eitaa logo
فراتر از استاندارد
7 دنبال‌کننده
11 عکس
0 ویدیو
0 فایل
ابتکارات رزمندگان یزدی در دفاع مقدس سازمان بسیج علمی پژوهشی و فناوری استان یزد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹فراتر از استاندارد (ابتکارات رزمندگان یزدی در دفاع مقدس) 1⃣ دستگیره آتش گرینف( ساخت یزد) 🔺 اوایل جنگ بود و ما هنوز با مشکل کمبود اسلحه و قطعات مواجه بودیم. یک روز حاج‌حسن دشتی آمد پیش من و گفت در جلسه قرارگاه، بحث کمبود تجهیزات و قطعات در تدارکات مطرح بود. یکی از چیزهایی که الان کم داریم، سوزن گرینوف است. این سوزن اگر خراب شود، کسی نمی‌تواند آن را درست کند.... ادامه داستان 🔰@festandard
👈کره ای یا یزدی! 🔸اوایل جنگ بود و ما هنوز با مشکل کمبود اسلحه و قطعات مواجه بودیم. یک روز حاج‌حسن دشتی آمد پیش من و گفت در جلسه قرارگاه، بحث کمبود تجهیزات و قطعات در تدارکات مطرح بود. یکی از چیزهایی که الان کم داریم، سوزن گرینوف است. این سوزن اگر خراب شود، کسی نمی‌تواند آن را درست کند. گفتم معمولاً هر اسلحه‌ای، تعدادی یدکی دارد و جایی هم ندیدم سوزن گرینوف بشکند. حاج‌حسن گفت به هر صورت اگر بتوانید این سوزن را بسازید، خیلی خوب است. وقتی به یزد آمدم، یک نمونه سوزن گرینوف را از مرکز آموزش گرفتم و نزد قالب‌سازی بردم که قبلاً با او کار می‌‌کردم. او اندازه‌ها را گرفت و با تیغ‌های خشکه، تعدادی سوزن گرینوف درست کرد. وقتی سوزن‌‌ها را به جبهه بردم، حاج‌حسن با دیدن آنها خوشحال شد و بلافاصله آنها را به جلسه قرارگاه برد. اما در جلسه گفته ‌بودند ما مشکل سوزن نداریم، مشکل اصلی، دستگیره آتش است. انگار حاج‌حسن اشتباه متوجه شده بود. درست هم بود. چون دستگیره آتش گرینوف، مخصوصاً گرینوف کره‌ای خراب می‌شد، ولی تفنگ گرینوف اصل روسی مشکلی نداشت؛ چون کاملاً خشکه بود و کج نمی‌‌شد. دستگیره آتش ساخت کره مقداری نرم بود و موقعی که می‌خواستند دستگیره را بکشند، معمولاً کمی کج می‌شد و همین کج‌شدن باعث می‌شد عقبه‌اش گیر کند و اسلحه به راحتی مسلح نشود. قرار شد برای مرخصی بعدی، دستگیره آتش گرینوف درست کنم. یزد که آمدم، با آهن خشکه تعدادی دستگیره آتش درست کردم و به جبهه بردم. این دستگیره‌ها را که روی اسلحه گذاشتیم، عملکردش بهتر از دستگیره آتش کره‌ای بود؛ نه خشک خشک بود که بشکند و نه مانند کره‌ای نرم که کج شود.
🔹فراتر از استاندارد (ابتکارات رزمندگان یزدی در دفاع مقدس) 2⃣ سلاح دانش آموزی 🔺 عملیات «طریق‌القدس» نزدیک بود. نیروهای ما که تعدادی دانش‌‌آموز هم جزء آنها بودند، یک طرف رودخانه نیسان بودند و نیروهای بعثی در طرف دیگر. فاصله دشمن با ما آن‌قدر کم بود که تک‌تیراندازهای عراقی مدام از ما تلفات می‌‌گرفتند... ادامه داستان 🔰@festandard
👈سلاح دانش‌آموزی 🔸عملیات «طریق‌القدس» نزدیک بود. نیروهای ما که تعدادی دانش‌‌آموز هم جزء آنها بودند، یک طرف رودخانه نیسان بودند و نیروهای بعثی در طرف دیگر. فاصله دشمن با ما آن‌قدر کم بود که تک‌تیراندازهای عراقی مدام از ما تلفات می‌‌گرفتند. یک روز متوجه شدم آتش عراقی‌‌ها سبک‌‌تر شده و از قنّاصه‌‌زن‌‌های بعثی خبری نیست. گفتم احتمالاً عراقی‌‌ها در حال طرح‌ریزی نقشه‌‌ای برای عملیات هستند که این‌قدر آتش‌شان کم‌رمق شده است. در همین خیالات به سنگر بچه‌‌های دانش‌آموز نزدیک شدم. دیدم از داخل سنگر سر‌وصدا می‌‌آید. داخل سنگر سرک کشیدم. هفت، هشت نفر از دانش‌آموزان داخل سنگر نشسته ‌بودند. یکی از آنها لوله پولیکایی را در دست گرفته بود و می‌گفت بزن و دیگری هم با اسلحه تیر می‌زد. خوب که دقت کردم، دیدم بچه‌‌ها با نصب دو تا آینه محدب و مقعر در دو طرف لوله، یک پریسکوپ یا همان دوربین خرگوشی درست کرد‌ه‌اند؛ همان چیزی که ما در انبارهای نیروهای مسلح داشتیم، اما بنی‌صدر آنها را در اختیار ما نمی‌‌گذاشت. بچه‌‌های دانش‌آموز منتظر بنی‌‌صدر نماندند و خودشان این دوربین‌‌ها را با امکانت اولیه ساخته بودند. با همین دوربین هم بدون اینکه سر خود را از سنگر بالا ببرند، گرای نفرات دشمن را مشخص می‌‌کردند و کارشان را می‌‌ساختند. وقتی فهمیدم خلوت‌شدن خط دشمن کار دانش‌‌آموزان است، خیلی خوشحال شدم. سریع سمت بی‌سیم رفتم و خط دشمن را شنود کردم. عراقی‌‌ها از پشت بی‌سیم اعلام می‌‌کردند که امروز ایرانی‌ها سلاح ویژه‌‌ای آورده‌‌اند و تا به حال پنج، شش نفر از سربازان ما را کشته‌اند. خندیدم و با خودم گفتم این سلاح ویژه دو تا آینه و یک تکه لوله پولیکا است که چند دانش‌‌آموز یزدی سر هم کرده‌اند.
🔹فراتر از استاندارد (ابتکارات رزمندگان یزدی در دفاع مقدس) 3⃣ پل سرسخت و مواد تنبل 🔺میان ما و نیروهای عراق دو دهنه پل قرار داشت که هر لحظه ممکن بود بعثی‌‌ها از آن عبور کرده و وارد منطقه ما شوند. چاره‌‌ای جز خراب‌کردن پل‌‌ها نداشتیم.... ادامه داستان 🔰@festandard
👈پل سرسخت و مواد تنبل 🔸میان ما و نیروهای عراق دو دهنه پل قرار داشت که هر لحظه ممکن بود بعثی‌‌ها از آن عبور کرده و وارد منطقه ما شوند. چاره‌‌ای جز خراب‌کردن پل‌‌ها نداشتیم. بچه‌‌های تیپ هرچه تلاش کرده بودند، نتوانسته بودند پل‌‌ها را خراب کنند. می‌گفتند کلی مواد سی4 قوی حرام کردیم، ولی پل خراب نشد. حتی راهکارهای قرارگاه خاتم‌الانبیا هم کارساز نشده بود و از این دو پل فقط گوشه یکی خراب شده بود. پل‌‌ها بافت مستحکمی داشتند و از لوله‌های فلزی محکم ساخته ‌شده ‌بودند. روی این لوله‌ها هم ورق فلزی محکمی جوش داده بودند که با خاک‌ریز و نهایتاً آسفالت پوشانده شده بود. وقتی در مورد نحوه انفجارها پرسیدم، اِشکال کار را متوجه شدم. بچه‌‌ها فکر می‌‌کردند چون پل مستحکم است، باید از مواد پرقدرت و تندشکن استفاده کنند؛ در حالی که دقیقاً عکس این بود و باید از مواد تنبل و پرگاز استفاده می‌کردند. مواد تندشکن سریع منفجر می‌‌شود و قطع می‌‌کند؛ برای همین قدرت بلند‌کردن ندارد. ولی مواد تنبل به خاطر گاز و موجی که ایجاد می‌‌کند، قدرت هل‌دادن و بلند‌کردن دارد. دست‌به‌کار شدم و به بچه‌‌ها گفتم از انبار تخریب تعدادی اژدر بَنگال و قوطی سبز آرپی‌جی‌7 بیاورند. قوطی‌‌ها را با پودر آذر پر کردم و به دو طرف هر اژدر، 12 قوطی بستم. برای محکم‌کاری هم یک خرج نیترات چهل‌پوندی به قسمت وسط اژدر بستم. به بچه‌‌های غواص گفتم اژدرها را یکی‌درمیان داخل لوله‌‌های پل جاسازی کنند. دشمن آن طرف نَهر عرایض بود و اگر وقفه‌‌ای در کار ایجاد می‌‌شد، ممکن بود از فرصت استفاده کرده و از پل‌‌ها عبور کند. برای همین مجبور بودیم در زمان کوتاهی هر دو پل را منفجر کنیم. بچه‌‌های غواص اژدرها را جاسازی کردند و هم‌زمان آتش‌زنه‌‌ها را هم کشیدند. با فرمان آتش، انفجاری مهیب ایجاد شد. قدرت کَنَندگی مواد انفجاری آن‌قدر زیاد بود که لوله‌های پل‌‌ها از جا کنده و به آسمان پرتاب شدند. هیچ‌کس باورش نمی‌‌شد پل‌‌هایی که یک ماه استرس عبور عراقی‌‌ها از آنها را داشتند، در عرض چند ثانیه این طور منهدم شود. این انفجارها آن‌‌قدر خوب انجام شده بود که بعد از مدتی، گروهی از بچه‌های مهندسی تهران که مأموریت داشتند پل‌های ثابت جلو فاو را منهدم کنند، نزد من آمدند و در مورد نحوه تخریب پل‌‌ها از من مشورت خواستند. آنها بنا داشتند خرج‌های سی4 را به صورت کمربند درست کنند و با نبشی، حالت گود به آن بدهند و با بستن به دور لوله‌ها آنها را منفجر کنند. گفتم نیازی به این کارها نیست. با مواد زاید مثل گلوله کاتیوشا که شلیک نشده و از رده خارج شده، می‌‌توانید خیلی راحت‌‌تر و بهتر لوله‌‌ها را منفجر کنید
🔹فراتر از استاندارد (ابتکارات رزمندگان یزدی در دفاع مقدس) 4️⃣ گونی ضد تانک 🔺وضعیت منطقه حساس بود. بچه‌های تخریب را برای کاشت مین به منطقه فرستادم. قرار بود منطقه را به صورت منظم مین‌‌گذاری کنیم. اما چون حس کردم ممکن است دشمن به بچه‌‌ها فرصت مین‌گذاری ندهد، سعی کردم ایده‌‌ای جدید و فوری پیاده کنم. .... ادامه داستان 🔰@festandard
👈 گونی ضدتانک 🔸وضعیت منطقه حساس بود. بچه‌های تخریب را برای کاشت مین به منطقه فرستادم. قرار بود منطقه را به صورت منظم مین‌‌گذاری کنیم. اما چون حس کردم ممکن است دشمن به بچه‌‌ها فرصت مین‌گذاری ندهد، سعی کردم ایده‌‌ای جدید و فوری پیاده کنم. به بچه‌‌ها گفتم مین‌‌های ضدتانک را به حالت آماده انفجار گذاشته و در گونی‌‌های خاکی بگذارند. اگر فرصت مین‌گذاری منظم پیش آمد، عملیات مین‌‌گذاری را انجام دهند؛ اما اگر فرصت نبود، مین‌‌ها را با گونی‌های‌شان به حالت نامنظم اطراف جاده رها کنند و به عقب برگردند. این ایده را با سایر نیروها و فرماندهان نیز در میان گذاشتم. با خودم محاسبه کردم که اگر دشمن تک بزند، به خاطر حجم ترافیک تانک‌‌هایش مجبور می‌‌شود به صورت خط آتش جلو بیاید. در این حالت بعضی از تانک‌‌ها مجبورند از اطراف جاده حرکت کنند و قاعدتاً با مین‌‌ها برخورد کرده و منهدم می‌‌شوند. اتفاقاً محاسباتم درست از آب درآمد. موقع مین‌‌گذاری، دشمن به نیروهای ما تک زد و بچه‌ها مجبور به عقب‌نشینی شدند. در حین عقب‌‌نشینی، بچه‌ها متوجه شدند چند انفجار پشت سرشان رخ داده. وقتی دقت کردند، دیدند چند تانک و نفربر، اطراف جاده، روی گونی‌های مین رفته و منهدم شده‌اند. با این ترفند، دشمن از تعقیب نیروها منصرف شد و پیشروی آنها به تأخیر ‌افتاد.
🔹فراتر از استاندارد (ابتکارات رزمندگان یزدی در دفاع مقدس) 5️⃣ کانال کن مخابراتی 🔺هنگام عملیات والفجر مقدماتی، من در منطقه بودم. خلیل حسن‌بیگی من را کنار کشید و داخل سنگرش برد. مقداری سیم مخابراتی آنجا بود. گفت: «سیدجلال این سیم‌ها را می‌بینی! برای ارتباطات ما با سنگر فرماندهی است. وقتی عملیات می‌شود، ارتباط مخابراتی ما از طریق این سیم‌ها برقرار می‌شود. اما یک مشکلی وجود دارد؛ موقع عملیات تجهیزات مختلف خودی و دشمن، از موتور تا ماشین و نفربر و تانک از روی این سیم‌ها رد می‌شوند.... ادامه داستان 🔰@festandard