eitaa logo
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
3.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
60 ویدیو
49 فایل
─━━━━━━ا﷽ا━━━━━━─ ⭕️موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) 💢با مدیریت حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا فلاح شیروانی 📍قم، میدان سپاه، بلوار شهید اخلاقی، پلاک۱۲ 📩درگاه ارتباطی و تبادل: @Admin_fotovat 🔺نشر مطالب همراه با آدرس
مشاهده در ایتا
دانلود
🎤مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 2️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️ویژگی های فلسفه ✅بهره گیری از شهود عقلی 🔺به باور من، افزون بر این امر، در فلسفه اسلامی امر دیگری هم به عنوان اوّلی وجود دارد که سهروردی به اجمال بدان اشاره کرده است و در عمل نیز در کارهای فیلسوفان ما بوده و آن، شهودِ عقلی است. 🔸اینکه علامه طباطبایی می فرماید: «واقعیتٌ مایی» وجود دارد، بنیاد آن به شهودِ عقلی برمی گردد که خیلی هم جای کار دارد. 🔹باید دانست که سهروردی «شهود قلبی» را در فلسفه مطرح کرد؛ ولی به اجمال می توان از آن، اصل شهود را برداشت کرد؛ 👈اما «شهود عقلی» امری جدی در فلسفه است. 🔸به باور من برای سامان دادن به فلسفه اسلامی و تبیین بخشی از مطالبی که ملاصدرا و فیلسوفان ما دارند، باید به شهود عقلی تن دهیم؛ 🔹برای مثال در اثبات علم حضوری می گویند «من خود را به صورت جزئی می یابم نه کلی» و «خود را حاضر می یابم نه غایب». بنیاد این سخن، بر همان شهود عقلی استوار است. ❇️پس فلسفه، هستی شناسی عقلانی است که از ابزار مفهومی خاصی مانند معقول ثانی استفاده می کند و روش آن هم عقلانی است و اقسام متعددی دارد که همگی نیز عقلانی اند. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ بریده هایی از کلاس 💢بخش 3️⃣ 🌐 سه تحلیل برای تثبیت بداهت واقعیت بیرون از خود (2) 3️⃣ حضوري بودن علم به واقعيت 🔺 در علم حضوري، واقعيت معلوم را در نزد خود داريم و خود معلوم نزد ما حاضر است نه مفهوم آن. به نظر من نفس انسان راحت‌تر درك مي‌كند كه با خارج به‌شكل حضوري ارتباط دارد. وقتي با واقع خارجي ارتباط داريم، خود واقع را ديده‌ايم و اين يعني واقع خارجي موجود است. 🔺 اما واقعيت آن است كه تثبيت اين مسئله تحليل‌هاي فني ويژه‌اي مي‌طلبد. اگر علم ما به عالم خارج مادي از راه حواس ظاهري است، اين علم چگونه مي‌تواند حضوري باشد علامه در ديدگاه نهايي خود، كه در اصول فلسفه و روش رئاليسم بيان شده است، مي‌پذيرد كه ارتباط ما با عالم مادي از طريق حواس ظاهري، به‌نحو علم حضوري است. ما در ادامه پس از بيان اين ديدگاه، يك طرح فني براي تثبيت ارتباط حضوري خود با عالم خارج ارائه خواهيم كرد و خواهيم گفت كه تحليل عميق‌تر علم حضوري ما به عالم ماده، با استفاده از بحث
«»
است. 🔺 البته مسئلة حضوري بودن علم به محسوسات، براي خود تبييني دارد كه اكنون مجال پرداختن بدان نيست. فقط اين كليد را بدست مي‌دهم كه با حل شدن «النفس في وحدتها كل القوي»، بايد گفت نفس در سر انگشتان هم حاضر است و هنگام لمس، گويا خود نفس در موطن سر انگشت آمده و دارد لمس مي‌كند. البته تمام ضوابط ماديت دست و ماديت خارج هم محفوظ است. 🔺 راهي كه علامه در اينجا طي كرده، اين است:
تمام وجودهاي ذهني كه از حواس خارجي بدست مي‌آيند، ريشه در ادراك حضوري حسي دارند. همة اينها را ما در مرحله‌اي از ارتباط حقيقي نفس با خارج بدست آورده‌ايم. اگر اين ارتباط لمسي باشد، نفس حاضر در مرتبة لمس، اين ادراك را دارد، و اگر سمعي باشد، نفس حاضر در مرتبة سمع و همين‌طور.
🔺 اين مطلب غير از ارجاع علم حصولي به حضوري است، كه در مبحث علم در كتاب نهايه آمده است. در آنجا معناي ارجاع علم حصولي به آتش، به علم حضوري بدان، اين است كه با ديدن آتش محسوس، صورت خيالي آتش انشاء مي‌شود و ارتباط حضوري با آن صورت خيالي برقرار مي‌شود. اما آنچه در اينجا مورد بحث است و علامه در اصول فلسفه و روش رئاليسم بدان نظر دارند، علم حضوري به همين آتش محسوس مادي خارجي است، نه به وجود مثالي آن. 🔺ادراك حسي، حضوري است، با حفظ تمام احكام مادي شيء محسوس و عضو حس‌گر و تعاملي كه اين دو هنگام اتصال مادي با يكديگر دارند. درواقع، متعلق ادراك حسي حضوري، برآيند تعامل مادي شيء محسوس و عضو حس‌گر است. 🔺 ميان علم حضوري حسي و ديگر علوم حضوري فرق هست، درواقع، علم حضوري حسي، ضعيف‌ترين مرتبة علم حضوري است. 🔺 ازاين‌رو كه نفس در ادراك حسي با واقعيت محسوس متصل است، قوة تبديل علوم حضوري به حصولي، مي‌تواند علوم حصولي را فراهم آورد و اگر اين اتصال وجود نداشت، چنان كاري هم قابل انجام نبود. 🔺 ما غرق در خارج هستيم و اصلا واسطه‌اي به‌نام انديشه در كار نيست. بنابراين بسيار واضح است كه واقعيت، امري بديهي است. بلي، بعد از اين ارتباط مستقيم با خارج، مي‌توانيم از آنچه حضورا درك كرده‌ايم، تصوير برداريم. 📚 منبع: درس خارج نهایه - سال اول - 1393-1392 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ بریده هایی از کلاس 💢بخش 4️⃣ 🌐 سه تحلیل برای تثبیت بداهت واقعیت بیرون از خود (3) 3️⃣ حضوري بودن علم به واقعيت 🏷 در پست قبل این تحلیل بر مبنای بیان علامه توضیح داده شد، اما اینک به تحلیل عمیق تر این بحث تحت عنوان بحث شهود عقلی می پردازیم. ❇️ تحلیل عمیق‌تر حضوری بودن علم به واقعیت با استفاده از 🔺 بنا بر قاعدة
 «النفس في وحدتها كل القوي»
، نفس در سر انگشتان هم حضور دارد و به ادراك مي‌پردازد. نفس در مرحلة تنزل خود، حس است و مي‌تواند محسوسات را ادراك كند. اما آيا هويت عقلي نفس، او را در اين تنزل همراهي نكرده و در همان بالا مانده است
عقل در تمام مراتب ادراكي نفس انساني حاضر است. 
وقتي نفس در مرتبة حسي است و به ادراك حسي مشغول، عقل نيز حظ خود را مي‌برد و در اين ارتباط مستقيمي كه با خارج برقرار مي‌كند، ادراكاتي لايق مرتبة خود دارد.
اين ادراك عقل، استدلالي نيست، بلكه شهودي است. از اين كنش عقلي، با عنوان «عقل شهودي» و از آنچه روي داده، با عنوان «شهود عقلي» ياد مي‌كنيم. 
براي نمونه، در نظر بگيريد كه به توپ ساكني ضربه مي‌زنيم و آن توپ به حركت در مي‌آيد. آنچه حس مي‌يابد، تنها توالي است؛ يعني پا حركت كرد و بعد توپ حركت كرد. اما ما در اين ميان، عليت را نيز درك مي‌كنيم و حركت پا و برخورد آن با توپ را علت حركت توپ مي‌دانيم. 🔹 به عقيدة من، يكي از پايه‌هاي مهم فلسفه، عقل شهودي است و دسته‌اي از اموري كه با آنها فلسفه مي‌تواند آغاز شود، ادراكات عقل شهودي است. اين بحث در فلسفه بسيار مهم و كارگشاست. بحث‌هاي معقول ثاني فلسفي را مي‌توان با عقل شهودي حل كرد. 🔺عقل ما همواره در كار شهود واقع است. ما غرق در خارج هستيم و هميشه مي‌يابيم كه واقع، هست. 🔺
با شهود عقلي، وجود خود را مي‌توان تثبيت كرد؛ 
زيرا عقل شهودي در اين موطن حاضر است و هستي را ادراك مي‌كند. نيز در مراتب دروني نفس، عقل شهودي حاضر است. دردي را كه در درون دارم، يا احساس گرسنگي را، به شهود مي‌يابد. بنابراين هم در صقع ذات نفس و هم در مراتب قواي نفس، عقل شهودي حاضر است. ازاين‌رو، هم هستي خود را و هم واقعيت داشتن قواي خود را، و هم واقعيت حالات دروني خود را با عقل شهودي مي‌يابيم. هنگام به‌كار گيري حواس بيروني نيز عقل شهودي حاضر است و واقعيت خارج و حتي واقعيت داشتن بدن را تثبيت مي‌كند. اينكه مي‌دانيم بدن ما هست، ادراك عقل شهودي است. 🔺 حاصل آنكه
ما واقعيت تمام ساحت‌هاي دروني و بيروني خود را مي‌توانيم با شهود عقلي اثبات كنيم. 
پس از اين، اثبات مطلق واقعيت ديگر امري روشن است و يقينا از بطن اثبات واقعيت‌هاي ديگر، بدست مي‌آيد. اساسا با تثبيت حتي يك واقعيت، واقعيةما تثبيت شده است. 🏷 به نظر مي‌رسد كه بيان علامه در ابتداي مدخل نهايه، بيشتر بدين سمت، يعني حضوري بودن علم به واقعيت خارجي، سوق يافته است، هرچند اين تحليل در بيان ايشان نيامده است. 🔘 مناط واحد در علم به خود و خارج (شهود) 🔺 مناط علم به خود و مناط علم به خارج، هر دو شهود است. 📚 منبع: درس خارج نهایه - سال اول - 1393-1392 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ بریده هایی از کلاس 💢بخش 5️⃣ 🌐 سه تحلیل برای تثبیت بداهت واقعیت بیرون از خود (4) 3️⃣ حضوري بودن علم به واقعيت ❇️ تحلیل عمیق‌تر حضوری بودن علم به واقعیت با استفاده از (در پست قبل توضیحاتی در مورد مبنای شهود عقلی داده شد، اینک توضیحات تکمیلی تر) 🔘 تبدیل این شهود به گزاره‌‌های حصولی توسط عقل 🔺عقل تحليلي مفاهيمي را از شهود انتزاع مي‌كند و عقل توصيفي بر پاية آنچه شهود شده است، اين مفاهيم را به هم مي‌پيوندد و گزارة حصولي مي‌سازد. براي نمونه، عقل تحليلي مفاهيم «من» و «هستي من» را از شهود انتزاع مي‌كند و عقل توصيفي، گزارة
«من هستم»
را مي‌سازد. اما مبرر همة اين فعاليت‌هاي عقلاني، شهود است. هم عقل تحليلي از شهود مي‌گيرد و هم عقل توصيفي بر مبناي شهود، گزاره مي‌سازد. مبرر و مستند اين گزاره، شهود است و ديگر نيازي به استدلال ندارد؛ و ازهمين‌رو، بديهي است. 🔘 تأمین کننده مطابقت با واقع گزاره‌‌های حصولی 🔺 حال اگر فرایندی تصویر کردید که از این علم حضوری، گزاره‌‌های حصولی برداشت شد، مطابقت با واقع بودن این گزاره‌‌های حصولی به چه نحو تأمین می‌شود؟ 🔺به اين نكته هم بايد توجه كرد كه نفس در ساحت‌هاي متعدد خود حاضر است، يعني هم در مرحلة شهود (شهود عقلي و شهود حسي) و هم در ساحت حصول. بنابراين هم در ساحت عقل شهودي حاضر است و هم در ساحت عقل تحليلي و عقل توصيفي. بنابراين همان نفس، كه در ساحت شهود، با عقل شهودي حقيقتي را مي‌يابد، در ساحت فعاليت عقل تحليلي و عقل توصيفي هم حاضر است و مي‌يابد اين‌هماني محصولات اين ساحت‌ها را. بنابراين مطابق با واقع بودن گزارة حصولي فراهم آمده را هم خود مي‌يابد. 🔘 بحثی معرفت شناسی یا هستی شناسی 🔺
علامه در پي هستي‌شناسي است و اصلا معرفت‌شناسي مورد بحث ايشان نيست. 
نبايد گمان كرد كه اين بحث‌ها از سنخ معرفت‌شناسي است و بنابراين معرفت‌شناسي مقدم بر هستي‌شناسي است. بايد توجه داشت كه بديهيات شهودي و بديهيات عقلي، چارچوب‌هاي اولية عقل را مي‌سازند و در تمام حيطه‌ها حاضرند. عقل اولي مي‌گويد اصل اين‌هماني و اصل امتناع تناقض پابرجاست و براي تصديق آنها، تنها تصور طرفين لازم است و نيازي به استدلال ندارد. اينها اصول اولي عقل هستند.
ما معتقديم اصول اوليه، فقط عقلي نيستند و اصول اولية شهودي هم داريم. اين اصول قبل از شكل‌گيري معرفت‌شناسي هم حاضرند و معرفت‌شناسي هم با همين‌ها كار خود را آغاز مي‌كند.
اساسا وقتي در تعريف معرفت مي‌گويند «باور صادق موجه»، و منظور از صادق، مطابق با واقع است، بايد قبل از تعريف معرفت و آغاز معرفت‌شناسي، «واقع» پذيرفته و تثبيت شده باشد. 🔺اين نكته در مورد منطق هم مطرح است. برخي اصول اولية عقل، پاية آغاز منطق است. براي نمونه، تمام اشكال استنتاج به شكل اول باز مي‌گردد و شكل اول بديهي دانسته مي‌شود. مي‌توان شكل اول را تحليل فلسفي كرد:
«شاملُ الشاملِ شاملٌ» 
يا
 «المندرجُ في المندرجِ مندرجٌ»
؛ اما اينها استدلال بر شكل اول نيست، و بايد گفت شكل اول، بديهي‌الانتاج است. 🔺 اينها چارچوب‌هاي اولية عقل است و عقل از آنها گريز و گزيري ندارد. پايه‌هاي عقل، دانش همگاني ضروري را شكل مي‌دهند، 📚 منبع: درس خارج نهایه - سال اول - 1393-1392 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac