#آن_مرد_با_باران_می_آید
تو چه میدونی بچه جان از بازی کثیف سیاست کهنه پدر داره نه مادر میزنه و
میکشه و غارت میکنه و یتیم میکنه و به خاک و خون میکشه و و آب از آب
تکون نمیخوره من خودم زخم خورده این سیاست و این حکومت م تو تو چه
میدونی جلوی چشم یه پسره ۶ یا هفت ساله با سرنیزه تفنگ بزنند تو شکم پدرش
یعنی چی؟ یه عمر که این تصویر کابوس همه شبهای زندگیم شده و آروم و قرار و
ازم گرفته من با درد یتیمی بزرگ شدم اما از همه بدتر سایه این ترس و وحشت
لعنتی که یه عمر همه جا با منه من میترسم به روز میترسم دوباره این کابوس
تکرار بشه و تو رو هم از دست بدم من دیگه توان شو ندارم میفهمی؟
صدای هق هق گریه گریه بهناز می پیچد توی اتاق مامان با بال روسری اش
چشمهای سرخش را می پوشاند من گیج و منگ از چیزهایی که شنیدم درجا زده
خشکم زده است!؟
بهروز:
_ پس باباجان شما باید انگیزه های قوی تری برای سرنگونی این رژیم ستم شاهی داشته باشین.......
بابا بی آنکه که به عقب برگردد ،در حالی که دستش روی در اتاق مانده است ، لحظه ای مکث می کند، بعد آرام می رود بیرون.
@fhhdhgdd
پارت 20
#آن_مرد_با_باران_می_آید
این به روز با بهروزی که بی سروصدا می رفت و می آمد بر روی حرف بابا حرف نمیزد زمین تا آسمان فرق کرده با اینکه از بعضی حرف هایش سر در نمی آورم اما حرف هایش بدجور به دلم می نشیند
بابا عقب میرود و جوری سنگینی اش را به دیوار تکه می دهد معنی نشیند احساس می کنم روی زمین وا میرود انگار او هم باورش نمی شود این به روز است که اینطور جلویش درامده است سری به تاسف تکان میدهد و چنان آه پر سوزی می کشد که شانه هایش می لرزد
بهناز دل و جرئت ای پیدا می کند و ترو فرز از آنجا می پرد و می رود بغل دست مامان من اما از همانجا خیره میمانم به بابا که سرش پایین
@fhhdhgdd
پارت19
در آمار ۱۴۵ ابزار ادیت می زارم🤩👌
بزن رو پیوستن آمار بالا بره 😉🤩
#فور
خانه خدا در مرکز زمین است.
کعبه معظمه.
میدان مغناطیسی زمین، مرکزش همین جاست.
این خانه وفقط در مقابل یک نفر شکافت و او پا به درونش گذاشت.
سه روز تمام مردان تلاش کردند، قفل وبست درش باز نشد؛
چون یک زن ساکن آن شده بود، یک بانو.
فاطمه مادر بود ؛مادر علی. خدا دامن مادر را جایگاه معراج رفتگان قرار می
دهد.علی ابن ابی طالب(ع)و مادرش فاطمه(س)دختر اسد، مهمان خانه ی خدا
بودند.
@fhhdhgdd
#کتاب_خوب
#رمان
••🌱••
-میگفت:
هرکسیروزی ³ مرتبه
خطاببهحضرتمهدی 'ﷻ' بگه ↓
﴿بابیانتَوامےیااباصالحالمهدی﴾
حضرتیجورخاصےبراشدعامیکنن :)
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
❥
در آمار ۱۵۰ رمان جدید داریم 🤩👌
بزن رو پیوستن تا آمار بالا بره🤩😉👌
@fhhdhgdd
#آن_مرد_با_باران_می_آید
از خانه که میزنم بیرون روز سرمای هوا می رود زیر پوستم زیپ گرمکن ورزشی
ام را میکشم تا زیر گلو و پا تند می کنم سر کوچه که می رسد استوار رحمتی را
میبینند که مثل میرغضب ها ایستاده جلوی در خانه اش و با عصبانیت رهگذران
را زیر نظر گرفته مرا که می بیند ابروهایش بیشتر در هم می رود و خط میان
پیشانی است عمیق تر می شود می آید و سد راه می شود
آاای بزغاله! تو نمیدونی این غلطه زیادی رو کدوم پدر سوخته های کرده
نگاهم در امتداد دستش می دود روی دیوار آجری خانه اش
دهانم از تعجب باز می ماند . روی دیوار با اسپری قرمز شعار نوشته اند. اول جمله
اش را نمی شود خواند، چون سربازی با یک سطل رنگ سفید، تند تند در حال پاک
کردن شعار است. اما از ادامه دست سرباز می خوانم :(سکوت و سازش کار
خائنین است).
@fhhdhgdd
پارت 21