#خبرعلمی
#استادواسطی
فقه تمدنی، تلاشی برای دست یابی به روشی استنباطیِ مبتنی بر مکتب اجتهاد جواهری، برای اکتشاف نظر شارع نسبت به ساختارها و فرآیندهای لازم برای تحقق یک تمدن است و از آنجایی که یک «مکتب علمی» براساس بسته مسنجم از نوع مسائل، منابع، مبانی، روش و نظریه ها در علم مربوطه شکل می گیرد به طوری که توانایی تولید حل مساله ها و تولید نظریه های جدید پیدا کند، می توان «فقه تمدنی»، را به مثابۀ یک مکتب فقهی در ذیل مکتب فقه جواهری با شاخص های زیر معرفی کرد:
از حیث مسائل ← گسترش قلمرو مسائل (علاوه بر افعال مکلفینِ فردی و جمعی) به مسائل علوم انسانی و مسائل کلان و مرتبط با ساختارها و فرآیندهای شکل دهنده به نظام های اجتماعی و تمدنی، مسائل
از حیث منابع ← انحصار منابع اولیۀ استنباط در ادله نقلی به همراه دلالت های التزامیِ لفظی و عقلیِ آنها؛ حجیت محصولات عقل قطعی و تجربه قطعی به عنوان قرائن استنباط از منابع و به عنوان دلیل برای چگونگی پیاده سازی مدلول ادله نقلی، استفاده از «شهرت و اجماع» به عنوان قرائن تکمیلی برای استظهار ادله.
از حیث مبانی ← پارادایم شبکه ای، انسان شبکه ای، دین شبکه ای، حداکثری بودن قلمرو دین، امکان نظام سازی و تمدن سازی در حدّ دانش وحیانیِ واصل
از حیث روش ← استظهار مبتنی بر سیره عقلائیه و اصول لفظیه با تاکید بر «جمع القرائن» (قرائن عقلی قطعی، قرائن تجربی و عرفی قطعی، عمومات فوقانی نقلی، قرائن نزول آیات، قرائن صدور احادیث)، استنطاق موضوعی ادله و نسبت سنجی ادله (جمع الادله و جمع دلالی)، نسبت سنجی با مقاصدالشریعه و مذاق شارع که به صورت روشمند استخراج شده باشد، استفاده از منطق مدل سازی و سیستم سازی در تولید نظریه ها؛ استفاده از الگوریتم ها در تعیین فرآیند استنباط
از حیث نظریه های پایه ← وضع الفاظ برای ارواح المعانی؛ شمول مدلول ادله( علاوه بر مصادیق) نسبت به ساختارها و فرآیندها؛ ملاک کاشفیت در حجیت و اعتبار ادله ظنی؛ حجیت خبر واحدِ (دارای شرایط وثوق) نسبت به توصیفات شارع در تفسیر و عقائد، حجیت ابزارهای تحلیل ماهوی در اعتبارات شرعی، حجیت منطق سیستم ها در جمع ادله و دست یابی به نظریه های فقهی، باب بندی ابواب فقه براساس سازه های تمدنی؛ قابلیت الگوریتمی بودن اجتهاد.
مفهوم مرکزیِ این مکتب فقهی، «استنباط حکمِ فعلِ ساختارها و فرآیندها» است و می توان آن را چنین تعریف کرد:
«العلم بالاحکام الحاصله من الحجج الشرعیه المتعلقه بالتعاملات و المسارات فی البُنی و المُنظَّمات لحصول العدل و التحسینات» ترجمه: «فقه تمدنی، تلاش معرفتی حجیت دار است که برای کشف نظر خداوند در مورد «روابط و فرآیندها» در «ساختارها و سازمان ها» به هدف دست یابی به عدالت و رشد در مقیاس کلان انجام می¬گیرد»
«مکلَّف» در فقه تمدنی، ساختارها و فرآیندها هستند (سیستم ها) نه اشخاص؛ و غلبۀ سنخ تکلیف و حکم در آن، «حکم وضعی» است و مجتهدِ تمدنی به دنبال کشف صحت یا فسادِ ساختار و فرآیند است (دست یابی به اثر مثبت از فرآیند) و امتثال حکم نیز، با فعال سازی ساختار و فرآیندِ صحت دار است. گستره و قلمرو اجتهاد تمدنی نیز کلیه ابعاد و جوانب زندگی فردی و جمعی است.
اینگونه تفقه، در چهارچوب یک دستگاه معرفتی و روشیِ حجیّت دار، امکان و اعتبار کلامی و فقهی دارد (قابل انجام و ارائه طبق ضوابط علم مربوطه است). این اجتهاد، ظرفیت تولید نظام های تمدنی را دارد و بدون استفاده از این نوع اجتهاد، دست یابی به نرم-افزار تمدن اسلام ممکن نیست.