eitaa logo
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
600 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
67 فایل
بسم‌رب‌‌الشهدا🌱 ‍ ‍‍ گروه‌ پژوهشی فرهنگی‌ خط‌ مقدم ‍ ‍ شهید‌آوینی؛ ای‌شهید‌!ای‌آنکه‌بر‌کرانه‌ی‌ازلی‌و‌ابدی‌وجود‌برنشسته‌ ای‌،دستی‌برار،و‌ما‌قبرستان‌نشینان‌‌عادات‌سخیف‌را‌نیز؛از‌این‌منجلاب‌بیرون‌کش!🌷 ارتباط‌ با‌ ادمین‌کانال👇🏻 @geniuspro7 @aslani70
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع) شهادت امام رضا(ع) تسلیت باد🍁🖤 خوشا ملکی که سلطانش تو باشی👑♥️ (ع) 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
آقای امام‌رضاجان! ای حرمت ملجأ درماندگان درمانـده‌ایــم آقـا‌جـان 🖤 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
سه ویژگی برجسته داشت. ۱- مهاجر الی الله: شهید چمران در زندگی خودش هجرت با بصیرت داشت اگر به آمریکا مهاجرت کرد هجرت علمی بود اگر به مصر مهاجرت کرد هجرت نظامی به منظور تعلیمات نظامی بود و اگر به لبنان هجرت کرد برای خودسازی و تربیت نفس در مکتب امام موسی صدر بود هر کجا هجرت کرد با آگاهی، بصیرت و هدفمند بود. ۲- مجاهد فی سبیل الله: شهید چمران اهل جهاد و رزم بود، اما جهاد همراه با روح عارفانه او شخصیت عارفانه داشت شهید چمران قبل از آنکه یک فرمانده نظامی باشد یک معلم اخلاق بود؛ او در هنگام مناجات با پروردگارش همچون عارفی زاهد ناله میزد و در میدان نبرد با دشمن برق سلاحش چشم همه را می‌ربایید، گویا او در مکتب امام علی علی علیه السلام پرورش یافته در یتیم خانه لبنان به بچه‌های یتیم رسیدگی می‌کرد و در میدان جنگ یک چریک مبارز و انقلابی بود. ۳- فانی فی الله: شهید چمران عاشق شهادت بود؛ این مطلب را می‌توان در آخرین وصیت نامه او مشاهده کرد. او می‌نویسد: برای مرگ آماده شدم این امر طبیعی است که مدت‌ها با آن آشنا هستم، ولی برای اولین بار وصیت می‌کنم، خوشحالم در چنین راهی به شهادت می‌رسم، خوشحالم که از عالم بریده‌ام، همه چیز را ترک گفتم، علایق را زیر پا گذاشتم؛ تا آنجا که می‌نویسد: «با آغوش باز به استقبال شهادت می‌روم». آری برای شهید چمران دنیا و مقامات دنیا مهم نبود، او به دنبال نام و نان نبود. 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
همسرشهید: یادم هست در یکی از سفرهایی که به روستاها می‌رفت همراهش بودم. داخل ماشین هدیه‌ای به من داد. اولین هدیه‌اش به من بود و هنوز ازدواج نکرده ‌بودیم. خیلی خوشحال شدم و همانجا بازش کردم. دیدم روسری است. یک روسری قرمز با گل‌های درشت. من جا خوردم اما او لبخند زد و به شیرینی گفت: بچه‌ها دوست دارند شما را با روسری ببینند. از آن وقت روسری گذاشتم و مانده. من می‌دانستم بچه‌ها به مصطفی حمله می‌کنند که چرا شما خانمی را که حجاب ندارد می‌آوری مؤسسه. اما برایم عجیب بود که مصطفی خیلی سعی می‌کرد مرا به بچه‌ها نزدیک کند. می‌گفت: ایشان خیلی خوبند. اینطور که شما فکر می‌کنید نیست. به خاطر شما می‌آیند مؤسسه ولی می‌خواهند از شما یاد بگیرند. ان‌‎شاالله خودمان بهش یاد می‌دهیم. نگفت این حجابش درست نیست. مثل ما نیست. فامیل و اقوامش آنچنانی‌اند. اینها خیلی روی من تأثیر گذاشت. او مرا مثل یک بچه کوچک قدم به قدم جلو برد و به اسلام آورد. نُه ماه....نُه ماه زیبا با هم داشتیم و بعد ازدواج کردیم».(ص18) 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
کتاب «نیمه پنهان ماه ۱» روایتی جذاب پیرامون شهید مصطفی چمران است که از زبان غاده جابر همسر شهید و به قلم حبیب جعفریان به رشته تحریر در آمده و در انتشارات روایت فتح منتشر شده است. سال‌ها از آرام گرفتن چمران می‌گذرد. روز‌های تکاپو و از پشت صخره‌ای پشت صخره دیگر پریدن و پناه گرفتن، و روز‌های جنگ‌های سرنوشت ساز پایان یافته اند و اکنون در این روزگار به ظاهر آرام، «غاده چمران» با لحنی شکسته، داستانی روایت می‌کند؛ «داستان یک نسیم که از آسمان روح آمد و در گوشش کلمه عشق گفت و رفت به سوی کلمه بی نهایت... 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت پایان نیست... آغاز است.... روز بخیر هفته خوبی داشته باشید. شهدا را یادکنیم با ذکر صلوات. 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب سخن ازجان جهان بایدگفت توصیف رسول(ص) انس و جان باید گفت در شـــــام ولادت دو قــطب عالم تبریک به صــاحب الزمان (عج) باید گفت . 🤍 💚 🌟 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
محمد ابراهیم همت در ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ در شهرضای اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات خود را در همان شهر به پایان رساند و در سال ۱۳۵۲ دیپلم گرفت. در همان سال وارد دانشسرای تربیت معلم اصفهان شد و در سال ۱۳۵۴ مدرک فوق دیپلم خود را اخذ کردشهید همت پس از پیروزی انقلاب، در ایجاد نظم و دفاع از شهر و راه‌اندازی کمیته انقلاب اسلامی شهرستان شهرضا نقش داشتدر جریان عملیات خیبر، همچنان که نیرو‌های ایرانی در برابر ارتش عراق مقاومت می‌کردند هنگامی که همت برای بررسی وضعیت جبهه جلو رفته بود بر اثر اصابت گلولهٔ توپ در نزدیکی‌اش همراه با سید حمید میرافضلی، در غروب ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ در محل تقاطع جاده‌های جزایر مجنون شمالی و جنوبی سر از بدنشان جدا شد و به درجه رفیع شهادت نائل شدند. @frontlineir
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
(شرح بسیجی‌های بیکله از زبان حاج همت) عقیلی به حاج همت گفت: حاجی یک سوال دارم، یک دلخوری خیلی زیاد، من از شما دلخورم حاج همت گفت: بفرمائید، چه دلخوری! امیر عقیلی گفت: حاجی شما هر وقت از کنار پاسگاه های ارتش، از کنار ما که رد می شوی، یک دست تکان می دهی و با سرعت رد می شوی. اما حاجی جان، من به قربانت بروم، شما از کنار بسیجی های خودتان که رد می شوی، هنوز یک کیلومتر مانده، چراغ می دی، بوق می زنی، آرام آرام سرعت ماشین ات را کم می کنی، بیست متر مانده به دژبانی بسیجی ها، با لبخند از ماشین پیاده می شوی،دوباره باز دستی تکان میدهی، سوار می شوی و میروی. رد میشی اصلا مارو تحویل نمی گیری حاجی، حاجی بخدا ما خیلی دل مان میاد. حاج همت این ها را که از امیر عقیلی شنید، دستی به سر امیر کشید و خندید و گفت: اصل ماجرا این است که از کنار پاسگاه های شما که رد می شوم، این دژبان های شما هر کدام چند ماه آموزش تخصصی می بینند که اگر یک ماشین از دژبانی ارتشی ها رد شد، مشکوک بشوند؛ از دور بهش علامت میدهند، آرو آروم دست تکان میدهند، اگه طرف سرعتش زیاد بشه، اول علامت خطر میدهند،بعد ایست میدهند، بعد تیر هوائی میزنند، آخر کار اگر خواست بدون توجه دژبانی رد بشود.به لاستیک ماشین تیر میزنند. ولی این بسیجی هایی که تو میگی، من یک کیلومتر مانده بهشان مرتب چراغ میدم، سرعتم رو کم میکنم، هنوز بیست متر مانده پیاده می شوم و یک دستی تکان میدهم و دوباره می خندم و سوا می شوم و باز آرام از کنارشان رد می شوم. آخر این بسیجی ها مشکوک بشوند. اول رگبار می بندند. بعد تازه یادشان میاد که باید ایست بدهند. یک خشاب و خالی می کنند، بابای صاحب بچه را در می آورند، بعد چند تا تیر هوائی شلیک می کنند و آخر که فاتحه طرف خوانده شد، داد می زنند ایست. این را که حاجی گفت: بمب خنده بود که توی قرارگاه منفجر شد. حالا نخند کی بخند..... @frontlineir
شراره های خورشید مجموعه رویدادهای متنوعی از کارنامه عملیاتی لشکر27 محمّد رسول الله(ص)، طی چهارماهه پایانی سال 1362  این کتاب 770 صفحه متن در قالب 10 فصل جداگانه دارد به انضمام یک فصل تصاویر، نقشه ها و اسناد که در پایان به همراه فهرست منابع و نمایه که مجموعاً 930 صفحه را شامل می شود. خواننده در این اثر؛ حوادث و ماجراهای شگفت انگیزی از تاریخچه لشکر27 و واپسین ماه های حیات دنیوی فرمانده پرآوازه آن، شهید محمدابراهیم همت را می خواند که عمده آن ها از جمله مهم ترین ناگفته های دوران دفاع مقدّس بوده و اکنون اوّل بار است که در قالب اثری مکتوب، انتشار می یابد... @frontlineir
آمده بر شیعیان دور سیادت دور سیادت مگو صبح سعادت صبح سعادت مگو روز ولادت ولادت حجّت قادر منان یازدهم اختر برج ولایت میلاد امام حسـن عسکری (ع) خجسته باد. 🌻 @frontlineir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیست و هشت ساله بود... ظاهر سفر حکایت از این داشت که برای دیدار برادر رهسپار دیار غربت شده... اما در باطن، هدف عمیقتری در جریان بود... حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها با جمعی از برادران و بستگان، برای حمایت از امام زمانش، پای در مسیر طولانی مدینه تا خراسان نهاد. مقصود، عاشقانه ترین بود و مقصدِ سخت را نرم و هموار می کرد. اراده خداوند، طوری رقم خورد که ایشان حوالی شهر قم بیمار شدند. هفده هجده روز مهمان اهالی قم بودند و غریبانه به دیدار حق شتافتند... و بدین سان که گوشه ای از خاک ایران، عطرِ بهشت گرفت و آغوش باز کرد برای خاندانِ کَرَم... برای کریمه اهل بیت..‌. 🌿🌿🌿 آمد اینگونه، ولی، هر چه که آمد نرسید عشق، همواره به مقصود، به مقصد نرسید که اویس قرنی هم به محمد نرسید عاقبت، حضرت معصومه به مشهد نرسید 🌿🌿🌿 @frontlineir
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی: میرزاکوچک، یک واحد مینیاتوری از نظام اسلامی را در همان محدوده خاص خود - گیلان - ایجاد کرد. قضیّه‌ی مرحوم میرزا کوچک جنگلی یک قضیّه‌ی ویژه است؛ اگرچه که در آن دوره‌ی خاص - یعنی در دوره‌ی فاصله‌ی بین مشروطیّت و سرِ کار آمدن رضاخان - حوادث گوناگونی در کشور به‌وجود آمده و هم‌زمان با نهضت جنگل، چند کار بزرگ دیگر هم در گوشه و کنار کشور - مثل مرحوم شیخ محمّد خیابانی در تبریز، یا کلنل محمّدتقی خان پسیان در مشهد - اتّفاق افتاده که اینها همه تقریباً هم‌زمان است، لکن قضیّه‌ی جنگل یک قضیّه‌ی ویژه است. خب ما قضایای تبریز را و حضور مرحوم شیخ محمّد خیابانی و اینها را خوب میدانیم دیگر، هم در تاریخ نوشته شده و هم قضایای خصوصی و اطّلاعات زیادی داریم، امّا آن صبغه‌ی مردمی و نجابتی که در کار مرحوم میرزا کوچک خان جنگلی هست، در هیچ کدام از این دو سه کار دیگری که هم‌زمان در آن دوره اتّفاق افتاد در سرتاسر ایران، نظیر ندارد.  @frontlineir
من در تاریخ خوانده ام غیرتت گاهی میتواند از ریحانه بودنت هجرتت بدهد به ذوالفقار شدن ... بُرنده برای بریدن حلقوم کفر و بَرنده وقتی میان تحریف های تاریخ تعریف های تو چشم دنیا را روشن کند... همه این ها جمع شده در تو زینت پدر پرستار سجاد امید حسین و مقتدای همه غیرتمندان عالم ... میلاد حضرت زینب سلام الله مبارک ...🌹 🦋 @frontlineir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوتایی با هم گریه می کردند. مثه یه پدر و دختر واقعی. فاطمه با دستهای کوچیکش اشک های حاجی رو پاک می کرد و حاج قاسم اشک های فاطمه رو. به محض شنیدن خبر، خودش را از سوریه رسونده بود تا فاطمه رو که حالا فرزند شهید بود دلداری بده. از همون روز قول داد مثل پدرش باشه. دو هفته یه بار زنگ می زد و با هم تلفنی حرف می زدند. حاج قاسم از درس و مدرسه می پرسید و فاطمه با شور و شوق جواب می داد. مهربون و صمیمی بودند مثه یه پدر و دختر واقعی. صبح جمعه، وقتی فاطمه خبر رو شنید انگار دوباره پدرش رو از دست داد. دلش شکست. این دفعه بیشتر از قبل گریه کرد اما دیگه حاج قاسم نبود که اشکهاشو پاک کنه. دیگه پدری نبود که دست محبت روی سر دخترش بکشه و آرومش کنه مثه یه پدر و دختر واقعی. @frontlineir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- - [ رقص جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند چون جهند از دست خود دستی زنند چون رهند از نفس خود رقصی کنند :)♥️ ] @frontlineir
آن بامداد نحس، ما را یک بار، و فرزندان شهدا رو دوباره یتیم کرد ... 💔 [ | ] @frontlineir