eitaa logo
فقه و احکام
286 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
115 فایل
©️ کپی ممنوع 🚫 👌 فقط فوروارد ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 علت ترس از ... 🎙آیت الله ره ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
🔴 مانع طول عمر می شود: ✅ اگر چه در اختیار انسان نیست، لیکن اعمال ما در طولانی شدن یا کوتاه شدن عمر ما دخالت دارند؛ یعنی اعمال و رفتار ما در زندگی ما تأثیر می گذارند. آقا أمیرالمومنین (علیه السلام) می فرماید: «اعوذ باللّه من الذنوب الّتی تعجّل الفناء؛ از گناهانی که در نابودی شتاب می کنند به خدا پناه می برم». 📚 اصول کافی ، ج ۲، ص۳۴۷ ❌ بعضی کارها از قبیل: قطع رحم، قسم دروغ، سخنان دروغ، آزردن پدر و مادر و … عمر را کوتاه می کند. ✅ و کارهایی از قبیل: صدقه پنهانی، نیکی به پدر و مادر و و… عمر را طولانی می کند. ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اثر عجیب دادن یا ندادن بیماران کرونایی به روایت یک تجربه گر موقت ╭─── │ 🌙 @Mabaheeth ╰──────────
17.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💭 داستان دختری که بعد از پارتی متحول شد ... 🎞️ حجت الإسلام داستان پور 🗯️ ماجرای عجیب و واقعی متنبه شدن یک دختر در پارتی بعد از دیدن مرگ دوستش 📼 مربوط به چند سال پیش همه با صحنه مواجه خواهیم شد. | ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
8.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 برداشت غلط از برنامه زندگی‌ پس‌ از زندگی ‌ ‌❌ هیچ کدام از تجربه‌گرها را لمس نکرده‌اند! نکاتی از حجت الاسلام در مورد تجربه های ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
هدایت شده از مباحث
17.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💭 داستان دختری که بعد از پارتی متحول شد ... 🎞️ حجت الإسلام داستان پور 🗯️ ماجرای عجیب و واقعی متنبه شدن یک دختر در پارتی بعد از دیدن مرگ دوستش 📼 مربوط به چند سال پیش همه با صحنه مواجه خواهیم شد. | ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
هدایت شده از مباحث
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪦 خانه یک خوابه 😐 چگونه خانه یک خوابه را خواهیم ساخت؟ https://eitaa.com/ghararemotalee/704 | | _______________ تاجرى تهرانى، منشى متدينى داشت. ساعت‌هاى آخر عمر تاجر رسيده بود. منشى از روى دلسوزى حضرت آيت‌اللّه العظمى خوانسارى را بر بالين تاجر آورد تا بلكه نفَسش اثر كند و خوش عاقبت بميرد. آيت‌اللّه خوانسارى هرچه پيرمرد را موعظه كرد و فرمود: در آستانۀ مرگ هستى اين همه سرمايه دارى، اين همه فقير و محروم چشم انتظارند، كارى براى خودت بكن. تاجر گفت: آقا هركارى مى‌كنم نمى‌توانم از پول دل بكنم. آيت‌اللّه خوانسارى هنوز از منزل آن شخص بيرون نرفته بود كه تاجر مُرد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
گفت؛ فردا میکنم خوابید و دیگر‌ بیدار نشد. یه وقت دیر نشه رفیق ^^ خبر نمیکنه ... در این روزهای ماه مبارک رمضان، گاهی بگو... استغفرالله... استغفرالله ... استغفرالله... خدایا ببخش گناهانی که نمیدانیم که چه کرده ایم...🍁 ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
11.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا و میر در جوان ها زیاد شده؟! مرگ های ناگهانی در! ⚠️ 🎙 حجت‌الاسلام شهسواری | ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
۱۳۳ - دادرسی از محتضر ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ حضرت حجه الاسلام آقای حاج سید اسداللّه مدنی در نامه ای که مرقوم فرموده اند چنین می نویسند : روز عیدی بود ( یکی از اعیاد مذهبی ) نزدیک ظهر به قصد زیارت مرحوم آیت اللّه حاج سید محمود شاهرودی قدس اللّه نفسه الزکیه به منزلشان رفتم با اینکه وقت دیر و رفت و آمد تمام شده و معظم له اندرون تشریف برده بودند اظهار لطف فرموده دوباره به بیرونی برگشتند. به مناسبتی که پیش آمد، فرمودند وقتی با مرحوم عباچی از بلده مقدسه کاظمین علیهما السّلام پیاده به قصد زیارت سامرا حرکت کردیم، بعد از زیارت حضرت سیدمحمد سلام اللّه علیه در بلد یک فرسخی راه رفته بودیم که آقای عباچی بکلی از حال رفته و قدرت حرکت از او سلب و افتادند و به من گفتند چون من حتمی است نه راه رفتن و نه برگشتن و از دست شما نسبت به من کاری نمی آید. اگر شما اینجا بمانید القای نفس در تهلکه و حرام است؛ بنابراین بر شما واجب است که حرکت کرده و خودتان را نجات بدهید و نسبت به من هم چون هیچ کاری از شما ساخته نیست تکلیفی ندارید. به هرحال، با کمال ناراحتی، من ایشان را همانجا گذاشته و بر حسب تکلیف، حرکت کردم. فردا که به سامرا رسیده وارد خان شدم ناگهان دیدم آقای عباچی از خان رو به بیرون می آیند، بعد از سلام و دیدنی پرسیدم چطور شد که قبل از من آمدید؟ ایشان فرمودند بلی چنانچه دیروز دیدی من مهیّای مرگ بوده و هیچ چاره ای تصور نمی کردم؛ حتی دراز کشیده و چشمها را هم کرده ( روی هم گذاشته ) و منتظر مرگ بودم، فقط گاهی که صدای نسیم را می شنیدم به خیال اینکه حضرت ملک الموت است به قصد دیدار و زیارتش چشمها را باز کرده، چون چیزی نمی دیدم دوباره چشمها را می بستم تا وقتی به صدای پایی چشم باز کرده دیدم شخصی لباس عربی معمولی به تن و افسار الاغی به دستش بالای سرم ایستاده است از من احوالپرسی فرموده و جهت خوابیدنم را در وسط بیابان پرسیدند؟ جواب دادم تمام بدنم درد می کند قدرت حرکتی نداشته و منتظر مرگ هستم. فرمودند بلند شوید تا شما را برسانم. عرض کردم قدرت ندارم. به دست خودشان مرا بلند نموده سوارم کرد و احساس می کردم به هر جایی از بدنم دستش می رسید بکلی راحت می شد تا تدریجاً دست مبارکش به اعضایم رسیده و تمام اعضا راحت شد به جوری که اصلاً هیچ خستگی نداشتم و آن شخص افسار حیوان را می کشید. هرچه از ایشان خواهش کردم که سوار شوند قبول نفرموده و فرمودند من به پیاده روی عادت دارم. در آن بین ملتفت شدم که شال سبزی به کمر دارد، به خودم خطاب کردم که خجالت نمی کشی سیدی از ذریه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله پیاده و افسار بکشد و تو سوار باشی، فوراً دست و پایم را جمع کرده خودم را پایین انداخته و عرض کردم آقا ! خواهش می کنم شما سوار شوید ، آن موقع بود که خودم را در خان دیده و از کسی خبری نبود ، به تاریخ ۲۹ ربیع الثانی ۹۵ نظیر این داستان است داستانی که از آیت اللّه سید شهاب الدین مرعشی دامت برکاته نقل گردیده و مرقومه ایشان که در کتاب منتقم حقیقی، صفحه ۱۷۵ ثبت شده است برای مزید بصیرت اینجا نقل می گردد. فهرست کتاب 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/56077 — ⃟‌ ——— 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا لحظه جان دادن را بر ما آسان بگردان ... | ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────