eitaa logo
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
3.7هزار دنبال‌کننده
967 عکس
54 ویدیو
48 فایل
─━━━━━━ا﷽ا━━━━━━─ ⭕️موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) 💢با مدیریت حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا فلاح شیروانی 📍قم، میدان سپاه، بلوار شهید اخلاقی، پلاک۱۲ 📩درگاه ارتباطی و تبادل: @Admin_fotovat 🔺نشر مطالب همراه با آدرس
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 2️⃣ ☑️ توضیحات در مورد 🔺 نشست دوم ادامه همان نشست اول است، بعد از برگزاری نشست اول و ارائه نظر جناب استاد امینی نژاد در مورد بحث نحوه تقرر ماهیت، و بحث کلی طبیعی و بیان چگونگی تأمین عینیت ماهوی؛ طلاب سال دوم دوره جامع حکمت و عرفان که مخاطب اصلی این نشست ها هستند، یک پیش نشستی برگزار گردند که در آن یک بار نظر جناب استاد امینی نژاد بر اساس متن پیاده شده نشست توسط یکی طلاب (حاج آقای ) تقریر شد و روی نظر ایشان مباحثه ای صورت گرفت و سؤالات و ابهامات طلاب یادداشت شد و خدمت استاد ارسال گردید که جلسه دوم پاسخ به سؤالات و ابهاماتی باشد که در مطرح گردیده است. 🔺 تقریری سؤالات و ابهاماتی که خدمت جناب استاد امینی نژاد ارسال شده است به شکل زیر است: (تقریر را یکی از طلاب نوشته اند.) ☑️ تقریر بسیار موجز نظر استاد امینی نژاد: 🔺 جناب در بحث کلی طبیعی قائل به می شوند، یعنی کلی های طبیعی در یک عالمی به نام عالم ماهیات که اصلا کاری با عالم وجود ندارد تقرر دارند؛ نحوه تقرر آن ها اصلا به شکل حد الوجودی و حیثیت نفادیه وجود بودن نیست، اساسا کلی های طبیعی نسبت به وجود و عدم و نسبت به هر دو چیز مقابل هم استواء نسبت دارند؛ یک حقیقتی مرسل از همه چیز که خودش باشد و خودش حتی در مقابل معدوم مطلق هم نمی ایستد. بله وقتی این کلی های طبیعی با عالم وجود و دار تحقق ارتباط می گیرند به شکل حیثیت نفادیه وجود یا حد الوجودی تقرر پیدا می کنند، اما خودشان نسبت به حدالوجود شدن و نشدن استواء نسبت دارند. اینجا هم عینیت به این شکل درست می شود که کلی طبیعی واقعا خودِخودِخودش هم در خارج تقرر دارد و هم در ذهن تقرر دارد و هم در عالم ماهیات؛ زیرا مقید به قید هیچ یک از این ها نیست و این همان اطلاق مقسمی است. 💢 1️⃣ 🔘 مهم ترین سؤالات و ابهاماتی که نسبت به نظر استاد امینی نژاد وجود دارد به شرح ذیل است: 1️⃣ آیا این بحث با اصالت وجود ناسازگار نیست؟ 🔺 توضیح اینکه شما در اصالت وجود ثابت کردید که متن واقع و خارج را 100 درصد وجود پر کرده است و هیچ غیر متن پر کنی در کنار وجود تصویر ندارد و ماهیات و معقولات ثانی فلسفی اگر تقرری دارند، به عنوان حیثیت نفادی و اندماجی وجود است که تقرر دارند و الا هیچ متنی از خارج را پر نکرده اند؛ آیا قائل شدن به یک عالمی به نام عالم ماهیات که اساسا نمی توان وجود یا عدم وجود را در مورد آن به کار برد و هیچ ربطی به عالم وجود هم ندارد؛ یک غیر در کنار وجود درست نمی کند؟ آیا از ایده تقرر بالعرض و بالتبع وجود داشتن ماهیات که در بحث اصالت وجود مطرح می شود عدول نشده است؟ زیرا در این ایده ماهیات خود دارای ثبوت و نفس الامریت هستند و هیچ ربطی به وجود ندارند، نه ربط بالعرضی و نه بالتبع و المجازی! ❇️ به نظر می رسد ایشان اینطوری پاسخ بدهند که نه خیر این مخالف اصالت وجود نیست، ما اساساً غیر متن ساز در کنار وجود درست نکردیم؛ بله ماهیت بالتبع و العرض وجود تقرر ندارد، ماهیت ماهیت است و با وجود هیچ کاری ندارد؛ نسبت به وجود و عدم علی السویه است یعنی همین دیگر. ادبیات بالتبع و بالعرض وجود تحقق داشتن ماهیات مربوط به دار تحقق و وجود است، و همانطور که گفتیم ماهیات وارد دار تحقق که می شوند به شکل حیثیت نفادیه بودن وجود تقرر پیدا می کنند و تازه حد الوجود می شوند. 2️⃣ لازمه این نظام ثنوی ماهیت و وجودی که با نظر شما درست می شود این است که ترکیب همینطور برود و برود تا ذات باری تعالی نیز مرکب شود. چون این دو نظامی که شما به طور موازی در کنار هم چیدید ارتباط روشنی با هم ندارند و همینطور تا مرتبه ذات باری باید بالا بروند. ❇️ به نظر می رسد ایشان اینطور پاسخ بدهند که بله همینطور است، این ترکیب همینطور می رود تا ذات باری، و ذات باری مرکب ترین مرکب ها ست و همه این حقایق پایین در ذات حضور دارند. منتها در مرتبه ذات همه این ها به شکل معقول ثانی فلسفی تقرر دارند و لذاست که باعث ترکب ذات نمی شود، بلکه همه این حقایق چه وجودی و چه ماهوی به شکل معقول ثانی فلسفی در ذات باری تقرر دارند و این به وحدت باری لطمه ای نمی زند. 👇🏻 ادامه در پست بعد 👇🏻 .
💠 2️⃣ ☑️ توضیحات در مورد 💢 2️⃣ 🔘 ادامه مهم ترین سؤالات و ابهاماتی که نسبت به نظر استاد امینی نژاد وجود دارد: 3️⃣ به نظر می رسد مهم ترین سؤال نسبت به نظر استاد امینی نژاد این باشد که چه زمینه نفس الامری برای ارتباط عالم ماهیات با عالم وجودات هست؟ چرا باید آن ذات بیاید و در عالم وجود به شکل حد الوجود در بیاید؟ ماهیات که در عالم خود تقرر دارند و برای ماهیت بودنشان به وجود نیاز ندارند؛ وجود هم که خود اصیل است و متن واقع را خود پر کرده است و نیازی به آن نظام ماهوی ندارد؛ چرا باید این دو نظام موازی در هم بیامیزند؟ ماهیت با چه زمینه و توجیه نفس الامری باید بیاید به شکل حد الوجود در بیاید؟ وجود با چه زمینه و توجیه نفس الامری باید با چنین چیزی ارتباط بگیرد و به قول جناب استاد ماهیات را در خود هضم کند، بدون اینکه هیچ زیادتی بر خودش ایجاد بشود و یا هیچ درصدی از متن را برای ماهیت جا باز کند؟ ❇️ به نظر ایشان این سوال را با بحث اعیان ثابته جواب خواهند داد، اینکه اعیان ثابته در عالم اله و صقع ربوبی هستند و آنجا هنوز خلق و جعلی صورت نگرفته است و هنوز در عالم خدا هستیم؛ تازه در آنجا هم خود تعین اول و ثانی را داریم و تجلیاتی که در تعین ثانی آمده است؛ منتها در تعین ثانی علاوه بر آن تجلیات اسمائی یک نقشه نیز برای کل عالم وجود دارد که این ها همان ها هستند که علم خداوند به ما سوی را تأمین می کنند؛ این اعیان ثابته مجعول نیستند و جزو لوازم ذات خود حضرت حق هستند و به لا مجعوله بودن خود خدا این ها نیز لا مجعوله هستند. 🔺 اگر اینطور باشد 🤯 نقل سؤال می شود به خود اعیان ثابته و پرسیده می شود که اعیان ثابته لازم خود ذات باری هستند یا لازمه اسمائی که در تعین ثانی تحقق دارند؟ هر کدام که باشد چه زمینه نفس الامری برای تقرر چنین چیزهایی داریم که باید حقائقی باشند که مجعول نیستند و رائحه ای از وجود را نیز نچیشیده اند (ما شمت رائحة الوجود!)؟ اینکه در عالم صقع ربوبی هستیم و هنوز وارد عالم خلق نشدیم که بخواهد اعیان ثابته حیثیت نفادیه آن باشند یعنی چه؟ مگر تعین اول و تعین ثانی معلول ذات نیستند؟ اگر معلول هستند پس خود آنها وجود هستند، انگار نظام جعل و وجود در تقریر شما از عالم خلق تازه آغاز می شود و اساسا در عالم امر جعل و وجود نداریم! اگر اسمائی که در تعین ثانی تجلی پیدا می کنند، وجود هستند پس همه این اعیان ثابته باید حیثیت نفادیه / حد یک سری وجود در تعین ثانی باشند و اگر اینطور باشد دیگر یک عالم موازی ثابت نکردید؛ همانطور که در این پایین ماهیات حیثیت نفادیه وجودات هستند آنجا نیز اینچنین خواهد بود. 🔺 اگر اساسا دارید این بحث عالم ماهیات را می برید در تعین ثانی و آنجا تقرر برایش قائل می شوید، دیگر نباید یک عالمی موازی عالم وجود قائل بشوید؛ باید بگوییم که یک عالم ماهیات دارید که در صقع ربوبی است (انگار نقشه تمام موجودات عالم است) بعد کل عالم خلق بعداً بر اساس آن نقشه جعل و خلق می شود؛ یعنی ما تا مادامی که در عالم خلق هستیم (اعم از عالم ماده و مثال و عقل) ماهیات حد الوجود / تعین الوجود / حیث نفادی وجود هستند و کلی طبیعی کاملا قابلیت این را دارد که به عنوان حیث نفادی یک وجود سعی در عالم عقل تصویر شود و هیچ مشکلی با نظر شما هم نخواهد داشت. یعنی من فاعل شناسا مادامی که در عالم خلق هستم ماهیت را حد الوجود می بینم و اساسا راهی به این ندارم که ذات ماهیت را جدای از وجود بنگرم؛ لذاست که می گویند تخلیه از وجود عین تحلیه به وجود است؛ 🔺اگر اساساً انا لله و انا الیه الراجعون ما که عرفا با دو اصطلاح قوس نزول و صعود توضیح می دهند، به این است که ما به عین ثابت خود در تعین ثانی بر می گردیم؛ آیا این به معنای یک اصالت ماهیت بدخیم نیست؟ یعنی آن چیزی که حقیقت اشیاء در عالم خلق را تشکیل می دهد ماهیت آن هاست نه وجودشان، این شیء در سیر کمالی خود وقتی که به سمت حق بر می گردد نهایتا تبدیل به یک ماهیت می شود، یعنی بساط وجود بساطی است برای قوس نزول و وقتی که آن ماهیت ضعیف می شود این وجود بروز پیدا می کند، با حرکت جوهری (جبری و اختیاری) باید حرکت کند و برود تا به آن ماهیت خود برگردد. .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 2️⃣ 🔉 🌐 موضوع : نحوه تقرر ماهیت ❇️ با حضور استاد محترم: حجت الاسلام و المسلمین 🕢 زمان برگزاری: پنج شنبه 27 آذرماه 99 ✔️ توضیحاتی در مورد نشست دوم + سؤال نشست: https://eitaa.com/fvtt_ir/2904 🔊 همین فایل صوتی را می توانید از لینک زیر نیز بفرمایید: https://b2n.ir/249742 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac