eitaa logo
حلقه شعر ولایی فرات
626 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
310 ویدیو
5 فایل
جلسات نقد تخصصی شعر ولایی با حضور استاد سید مهدی حسینی رکن آبادی دبیرجلسه:جوادهاشمی‌تربت دوشنبه های دو هفته یک بار حسینیه سادات ارتباط با ادمین @Haadipoem
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شعر هیأت
📗 معرفی کتاب (دفتر سوم) 📖 گزینش و تحلیل چند شعر فاطمی ✍🏻 به اهتمام استاد 🔹 این کتاب به دنبال آن است که با طرح چند سؤال مهم، ذهن مخاطبان را به کلنجار وادارد: ـ مرز بین سادگی و ساده‌اندیشی، عامیانه‌سرایی و عوامانه‌سرایی تا چه حد در ذهن ما ترسیم شده است؟ ـ شاعران امروز -که شعرشان در هیأت‌ها به وفور خوانده می‌شود- آیا شعرشان از قابلیت‌های ماندگاری بهره‌مند است؟ ـ آیا زبان حال‌ها، گزارش‌های تاریخی، تحلیل‌های مضمون‌محور، وصف‌ها و تصویرپردازی‌ها، تصویری درست، قابل دفاع و باورپذیراز اهل‌بیت در ذهن مخاطب ترسیم کرده است یا خیر؟ 🔸نکته مهمی که در این کتاب با ارائه شعر متناسب، مطرح می‌شود این است که قطعاً می‌توان در هیأت شعری خواند که هم واقعاً «شعر» باشد و هم جذاب، عام‌پسند و تأثیرگذار باشد؛ یعنی تمام مخاطبان (عام و خاص) را راضی نگه دارد و حتی سطح ادراک هنری و معنوی آنان را ارتقا دهد. 🔹این کتاب از سه بخش مجزا اما به هم پیوسته و به هم مرتبط تشکیل شده است: الف) مرور و تحلیل شعر چند شاعر پیش‌کسوت، به عنوان تبرک و تیمّن؛ که شعرشان بعد از سال‌های متمادی، هنوز طراوت خود را حفظ کرده است. ب) نقد و تحلیل اشعار فاطمی که می‌تواند الگوبخش شاعران ولایی‌سرا باشد. ج) گزینش و معرفی مجموعه‌ای از اشعار فاطمی به عنوان اشعار مناسب اجرا در هیأت. 🔻سفارش کتاب از طریق سایت: 🌐 heyat.co/p/3957@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
🔸با وجود تلاش بسیاری از شاعران ولایی‌سرا برای پرداختن به این نوع زبان و بیان، فقط برخی از آن‌ها توانسته‌اند در این عرصه موفق باشند. برای موفقیت در هنر بازسازی زبان، باید ابتدا میان زبان عامیانه و عوامانه مرزبندی کرد و مفهوم «ابتذال» را شناخت و سپس عناصر زبان مردم را شناسایی و بررسی نمود و سپس آن را به‌کار برد. شیوه‌ای که شاعر این شعر بدان توجه داشته و در کاربرد آن موفق بوده است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. گفتار مردم با ظرفیت‌های «موسیقایی»، «واژگانی»، «نحو» و «لحن» خاص همراه است؛ به این پدیده، با آن‌که در شعر عامیانه بسیار کاربرد دارد، در نقد و تحلیل‌های ادبی کمتر پرداخته شده است. الف) موسیقی زبان مردم در گفتار مردم، هندسه موسیقایی خاصی وجود دارد؛ مثلاً کلمه «نشست و برخاست» هیچ وقت به‌شکل «برخاست و نشست» به‌کار نمی‌رود! یا «ما و شما»، «خار و خاشاک» و... ب) واژگان و عبارات مردمی محتسب نمی‌داند این‌قَدَر که صوفی را «جنس» خانگی باشد همچو لعل رُمّانی حافظ در این بیت معنای ثانویه شراب را از فرهنگ عام گرفته است. یا این بیت مولوی که در نوع خود بی‌نظیر است: «لنگ و لوک» و خفته‌شکل و بی‌ادب سوی او «می‌غیژ» او را می‌طلب! کنایات و عبارات عامیانه مثل رخت و پخت، سیه کاسه، چشم دریده و لخلخه‌سای، که در شعر حافظ به‌کار رفته است، از دیگر شواهد گرایش شاعران به عامیانه‌سرایی است. ج) لحن یکی از بی‌نظیرترین نمونه‌های آن، تکرارهای هدفمند حاوی لحن خاص است: قیامت است قیامت، شبی که بی‌تو نشستم دمی که بی‌تو برآرم غرامت است غرامت! د) نحو بیان مردمی (جابجایی ارکان به جهت انتقال حس لحن خاص) از حُر مجال شرم گرفته‌ست خنده‌ات یعنی که از تو شکوه ندارم بیا فقط! (محمدعلی مجاهدی) بی‌شک «بیا فقط» با «فقط بیا» از نظر حس کلام کاملاً متفاوت است و دو نوع واکنش عاطفی متفاوت را بیان می‌کند. این همان راز نهفته در نحوه بیان مردم است. شاعران برتر به این ظرفیت‌های زبان و بیان مردم توجه دارند و سعی دارند کلام خود را به فطرت زبان مردم نزدیک کنند، یعنی شعرشان مطابق شیوه بلاغی عام شود. 📗 (دفتر سوم، ص۹۳) ✍🏻 به قلم استاد 🌐 shereheyat.ir/node/4907@ShereHeyat
هدایت شده از الی الحبیب
💠بیان مضمون‌محور 🔹اصولاً شاعران واکنش‌های عاطفی خود را به دو شکل انتقال می‌دهند: الف) بیان شاعرانه و هنری ب) بیان غیرمستقیم در حالت نخست، نحوه بیان مهم است نه موضوع و در حالت دوم، اندیشه شاعرانه (چه گفتن) بیشتر تجلی دارد تا بیان شاعرانه (چگونه گفتن). این نوع بیان - که در ادب سنتی و معاصر رواج بسیار دارد- اگر به‌درستی به‌کار گرفته شود، به‌راحتی می‌تواند مخاطب را اقناع کند. ‌با نگاهی واقع‌گرایانه می‌توان گفت: تعهد شاعرانه و دغدغه تعامل شاعر با مخاطب عام، در انتخاب این شیوه بیان تأثیرگذار است. این نوع شیوه شعری را می‌توان بیان «مضمون‌محور» دانست. 🔸«مضمون» همان مقصود و مفاد سخن است که در لایه درونی کلام پنهان است و به شکل تفسیر یا تأویل، ارائه می‌شود. در سلوک ادبی، شاعر سعی دارد با بلاغت کلام و استفاده از شگردهای بیانی (که معمولاً تخیل در آن نقشی ندارد) محتوایی را با بیانی جذاب و نکته‌سنجانه مطرح ساخته، خلأ خیال و اغراق شاعرانه را به نوعی جبران کند. اگر اساس شعر «مضمون‌محور» را گره‌خوردگی احساس با ادراک بدانیم، مهم‌ترین نشانه آن «ادراک شاعرانه» خواهد بود که بر پایه واکنش عاطفی شاعر در شعر برجستگی یافته است. به عبارت دیگر، ادراک شاعرانه، حاصل شعور شاعر است که در قالب «واکنش عاطفی» شاعر نمایان می‌شود. 🔹بیان «مضمون‌محور» از دیرباز در شعر بسیاری از شاعران گذشته تا امروز پرکاربرد بوده است؛ به ویژه شاعرانی که به مخاطب عام گرایش داشته‌اند و مفاهیم و مضامین اجتماعی در شعرشان پربسامد بوده است. درباره این نوع گرایش، شواهد بسیاری در شعر شاعران از گذشته تا امروز می‌توانیم بیابیم و مثال بزنیم. به این نمونه‌ها در شعر حافظ بنگرید: تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش لطف خدا بیشتر از جرم ماست نکته سربسته چه دانی خموش! خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد بگذر ز عهد سست و سخن‌های سخت خویش تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود روش بنده‌پروری داند! ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست در حضرت کریم تمنا چه حاجت است؟ وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافری‌ست رنجیدن و... ابیات فوق، هرچند برجستگی «خیال» ندارد؛ اما از شعریت بی‌بهره نیست. به‌راستی چه رازی در ابیات فوق وجود دارد که با وجود کم‌رنگ بودن عنصر خیال، آن را شعر می‌دانیم؟ می‌توان گفت تمام آن ابیات «مضمون‌محور» بر پایه نکته‌سنجی‌های ذوقی و محوریت ادراک و شعور شاعرانه سروده شده است. 🔸در شعر ولایی نیز یکی از پرکاربردترین شیوه‌های بیان، همین بیان مضمون‌محور است. انتخاب این نوع شیوه بیان در شعر ولایی و استقبال بیش از حد معمول از آن، احتمالاً به یکی از جهات زیر بستگی دارد: ۱. گرایش شعر ولایی به هیأت و تأثیرگذاری بر مخاطبان عام ۲. کم‌تجربگی برخی شاعران و عدم انس با تجربه‌های شاعرانه شاعران برتر ۳. موضوع ادب ولایی، مدح و رثای اهل‌بیت است و گرایش به این موضوع، به طور طبیعی شاعر را به سمت تفسیر و تحلیل تاریخ، به جای گزارش یا وصف شاعرانه و نیز بازسازی‌های تاریخی سوق می‌دهد. در برخی از ابیات این غزل نیز، گرایش شاعر به دو نوع بیان «شاعرانه» و «مضمون‌محور» مشهود است؛ مقایسه این دو بیت با دیگر بیت‌ها تفاوت این دو نوع شیوه بیان را آشکار می‌سازد: جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود: «ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»... و: گریه‌ها می‌کرد تا اُمّت شود بیدار... حیف از صدای گریه‌اش اُمّت فقط بی‌خواب شد بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد حضرت صدّیقه از گستاخی مسمار نه از طناب دور دستان علی بی‌تاب شد ما نمی‌دانیم، «نَعلُ السیف» می‌داند چرا «مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد... 🔹بنابراین حضور شعر «مضمون‌محور» را باید جدی گرفت و اگر قرار است این شیوه بیان را به‌کار بریم، بهتر است بر اساس شیوه قدما در آن مسیر، سلوک شعری داشته باشیم. حاصل سخن اینکه، شاعران می‌توانند با محوریت لطف طبع و سحر کلام آثاری بیافرینند که با وجود عدم کاربرد خیال، باز هم نشانه‌های قوی و تأثیرگذار از شعریت داشته باشد. نکته ناگفته اینکه، مرز بین «نظم» و شعر «مضمون‌محور» بسیار باریک است! اگر شاعر پیوند سه عنصر «احساس شاعرانه»، «ادراک و نکته‌سنجی‌های شاعرانه» و «بلاغت سخن» را نادیده بگیرد، اثر خود را به ورطه نظم کشانده است. 📗 (دفتر سوم، ص۷۰) 🆔 @elalhabib_ir
هدایت شده از الی الحبیب
💠 لطافت طبع در روایت مرثیه 🔹از معیارهای بررسی شعر خوب، نوع نگرش (گسترۀ دید، زاویۀ دید، عمق نگاه) و نوع بیان شاعر در مواجهه با موضوع شعر است. این‌که شاعر: ـ از کدام منظر و زاویه دید به موضوع نگاه می‌کند؟ ـ نگاه او گستره یا محدودیت دارد؟ ـ محدوده نگاه از کجا تا به کجاست؟ ـ با چه دقتی؟ آیا عمیق می‌نگرد یا سطحی؟ و در نهایت، دیده‌ها و شنیده‌های خود را چگونه وصف می‌کند؟ جزئی‌نگرانه یا به شیوه مرسوم، کلی‌نگرانه و بی‌تأثیر؟ جزئی‌نگاری در شعر حاصل جزئی‌نگری، گستره نگاه و عمق نگرش شاعر است. همچنین، استفاده از نشانه‌های متنوع در زندگی خبر از ارتباط عمیق شاعر با پدیده‌های هستی دارد. در این غزل، تمام موارد فوق قابل تحلیل و بررسی است. 🔸این شعر از نظر «موضوع و محتوا» و «شیوه بیان»، قابل تفکیک است: ▫️الف) موضوع و محتوا شاعر در بخش اول در موضوع مدح به جزئی‌نگاری مشاهدات خود می‌پردازد: 1️⃣ بخش آغازین: مدح؛ حضور حضرت زهرا(س) در عالم هستی که از زاویه‌های متعدد تحلیل می‌شود: روشنی‌بخشی، زهره فلک بودن، شمس و قمر حقیقی بودن، نگاه آرام‌بخش، سیر دعای نیمه‌شب او و سبک زندگی ساده ایشان، از نمونه‌های این تنوع نگاه و جزئی‌نگری است که به جزئی‌نگاری و تنوع بیان منجر شده است. تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت مسافری که نگاه تو بود بدرقه‌اش، خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت دعای نیمه‌شبت سِیرِ آسمان می‌کرد که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت 2️⃣ بخش میانی: تأثیر اندوه حضرت، بر عالم هستی که اندکی حال و هوای مرثیه دارد، با محور بیان عاطفی. این بخش نیز با همان نگرش مطرح شده است: تأثیر بر سبز شدن گل محبت، ارتباط معنوی ابر پاییزی با اشک حضرت یا با گل لاله: حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید، ز لاله‌ای که به خونِ جگر نیاز نداشت برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت 3️⃣ بخش پایانی: طرح گزارش‌های شاعرانه از تاریخ با محوریت وصف، اعتراض و تعریض: وجود پاک تو می‌سوخت از شرارۀ غم دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت... ▫️ب) شیوه بیان نکته قابل ذکر، استفاده بهنجار از تشبیه و ظرفیت‌های آن است که در بیانی خالی از تکلف و با تکیه بر قانون ساده تشبیه (ادعای شباهت) در لایه‌های پنهانی شعر، فضاهایی شاعرانه و تصاویری بدیع خلق نموده است: مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت (استفاده همزمان از دو تشبیه ساده و برتر، در لایه درونی شعر) دعای نیمه‌شبت سِیرِ آسمان می‌کرد که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت (تشبیه اسنادی: دعای تو پرستوی عاشق بود) و: بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت و کاربرد تشبیه بلیغ اضافی در این بیت: وجود پاک تو می‌سوخت از «شرارۀ غم» دگر به «شعلۀ قهر و شرر» نیاز نداشت 🔹نکته پایانی که نباید آن را نادیده انگاشت، روایت مرثیه همراه با طراوت خاص و لطافت طبع، به جای خشونت لفظی یا بصری است. شاعران وارسته و لطیف‌طبع، این نکته مهم را در نظر دارند که شعر، ترجمان عواطف شاعر است و در بیانی لطیف ارائه می‌شود؛ به‌ویژه اگر موضوع مراثی اهل‌بیت باشد. اصولا بجز در عرصه حماسه - که حاصل غلیان عاطفی شاعر و گاه تصویر بازسازی شده از خشم شاعر است- زبان و بیان شعری نباید از طراوت و لطافت دور افتد و این مهم، در این شعر با وجود بیان تعریضی رعایت شده است؛ به عبارت دیگر با وجود محوریت موضوع مرثیه، شعر هرگز از بیان ذاتی و لطیف خود دور نشده است. مرور ابیاتی از این غزل که هریک حاوی مضامین مرثیه است و تداعی‌گر ابعاد مختلف آن، این حقیقت را اثبات می‌کند: شعله‌ور شدن بیت وحی: وجود پاک تو می‌سوخت از شرارۀ غم دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت اشک‌های فاطمی: گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی دگر به خواهش از چشم تر نیاز نداشت برای سبز شدن گلبُن محبت و عشق به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود اگر شب تو به قرص قمر نیاز نداشت و بیتی که برگی زرین از دفتر مراثی فاطمی است. در این بیت، دو تصویر همزمان از اندوه حضرت به تصویر کشیده شده است؛ با استفاده از لطیف‌ترین و باطراوت‌ترین شیوه! تصویری مینیاتوری و نرم چون حریر... مثل تابلوی «ذبح اسماعیل» که با وجود خشونت موضوع، در هاله‌ای از طراوت هنر مینیاتور در نهایت ظرافت به تصویر کشیده شده است: حریر دست تو مجروح بود از دستاس به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت این همان جلوه حقیقی هنر مرثیه‌پردازی است که «آن» هنری یا شاعرانه نام گرفته و بنده طلعت آن باید بود. 📗 (دفتر سوم، ص۴۲) ✍🏻 به قلم استاد 🆔 @elalhabib_ir