاهر الفساد. بنابراین فیض رجوع به باطن دارد و معدوم نمیگردد. اما علت امتناع علم، به فیضِ معدوم، تخلف و خروج عین خارجی از مثل نوریه اش است که رکاکتِ این توهم بر هیچ اریب مخفی نیست. به دیگر بیان:چون متعلق علم همواره از ثابتات تواند بود نه متغیرات_إما مِن بعدٍ و إما مِن قرب_و عین خارجی هیچگاه معلوم نتواند بود؛ و چون آنچه در علم و ادراک موضوعیّت دارد، مثل نوریه است؛ لذا در صورتِ تخلف عین خارجیئی از عین ثابتش (که البته محال است) علم بدان عین خارجی که رشحه و صنمی است از مثل نوریه اش، مستحیل خواهد شد. از این رهگذر، تطرّق به معنا و مقصدِ ژرفِ معلم ثانی، هموارتر شد. اکنون گوییم:مسانختِ صدر با مثل نوریه، مصحّح علمِ اوست. و چون این علم بر مثل نوریه ی اعیان خارجیه تعلق میگیرد، قابل تطبیق بر آنهاست؛ کلام حکیم الهی در این باره چنین است:《چون عقل انسان از آن عالم است، از محسوس مثالی را انتزاع میکند که به کلیّت مشابه است با آنچه در عالم عقل است و به جزئیت مطابق است با موجودی که در عالم حس است》۱. به دور از شغب، با لمحه ای رویّت، تعالی و توافق فحوای فرمایشِ معلم ثانی، بر فاضلِ منصفْ مسجّل و مبیّن است؛ و صدور این جنس از معانیِ غوانی، بجز از معلم ثانی، بعید مینماید. 1_محبوب القلوب:ص۲۶۳. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 : 🔹 ۲۳: ما كلّ ما يلي اللّذة يشعر بها ولا كل محتاج إلى صحة يفطن لها، بل قد يعاف و يكرهه. اليس المرور يستخبث الحلوَ و يستبشعه. أليس من به جوع بوليموس يعاف الطعام و يذوب بدنه جوعا. ما کل منقلب في كل سبب مولم يحسّ به ألیس الخدر يؤلمه احراق النار ولا إجّماد الزّمهرير. 🔸ترجمه: هر آن چه پس از لذت [ادراک] به دست آید، کاملا احساس نمی شود، و هر لذت که شعور به آن نبود، لذت نباشد چنانچه هر نیازمند به صحت و تندرستی، اگر درباره اش نیاندیشد و خود را بدان محتاج نداند، فهم و ادراکش نمیکند؛ چه بسا از چنین لذتی بیزار هم می شود. مگر مبتلا به مرارت [آن که زردی و صفرا بر وی غالب باشد]، حلاوت و شیرینی برایش ناپسند و تلخ نمی شود؟ مگر مبتلا به بوليموس طعام برایش ناپسند نمی شود ولی جسمش بر اثر گرسنگی نحیف و لاغرمیگردد؟ مگر مبتلا به کرختی احساس درد نمی کند، به گونه ای که عضو او در اثر سوختگی یا سرمای شدید رنجور نمیشود؟ (مترجم:حیدر شجاعی) ________________________________ 🔰أقول: 1⃣بجای خودش مبیّن است که:از جمله ی موازین در سلوک عملی، استاد کامل است. 2⃣بجای خودش مبیّن است که: (حضرت امام خمینی ره) خلف صالح سلسله ی جلیّه ی مولی علی نوری، ولیّ مسلّم الهی، صاحب مبنا در علم عرفان نظری و استاد کامل و مسلّم علوم الهی است. 3⃣چون ذائقه ای اینچنینی میزان و معیار است، آنچه حضرتش زهر نامد فی الواقع زهر است. حالْ ممکن است بعضی که به مقتضای امراضِ روحانی، مذاق و مزاجشان منکوس گشته، زهر را فتح الفتوح و بزرگترین افتخار و احلی من العسل انگارند؛ که به این امر عمقِ وسخ، غوایت و متمرّن و مزیّف بودنشان به هواجس لایح گشته؛ و مرکوزِ در ماده بودنشان نمایان میگردد. ۵۹۸ 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 #ولایت_تکوینیِ #حاج_آقا_روح_الله (امام خمینی ره) در بیانِ آیت الله العظمی بهجت (قدس سره). 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠منطقا تبکیت و معرفتا التماس: 🔹بایزید را پس از مرگ بخواب دیدند پرسیدند حال تو چیست؟ گفت:مرا گفتند ای پیر چه آورده ای؟ گفتم درویشی که به درگاهِ ملک شود وی را نگویند چه آورده ای گویند چه خواهی! 📚نفحات الانس:ص۵۷ 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 متحنک کبیر را: 🔹در زبر اهل الله مبین است که:اگر میبینی بزرگی در برابر طفلی همچون اطفال میشود، بجهت تسخیر طفل و ریاستِ کودک بر آن بزرگ است. نه از باب اختیارِ کبیر شفقت و رحمت را. 🔸 اما وجه الریاسة بودنِ طفل است نسبت به شخص کبیر. به بیان ثانی کودک، تکوینا حدیث است فلهذا قریب العهد میباشد؛ و هر که قریب العهد باشد تسخیر میکند آن را که ابعد است. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠عدم تنافی به نزد محبوب: 🔹عموما گمان میشود که صبر با شکایت در تنافی است؛ اما امر به عکس آن است. صبر در مصیبت و بلا نه به معنای حبس الشکوی عن الله، بلکه به معنای حبس الشکوی عن غیر الله و بث الشکوی الی الله، میباشد. به بیان دوم:نه تنها صبر با شکایت به پیشگاه حق لایزال و لم یزل، منافاتی ندارد و ممدوح است؛ بلکه عدم اظهار آن به درگاه حق متعال مذموم میباشد. لکن صبر با اظهار مصیبت و بردنِ شکایت نزد غیر حق متعال_یعنی خلق خدا_، در تنافی و ناصحیح است. عن صلی الله علیه و آله و سلم: حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ فِی حَدِیثٍ مَرْفُوعٍ إِلَی النَّبِیِّ ص قَالَ: جَاءَ جَبْرَئِیلُ ع إِلَی النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَرْسَلَنِی إِلَیْکَ بِهَدِیَّةٍ لَمْ یُعْطِهَا أَحَداً قَبْلَکَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قُلْتُ وَ مَا هِیَ قَالَ الصَّبْرُ وَ ... قَالَ قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ فَمَا تَفْسِیرُ الصَّبْرِ قَالَ تَصْبِرُ فِی الضَّرَّاءِ کَمَا تَصْبِرُ فِی السَّرَّاءِ وَ فِی الْفَاقَةِ کَمَا تَصْبِرُ فِی الْغِنَاءِ وَ فِی الْبَلَاءِ کَمَا تَصْبِرُ فِی الْعَافِیَةِ فَلَا یَشْکُو حَالَهُ عِنْدَ الْمَخْلُوقِ [فی بعض النسخ:فلا یشکو خالقه عند المخلوق] بِمَا یُصِیبُهُ مِنَ الْبَلَاءِ..._الخ. : شکایت به حق تعالی و اظهار جزع در درگاه قدس او با صبر منافات ندارد، چنانچه حضرت ایوب عرض شکری به حق نمود:((أني مسني الشيطان بنصب وعذاب))، با آنکه حق تعالی او را مدح فرماید بقوله:((إنا وجدناه صابر نعم العبد إنه أؤاب))... از سیره انبیای عظام و حضرات ائمه معصومین - صلوات الله علیهم اجمعین - نیز چنان ظاهر می شود که با آنکه مقامات آنها بالاتر از [مقام] صبر [و] رضا و تسلیم بوده، مع ذلک هیچ گاه از دعا و عجز و تضرع در درگاه معبود خودداری نمی کردند، و عرض حاجات خود را به حضرت حق تعالی می نمودند و این مخالف با مقامات روحانيه نیست؛ بلکه تذکر حق وانس و خلوت با محبوب و اظهار عبودیت و ذلت در پیشگاه عظمت کامل مطلق، غایت آمال عارفين و نتیجه سلوک سالکین است. : و یحسن إظهار التجلّد للعدی و یقبح غیر العجز عند أحبّه : فليس الصبر حبس النفس عن الشكوى إلى الله في رفع البلاء أو دفعه وإنما الصبر حبس النفس عن الشكوى إلى غير الله والركون إلى ذلك الغير. : و المراد بِ((الشکوی)) الشکایة إلی غیر الحق، لأن الشکوی إلي الله في باب الصبر محمودة؛ ألا تری أيّوب (علیه السلام) کیف شکی إلی ربّه بقوله:((أنّي مسّنيَ الشّيطانُ بنُصبٍ و عذابٍ)) [۴۱/۳۸] مع أنّ الله تعالی مدحه بقوله:((إنّا وجدناه صابرا نّعم العبد إنّه أوّاب))..._الخ. : بل عدم الدعاء بکشف الضر مذموم عند اهل الطریقة؛ لأنه کالمقاومة مع الله و دعوی التحمل بمشاقة... . الشكاية إلى الغير يستلزم الإعراض عن الله وعدم الرضا أيضا بأحكامه، وذلك يستلزم ادعاء العبد بالعلم بالأولوية، وكلها مذمومة. والشكاية إلى الله تستلزم إظهار العجز والمسكنة والافتقار إلى الله، وإظهار أن الحق قادر على إزالة موجبات الشكوى، وكلها محمودة. 📋نکته: شکایت و درد را به پیشگاه قادر علی الاطلاق، از سَر عجز و ناتوانی بردن غیر از طلبکاری است. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 : از بهمنیار نقل شده که گفت: روزی ابن سینا برای تدریس آمد؛ در همان ابتدا برای وی معلوم شد که ما درس دیروز را نفهمیده ایم. استاد ماهر از چهره و نگاه شاگرد، می فهمد که او مطلب قبلی را فهمیده یا نفهمیده است؛ و چون برایش معلوم شد که ما شب گذشته را به مجلس أنس گذرانده ایم و درس را مطالعه نکرده ایم، متأثر شد و اشک از چشمان شریفش جاری شد و به عنوان نصیحت به ما گفت: طناب بازهای شهر می کوشند تا در رشته خود، متخصص شوند؛ چرا شما در علوم الهی این شوق را ندارید؟! 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
🔹...سالها پیش استاد فاطمی نیا در برنامه این شب ها در صدا و سیما سخن از این مهم کردند. که در دوره ای خطر حمله نظامی به ایران از سوی ایالات منفصله آمریکا وجود داشت (احتمالاً دوران بوش پسر) و اولیای خدا در مجلسی خداوند را به حق خاتون و سرور زنان دو عالم حضرت سیده النساالعالمین فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم دادند. تا خداوند خطر حمله را دفع نمود. این سخن استاد فاطمی نیا با سخنان جناب دکترمحسن رضایی در دوران بوش پسر هم خوانی دارد. که سالها بعد جناب دکتر محمود احمدی نژاد در مناظره مستقیم با ایشان سخن از این مسئله نمودند. علی ای حال این خطر به عقب افتاده اما کامل رفع نشده است. 🔸هم اکنون طرح مرحله به مرحله ای در کانون های قدرت بر علیه ایران وجود دارد و آن سناریوی لیبی شدن ایران و یا اگر نشد عراق شدن ایران است. 🔹خیلی از کانال های معاند در پوشش های مختلف سخن از نابودی نظام در چهلمین سال انقلاب می نمودند. دیدید که اتفاق نیفتاد. و نخواهد افتاد. نظام چهل و یکمین سال خود را نیز پشت سر خواهد گذاشت. عده ای اکنون سخن از 1399 و قران علویین می نمایند. در اینکه قران علویین پیش و رو مهم است و ما در حد فاصل این قران تا قران بعدی وارد دوره آخرالزمان می شویم حداقل برای فقیر شکی نیست. و در اینکه با وضعیت فعلی اقتصادی و معیشتی مردم مظلوم ایران چه قران علویین باشد چه نباشد. آستانه تحملشان بالاخره حدی دارد. و کوچکترین جرقه ای می تواند آتش اغتشاشات را مشتعل نماید نیز شکی نیست اغتشاشاتی که در سال 1399 احتمال آن می رود قدرتی بیش از سال 96 و 98 خواهد داشت. حتی احتمال اغتشاشات با کوچکترین جرقه ای در چند ماه پایانی امسال نیز وجود دارد. 🔸اما می گویم که خطر اصلی برای نظام در سال 1400 تا 1402 است. اگر این سه سال را نظام پشت سر بگذارد. این نظام ان شاالله با تغییراتی ساختاری به آخرالزمان و ظهور متصل می شود. اگر هم تقدیر اینگونه رقم نخورد که این مهم اتفاق بیفتد. نگران نباشید از خاکسترش اینبار ققنوسی پدید خواهد آمد که ایران اسلامی شیعی به عرش آشیانی خواهد کرد. 🔹 به ذات ذوالجلال و الاکرام قسم که خارج نشینان بی خاصیت و اپوزیسیون احمق اعم از پهلوی و منافقین و فرشگرد و گذار و ... آرزوی حکومت مستمر بر این آب و خاک را به گور خواهند برد. 📚بنقل از یکی از اساتید آسترولژی و علوم غریبه. 🔑نکته: منظورشان از قران علویین، قرین شدن زحل و مشتری است که علوی هستند؛ و این قران هر ۳۰ سال یکبار صورت می‌پیوندد. 🔑نکته: از هم پاشیدگی شوروی مقارن با قران علویین اخیر بود... . 🔑نکته: منظورش از آنچه گفت:"این نظام انشاالله با تغییراتی ساختاری به آخر الزمان و ظهور متصل میشود"؛ همان انقلابِ مبارکی است که فحوای کلامِ پست سنجاق شده است. 🔑نکته: منظورش از آنچه گفت:"اگر هم تقدیر...ققنوسی پدید خواهد آمد..."_الخ. ظهور و قیامت وسطی است. 🔑نکته: منظورش از آنچه گفت:"به ذات ذوالجلال و الاکرام قسم...به گور خواهند برد". به خواست و مشیت الهی بودنِ انقلاب اسلامی است؛ وگرنه علاوه از اینکه این قسم دروغ میباشد، دو بند قبلی پیام هم مالایعنی و هجو است... . ⭕️پیام ایشان و نکات اضافه شده بدان قبل از وقایع تلخ و شیرین اخیر نگاشته شده است. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠آسوده ایم: 🔹ساده نیست ولی به حکم قرب فرائض خمینی را خدا میبینم. 🔸اگر افتخار دیگران تربیت سالک، و در نهایت بصیر، از بین مجتهدین و خون خوردگان بود، فتح الفتوح، و اشملیتِ فیض خمینی چنان است که نه فقط مجتهدین بلکه کافه ها را هم شامل شده و از آنها هم جُنیدهایی بصیر میسازد. آسوده ام؛ آسوده باشید که خمینی چنان آتشی بر خرمن کفر انداخته و چنان لشگری به استمداد امام حسین ع آورده که دیگر جایی برای دلهره در قلب نازنین عمه ی سادات و کودکان نمانده. خمینی آخرین ورژن از جوانانِ مومن و یارانِ حسین را به جهان عرضه کرده. اگر اوراق تاریخ و کام ما را جهل عده ای سیاه و تلخ کرد، و عده‌ای از بی‌بصیرتان قرآنِ ناطق را فدای قرآنِ بر نیزه کردند، چشم باز کن و ببین که امروز امت خمینی را جوانانی تشکیل میدهند که هرکدامشان خیره به انتهای لشکر دشمن هستند و فریب عمامه هم نمیخورند، چه رسد به قرآنِ سر نیزه... . 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
بسم الله الرّحمن الرّحیم و به نستعین وَقَضَیْنَا إِلَیٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا-ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیرًا-إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ ۖ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا ۚ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوءُوا وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِیرًا-عَسَیٰ رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ ۚ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا ۘ وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا... 1⃣ میبایست اقلا پایاپای باشد. به وزانِ ثلمه ای که بر پیکره‌ی جبهه‌ی مقاومت وارد آمد، جبهه‌ی کفر عذاب خواهد دید. پس آنچه وسعت عملیات انتقام را دورادور به ذهن متبادر میکند، وسعت ثلمه‌ای است که بر پیکره‌ی مقاومت وارد آمده... . و تنها یک سردار نبود که خونبهایش را یک یا چند ژنرال آمریکایی، یا حتی پایگاه آنها در منطقه تامین کند، نام ارگانی که وی در آن مشغول خدمت به اسلام بود( )، وسعت واکنش اسلام، و عمق عقب رانده شدن شیطان خبیث را نمایان‌تر میکند... . مستتبع واکنش اسلام، به حکم ((و نأت بخیر منها)) گشایشی چشم گیر برای جریان مبارک مقاوت رقم خواهد خورد. 2⃣اگر هنوز دهانی هست که به حزب اللهی‌ها قشر اندک میگوید، بگویید چشمش را باز کند و کشمیر و نیجریه را ببیند؛ بماند کاظمین و کربلا... ایران که هیچ... . پس نه تنها سپاه قهرمانانِ حسینی و حق جویان عالم بیشمار است، بلکه الحمدلله و المنة روز به روز رو به فزونی دارد. 3⃣روز به روز سپاه یزید از سپاه امام حسین(ع) و سپاه حق از باطل، مایزتر شده، و از پیچیدگیِ تشخیص آنها کاسته میشود. جایی در مدارک دینی نیامده که حاج قاسم ملاک کفر و ایمان باشد، اما آنکه به از دست دادنش مغموم نشده بر ایمانش بترسد. 4⃣اگر افتخار دیگران تربیت سالک از بین مجتهدین و زحمت کشیدگان بود، خمینی را ببین که با نفَسَش حتی از پستوی کافه‌ها جنیدها ساخت. بر عده‌ای عیان است که بکار بردنِ لفظ عارف در حق خمینی، اسائه ادب است؛ او را جز امام هیچ نباید نامید. ایشان فرمود:((پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکتتان آسیبی نرسد)). پشتیبانی به تبعیت و اطاعت است. در جایی که عقل ما حکمتِ فرامین پرچم دار سپاه امام حسین (ع) را متوجه میشود، باید تبعیت کرد؛ و در جایی که عقل ما موفق به تشخیص نمیشود یا حتی در جایی که عقل آن را مخالف مصالح تشخیص میدهد، باید اطاعت نمود. 5⃣اگر امروز بخواهیم دست به نگاشتن کتابی در ملل و نحل بزنیم، پس از ضبط و احصاء ادیان مصنوعه، در اسلام، در مقام ثبت دین راستین و حقیقی، باید مسلمانِ شیعه را مقید به قیدِ انقلابی و مطیع رهبر انقلاب کنیم، که هر کیش و مذهبی بجز شیعه‌ی انقلابی، غوایت و ضلال است. 6⃣هیبت و عظمت وصف ناشدنی امام خامنه‌ای را ببین که به امدادهای غیبی نه تنها فتنه‌ی داخلیِ بنزینی را به محاق برد، بلکه کمر بر عالم گیر کردن اسلام بسته؛ و این معنایی است که از تبریکِ ایشان در شهادت مجاهد نستوه به امام زمان (عجّ) به سهولت فهم میشود. به راستی تو از که میشنوی وقایعِ واقع نشده را...؟! 7⃣ولله ... 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠قال مولانا امير المؤمنين علي عليه السلام: ((سيئةٍ تسؤكَ خيرٌ عندَ اللّهِ من حسنةٍ تعجبُك)). 📚نهج البلاغه،حکمت46. __________________________________ 🔰اقول: گناهي که شخص را نزد خودش شرمنده کند نزد خدا بهتر از حسنه اي است که بر عجب و نفس پرستي بيافزايد؛ فرمود:((مَن اثبَتَ لِنفسه التواضع فهو مُتکبّرٌ)) و تا انائيت زائل نشود شخص پي به ذل عبوديت و عزّ ربوبيت نبرده، لذا پرستش معنا ندارد و تواضع عينا تکبر و خودپرستي است: گر علم لدني هم از برداري سودت نکند چو نفس کافر داري و از همين باب روش "اهل اللّه" در معالجه دل اينگونه است که فرمود:((پس طريقت مشايخ بر آن است که در اين کار اول در تصفيه دل کوشند، نه در تبديل اخلاق که چون تصفيه دل دست داد، و توجه به شرط حاصل آمد، امداد فيض حق را قابل گردد، و از اثر فيض حق در يک زمان، چندان تبديل اخلاق و صفات نفس حاصل آيد که به عمرها به مجاهدتها و رياضات حاصل نيامدي، و شرط تصفيه دل آن است که اول داد تجريد صورت بدهد به ترک دنيا و عزلت و انقطاع از خلق و مألوفات طبع و باختن جاه و مال تا به مقام تفريد رسد...)). لذا بايد اولا دست از بازيگري و خدعه با خدا کشيد و قدم صادقانه برداشت و طلب کرد و الا براي ناپاک قرآن و هر آنچه قرآنيست بنفس ذاته لا يزيد الا خسارا خواهد بود و تا طهارت حاصل نشود آن ديگري حاصل نخواهد شد بلکه شخص سائر سير استدراج هم میشود. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠امان از کلاغها...: 🔸تغییر و زایشِ ادیان و مذاهب از جنس یک کلاغ و چهل کلاغ است. میپرسی چگونه؟ کلاغها هر کدامشان فهمی از کلامِ کلاغِ قبل از خود داشتند، تا نوبت به آخرین و چهلمین کلاغ رسید...کلامِ آخرین کلاغ که در سنجه قرار گرفت هیچ سنخیتی با آنچه کلاغِ اول شنیده بود نداشت. 🔹ادیان و مذاهب هم به دست نافهمی عده‌ای و دسیسه‌های عده‌ای دیگر به تحریف کشیده شدند. پیامبر خدا (ص) یک دین آورد؛ لکن نافهمی کلاغها آن را هزار تکه کرد. در زمان حیات پیامبر خدا (ص) همه بظاهر یکپارچه بودند و گمانِ تلقی صحیح از دین حق را داشتند، تا اینکه پیامبر خدا (ص) از میانشان رفت؛ آنگاه مشخص شد که فقط عده‌ای معدود که تعدادشان کمی بیشتر و کمتر از اندازه‌ی انگشتان دو دست بود، راست گفته بودند و صحیح دریافته بودند کلامِ پیامبر خدا (ص) را...گذشت و گذشت و گذشت...مکتب شیعه که به حق کلام رسول خدا (ص) را دریافته بود هم، در معرض هجوم کلاغها قرار گرفت و چندین تکه شد. فتنه‌ها و اختلافات ریزتر و تشخیص حق از باطل سخت‌تر شد؛ اگر در ابتدا و صدر اسلام اختلاف بر سر پذیرش فرمانِ آشکار رسول خدا (ص) در حجة الوداع درباره جانشینی بود، هزار سال بعدش اختلاف بر سر نحوه‌ی استنباط و استفسار مسائل و احکام از کتاب و سنت بود. اگر در ابتدا بحث از بی‌احترامی آشکار به خاندانِ پیامبر خدا (ص) بود، امروز اختلاف بر سر حرمت یا استحباب لعن علنی هتاکان است؛ امروز در میانِ مکتب تشیع هیچکس اختلافی در مودت به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) ندارد، این نحوه‌ی ابراز مودت است که قرائتهای مختلف، با عناصر و مولفه‌های جدید از این مکتب بوجود آورده...امروز مسئله این است که آیا دین گوهری جدای از سیاست دارد یا عین همدیگرند؟ و همچنین آیا دو امری مباین‌اند که قابلیت حمل بر یکدیگر را دارند یا عین همدیگرند؟ 🔸نوعا این مباحث و بسیاری دیگر از مباحث که ذکرِ آنها را مقالی دیگر باید، اموری‌اند که مؤلفه‌های مخفی و ظریفی از دین را آشکار میکنند. به هنگام فزونیِ مؤلفه‌ها کأنه قرائتی نو از دین برمیخیزد. البته این جدید بودن نسبی بوده و نه به معنای ابداع است و نه محذور بدعت را خواهد داشت. دلیلش آن است که این مسائل نسبت به فهمِ عده‌ای جدید مینماید که همواره عادت داشته‌اند به مانندِ کلاغها فهم خود را به زور تحمیل بر آنچه به ایشان رسیده کنند! 🔹گمان نبریم که دورانِ کلاغها به سر آمده؛ خیر! اتفاقا کلاغها بیشتر و دسیسه‌ها دوچندان و دقیق‌تر و ظریف‌تر شده‌اند. کلاغها همواره اسیر فهمشان‌اند نه تابع ولی بر حقشان، اگر اهلِ دین هستیم کلاغ نباشیم. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠گزارشی از قاعده : 1⃣این قاعده در آینه‌ی روایات و افادات عرفا: 🔹امام صادق(ع) عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ وَ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ وَ دُرُسْتَ بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ الله (ع): 《الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ》. قَالَ: نَزَلَتْ فِي رَحِمِ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ وَ قَدْ تَكُونُ فِي قَرَابَتِكَ. ثُمَّ قَالَ: فَلَا تَكُونَنَّ مِمَّنْ يَقُولُ لِلشَّيْ ءِ إِنَّهُ فِي شَيْ ءٍ وَاحِدٍ. 🔸غزالی: و لکل شیء حد و حقیقته هی روحه، فإذا اهتدیت الی الارواح صرت روحانیا و فتحت لک ابواب الملکوت و اهّلت لمرافقة الملاء الاعلی و حسن اولئک رفیقا. 🔹صدرالمتالهین: فالكامل العارف إذا سمع الميزان لا يحتجب عن معناه الحقيقي بما يكثر إحساسه و يتكرر مشاهدته من الأمر الذي له كفتان و عمود و لسان و هكذا حاله في كل ما يسمع و يراه فإنه ينتقل إلى فحواه و يسافر من ظاهره و صورته إلى روح معناه و من دنياه إلى أخراه و لا يتقيد بظاهره و أولاه و أما المقيد بعالم الصورة فلجمود طبعه و خمود فطنته و سكون قلبه إلى أول البشرية و إخلاد عقله إلى أرض الحيوانية فيسكن إلى أوائل الفهوم و يطمئن إلى مبادئ العقول و لا يسافر من مسقط‍‌ رأسه و معدن جسمه و منبت حسه و لا يهاجر من بيته إلى الله و رسوله حذرا من أن يدركه الموت و يفوته الصورة الجسمية ثم لا يصل إلى عالم المعنى لعدم وثوقه بما وعده الله و رسوله و عدم تصديقه بما قال تعالى وَ مَنْ‌ يَخْرُجْ‌ مِنْ‌ بَيْتِهِ‌ مُهاجِراً إِلَى اللّهِ‌ وَ رَسُولِهِ‌ ثُمَّ‌ يُدْرِكْهُ‌ الْمَوْتُ‌ فَقَدْ وَقَعَ‌ أَجْرُهُ‌ عَلَى الله. 🔸فیض کاشانی: و تحقیق القول فی المتشابه و تأویله یقتضی الإتیان بکلام مبسوط من جنس اللباب و فتح باب من العلم ینفتح منه لأهله الف باب...و أنت إذا اهتدیت إلی الأرواح صرت روحانیاً و فتحت لک أبواب الملکوت و أهلت لمرافقة الملأ الأعلی و حسن أولئک رفیقاً فما من شیء فی عالم الحس و الشهادة الا و هو مثال و صورة لأمر روحانی فی عالم الملکوت و هو روحه المجرد و حقیقته الصرفة و عقول جمهور الناس فی الحقیقة أمثلة لعقول الأنبیاء إلاّ بضرب الأمثال لأنّهم أُمروا أن یکلموا الناس علی قدر عقولهم و قدر عقولهم انهم فی النوم بالنسبة إلی تلک النشأة و النائم لا ینکشف له شیء فی الأغلب إلاّ بمثل، و لهذا من کان یعلم الحکمة غیر أهلها رأی فی المنام أنّه یعلق الدر فی أعناق الخنازیر، و من کان یؤذن فی شهر رمضان قبل الفجر رأی أنّه یختم علی أفواه الناس و فروجهم. و علی هذا القیاس و ذلک لعلاقة خفیة بین النشآت فالناس نیام فإذا ماتوا انتبهوا و علموا حقائق ما سمعوه بالمثال و عرفوا أرواح ذلک و عقلوا أن تلک الأمثلة کانت قشوراً...فالقشریة من الظاهریین لا یدرکون إلاّ المعانی القشریة کما أن القشر من الإنسان و هو ما فی الإهاب و البشرة و من البدن لا ینال الا قشر تلک المعانی و هو ما فی الجلد و الغلاف من السواد و الصور و أمّا روحها و سرها و حقیقتها فلا یدرک الا أولوا الألباب و هم الراسخون فی العلم و إلی ذلک أشار النبیّ صلّی اللّٰه علیه و آله و سلم فی دعائه لبعض أصحابه حیث قال اللّهمّ فقهه فی الدین و علمه التأویل و لکل منهم حظ..._الخ. 🔹ادامه در پست بعد.... 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠گزارشی از قاعده : 🔹ملاعلی نوری: فالاضافة الوجودية التي لنور كنه ذاته سبحانه و تعالى الى الاشياء كلها و هيليست الا اول فيض يفيض عنه تعالى اليها و هي نسبة الاستوائية و رحمته الواسعة و مشية الشاملة، على ما سيظهر سره الشريف و وجهه اللطيف، لما كانت لمعة نور كماله، بهر برهانه و عكس نور جماله جل جلاله و اشراق شمس حقيقة نور جلاله و جماله عظمت شأنه على هياكل الاشياء عرفت بالاضافة الاشراقية و سميت بها، فان حقيقة الوجود الحقيقي الحق الغني المطلق الواجبي، نور بالحقيقة كما ستعلم و افاضته على الاشياء التي هي نفس اضافته تعالى اليها، ليس الاشراق ذلك النور الاول على هياكل الاشياء الفاقرة اليها و الذوات الممكنة في ذواتها...و منها - ان تعميم معانى الالفاظ‍‌ بقدر ما يساعده البرهان في كل مقام مما يعاضده البرهان و يصحّحه و يؤكده و يقتضيه... و من هنا ينكشف وجه الافتقار الى الحجة حجة العصر - عليه السلام - و الاضطرار اليه و الاستنارة بنور وجوده الفائص جوده على كل موجود مع غيبته الكبرى التي يمتنع فيها لنا درك دولة مشاهدته و ادراك نعمة صحبته و الاستفاضة عن خطاب مشافهته و تلك الاستنارة منا و الانارة منه - عليه السلام - كالانتفاع بوجود الشمس في يوم السحاب و الاستبصار بنورها فيه فالاستبصارات لارباب الاعتبار و العبرة و الاعتبارات لاصحاب البصائر و الفكرة لا يتصور بصور الاصابة و لا يتفق على وجه المطابقة الا باشراق نوره على القلوب و ترشح سحاب علمه على العقول، بل القلوب و العقول لاصحاب القلوب في هذه الدورة لا يتحصل الا بفضل من سحاب وجوده و افاضة بحر جوده..._الخ. 🔸آقا محمد بیدآبادی: فی لعن الحائک: أنّه الذی یحوک الکلام، و فی "لا تجعلوا بطونکم قبور الحیوان" المراد به الغیبة، لأنّه لو کان مخصوصا بما ذکره، لخرج الکلام من حد البلاغة الی اللغز و التعمیة. بخلاف التعمیم لأنّه یزید فی حسن الکلام، بل من أولی الجوامع الکلم. 🔹امام خمینی: ليس الكلام من حيث ظهوره الملكى و خصوصا الّذى هو من مقولة اللّفظ‍‌ و الصّوت صفة للحقّ‌ من حيث هويّته الأحاطيّة حتّى يتفرّع عليه ما ذكر كما انّ‌ قوله تعالى ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ‌ مِنْ‌ شَيْ‌ءٍ لا يدلّ‌ على مقصوده بوجه نعم الكلام الذّاتى الّذى هو التّجلّى باظهار ما فى الغيب على ذاته المقدّسة صفة من صفاته فىالحضرة الجمعيّة الكماليّة و الكلام الظّهورى الوجودى الّذى هو التّجلّى بالفيض المقدّس لأظهار ما فى الغيب على الحقائق التّفصيليّة صفة من صفاته الفعليّة و لهما الأحاطة و الشّمول و لهذا الكلام اللّفظی. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠گزارشی از قاعده : 2⃣توضیح و تبیین این قاعده: 🔹در اول عرفا بحث از این قاعده‌ی شریفه را پیش کشیدند. پس از ایشان در تفسیر، و در بعد به جهتِ بحث از الفاظ در علم اصول، این قاعده به علم اصول هم راه یافت. 🔸تطرق این قاعده‌ی شریفه به علوم گوناگون مجال و گستره‌ی بحث از آن را به روشهای متنوع فراهم نموده است؛ لکن اصح آن است که در فحص از این قاعده‌ی شریفه، نظر به عبارات، اشارات و بطور کل افاداتِ عرفا افکنده و سعی در فهم مقصودِ ایشان نمود. 🔹از نظرگاهِ قاصر راقم، بحث از این قاعده با رهیافتی فقط تفسیری، یا بر منهجی فقط اصولی، به مانندِ نظر افکندن به منظره‌ای زیبا با دیده‌ی احول و اعوج، و در تضاد با روحِ همین قاعده است. این نحو رویکرد نه فقط رویکردی ناقص و تک بعدی است، بلکه حتما مخدوش و نادرست میباشد. بله! اگر این بحث فقط در حوزه‌ی اصول باشد و ما فقط در صدد شناخت کارکردهای اصولیِ آن بوده باشیم، و حاصلِ تحقیق از آن را به کل این قاعده تعمیم ندهیم، ایرادی متوجه ما نخواهد بود؛ لکن بحث از این قاعده به نحو مطلق فقط با رهیافتی معرفتی صحیح و مصاب خواهد بود. بطور کل فقط قلم اهل معرفت است که شایستگی چکاندنِ جوهر در این باره را خواهد داشت. 🔸اجمالا این قاعده بدست میدهد که الفاظ را (به استثناء الفاظ اعلام) غیر از این معانیِ عرفی، معانی عالی‌تر و وسیع‌تری هم هست که آن لفظ بر آن معانی عامه هم کاملا صادق میآید. به بیان دیگر الفاظ برای ارواح معانی وضع شده‌اند نه اجساد مصادیق. به این ترتیب این قاعده در تفسیرِ متشابهات کارکردی اساسی و نقشی بسیار مهم را ایفا خواهد نمود. این قاعده دو طرف دارد؛ یک طرفِ آن رویکردی لفظی داشته، بنحوی که فطن لبیب بواسطه‌ی توفیق رحلت از این خراب‌آباد، از لفظ منتقل به معانی عالیه میشود. و طرف دیگر آن ناظر به نحوه‌ی کارکردِ مسمای محسوس یا اصطلاحا جسد مصداقی بوده؛ بنحوی که فطن لبیب بدونِ نظرِ اولی به لفظ، اولا متوجه فایده‌ی جسد مصداقی شده و از آن بواسطه‌ی قوّت ملکوتیه‌اش منتقل به روح معنا میشود. کلام را با ذکر دو مثال در هر طرف، مختصرتر و مختوم مینماییم. 🔹مثال برای طرف اول: لفظ نور وضع گشته برای آنچه ظاهر و مُظهر است، لذا بجز لامپ و خورشید و این اشیاء معتاد، میتواند درباره حق متعال هم استفاده شود. 🔸دو مثال برای طرف دوم: ۱. تین یا انجیر لفظی است که برای میوه‌ای وضع شده. از جمله خصوصیاتِ انجیر این است که: دانه‌ها را به نحو جمع و لفّ در خود دارد و همه‌اش قابل استفاده میباشد بر خلافِ میوه‌ی زیتون که هسته‌ای دارد و عادت بر آن است که کسی آن هسته را نمیخورد. لذا برخی عرفا انجیر یا تین را به وزانِ برهان در اصطلاحِ عرفان میداند که یابنده‌ی آن پی به تمامِ خصوصیات شیء من الازل الی الابد به نحو جمع و اندماج میبرد. در این نمونه فِطَنِ لبیب، از برهان در عرف عرفان منتقل به تین و از تین منتقل به برهان در عرف عرفان میشود؛ و لاغبار له. ۲. لفظ زمین برای این جسمِ خاکی وضع شده است. فطن لبیب با مشاهده‌ی زمینِ خاکی پی به خصوصیات آن میبرد؛ از جمله خصوصیات زمین خاکی صفتِ پذیرش و قبولِ روییدنی‌هاست؛ لذا فطن لبیب از این صفت و این فایده‌ی زمینِ خاکی، به عجیب‌ترین مخلوق خداوند یعنی قلب منتقل میشود؛ چرا‌ که قلب هم محل رویشِ صفات ممدوح و مذموم است. 🔹برخی از فضلا در این قاعده کتابی به تحریر کشیده‌اند و قسمتی از آن کتاب را مخصوص به خدشه‌هایی بر این قاعده گردانده‌اند. اهم خدشه‌ی ایشان عدم تطابق کونین بواسطه‌ی عدیم المُثُل بودنِ مصنوعاتِ بشری است؛ که با ذکر این دو مثال، شبهه‌ی ایشان که مثبتِ عدم فهمشان است، بکلی دفع میگردد. درباره کتابِ مذکور، به تسامح و اغماض، در نهایت ایجاز، و با کمال ادب و احترام، میبایست عنوان داشت که: در نهایت، نوشته‌ی منظورِ نظر در حد یک پایان نامه‌ی ارشد قابل قبول است. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠گزارشی از قاعده : 3⃣برهان بر این قاعده: 🔹اما اکنون پس از پیش کشیدنِ مقدمات، میبایست در صدد راهی برای اثبات این قاعده برآمد. ما فحص را از طریقی طی نموده و متکی بر تاسیساتی مینماییم که احتمالا در جای دیگری کسی از این طریق ولوج ننموده است: ۱. در تقسیم وجود آورده‌اند که: وجودِ کتبی دلالت بر وجود لفظی، و وجود لفظی دلالت بر وجود ذهنی، و وجود ذهنی دلالت بر وجود خارجی مینماید. ۲. آنچه در علم و ادراک موضوعیّت دارد، حقایق اشیاء در صقع ربوبی است نه صنم و رقیقه‌ی آنها در عالم سفلی. ۳. عین ثابت انفکاک ناپذیر از عین خارجی بوده و ظاهر از باطن به هیچ عنوان منفک نیست. ۴. چون الانسان تکیه بر اریکه‌ی خلیفة اللهی زده و مخصوص به احدیّت جمعیه میباشد، قهرا هرچه در حقِ مستخلفْ راست آید، مستخلفٌ عنه را هم باید. بر این وزان اگر مستخلف را《لایعزب عنه مثقال ذرة》، و <لا یمکن الفرار من حکومتک> شاید، پس مستخلفٌ عنه او را هم "لایعزب عنه الشیء فی السماء الوجودی و فی الارض الوجودی" و "لا یمکن الفرار من حکومته" باید؛ بنابراین چون از کرانِ وجودی نشئه‌ی انسانی هیچ امری خارج نتوان بود، مطلقِ علم، حضوری خواهد بود؛ زیرا که آنچه در علم موضوعیت دارد، مندمج در آفاق وجودی نشئه‌ی انسانی است. ۵. دلالت وجود ذهنی _که معلومِ بالذات است_ بر موجود عینی _که معلومِ بالعرض است_ بواسطه‌ی عینیت رقیقه‌ی شیء با حقیقتِ آن صحیح میآید وگرنه هیچ وجودِ ذهنیئی حکایت از خارج نمیتواند داشته باشد. 🔸نتیجه: بالمآل پس از پیش کشیدنِ مقدمات سابقه گفته میشود که: هر واضعی در وضع هر لغتی با نظر به حقیقت شیء، لفظی را برای آن شیء وضع مینماید‌. یعنی در حقیقت نگاهِ واضع در وضعِ هر لفظی برای هر شیئی، من حیث لایشعر به حقیقت، روح و جان آن شیء است؛ لذا اولا لفظِ وضع شده به عرضِ حقیقت آن شیء بر رقیقه‌ی آن هم دلالت خواهد نمود و إلا فلا. در ثانی هر لفظی را معانی عالی‌تر و برتری خواهد بود. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat