eitaa logo
فرصت زندگی
205 دنبال‌کننده
1هزار عکس
805 ویدیو
10 فایل
فرصتی برای غرق شدن در دنیایی متفاوت🌺 اینجا تجربیات، یافته‌ها و آنچه لازمه بدونین به اشتراک میذارم. فقط به خاطر تو که لایقش هستی نویسنده‌ی از نظرات و پیشنهادهای شما دوست عزیز استقبال می‌کنه. لینک نظرات: @zeinta_rah5960
مشاهده در ایتا
دانلود
فرصت زندگی
🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸 🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋 🦋🕸🛑🦋🕸🛑 🛑🦋🕸 🕸 #رمان_خط_قرمز #پارت_2 صدایش مثل ناله شده است. می‌دانم فارسی را
🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸 🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋 🦋🕸🛑🦋🕸🛑 🛑🦋🕸 🕸 انگار دارد برای خودش شعر می‌گوید: حبیبتی بنت ارض الزيتون! حبیبتی ناعمه... حبیبتی الحلوه... خاک بر سرش که شهوت، حتی در یک قدمی مرگ هم دست از سرش برنمی‌دارد؛ همه‌شان همین‌قدر بوالهوس‌اند. وقتی می‌گوید ناعمه فرزند سرزمین زیتون است، شاخک‌هایم حساس‌تر می‌شوند. حدس‌هایی زده بودم مبنی بر این که ناعمه مامور موساد باشد؛ اما مدرکی نداشتم. می‌گویم: باشه، اشکال نداره! وقتی تو رو گیر آوردم، گیر آوردن ناعمه هم کاری نداره. موهایش را رها می‌کنم. دستش را می‌گذارد روی سرش و فشار می‌دهد. انقدر کرخت و بی‌حال است که حتی برای مبارزه هم تلاشی نمی‌کند. تخت را دور می‌زنم و روبه‌رویش می‌ایستم. لوله اسلحه را میان ابروهایش می‌گذارم و درحالی که یک چشمم به در است می‌گویم: می‌تونستم همون وقت که پشت سرت بودم این تیر رو حرومت کنم؛ ولی ما مثل شماها نامرد نیستیم که از پشت بزنیم و دربریم! دست‌هایش را می‌برد بالا و به فارسی و عربی التماس می‌کند: تو رو خدا... ارحمنی... غلط کردم... انگشت اشاره‌ام را روی بینی‌ام می‌گذارم: هیس! گوش کن، باهات یکم حرف دارم... بریده‌بریده میان خندیدنش گفت: قیافه‌ت... خیلی... بامزه... شده بود! دلم می‌خواست یک کف‌گرگی بزنم وسط صورتش و بگویم مرد حسابی، آمده‌ای فرودگاه و دم پرواز، داری هرهر به قیافه بامزه من می‌خندی؟ فکر کنم این‌ حرف‌ها را از ذهنم خواند که خنده‌اش را جمع و جور کرد و بدون هیچ حرفی، ساک کوچکم را از دستم گرفت و راه افتاد به طرف سالن پروازهای داخلی. دویدم دنبالش: کجا میری؟ بده ببینم الان پروازم می‌پره! سر جایش ایستاد؛ من هم ایستادم و ساکم را از دستش گرفتم. گفت: نمی‌تونی بری! حالا از کله من دود بلند می‌شد: چرا؟ با خونسردی، موبایلش را درآورد و شماره‌ای گرفت. هرچه هم دلیل این رفتارش را می‌پرسیدم، تندتند می‌گفت: هیس... هیس... رفتن به پارت اول: https://eitaa.com/forsatezendegi/3872 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739 🕸 🛑🦋🕸 🦋🕸🛑🦋🕸🛑 🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋 🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸
فرصت زندگی
🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸 🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋 🦋🕸🛑🦋🕸🛑 🛑🦋🕸 🕸 #رمان_خط_قرمز #پارت_3 انگار دارد برای خودش شعر می‌گوید: حبیبتی
🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸 🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋 🦋🕸🛑🦋🕸🛑 🛑🦋🕸 🕸 می‌دانستم ابوالفضل سر این چیزها شوخی نمی‌کند و وقتی می‌گوید نمی‌توانم بروم، یعنی واقعاً نمی‌توانم بروم. کسی که پشت خط بود، گوشی را برداشت و ابوالفضل شروع کرد به احوال‌پرسی کردن؛ حتی با این که پشت تلفن بود، کمی هم خم و راست شد. فهمیدم باید آدم مهمی باشد؛ همان لحظه بود که به گیت نگاه کردم و دیدم آخرین نفر هم پاسپورتش را مهر زد و رفت. اتفاقاً وقتی داشت می‌رفت هم، برگشت و با تاسفی مسخره و ساختگی برایم دست تکان داد؛ درحالی که داشت به زور جلوی خنده‌اش را می‌گرفت. نمی‌دانستم خرخره او را بجوم یا ابوالفضل را. به خودم که آمدم، ابوالفضل گوشی را گرفت به طرفم: حاج رسوله! گوشی را از دست ابوالفضل گرفتم. با این که خون خونم را می‌خورد، قبل از سلام کردن یک نفس عمیق کشیدم که درست با حاجی صحبت کنم. فقط توانستم بگویم: سلام. - به‌به، عباس آقا! چطوری؟ چه خبر؟ لبم را گاز گرفتم که منفجر نشوم و حرمت بزرگ‌تر بودن و مافوق بودنش را نگه دارم. با حرص گفتم: حاجی می‌شه بفرمایید چه خبره؟ شما که با رفتنم موافقت کرده بودین! - می‌فهمم. همه ما خیلی دلمون می‌خواد بریم مدافع حرم حضرت بشیم؛ ولی برای دل خودمون که نمی‌ریم، مهم عمل به تکلیفه. مهم اینه که جایی باشیم که خود حضرت از دستمون راضی باشن. مگه نه عباس جان؟ این را که گفت، کمی دلم آرام شد. نفسم را بیرون دادم و با حسرت به بچه‌هایی که داشتند قدم به باند فرودگاه می‌گذاشتند نگاه کردم. حاجی فکر کنم از سکوتم فهمید که راضی‌ام؛ برای همین ادامه داد: همین الان بیا اصفهان. کار واجب باهات دارم. از دست ابراهیمی هم عصبانی نباش. بالاخره صدایم در آمد و گفتم: چشم. - روشن. یا علی. ابوالفضل موبایل را از دستم قاپید و گفت: راضی شدی؟ بریم! فهمیدم هیچ اعتراضی نمی‌توانم بکنم؛ مستاصل نالیدم: خب الان کجا می‌ریم؟ از جیب پیراهنش یک بلیط هواپیما درآورد و به طرفم گرفت: شما الان میری ترمینال پروازهای داخلی، سوار هواپیمای تهران- اصفهان می‌شی و میری اصفهان. پروازت نیم‌ساعت دیگه‌س. شامت رو هم توی هواپیما می‌خوری، خوش به حالت. من عاشق غذاهای هواپیمام! رفتن به پارت اول: https://eitaa.com/forsatezendegi/3872 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739 🕸 🛑🦋🕸 🦋🕸🛑🦋🕸🛑 🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋 🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸🛑🦋🕸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سالروز_شهادت 👌یه تنه یه گردان بود... ♦️دانشگاه‌ش تموم شده بود و از آلمان چندتا دعوت نامه بورسیه تحصیلی براش اومده بود... همان ایام بود که آقا تو یکی از سخنرانی‌هاش گفتند باید به سمت غنی سازی اورانیوم و انرژی صلح آمیز هسته‌ای بریم. تا این رو شنید، دست رد زد به سینه همه دعوت‌نامه ها و خارج رفتنها. موند پای کار کشور امام زمان... گفت: کشور مرتضی علی و شیعه خانه امام زمان نباید چند سال دیگه دستش دراز باشه پیش بیگانه... ♦️رفت و با خون دل، تاسیسات هسته‌ای نطنز رو راه انداخت... 🗓۲۱ دی سالروز ترور دانشمند هسته ای شهید مصطفی احمدی روشن
🔸‌ تفسیر رهبرانقلاب از حدیث «اَلمَراَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة»: 🔻 🌸«زن، هوایی است که فضای خانواده را انباشته؛ یعنی همچنان که شما در فضا تنفّس میکنید، اگر هوا نباشد، تنفّس ممکن نیست، زن این جوری است» 📌 دیدار اقشار مختلف بانوان با رهبر انقلاب‌ 🗓 ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
سلام به علمداران عزیز مهمون خونه‌هاتون شدیم با پویش 《بوسه‌بر‌بهشت》 قرارِ تو خیمه فرهنگیمون چه فعالیتی انجام بدیم! تقدیر از پدر و مادرای عزیزمون با بوسیدن دستان مهربونشون با ارسالِ 📸عکس 📽 فیلم 🎁جایزه ببر منتظر آثارتون هستیم😉 https://manamalamdaret.ir/ @manamalamdaret ارسال آثار به آی دی زیر 👇👇👇 @alamdaret
بانوی بی‌نظیر، تو را خدا برای لطافت دنیا خلق کرده است. تنفس خلقت، دست به دست طوفان زمخت خودخواهان نده. ریحانه‌ی عزیزانت باش نه دستاویز دیوصفتان https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
تو هوای نفس کشیدن زندگی هستی بانو. هوای ریحانگی‌ات را داشته تا به هوای هوس‌های طوفان، بی‌هوا نفس زندگی عزیزانت را قطع نکنی. https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
برای زن‌ها این افتخار و بس که روزی به نامش شده که دردانه و سبب خلقت دنیا را مزین کرده است. زن بودن افتخار است اگر در مکتبی قد بکشی که رئیسش خود را فدایی دخترش می‌دانست. روزت مبارک بانو سلام الله https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
🌸من یک زنم، پس روز زن بر من مبارک🎊 🌸یک مادرم، پس روز مادر بر من مبارک🎊 🌸امور خانه را مدیریت میکنم، 🌸پس روز مدیر بر من مبارک🎊 🌸بر بالین عزیزان دردمندم بیدار می‌مانم 🌸و دردهایشان را مرحمم، 🌸پس روز پزشک بر من مبارک 🌸برای راحتی زندگی خانواده ام، 🌸میسازم آنچه که نیست و خلق میکنم 🌸آنچه که مایع آرامششان هست، 🌸پس روز مهندس بر من مبارک🎊 🌸درس‌های زندگی را با تمام وجود می آموزم، 🌸با مهربانی، با صبر و تحمل و امید، 🌸پس روز معلم بر من مبارک🎊 🌸حریم زندگی‌ام را ، حرمت خود و خانواده ام 🌸را پاسبانم، پس روز مرزبان بر من مبارک🎊 🌸دسته گلی به خودم تقدیم میکنم 🌸چون یک زنم با یک عالمه عشق نه وظیفه💖 https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جنست که زن شد، یک مادری. مادر عروسک‌هایت، مادر بچه‌های آینده‌ات، مادر بچه‌های الانت و مادر بچه‌های رفته‌ات تو زن شدی تا پشتوانه یک دنیا باشی. پشت و پناه همه فرزندان زندگی روزت مبارک. https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
جنستان که زن شد، یک مادرید. مادر عروسک‌هایتان، مادر بچه‌های آینده‌تان، مادر بچه‌های الانتان و مادر بچه‌های رفته‌تان امسال که فرزند عزیزتان را کنارتان ندارید، مادرانه‌هایتان را به جان می‌خریم و سر بر آستان مادری می‌نهیم که جگر گوشه‌اش را تقدیم کرد تا جگر گوشه‌هایمان کنارمان باشند. تا ابد مدیون ایثار مادرانه‌تان هستیم. روز مادر گرامی باد. https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739