🔷بررسی دیدگاه دین شناسی آیت الله جوادی آملی
طبق این مبنا، دیدگاه آیت الله جوادی که اراده خداوند را منبع ثبوتی دین می داند، به گونه ای که همه مظاهر الوهیت و اراده حضرت حق داخل در دین باشند، محل خدشه است. طبق بیان ایشان، کل کتاب تکوین از آنجا که مظهر اراده و صنع الهی است، داخل در دین است! تمام قوانین و روابط عالم هستی و بلکه تمام حقایق و موجودات داخل در دین خواهند بود چه اینکه همگی از اراده الهی نشأت گرفته اند! این تعریف از دین یک جعل اصطلاح نوپدید است که با ادله کتاب و سنت در تعارض و تنافی است. چنانچه در آینده مستندات آن خواهد آمد، عنصر حقیقی دین، ولایت الهی است و نه اراده الهی. اراده خداوند اعم از رضای الهی است؛ خداوند متعال به دستگاه شیاطین هم اذن می دهد و شرارت های آنان و همه معاصی تحت اذن و اراده الهی واقع می شود اما رضای الهی به آن تعلق نمی گیرد. به بیان دیگر انسان مخیر است که در هرفعلی رضای خداوند را انتخاب کند یا سمت غضب و سخط او سوق پیدا کند اما هردو تحت مشیّت و اراده حضرت حق واقع می شود. در این¬صورت «دین»، با «رضا»ی خداوند ملازم است نه با «اراده». همچنین اذن خداوند عام است و هر واقعه ای با اذن حضرت حق تحقق می یابد، حتی معاصی کفار نیز به اذن خدای متعال واقع می شود، اما ولایت خداوند مخصوص اهل ایمان است و کفار از ولایت او بیرون هستند. در برخی روایات به تفاوت مشیت و اراده با محبت و رضایت خداوند اشاره شده است:
عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ:
شَاءَ وَ أَرَادَ وَ لَمْ يُحِبَّ وَ لَمْ يَرْضَ شَاءَ أَنْ لَا يَكُونَ شَيْءٌ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَ أَرَادَ مِثْلَ ذَلِكَ وَ لَمْ يُحِبَّ أَنْ يُقَالَ لَهُ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ لَمْ يَرْضَ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ.
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: شَاءَ وَ أَرَادَ، وَ قَدَّرَ وَ قَضى؟ قَالَ: «نَعَمْ». قُلْتُ: وَ أَحَبَّ؟ قَالَ: «لَا».
قُلْتُ: وَ كَيْفَ شَاءَ وَ أَرَادَ، وَ قَدَّرَ وَ قَضى وَ لَمْ يُحِبَّ؟!
قَالَ: «هكَذَا خَرَجَ إِلَيْنَا».
دیگر نقدهایی که به این نظریه شده است همچون: داخل بودن تکوین در دین، حجیت همه سطوح عقل در کنار نقل، دینی بودن همه علوم و معرفت ها همگی در نکته فوق ریشه دارد و از لوازم این مبنا است که الوهیت حضرت حق و اراده و فعل او را داخل در دین بیاوریم.
🏠https://eitaa.com/fotoooh
علم دینی از منظر آیت الله جوادی آملی.pdf
864.2K
استاد میرباقری؛ «علم دینی از منظر آیت الله جوادی آملی در ترازوی نقد بنیادین»... 🏠https://eitaa.com/fotoooh
هدایت شده از درایت
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مفهوم ولایت در کلام رهبر انقلاب
🔸ولایت در یک انسان به معنای وابستگی فکری و عملی هرچه بیشتر و روزافزون با ولیست. آدم دارای ولایت باید ولی را بشناسد، دنبال او راه بیفتد و خودش را فکراً و عملاً پیوسته با ولی کند. پس ولایت یک انسان، پیوستگی و وابستگی مطلق او به ولی است.
🔹ولایت یک جامعه به این است که ولی در آن جامعه منشأ و الهامبخش همه نیروها و فعالیتها باشد. مرکزی باشد که همه فرمانها را او میدهد و همه قانونها را او اجرا میکند. نقطهای باشد که همه رشتهها و نخها به آنجا برگردد؛ همه به او نگاه کنند، همه دنبال او بروند.
فلسفه تابع وحی
🔸برهان فرا رابطه
به طور کلی عالم حقائق و نفس الامر، عالم رابطه است. اگر ما توجه کنیم که چه حقائق ریاضی و چه حقائق وجودی و چه حقائق نفس الامری مطلق، اساسش بر رابطه دور می زند، خدای متعال فرا رابطه است یعنی تمام روابط را او رابطه کرده است ( أربط الرابطة ) حقیقت رابطه و قوام نفس الامر را او رابطه کرده است و خودش وراء رابطه است.
استاد مفیدی،تفسیر سوره مبارکه قاف، جلسه167، اردیبهشت91
🔶اشاره به ذات غایب یا شاهد غایب؟
🔸استاد مفیدی
معروف است که ذات غیب العیوب اشارهبردار نیست، حتی اشاره عقلیه، و این مطلب صحیحی است اما بشرطها و شروطها! چرا اشارهبردار نیست؟ چون اشاره از مشیر آغاز میشود و به مشارالیه ختم میشود، و ذات مبدء مطلق، محیط بر قبل از شروع توجه مشیر و خود مشیر و اشارهاش و مشارالیهش است! اساسا تا محدود نکند نمیتواند اشاره کند! اما مسألهای که در این میان قابل اغماض و انکار نیست، فطرت کل بشر در ارتباط با خالق خودش است، نه تنها به خالق اشاره میکند بلکه با فطرت خودش مییابد راه صحیحی است، و انبیاء و اوصیاء علیهم السلام هم از روش و روند ذهنی و فطری، منع نفرمودند، آیا از سر ناچاری است؟ یا اینکه خدای سبحان، ذهن مخلوقش را طوری آفریده که میتواند اشاره بدون محدود کردن بنماید؟ شاید دومی، قابل توجیه باشد، به اینکه اگر اشاره به غائب باشد لازمهاش محدودیت است، اما اگر اشاره به شاهد غائب باشد، یعنی به خدائی که قرآن میفرماید: وقتی سه نفر هستند او چهارمی آنها است، ما یکون من نجوی ثلاثة الا هو رابعهم، و در عین حال اگر پنج نفر باشند او ششمی آنهاست! و لا خمسة الا هو سادسهم! آیا یعنی همان سه نفر قبلی که چهارمی خدا بود اکنون پنج نفر شدند و خدا دوباره ششمی شد؟! یا اینکه در آن واحد، هر گروه سه نفره، چهارمی آنها خداست، و در همین حال گروه پنج نفره دیگر، ششمی آنها خداست؟ (با توجه به این نکته که علماء در ذیل این آیه فرمودند: خدای متعال، ثالث ثلاثة نیست، بلکه رابع ثلاثة است، اگر ثالث ثلاثة یا رابع اربعة مثلا باشد وحدتش وحدت عددی میشود، وقتی یک گروه سه نفره هستند خدا با آنهاست اما مجموعا با خدا چهار نفر نمیشوند! اگر اینطور بود خدا رابع اربعه میشد نه رابع ثلاثة!) خدای متعال، نه تنها حد ندارد بلکه حد بردار است! یعنی هر کجا هر حدی باشد تنها اوست که آن حد را برمیدارد! پس خدای سبحان در آن واحد هم ثانی واحد، ثالث اثنان، رابع ثلاثة، خامس اربعة، سادس خمسة و ... هکذا است.
فلسفه تابع وحي.mp3
13.23M
«حکمت»، در تبعیت وحی- استاد میرباقری (جلسه32 شرح اصول کافی) https://eitaa.com/fotoooh
Shavareq-68 960729- ناکارامدی وجود و عدم در تحلیل حرکت.mp3
13.44M
ناکارآمدی وجود و عدم در تحلیل حرکت- استاد مفیدی
فلسفه چه کار مي کند.mp3
5.74M
فلسفه چه کار می کند؟ - محمدتقی سبحانی https://eitaa.com/fotoooh