نشست خستگیاش را تكاند روی درخت
شكسته پرهایش را نشاند روی درخت
پرنده از دل مجروح و جان رنجورش
چهها چهها كه برايم نخواند روی درخت
دم غروب كه شد با نسيم آوازش
پرندههای جهان را كشاند روی درخت
هوای لانهی خود كرد و بالهايش را
ز گرد و رنگ تعلق تكاند روی درخت
پرنده بود رها بود مثل ما كه نبود
پرندهتر شد و پر زد نماند روی درخت
#مبین_اردستانی
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض