✍نمی توانستی به راحتی قدم بزنی
راه که می رفتی می لرزیدی
رعب و وحشت سایه شومش را بر سر هر کوچه و بازاری انداخته بود
راه بسته بود😱😔.کاظمین دیگر حرم امنی نبود که تو با خیال راحت بروی و امامت را زیارت کنی😭
می دانستی هر آن احتمال دارد دستی از گوشه و کناری بیرون بیاید و به ناموس تو تعرض کند یا خنجری 🗡که زیر گلوی تو ناقوس مرگ را به صدا در بیاورد.🔊🔊
شاید ما که در ایرانمان آزادانه در کوچه ها و خیابان ها قدم می زدیم و درد دلمان را برای امام رئوفمان می بردیم معنی دلهره و ترس و اضطراب اهالی کاظمین و سوریه و سامرا را نمی فهمیدیم.😶😶
ما آرام بودیم 😌و معنی تن و بدن لرزان پدر و مادران فداکار فرزند سپرده به جنگ با خونخواران داعشی را نمی فهمیدیم.😏
ما می خندیدیم😄 و بی توجه از کنار گریه کودک دو ساله پدر از دست داده رد می شدیم.😒
ما آرام بودیم و بی خیالِ ناآرامی پشت مرزها زندگی می کردیم.😁
ما سی و اندی سال بود که روزهای تلخ و سخت و نفس گیر جنگ را فراموش کرده بودیم و
از ما یک انگشت اشاره مانده بود به سوی مدافعین حرم و یک دنیا ناسپاسی که همه را در سبوی تهمت و بی تفاوتی می ریختیم و روانه جوانمردان روزگار می کردیم و می گفتیم: " مدافع حرم پولش را می گیرد"😔😔
حاج قاسم از روی تو و سربازانت شرمنده ایم😓😓.چرا یادمان رفته بود از خودمان بپرسیم قیمت خون جوانان چند؟
قیمت چاقوی زیر گلوی هموطن چند؟😐
قیمت اشک مادر بر جنازه فرزند چند😐
قیمت از دنیا و پول و زن و بچه گذشتن چند؟😐
قیمت پوتین های ده ها کیلومتر زیر بارش تیر و گلوله دویده چند؟😐
قیمت امنیت چند؟😐
قیمت...
آه که ناشکر بودیم ما.😞
اما حاجی امروز که تو برنده اسکار شهادت شده ای و روبروی حرم امامین عاشق در کاظمین برایت فرش قرمز پهن کرده اند💔 هم ما و هم آنان معنی رشادتها و جانفشانی های شما را می فهمیم و بر ماست که زین پس پشتیبان قاسم سلیمانی ها و محسن حججی هایی باشیم که ادامه دهنده راه همت ها و باکری ها و صیادها و مهدی زین الدین هایی بودند که نامشان چهار ستون بدن دشمن را می لرزاند.
ما سر ستون 💫خط مقدم 💫جبهه امروز می ایستیم و به یاری خداوند قادر
پله پله تا ظهور با اقتدار پیش می رویم.
#قیمت_چند؟
#سردار_دلها
#لیلا_رستم_خانی
#دلنوشته
#خط_مقدم 🇮🇷
🇮🇷@frontlineIR🇮🇷