🔴 منبریّه (#شعر_طنز)
غرقاید در صفات جمالی اگر شما
من نیز متّصف به صفات جلالیام
🔻شروع شعر❗️
چادر افتاده است از سرتان
چه تماشایی است زیورتان
جز مؤنث نبوده دوستشان
دوستان فقط مذکّرتان
در خیابان و کوچه پیچیده است
بوی بسیار خوب عنبرتان
روز روشن شدید می آید
عطر شب از حضور انورتان
روز و شب مثل ماه می تابد
گردیِ صورت مدوّرتان
همه فهمیدهاند کوتاه است
یا دراز است موی دلبرتان
حجم ساپورت تان اگرچه قشنگ
باعث سکته است باورتان (می شود؟)
سپر من دو پلک افتاده است
ابروان شماست خنجرتان
اهل عشق مجاز می خواهند
بُخورند از تف مقطّرتان
خواهران عزیز می دانید
چه کسی هست در برابرتان،
که به وی احترام بگذارید
خواهران! این منام برادرتان
وسط منبرم مده چایی
بنشین پیش من مرو جایی
متأهل نگشتهاید هنوز؟!
پس حواساش کجاست شوهرتان
من که شوخی نمی کنم لیکن
روسری هم نمیشود سرتان؟!
پدران، مادران! نمی دانید
که کجا رفته است دخترتان!
خودتان را به قدر قافیهای
بگذارید جای دخترتان
تا بفهمید وضع پوشش تان
هست مانند وضع مادرتان
کاغذی دست من رسید الآن
که بگویید روی منبرتان:
وسطِ کوچه جای خوبی نیست
جای بد پارک هست خاورتان
ای شمایی که دل به هم بستید
نکند چشمهای تان کرتان
بگذارید مؤمنان بکنند
نهی از کارهای منکرتان
مگذارید دشمنان برسند
به حرم های تان به سنگرتان
وسط منبرم مرو جایی
خودم امروز خوردهام چایی
عفت از عقل هست می دانید
عقل های شما پیمبرتان
است؟! پس باید اجتناب کنید
که نمایان کنید گوهرتان
را وگرنه به من چه دیگر چون
روز محشر خداست داورتان
خواهران و برادران عزیز!
نکند شعر من مکدّرتان
اهل هر مذهبی که می باشید؛
چه مسلمانتان چه کافرتان،
اهل هر ملّتی که می باشید
با تمام قوای لشکرتان،
جان هرکس که دوستاش دارید
البته من نه بلکه همسرتان،
بپذیرید حرف هایم را
من نه، آقا غلام نوکرتان
منبرم شد تمام و حسن ختام:
والسلام عَـ ... بدّو بدّو شام!
شاعر: #غین_قاف
#حجاب
فیضِ فیض👇👇👇
@feyzefeyz