eitaa logo
گفتمان فقه دولت اسلامی
336 دنبال‌کننده
596 عکس
317 ویدیو
19 فایل
گفتمان سازی فقه دولت اسلامی بازتاب فعالیت‌های موسسه فتوح اندیشه اصفهان ✉️نظرات و پیشنهادات: @Ahmadsadeghy 📢تبادل: @Mojtaba_tabatabaei
مشاهده در ایتا
دانلود
9️⃣2️⃣ بررسی ضرر تشکیل حکومت 🔸 برخی می‌گویند اگر در زمان غیبت حکومت تشکیل شود ضررهای جانبی آن زیاد است به گونه‌ای که ضررهایش بیشتر از فوائد آن است. 🔸ما در طول تاریخ حکومت‌هایی شیعی داشتیم که زمامدارانش شیعه بودند و از علما هم استفاده می‌کردند، صفویه، آل بویه، سربداران و ... در این حکومت‌ها ما می‌بینیم که خدمات خیلی خوبی شده است، به اسلام ، به مردم، به ایران پس نباید بگوییم که این حکومت‌ها ضررشان از نفعشان بیشتر بوده. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
علیدوست- فقه پویا.mp3
15.5M
◀️ برنامه رادیویی (قسمت اول) 💠 رادیو معارف 🔶 کارشناسان : 📚 موضوع : 🗓 تاریخ : 99/11/27 ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
0️⃣3️⃣ حدود اختیارات حاکم 🔸 نکته‌ی دیگر در حکومت اسلامی، روشن شدن حدود اختیارات حاکم است. 🔸نباید تصور شود که حاکم می‌تواند در تمام شئون زندگی مردم دخالت کند. پس باید دقیقا حوزه و گستره‌ی شریعت را مشخص کرد آن هم به صورتی که نه افراط بشود و نه تفریط. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
1️⃣3️⃣ ساختار حکومت اسلامی 🔸 آیا در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران فرم خاصی برای حکومت اسلامی دیده شده است؟ اصل 107 قانون اساسی بعد از بازنگری در سال (68) می‌گوید: پس از رهبری امام خمینی، انتخاب رهبر، به عهده‌ی خبرگان است. پس اصل وجود رهبر را مسلم دانسته است. حالا اگر کسی به صورت علی التعیین بود، او تعیین می‌شود و اگر چند نفر صلاحیت داشتند یکی را انتخاب می‌کنند. 🔸 در این‌جا بحث شورای رهبری نیست، بحث از انتخاب مستقیم مردم نیست، بحث از مرجعیت رهبر هم نیست. 🔸 یعنی قانون گزاران سال(68) ، شورای رهبری و انتخاب مستقیم را قبول ندارند و اگر قبول داشتند باید بیان می‌کرند. جالب بودن این قانون زمانی است که آن را با قانون اساسی سال (58)، قبل از بازنگری مقایسه کنیم. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
2️⃣3️⃣ تغیرات قانون اساسی پس از بازنگری 🔸سیستمی که قانون اساسی سال 58 ارائه می‌کند با سیستمی که سال 68 ارائه می کند، سه تفاوت دارد: اولین تفاوت این است که پس از بازنگری، قانون اساسی تنها راه برای انتخاب رهبر را تعیین خبرگان معرفی می‌کند و راه را برای انتخاب مستقیم مردم چنان‌که برای امام خمینی اتفاق افتاد، می‌بندد؛ برخلاف قبل از بازنگری که این راه بسته نشده بود. 🔸 دومین تفاوت، شرط، مرجعیت است که در سال 58 برای فقیه گذاشته شده بود ولی بعد از بازنگری حذف شد. البته صلاحیت علمی لازم برای افتا در ابواب مختلف فقهی را در اصل 109 مطرح کرده است. تفاوت سوم شورای رهبری است که در سال 58 بود ولی بعد از بازنگری حذف شد. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
3️⃣3️⃣ بررسی اصطلاح حکومت اسلامی 🔸 ما در بحث حکومت اسلامی با مصطلح خاص شرعی روبرو نیستیم. مثلا وقتی می‌خواهیم عناصر و مقومات حکومت اسلامی را بشماریم این حکومت اسلامی، یک اصطلاحی که در آیات و روایات آمده باشد، نیست و ثمره اش این است که اگر ما با یک اصطلاح شرعی روبرو بودیم باید می‌رفتیم قرآن، حدیث، لغت را بررسی می‌کردیم تا معنای آن اصطلاح روشن شود مثل کلمه‌ی «غیبت». 🔸ولی در بحث ما یک چنین اصطلاحی نیست، لذا باید برویم و ببینیم قدر متیقن چیست، مختلف فیه چیست؟ قدر غیر لازم چیست؟ 🔸البته باید دقت کنیم که در تعبیر دقیق باشیم. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
4️⃣3️⃣ مقوم حکومت اسلامی 🔸یک عنصر که مقوم علی التعیین حکومت اسلامی است این است که قانون، قانون شریعت باشد و شریعت حکومت کند بر نظام. شریعت جامع و با مقاصد عالی، چون هیچ حکومتی نیست که برخی از حقوق اسلامی را نداشته باشد، اگر این‌ها باشد تازه حکومت اسلامی شروع می‌شود. 🔸البته جامع به این معنا نیست که اصلا تخلفی نداشته باشد. اما این‌که با مقاصد عالی باید باشد به این خاطر که گاهی در مطالعه‌ی اتمیک و سلولی، جایی خلاف شرع نیست، اما در مجموع با مقاصد شریعت نمی‌سازد، مثلا بانکداری را بر اساس یک سری قواعد و تدابیری که در ربا مطرح است، درست کردیم ولی آن مقاصد بلند شریعت مثل عدم تجمع سرمایه در دست برخی از اقشار یا تفاوت فاحش طبقاتی، اگر حل نشود، نمی‌توان گفت حکومت اسلامی. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
5️⃣3️⃣ جایگاه رأی مردم 🔸آیا حکومت اسلامی چنان‌که مقومش اجرای شریعت است، این هم هست که مردم رأی دهند؟ 🔸جایگاه رأی مردم در حکومت اسلامی در چه حدی است؟ آیا در حد یک مقوم است، در حد یک شرط تحسینی تکمیلی است، یا صرفا برای مقبولیت عمومی است که فقیه بتواند بر مردم حکومت کند، یا برای اِسکات دنیا است؟ 🔸این بحث باید به صورت مستقل مطرح شود. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
فقه پویا 2.mp3
13.85M
◀️ برنامه رادیویی (قسمت دوم) 💠 رادیو معارف 🔶 کارشناسان : 📚 موضوع : 🗓 تاریخ : 99/11/28 ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
6️⃣3️⃣ عدالت؛ مقوم حکومت اسلامی 🔸عدالت، یکی از مقومات حکومت اسلامی است، حکومت اسلامی باید با مقاصد شرعی، آن هم مقاصدی که در قرآن و روایات آمده و از مسلمات دین است سازگار باشد و الا دیگر حکومت اسلامی نخواهد بود. 🔸 اگر سیستم اقتصادی نظام به گونه‌ای باشد که فقیر روز به روز فقیر‌تر شود و سرمایه‌دار روز به روز سرمایه‌دار‌تر شود، عدالت روز به روز کم رنگ‌تر شود در این صورت به این حکومت نمی‌توان گفت حکومت اسلامی. 🔸لذا سازگاری با مقاصد شرعی، عنصر علی التعیین برای حکومت اسلامی است. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
هدایت شده از 
7️⃣3️⃣ تفاوت شریعت با فقه 🔸 اگر گفتیم مقومِ حکومت اسلامی اجرای شریعت جامع است؛ شریعت جامع با مقاصد عالی در عصر غیبت امام معصوم علیهم السلام ، حال بر اساس کدام فقه باید به این شریعت جامع دست یافت؟ 🔸 ما از طریق فقه با شریعت ارتباط داریم، شریعت واحد است اما فقه واحد نیست و در این‌جا اختلاف زیاد است؛ یک فقیه قائل باشد به فقه تقابل و یک فقیه قائل باشد به فقه تعامل، مثلا مشروطه خواهان و مشروعه خواهان، پس ما باید به قدر متیقن اخذ کنیم و اگر اختلافی شد بگوییم حکومت اسلامی آن حداقل و کف است نه آن حداکثر. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
8️⃣3️⃣ فتوای معیار 🔸 یک بحث هم وجود دارد تحت عنوان فتوای معیار. در حکومت‌هایی مثل حکومت ایران، این بحث مطرح است. 🔸 از طرفی فقها هستند و مقلدان آن‌ها و از طرفی کشور قانون می‌خواهد لذا بحث فتوای معیار مطرح می‌شود. 🔸 بحث دیگر هم این است که، شریعت جامع که خط قرمز بود و مقوم علی التعیین شد، آیا این شریعت باید از طریق خاصی اجرا شود یا نه؟ اگر در فرایند اجرا فقیه حضور نداشت اشکال دارد؟ یا باید در یک فرایند خاصی باشد و اگر فرایند خاصی باید باشد آن فرایند چیست؟ ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
9️⃣3️⃣ سیاست به معنای تدبیر امور مردم 🔸فقه‌سیاسی به نحو صفت و موصوف نیست، بلکه به نحو اضافه است و لذا گفتیم این کلمه درست‌ترش فقه‌السیاسه است؛ 🔸فرقش هم این است که اگر صفت و موصوف باشد، یعنی فقهی که نگاه سیاسی دارد به گزاره‌های دینی، این یعنی اگر کسی کتاب الطهاره هم بحث کند می‌تواند نگاه سیاسی داشته باشد و فقه‌سیاسی صادق است، ولی این مورد نظر ما نیست، 🔸ما فقه سیاسی به اصطلاح روز که درستش می‌شود فقه السیاسه مرادمان است، یعنی سیاست را به معنای تدبیر امور مردم، ( آن چه به حکومت و حاکمیت مربوط می‌شود ) در نظر بگیرید، مسائل فقهی این پدیده را می‌خواهیم بررسی کنیم با نگاه شرعی. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
0️⃣4️⃣ حکومت اسلامی یا جمهوری اسلامی 🔸برخی در کشور داریم، اثرگذار هم هستند، اما به آرای مردم معتقد نیستند، در واقع معتقد به خلافت اسلامی، حکومت اسلامی هستند نه جمهوری اسلامی 🔸این‌ها می‌گویند: ولایت در فقهِ شیعه کانال خاصی دارد، خدا، پیغمبر، امام، فقیه، اما این که مردم بخواهند ولایت بدهند، رأی بدهند درست نیست، این‌ها باید مشروعیت مجلس خبرگان را هم پاسخ دهند، چون مجلس خبرگان را هم مردم رأی می‌دهند. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
1️⃣4️⃣ ماهیتِ اصل عدم ولایت 🔸ماهیت اصل عدم ولایت چیست؟ استصحاب است یا یک اصل عقلایی، یا اماره است؟ خیلی متفاوت است. 🔸اگر اصل عملی باشد، می‌شود استصحاب، به این معنا که همه‌ی انسان‌ها آزاد آفریده شده‌اند، حالا می‌خواهیم بگوییم یکی بر دیگری ولایت دارد، این نیاز به دلیل دارد، استصحاب عدم می‌شود تا ثابت شود دیگری ولایت دارد. اگر استصحاب باشد باید بگوییم شک داریم، اصل عملی هم می‌شود. 🔸بعد دیگر مثبتاتش هم حجت نیست، ضمن این که برخی استصحاب را قبول ندارند، اما ممکن است بگوییم این اصل یک اصل عقلی، عقلایی، جهانی که بنای عقلا بر آن هست می‌باشد. به همین خاطر شما اگر از اسلام هم خارج شوید، بروید در یک کشوری که کفر است و حقوق موضوعه دارد، تا یک کسی رئیس جمهور نباشد، یک کاره‌ای نباشد حق امر و نهی ندارد، این، همین اصل است. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
2️⃣4️⃣ ولایت بر امور شخصی افراد 🔸آیا پیامبر و امام، بر امور شخصی افراد اگر مصلحتِ عامی اقتضا نکند، ولایت دارند؟ 🔸مثل این که یک دختری را به عقد مردی در بیاورند یا ... . مرحوم صاحب عروه برای اولین بار در نجف، طلاق قضایی را مطرح کرد. 🔸ایشان گفت ما با (قاعده) لا‌ضرر می‌توانیم مواردی را استفاده کنیم که حاکم (قاضی)، بتواند زنی را مطلقه کند البته با شرائطش. این حرف، نجف را تکان داد ولی چون صاحب عروه بود، محفوظ ماند و توانست این نظر را بدهد. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
3️⃣4️⃣ معیار نتیجه است یا فرایند؟ 🔸آیا معیار نتیجه‌ی قضاوت است یا فرایند قضاوت؟ به عبارت دیگر مطلب مهم این است که چگونه قضاوت شود، یا این که چه کسی قضاوت کند؟ 🔸صاحب جواهر یه مقداری عملگرایانه، کارکردگرایانه گفته است: مهم این است که چطور قضاوت شود، لذا برخی از شرائط را قبول نمی‌کند از جمله شرط اجتهاد را. صاحب جواهر جزء نادر فقهایی است که اجتهاد را شرط نمی‌داند و شاید دومی هم نداشته باشد. 🔸ایشان هم مانند آقای خویی به اطلاق آیات تمسک می‌کند. صاحب جواهر اصل عدم ولایت احد علی احد را در حق طلبه‌ی فاضلی که میخواهد قضاوت کند زیر پا می‌گذارد. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
هدایت شده از 
4️⃣4️⃣ اهمیت عهدنامه مالک اشتر 🔸مسأله‌ی بعد ما، سند نامه‌ی امام علی علیه السلام به مالک اشتر است. ضمن این که علما از این نامه خیلی استفاده می‌کنند.حتی در کتاب القضا هم تمسکاتی داریم به نامه‌ای که معروف است به عهدنامه‌ی امیرالمؤمنین علیه السلام به جناب مالک اشتر، از این جهت به عنوان مقدمه‌ی بحث‌های آتی بس ضرور است که راجع به این نامه، سند این نامه، صدورش از امام و نکاتی که به اعتبار این عهدنامه برمی‌گردد داشته باشیم. 🔸 با این که ما در این باره برخی از نوشته‌ها را داریم اما در سطح درس خارج، با نگاه درس خارج، من ندیدم جایی بحث شده باشد. 🔸از این جهت بحث جدید است انشاءالله ما این بحث را انجام می‌دهیم، آیندگان هم کاملش خواهند کرد. باید توجه داشت که ما الآن نمی‌خواهیم وارد محتوای این نامه بشویم. نامه نامه‌ی پر محتوایی است و ورود محتوایی سر جای خودش. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
5️⃣4️⃣ بحث سندی در مفاد عقلی و عقلایی 🔸اولین شبهه ای که در این جا هست این است که مثل این عهدنامه مالک اشتر، محتواهایی که دارد همه اش عقلی عقلایی است، آیا لازم است ما راجع به مطالبی که در شریعت هست و مفادش عقلی عقلایی است بحث سندی کنیم؟ 🔸یک مطلبی است که عقل انسان هم اقتضا می‌کند، عقلا هم قبول دارند، چه نیازی هست که سندش را بررسی کنیم؟ 🔸 لذا ممکن است بر اساس این مبنا که مبنای خود ما هم هست بگویند جای گفتگو از سند عهدنامه نیست. کدام جمله‌ی عهدنامه است که تعبد شرعی باشد، همه‌اش عقلی عقلایی است و اگر عقلی عقلایی است چه نیازی به بررسی سندی دارد. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
6️⃣4️⃣ بما هو مبین یا بما هو حاکم 🔸آیا امیرالمؤمنین علیه السلام مطالب داخل نامه مالک اشتر را بماهو حاکم نوشتند یا بماهو مبین شریعت الهی، این دو در درس ما فرق می‌کند، گاهی امام مبین شریعت هستند و از خودشان چیزی نمی‌گویند، 🔸 اما گاهی بماهو حاکم یا بماهو مصلح اجتماعی مطالبی می‌گویند لذا احکامش هم می‌شود احکام اجتماعی حکومتی، بنابراین برخی می‌گویند ما نیاز به سند نداریم چون احکامش عقلی عقلایی است و برخی می‌گویند نیاز به سند نداریم چون بما هو حاکم صادر شده است. 🔸ما هم یک مبنایی داریم که ادله‌ای که مفادش عقلی عقلایی است را نباید تعبدی کرد و از آن اطلاق‌گیری کرد، ما با این روشی که آقایان دارند که اطلاق و تقیید و عام و خاص من‌وجه مخالف هستیم و می‌گوییم برای اخبار غیر عقلی عقلایی است و اخبار عقلی عقلایی را باید با همان عقل و عقلا سنجید و دید که آیا اطلاق دارد یا نه. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
7️⃣4️⃣ لزوم بررسی سند عهدنامه 🔸با توجه به مطالبی که قبلا بیان شد، ممکن است کسی بگوید بررسی سند نامه مالک اشتر لازم نیست. 🔸اولاً اگرچه ما قبول داریم، ولی همه قبول ندارند و جلسه‌ی درس خارج هم جلسه‌ی استفتاء نیست بلکه جلسه‌ای است که باید اضربوا بعض الرأی ببعض صورت بگیرد. ثانیاً انسان یک مرتبه در عهدنامه یک عبارت می‌بیند و می‌خواهد بگوید امیرالمؤمنین هم این را فرمودند، اگر بگوییم عقلی عقلایی است، قابل قبول است، اما دیگر به حساب امیرالمؤمنین نمی‌توانیم بگذاریم چون هر حرف خوبی را امام نزده‌اند. این که ما بخواهیم به امام نسبت بدهیم باید سند درست باشد. 🔸من این حرف را فقط در این جا هم نمی‌گویم، صحیفه‌ی سجادیه هم همین‌طور است،یک مرتبه می‌خواهید به امام سجاد نسبت بدهیم، در این جا باید سند آن را درست کنید ولو از طریق بلندی متن و محتوا باشد. پس بررسی سند عهدنامه لازم است. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
8️⃣4️⃣ تفاوت در متن عهدنامه 🔸نکته‌ی دیگر این است که آیا بین آنچه که به عنوان عهدنامه الآن معروف است کدام متن کلام امام است؟ 🔸عهدنامه در تحف العقول یا عهدنامه در نهج البلاغه یا عهدنامه در دعائم الاسلام، اینها با هم متفاوت است، البته نسخه‌های دیگری هم هست و این تفاوت‌ها گاهی یک کلمه و دو کلمه هم نیست. 🔸لذا اگر سند هم درست شد خواستیم استناد کنیم باید بدانیم که این همان نامه است و مورد تصرف واقع نشده است. مثل کتاب کافی، اگر چند نسخه داشته باشد در بازار باید دید کدامش برای کلینی است و کدامش در آن تصرف شده است. در مورد عهدنامه ما این مطلب را داریم. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
9️⃣4️⃣ طرح یک شبهه در مورد عهدنامه 🔸حدود سال 1978تقریبا 25سال پیش یک خانمی به اصطلاح پژوهشی انجام داد به نام وداد قاضی، ایشان گفت آن‌چه به عنوان عهدنامه معروف است از علی‌بن‌ابیطالب علیه السلام نیست، بلکه یکی از حاکمان فاطمیون مصر به نام مهدی عبدالله یا مهدی عبیدالله یک جنایتی کرد و می‌خواست آن را اصلاح کند، با کمک قاضی‌اش به نام افلح‌بن‌قارون این نامه را نوشتند، بعد قاضی‌نعمان‌مصری که اسماعیلی مذهب بود، این را وارد کتابش به نام دعائم‌الاسلام کرد و بعد انتساب داده شد به پیامبر یا امیرالمؤمنین . 🔸این گذشت مرحوم رضی جمع کننده نهج البلاغ،این را از دعائم گرفت و تغییراتی هم در آن داد و این شد عهـدنامـه‌ی مالک اشتر در نهج البلاغه. 🔸این خانم مبتکر این حرف‌ها نیست، قبل از ایشان من پیدا کردم سه نفر از مسلمانان و مستشرقان هم، همین حرف‌ها را دارند و این شبهه را انداخته‌اند. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
0️⃣5️⃣ پاسخ شبهه مستشرقین 🔸مستشرقین با تمام خدماتی که داشته‌اند مثلا المعجم المفهرس کار یک مستشرق است، ولی متأسفانه عموم کارهایشان یک شک و شبهه‌ای ایجاد می‌کند و شک و شبهه‌اشان مثل دروغشان استادانه است. 🔸مرحوم رضی چه داعی دارد عهدنامه را از دعائم بگیرد و تصرف کند؟! این‌ها برای انسان‌های حقه باز است نه برای عالمی که حتی اگر شیعه هم نباشد اما کسی در زندگی ایشان خلاف نقل نکرده است. 🔸 ثانیا جالب است بدانید این نامه را جناب نجاشی با سند نقل می‌کند. جناب شیخ طوسی در فهرس با سند به این نامه اشاره می‌کند، حالا ممکن است برخی از افراد این سند وثاقتشان امروز برای ما ثابت نباشد، اما وقتی شیخ می‌گوید من از فلانی از فلانی از اسبغ بن‌نباته از امیرالمؤمنین ،چطور می‌شود بگوییم در قرن چهارم فاطـمی‌ها نوشتند؟اما خیلی وقت ها و غالبا هم اینطور است. این از باب رفع شبهه بود که مطلع باشید. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1
1️⃣5️⃣ اختلاف در سند عهدنامه 🔸در سند عهدنامه اختلاف است برخی قائل به اعتبارش هستند، برخی هم گفته‌اند سندش ضعیف است مگر این که از طریق دیگری درستش کنیم و برخی مانند آقای خویی ترجیح داده‌اند؛ ایشان در یک مقطعی از عمرش معتقد شده است که این عهدنامه سند ندارد؛ 🔸 ایشان در اوایل عروه که صاحب عروه گفت احتیاطا باید اعلم باشد، آقای خویی در آن‌جا می‌فرماید: ما دلیل نداریم که باید اعلم باشد و در پاسخ به این اشکال که در نامه‌ی امیرالمؤمنین علیه السلام به مالک اشتر آمده است «اختر للحکم بین الناس افضل رأیتک» ؛ و این افضل یعنی اعلم باشد، می‌گوید: اولا این نامه سند ندارد. 🔸از طرفی ایشان در کتاب القضا، مبانی تکملة المنهاج در بحث ارتزاق قاضی قائل می‌شود که باید از بیت المال ارتزاق کند و تمسک می‌کند به نامه‌ی امیرالمؤمنین علیه السلام و می‌گوید عهدنامه سند دارد و شیخ طوسی سند داده به این عهدنامه و سندش هم معتبر است. ♻️ به بپیوندید👇 🆔 @fotooh1