💝 #جشن میلاد حضرت #زینب سلام الله علیها و #شب_یلدا 🌷
✨⚡️ #نور_افشانی و #مولودی خوانی 🎤
🔰 در پخش_زنده_فطرس
در
روبیکا👇
rubika.ir/fotros_dokhtarane
و اینستا👇
instagram.com/fotros_dokhtarane
⏰ شنبه ۹/۲۹ ساعت ۱۸:۴۵ 🌺
🚺 دخترونه فطرس
🌟 @fotros_dokhtarane 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فانوس 💗
🌐حسن روحانی: پایان تحریم را به تأخیر نمیاندازم، حتی یک ساعت. (۲۴ آذر ۹۹)
💠رهبر انقلاب: برای برداشتن تحریمها یک ساعت هم نباید تاخیر کرد اما اکنون ۴ سال است تاخیر شده. (۲۶ آذر ۹۹)
🚺 دخترونه فطرس
💦 @fotros_dokhtarane 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری📱
امید غریبان تنها کجایی؟!!!
♡♥♡
حواستونباشہجوونۍتونوحرومنڪنید!
وگرنہآقامونبایـدبشینہمنٺـظر
نـسلبعـدۍ!!
#اللھمعجللولیڪالفرج
🦋@fotros_dokhtarane
🎀 #یلدای_زینبی
🌺 توسط دختران فطرسی از #شهرستان_مبارکه
🌷 به نیابت از #شهدای_محلشون
🔰 منتظر تصاویر و آثار شما از یلدای زینبی هستیم 😍
🚺 #دخترونه_فطرس
☂ @fotros_dokhtarane 🇮🇷
9.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺تیزر سینمایی کتاب "رویای نیمه شب"
🔹رؤیای نیمه شب، در کنار مسئله تقریب مذاهب و جذابیت های داستانی، مسئله مهم تری را طرح می کند؛ #امام_زمان و رابطه ایشان با شیعیان و باورمندان به ایشان.
که بدون شعارزدگی و توهین به عقاید متفاوت به خوبی شکل گرفته است و مخاطب را با مفاهیم عمیقی آشنا می کند…
هر شب ساعت 22 منتظر این رمان جذاب باشید.
#رویای_نیمه_شب
💎@fotros_dokhtarane
🌼[فطـࢪس دختࢪانـه]🌼
#رویای_نیمه_شب 🥰 رویای نیمه شب 🥰 🍁 #پارت_دوازده 🌷 آهنگ صدایش آشنا ، اما آرام و غمگین بود. پدربزرگ
#رویای_نیمه_شب
🥰 رویای نیمه شب 🥰
🍁 #پارت_سیزده
🌷 –این سکههای بابرکت را باید به هاشم بدهم تا او هم دستمزدی برای کارش گرفته باشد.
باز هم شبحی از چهرهٔ ریحانه را در نور دیدم. همان ریحانهٔ گذشته بود ، اما چیزی در او تغییر کرده بود که قلبم را در هم میفشرد. آن چیز مرموز باعث میشد دیگر نتوانم مثل گذشته به او نگاه کنم و بگویم و بخندم. از همه مهمتر همان حالت تبآلود و غمگینی چشمهایش بود ؛ انگار از بستر بیماری برخاسته بود. در عین حال ، از زیباییاش که با حُجب و حیا درآمیخته بود ، تعجب کردم.
آنها خداحافظی کردند و رفتند. نگاه آخر ریحانه چنان شوری به دلم انداخت که حس کردم قلبم را به یکباره کَند و با خود برد. تصمیم گرفتم به یاد آن دیدار ، آن دو سکه را برای همیشه نگه دارم.
پدربزرگ آهی کشید و گفت :« کار خدا را ببین! چه کسی باور میکند این دختر زیبا و برازنده ، فرزند ابوراجح حمامی باشد؟»
به بهانهای از مغازه بیرون آمدم. بعد از رفتن ریحانه و مادرش ، دست و دلم به کار نمیرفت. پدربزرگ سری جنباند و گفت :« زود برگرد!»
پا را که از مغازه بیرون گذاشتم ، گفت :« سلام مرا به ابوراجح برسان!»
نگاهش که کردم ، پوزخندی تحویلم داد.
🍂 پایان پارت سیزده
@fotros_dokhtarane 💎
🌼[فطـࢪس دختࢪانـه]🌼
#رویای_نیمه_شب 🥰 رویای نیمه شب 🥰 🍁 #پارت_سیزده 🌷 –این سکههای بابرکت را باید به هاشم بدهم تا او هم
#رویای_نیمه_شب
🥰 رویای نیمه شب 🥰
🍁 #پارت_چهارده
🌷 بازار شلوغ شده بود. صداها و بوها احاطهام کردند. در آن بازار بزرگ و پر رفتوآمد ، کسی احساس تنهایی نمیکرد. سمسارها ، کنار کاروانسرا ، جنسهایی را که به تازگی رسیده بود جار میزدند. گدای کوری شعر میخواند و عابران را دعا میکرد. ستونهای مایلِ آفتاب ، از نورگیرها و کنارههای سقف ، روی بساط دستفروشها و اجناسی که مغازهدارها به در و دیوار آویزان کرده بودند ، افتاده بود. گرد و غبار در ستونهای نور میچرخید و بالا میرفت. از کنار کاروانسرا که میگذشتم ، ردیفی از شتران غبارآلود و خسته را دیدم. حمالها مشغول زمین گذاشتن بار آنها بودند.
در قسمتی که مغازههای عطاری و ادویهفروشی بود ، بوی قهوه ، فلفل ، کُندر و مِشک ، دماغ را قلقلک میداد. بازرگانان ، خدمتکارها ، غلامان ، کنیزان و زنان و مردان با اسب و الاغ و زنبیلهای خرید در رفتوآمد بودند.
دوست داشتم مثل همیشه خودم را با دیدنیهای بازار ، سرگرم کنم ، اما نمیتوانستم. پیرمردی با شتر برای قهوهخانه آب میبرد. در آن قهوهخانه ، آبانبه و شیرینی نارگیلی میفروختند که خیلی دوست داشتم. هرروز سری به آنجا میزدم. آن روز هیچ میلی به شیرینی و شربت نداشتم. سقایی که مَشکی بزرگ بر پشت داشت ، آبخوری مسیاش را به طرف رهگذرها میگرفت. تشنهام بود امّا بیاختیار از کنار سقا گذشتم.
پسربچهای پشت سر مادرش گریه میکرد و مادر بیتوجه به گریهٔ او ، زنبیل سنگینی بر سر داشت و تند تند میرفت. دلم میخواست به همه کمک کنم. میخواستم هرچه را آن بچه برایش گریه میکرد ، بخرم و زنبیل را تا در خانهٔشان برای آن زن ببرم.
قبلاً به این چیزها توجه نمیکردم. میفهمیدم که حال دیگری دارم.
🍂 پایان پارت چهارده
@fotros_dokhtarane 💎
🎀 #یلدای_زینبی دختران فطرسی 🌸
💠 توسط دختران فطرسی از براآن شمالی #روستای_جوزدان با همکاری پایگاه بسیج خواهران روستا 🍉
🌷 به نیابت از #شهید مدافع حرم #جواد_محمدی
🚺 #دخترونه_فطرس
☔️ @fotros_dokhtarane 🇮🇷
💝 جشن #میلاد_حضرت_زینب سلام الله علیها و #شب_یلدا 🌷
✨⚡️ #نور_افشانی و #مولودی خوانی 🎤
🔰 در #پخش_زنده_فطرس
در
روبیکا👇
rubika.ir/fotros_dokhtarane
و اینستا👇
instagram.com/fotros_dokhtarane
⏰ شنبه ۹/۲۹ ساعت ۱۸:۴۵ 🌺
🚺 دخترانه فطرس
🌟 @fotros_dokhtarane 🇮🇷
🔴 پخش زنده را ،
هم اکنون در کانال روبیکا تماشا کنید. 👇 👇
rubika.ir/fotros_dokhtarane
و اینستا👇
instagram.com/fotros_dokhtarane
🚺 دخترانه فطرس
🌟 @fotros_dokhtarane 🇮🇷