eitaa logo
🌼[فطـࢪس دختࢪانـ‌ه‍]🌼
391 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
41 فایل
کانال رسمی مجموعه فرهنگی جهادی فطرس (دخترانه)🌱 برای دختران نوجوان و جوان ادمین @Mobinaa_piri شماره کارت برای کمک های مومنانه 5892_1014_8433_1869 💳 به نام مسعود رحیمی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ؛ ۶ روز تا نیمۀ شعبان 🌟 وقتی قائم عجل‌الله‌فرجه قیام می‌کند، بر مزار مومن رفته و خطاب به او می‌فرماید: یار و صاحب تو ظهور کرده‌است، اگر می‌خواهی به او بپیوندی برخیز و به او ملحق شو و اگر می‌خواهی در نعمت پروردگارت بمانی، بمان! 🔹 حدیثی از 🎤 گروه همخوانی @fotros_dokhtarane
١۴ساله پدران، مادران، برادران و خواهران! لحظه ای به کشتار های اسرائیل غاصب در لبنان و فلسطین بیندیشید.. 🙂 لحظه ای به زنان و کودکان مظلوم که وحشیانه زیر بمباران های اسرائیل جان میدهند😔و جنایت های آمریکا که به وسیله صدام کافر بر ما تحمیل شده است، تأمل کنید.. 🥺 آیا وقت آن نرسیده که سلاح را برگیرید ویا به هر طریق که خود میدانید به مبارزه بر علیهه این جنایت کاران برخیزید.. من به عنوان یک مسلمان در خط ولایت فقیه به دستور امام عزیز که فرمودند :🙂 جوانان عزیز به جبهه ها بشتابید تا جامه ذلت نپوشیم.. ✊ وظیفه خود میدانم که لحظه ای درنگ نکنم، و به جبهه شتافتم و خدارا شکر میکنم که این را نصیبم کرد... آری اینها سخنان یک جوان ١۴ ساله است.. 🥺😔 ١۴ساله 🌷🌸@fotros_dokhtarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌⁦🇮🇷💐⁦ ✨قریب به ۴۰ سال است که خبیث ترین⁦😈 دشمنان علیه ملت ایران قد علم کردند تا⚔ با هیمنه پوشالے خود تیشه به ریشه اسلام و ایران بزنند ولی👈 گویا نمیدانند که قدرتشان در برابر قدرت لایزال الهی💚 که ما برآن تکیه کرده ایم،هیچ است....⁦✌️⁩ ادامه دارد.... ─┅┅═ঊঈ🌟ঊঈ═┅┅─ @fotros_dokhtarane ─┅┅═ঊঈ🌟ঊঈ═┅┅─
ﻫﻨﺪﻯ ﻣﺴﻠﻤﻮﻥ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﻬﺶ ﻣﻴﮕﻦ : ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻏﺬﺍ ﻣﻴﺨﻮﺭﻯ ﺑﮕﻮ " ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ " ﻛﻪ ﺷﻴﻄﻮﻥ👹 ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻫﻢ ﻏﺬﺍ ﻧﺸﻪ ‼️ ﻫﻨﺪﻳﻪ👳 ﻳﺎﺩﺵ ﻣﻴﺮﻩ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻳﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﺷﻴﻄﻮﻥ ﻣﻴﮕﻪ : ﺗﻮ ﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﮕﻮ " ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ " ﺍﺯ ﺑﺲ ﻓﻠﻔﻞ 🌶ﺧﻮﺭﺩﻡ همه جام ﺗﺎﻭﻝ زده😂 ۰😂😂😂😂 ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ 😂🤭 @fotros_dokhtarane 🤭😂 ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ؛ ۵ روز تا آنگاه که قائم عجل‌الله‌فرجه قیام کند؛ آسمان بارانش 🌧️ را فرومی‌فرستد و زمین گیاهانش 🍀🌾را عرضه می‌کند. کینه و دشمنی از قلب بندگان خدا بیرون رفته و حیوانات درّنده🦁 به صلح و آرامش برخورد می‌کنند. تا جایی که زنی از عراق تا شام (سوریه) را [اگر] پیاده بپیماید، تمام قدم‌های خود را بر سبزه گذاشته 🌿 و هیچ حیوان وحشی‌ای او را دچار پریشانی و ترس نمی‌کند. 🔹 حدیثی از 🎤 گروه همخوانی @fotros_dokhtarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اي اهل سماوات بریزید ستاره میلاد محمّد شده تکرار دوباره امشب همه ی والشمس بخوانید از پاره ي دل گــل بفشانی (ع) خجسته باد✨ @fotros_dokhtarane
°•«📓🔗»•° °|آیینہ‌‌اےسپید‌اسـت‌🍥⛓ °|نقش‌‌و‌‌نگار‌ذهنم🎀🎈 °|احساس‌شعروشاعر‌🛍🔭 °|محتاج‌یک‌اشارہ‌است💕🍓 ‍.الزهـرـا ♡ ∩_∩ („• ֊ •„)♡ 𝙟𝙤𝙞𝙣 𝙪𝙨༉ ┏━∪∪━━━━━━┓ @fotros_dokhtarane ┗━━━━━━━━━┛
°•🍇🎡•° >|یک‌حس‌خوب‌خودش‌نمیاد⛲️🛍 >|بایدبر؎دنبالش‌وبسازیش🧘🏻‍♀🍭 >|پس‌برووبسازش🏋🏻‍♀🖇 >|یادت‌نره‌تومیتونےツ🍇🌱 ‍.الزهـرـا ♡ ∩_∩ („• ֊ •„)♡ 𝙟𝙤𝙞𝙣 𝙪𝙨༉ ┏━∪∪━━━━━━┓ @fotros_dokhtarane ┗━━━━━━━━━┛
"🍑🥕" . •عشـــق •آرامشی‌نهفته •درچال‌لبخنـدِتــوست'🚚꧇) ‍.الزهـرـا ♡ ∩_∩ („• ֊ •„)♡ 𝙟𝙤𝙞𝙣 𝙪𝙨༉ ┏━∪∪━━━━━━┓ @fotros_dokhtarane ┗━━━━━━━━━┛
:|🦋👀••• مثل‌یڪ‌معجـزه اےعلـت‌ایمان‌منـے همـھ‌هانـوبلہ‌هسـتن و شـماجـان‌منـے‌💙🦋 ‍.الزهـرـا ♡ ∩_∩ („• ֊ •„)♡ 𝙟𝙤𝙞𝙣 𝙪𝙨༉ ┏━∪∪━━━━━━┓ @fotros_dokhtarane ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا که جز به خواب زیارت نمی روم ای چشم پر ز اشک فقط خوابم آرزوست💔 سال هزاروسیصد بی کربلا گذشت... سالی پر از زیارت اربابم آرزوست🤲 •••🌸🌸🌸🌸🌸••• ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ @fotros_dokhtarane ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
🌼[فطـࢪس دختࢪانـ‌ه‍]🌼
❄️هوالوهاب❄️ #رویای_نیمه_شب🌠🌜 #قسمت_نود_یک ناهارمان ماهی بود.ام حباب ان را عالی درست می کرد.کم غذا
❤️هوالستّارالعیوب❤️ 🌠🌜 _برای من تجربهء تازه‌ای است،اما می‌دانم عشق‌،بدون آن که اجازه ی ورود بگیرد،هجوم می‌‌آورد.هرچه هست،هیجان انگیز است.احساس خوبی دارم!🙂❤️ عبور از پل با اسب،لذت‌بخش بود.خوش‌حال شدم که کسی به ما توجهی نداشت.🤥 قنواء پرسید:(سواری را کی یاد گرفته ای؟)😉 _در نوجوانی. _شش ساله بودم که پدرم کره اسبی به من داد.او پسر ندارد.من سعی کردم با یاد گرفتن سوارکاری و تیراندازی،جای خالی‌اش را در زندگی پدرم پر کنم.☺️ _پدرت ناصبی است و با اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیان دشمنی دارد.اما تو به دو شیعه کمک کردی.خدا کند نفهمد! _ولی مادرم نه تنها راضی نیست،بلکه به اهل بیت علاقه دارد.😄❤️ _مگر می‌شود چنین زن و شوهری باهم زندگی کنند؟🙃 _کار آسانی نیست.مادرم مخالف آزار دادن شیعیان است،ولی معمولا مجبور است ساکت بماند.😔 _وزیر هم ناصبی است؟ _نمی‌دانم فکر نمی‌کنم. _در بازار،مرد نیکوکاری است به نام ابوراجح.حمام زیبایی دارد.شیعه است.من تا به حال مردی چنین خوب و درست‌کار ندیده‌ام.💥چند روز پیش به حمام رفته بودم که وزیر به آن‌جا آمد تا دو قوی زیبای ابوراجح را بگیرد و به پدرت هدیه بدهد.🌈✨ _شنیده ام پرنده های قشنگی اند.کاش می‌توانستم آن ها را ببینم!😁 _قوها توی حوض رخت‌کن هستند.ابوراجح و مشتری ها به این دو پرنده علاقهء زیادی دارند.ابوراجح به وزیر گفت که قوهایش را دوست دارد و آن ها باعث رونق بیشتر کسب و کارش شده اند.وزیر به بهانه‌ای سیلی محکمی به ابوراجح زد که آن بیچاره،روی زمین افتاد و از بینی اش خون جاری شد.بعد هم تهدیدش کرد و رفت🙂🚶.این در حالی بود که ابوراجح به وزیر بی احترامی نکرده بود و حاضر شده بود قوها را به پدرت هدیه بدهد.😄❤️ پایان قسمت نود و دو این داستان ادامه دارد‌...☘🍃 ╔════🍭🌸═══╗ ♡ @fotros_dokhtarane ♡ ╚═══🌈🧚🏼‍♀════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😂😂😂 زنگ زدم به داداشم گفتم: برو تو سايت دانشگاه نمره هامو نگاه کن فقط جلوي بابا تابلو نکن، اگه يک درس افتاده بودم بگو سلام عليکم اگه دو تا درس بود بگو سلام عليکم و رحمت الله اگه سه تا درس بود بگو سلام عليکم و رحمت الله و برکاته!! خلاصه يه جور که بابا متوجه نشه. خان داداش ماهم رفت چک کرد به حالت شوک زده زنگ زد بهم گفت: السلام عليکم و رحمت الله و برکاته ان الله و ملاءکته يوصلون علي النبي يا ايهاالذين امنو سلو عليهم وسلمو تسليما !!! 😳😂🤣🤣 😅 @fotros_dokhtarane
🌼[فطـࢪس دختࢪانـ‌ه‍]🌼
❤️هوالستّارالعیوب❤️ #رویای_نیمه_شب 🌠🌜 #قسمت_نود_دو _برای من تجربهء تازه‌ای است،اما می‌دانم عشق‌،بد
❤️هوالستّارالعیوب❤️ 🌠🌜 قنواء قبل از آنکه اسبش را به تاخت در آورد، گفت: «مذهب وزیر، مقام پرستی است. او هر کاری می‌کند تا همچنان وزیر بماند.😒 پسرش <<رشید >> را وا داشته تا مثل او فکر کند. وزیر دلش می‌خواهد مرا برای رشید بگیرد تا رابطه اش با پدرم محکم تر شود. 🤪 و حالا از این که مرا با جوان زیبا و ثروتمندی به نام هاشم می‌بیند، خوششان نمی آید.» 😡 -نزدیک پل از سرعتمان کم کردیم. قنواء گفت : «حالا که خودم را به شکل پسرها در آورده‌ام دوست دارم بروم و قوهای ابوراجح را ببینم.» 😍 _به من فرصت نداد تصمیمش را تغییر دهم. پاها را به پهلوی اسب کوبید و مثل تیری که از چله کمان رها شود به حرکت درآمد.🐎🐎 🐎 _خوشبختانه ابوراجح در حمام نبود. قنواء سکه ای به طرف مسرور انداخت و گفت: «برو بیرون و مواظب اسب‌ها باش!!» مسرور سری تکان داد و رفت. جز دو پیرمرد کسی در رختکن نبود. قنواء کنار حوض نشست و با دقت به قوها نگاه کرد. 🌟 -این دو پرنده زیبا تر از آن هستند که فکرش را می کردم.😍 - بودن قنواء در آنجا کار درستی نبود. اگر ابوراجح از راه می رسید، قنواء را می‌شناخت و از اینکه او را به حمام آورده بودم آزرده خاطر می شد. _ بهتر است برویم ما نباید به اینجا می آمدیم.🤨 قنواء ایستاد و گفت: «تو گفتی میخواهی سیاه‌چال را ببینی. خودم را به خطر انداختم و همراهی ات کردم. حالا من خواستم به اینجا بیایم و قوها را ببینم و تو مرا همراهی کرده ای. اینجا که بدتر از سیاهچال نیست.» 😳 _من هم با تو به سواری رفتم. 🧐 _خوب گوش کن!! من در عوض نجات حماد و صفوان از سیاهچال این دو پرنده را می خواهم.... 😏 تو باید از ابوراجح بخری شان و برایم بیاوری.بهایشان را هرچه باشد،می پردازم.😉 _فراموش نکن که این قوها فروشی نیستند. _هرچیزی قیمتی دارد.ابوراجح خوشحال می شود که مثلا صد دینار بگیرد و آن ها را به من بدهد.😉😄 این داستان ادامه دارد...🌸🌾 پایان قسمت نود و سه ╔════🍭🌸═══╗ ♡ @fotros_dokhtarane ♡ ╚═══🌈🧚🏼‍♀════
امشب شبِ قدرِ تمامِ عاشقان است در قلب هایِ منتظر رنگین کمان است پرسیدم از چرخ و فلک ،این حادثه چیست؟ گفتا:شبِ میلادِ مولایِ زمان است ای صاحبِ عصر و زمان دلشادم امشب از هر چه اندوه و غم ست آزادم امشب السلام_علیڪ_یا_بقیة_الله❣️✨ میلاد_امام_زمان(عج)_مبارک_باد🎊❣️✨ ❤️@fotros_dokhtarane ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱می رود قصه ی ما سوی سرانجام آرام 🌱 دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام 🌱می نویسم که "شب تار سحر می گردد" 🌱یک نفر مانده ازین قوم که برمی گردد ❤️❤️❤️ 🌺 @fotros_dokhtarane 🌺
🌼[فطـࢪس دختࢪانـ‌ه‍]🌼
❤️هوالستّارالعیوب❤️ #رویای_نیمه_شب 🌠🌜 #قسمت_نود_سه قنواء قبل از آنکه اسبش را به تاخت در آورد، گفت:
🌷هوالمحمود🌷 🌠🌜 پرده راهرو را بالا گرفتم.🙂🚶 _نمی خواهم ابوراجح ما را با هم این‌جا ببیند.می روم سری به پدربزرگم بزنم.اگر می خواهی،همین‌جا بمان و وقتی ابوراجح آمد با او صحبت کن‌👌🔥.گرچه می دانم او قوهایش را با صندوقچه ای از طلا و جواهر هم عوض نمی کند. از حمام بیرون آمدم.مسرور مشغول نوازش اسب ها بود.قنواء هم آمد.با بی اعتنایی سوار اسبش شد و با حرکت افسار،اسبش را به چرخیدن واداشت.مسرور با وحشت خود را کنار کشید.😱 افسار اسب دیگر را به قنواء دادم و به مسرور گفتم:نام این جوان،هلال است.به دستور اربابش به این‌جا آمده تا این دو اسب را بدهد و قوها را بگیرد،حالا که ابوراجح نبود، باید دست خالی برگردد.😕 مسرور به قنوا گفت:ابوراجح قوهایش را به وزیر نداد.ارباب تو که جای خود را دارد! قنواء گفت:ساکت باش و تا چیزی نپرسیده ام،حرف نزن.🤥 رو به من گفت:ما هرچه را بخواهیم،صاحب می شویم.شما به زودی این قوهای زیبا را در حوض اربابم که با سنگ یشم ساخته شده خواهید دید.☺️ از طرف کوچه که خلوت بود،راه افتاد برود.گفتم:خواهیم دید. من و مسرور دور شدن او را با آن دو اسب زیبا نگاه کردیم.😄♥️ به مسرور گفتم:در این باره چیزی به ابوراجح نگو.بگذار هلال خودش با او صحبت کند.🌹 _یعنی قوها این قدر ارزش دارند؟ برای کسانی که نمی دانند با ثروت فراوانشان چه کنند،بله.😊 می خواستم بروم که مسرور آستینم را گرفت.نگاه خیره ام را که دید،آستینم را رها کرد.من من کنان پرسید:موضوع مهمانی روز جمعه چیست؟🤔♥️ _از کجا باخبر شده ای؟🤥 _از ابوراجح چیزهایی شنیدم😄. این داستان ادامه دارد...💛 💞با ما همراه باشید💞 ╔════🍭🌸═══╗ ♡ @fotros_dokhtarane ♡ ╚═══🌈🧚🏼‍♀════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا