🔴 از گلستان سعدی
حکیمی پسران را پند همیداد که جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به یک بار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است هر کجا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند.
سخت از پس از جاه تحکم بردن
خو کرده به ناز جور مردم بردن
***
وقتی افتاد فتنهای در شام
هر کس از گوشهای فرا رفتند
روستا زادگان دانشمند
به وزیری پادشا رفتند
پسران وزیر ناقصعقل
به گدایی به روستا رفتند
پ.ن: سعدی در بیت آخر به جای اینکه بگوید پسران ناقصعقل وزیر، می گوید پسران وزیر ناقصعقل و ناقصعقل را به نوعی صفت وزیر قرار میدهد تا کنایهای هم به وزیر یا وزرای زمان خود بزند!
نکته دیگر اینکه فی زماننا هذا برعکس زمان سعدی، ریاست و مسئولیت، خیلی هم به درسخواندن ارتباطی ندارد و شاید به بند پ قانون اساسی واقعی! بیشتر عمل میشود تا ریاست بر اساس صلاحیت.
#طنز_سعدی
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض