#آن_مرد_با_باران_می_آید
بهناز همچنان به نقطه نامعلومی از فضای مقابلش نگاه می کند وکوچک ترین
حرکاتی در سراسر صورتش به چشم می نمی خورد.یا حرفم را باور نکرده یا چنان
ترسیده و شوکه شده که نمی داند چه بگوید. می زنم به بازویش و می گویم :
( حواست به منه ؟)
سرش را برمی گرداند و نگاه خیسش را می دوزد به چشم هایم :
_پس فکر کردی مامان و بابا برای چی مثل مرغ سرکنده بالا پایین می رن ؟
چشمانم گرد می شود:
_یعنی اونا هم می دونن؟
لبخند تلخی روی لب هایش می نشیند:
_یعنی تو تا حالا نفهمیدی بودی چرا بابا بهش گیر می ده ؟
صدای کوبیده شدن در حیاط ، بهناز را مثل اسپند روی آتش از جا می پراند. این
قدر از خنگی و گیجی خودم عصبانی ام که نمی توانم از جا بلند شوم. پس سعید
حق داشت که آن تو دستم انداخت و مسخره ام کرد حواس من کجا بود؟ چرا به
قول بابا در عالم هپروت سیر می کردم ؟ مثلا خیر سرم امسال رفته بودم کلاس
ششم . اما همان سر به هوایی که بودم باقی مانده بودم. کی می خواستم آدم
بشوم ،خدا می داند ! شاید هم تقصیر بابا باشد ، بس که رفت و تهدیدشان کرد که
سرمان به کار خودمان باشد
@fhhdhgdd
پارت11
رفتی کلاس اول
این شعر را عوض کن:
آن مرد تا نیاید.....
باران نخواهد آمد .......
قول میدی!!!🤝
اگه خوندی!!!🗣
تویکی ازگروه ها!!یــا!!کانالا که!!
هستی کپی کنی!!!!📲
اللهم!(:
عجل!(:
لولیک!(:
الفرج!(:
اگه پای قولت هستی
کپی کن تا همه برا ظهور
حضرت مهدی(ع)دعا کنن🤲🏻
15.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره ای از سردار حاج قاسم سلیمانی ☺️😔
پشنهاد دانلود خیلی زیبا🤩
#حاج_قاسم
#کلیپ
#پست
#پیشنهاد_دانلود