eitaa logo
گاه نوشته‌هایم
188 دنبال‌کننده
384 عکس
69 ویدیو
3 فایل
یک دوست یک پسر یک برادر یک همسر یک پدر یک صاحبدل از نوع محمدرجاء اینجا می‌شنوم: @MRAJAS اینجا از دیده‌ها و شنیده‌ها و فکرهایم می‌نویسم: https://eitaa.com/gahnevis
مشاهده در ایتا
دانلود
صلی الله علیک یا امیر المؤمنین @gahnevis
مصاحبه جام جم با نادر ابراهیمی سال ٧٨ یک قصه برای شنیدن؟ -خیلی کار مشکلی است. با این حال... -قصه بگویم؟ من که تا به حال قصه‌سرا نبوده‌ام. ما "قصه نویسیم"، من هی باید بنویسم. آدم دیوانه می‌شود با این همه یادداشت‌های پراکنده روی میز. اسم چند نویسنده را می‌گویم، نظرتان را... -کار خوبی نیست. این همه «هیچ» توی مملکت ریخته همه‌شان هم مدعی هستند. راجع به خوبها باید حرف زد که درباره آنها هم نوعی ممنوعیت حسی پیدا شده است. پس خودتان از خودتان سوال کنید. -من می‌گویم راجع به ذات هنر حرف بزنیم. فقط حالم خوب نیست، پنج دقیقه که حرف می‌زنم خسته می‌شوم و باید بنشینم می‌دانید که سرطان مغز دارم، دوباره برای معلاجه به فرانسه می‌روم. خوش خیم است؟ -نه بدخیم است. خیلی بدخیم است. امیدوارم که... -نه، معتقدم وقتی بهترین جوان‌های مملکت توی جبهه‌ها کشته شدند، مرد ۶٣ ساله نباید از مرگ بترسد از من ١٠۶ جلد کتاب چاپ شده است و الان چهار جلد کتاب آماده چاپ دارم. به هر حال امیدوارم که... -من راحتم، نمی‌ترسم. این کتاب، کتاب نقد است؟ -کتاب تاویل است؛ تاویل و نمونه‌گذاری همان هرمنوتیک که خیلی‌ها می‌گویند و نمی‌دانند چیست. یادداشتهایی که گفتید روی میزتان را پر کرده...؟ -مربوط به رمانی است که به ناشرم متعهد هستم. می‌نویسم و اگر از معالجه در فرانسه برگشتم دوباره پاک نویسش می‌کنم یک کتاب کوچک ١٣٠ تا ١۵٠ صفحه‌ای است؛ مثل «یک عاشقانه آرام» اما نزدیک به ٢٠٠٠ صفحه یادداشت برایش فراهم کرده‌ام. طرح رمان؟ -رمان؟ بی‌معنی است خواهش می‌کنم لغت داستان را به کار ببرید اروپایی‌ها هم می‌گویند رمان؛ اما اقرار دارند که اشتباه است دست کم ١٠ تا متن اروپایی داریم که در آن نوشته‌اند نمی‌دانیم «رمان» چیست. قصه چطور؟ -عالی است؛ اما قصه نوعی از داستان است که حضور ذهن و ذهن‌پردازی در آن بیشتر است. انواع دیگر؟ -حکایت، روایت، فیلم‌نامه، نمایش و... وضعیت کنونی ادبیات داستانی ایران؟ -ما خوشبختانه روی کوهی از داستان ایستاده‌ایم اینقدر عظیم است که نمی‌بینیم. مثل امریکا نیستیم که فقر داستان داشته باشیم. و حاصل این پشتوانه؟ -نفوذ شگفت‌انگیز در ادبیات غرب. هیچ داستان بزرگی در غرب نامتاثر از از «هزار و یک شب» مشرق زمین نیست. مارکز می‌گوید بدون هزارویک شب من داستان نویس نمی‌شدم. موقعیت نثر فارسی در ادبیات داستانی امروز؟ -زبان ما از استعمار آسیب دیده است. استعمار فرهنگی اولین صدمه‌اش را به زبان می‌زند. رابطه مخدوش است. یعنی پیام که می‌فرستیم، همانی نیست که گیرنده می‌گیرد. زبان قصه‌نویسان قبل و بعد از انقلاب؟ -زبان بعضی قدری سست بود؛ مثل آل احمد و زبان برخی قویتر مثل زبان خانم جلال (سیمین دانشور) در سووشون بعد از انقلاب از آنجا که انقلاب ما انقلابی مردمی بود عرصه را به داستان‌نویسانی واگذاشت که از همین مردم بودند. از توده‌ها؛ و شاید خیلی تسلط ادبیانه‌ای را که فکر می‌کنید بر زبان نداشتند. پشتوانه فرهنگی برای داستان نویس؟ -مایه حیات است. در همین داستانی که دارم می‌نویسم قهرمان داستان چنین می گوید: «نویسندگان باید طبیعت بدانند همانطور که باید هنر بدانند» شوهر قهرمان این داستان کشته شده و او علت این کشته شدن را در همین می‌بیند که او «طبیعت» می‌دانسته است این‌ها را همه باید بدانند؛ حتا یک پیکره‌ساز. ما که یک جور خواندن بیمار گونه‌ای داریم. ما یعنی همه؟ -نمی‌دانم، حافظ و خیام و فردوسی خواندن که کاری ندارد. تو اگر شبی دو رباعی از خیام بخوانی در یک سال یک بار و نیم خیام خوانده‌ای. چرا نمی کنند؟ شاید بخل دانش ادبا را گرفته و به همین خاطر است که کاری نمی‌کنند تا ادبیات به کوچه و بازار برود و مردم با آن رابطه ای عاشقانه محبانه و الزامی پیدا کنند. مردم به داستان بی‌اقبالند؟ -نمی‌شود گفت. کتاب مرا با عنوان ...نه، ننویسید. خودستایی می‌شود. «یک عاشقانه آرام»؟ -این کتاب در دو سال آخر چهار بار چاپ شده و در یک سال گذشته دوبار. به خانمم می‌گویم مبهوتم. مبهوت از این همه محبت مردم، تنها روشنفکرها هستند که کتاب نمی‌خوانند. آنها اصلا قابل بحث نیستند معنای «روشنفکر» را که در اینجا به کار می‌برم، در جایی به طور مفصل توضیح داده‌ام. کی می‌توانیم به دیدنتان بیاییم؟ -روزهای سه شنبه ۵ تا ٧ عصر در خانه من به روی همه باز است، آدرس را یادداشت کنید. خیابان کارگر شمالی...
این عکس انگیزه حضور من در راهپیمایی قدس است؛ والسلام. @gahnevis
می‌خواهم سنگی در میان دستان تو باشم؛ پرتاب کردن با تو، بقیه‌اش با من! قول می‌دهم وزنم به اندازه رشته کوه‌ها شود، تا وجود آن سنگدلی که برادر شش ساله‌ات را در حین سنگ‌بازی، هدف گرفته بود، خُرد کنم. @gahnevis
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عطا، پسر کوچکم به راه افتادن رسیده است. آنقدر مشتاق به قدم برداشتن است که نگو. زمین که می‌خورد، خودش را چپ و راست می‌کند تا بلند بشود؛ جایی را می‌گیرد تا بلند بشود؛ بلند که می‌شود باز زمین می‌خورد ولی باز تلاش می‌کند. این که ما می‌بینیم زمین می‌خورد برایش مهم نیست، اراده به بلند شدن برایش مهم است. این رمضان که تمام شد ولی کاش در بندگی کردن کمی اینطور بودم.
سرباز وظیفه! ▫️حوله، آبِ وضو را از ریش‌های جوگندمِی‌ مرد، کامل نگرفت. نگاهی به سفره انداخت. سه بشقاب، سه قاشق، سه لیوان؛ حوله را روی پشتیِ صندلی انداخت و گفت: «باز که سه تا ظرف گذاشتی؟» زن خودش را به ریختن خورشت مشغول کرد تا شوهر، نمِ چشمانش را نبیند. «خدا رو چه دیدی! شاید به پسرم مرخصی دادن و سحری اومد خونه!...» مرد کفگیر را در دیس تکاند. صدای رعشه‌دار زن را شنید: «هزاربار گفتم! حوله خیسِت رو، این‌ور و اون‌ور ننداز!» مرد لا اله الا الله‌ی گفت و تنها تکۀ گوشت را به ظرف خورشت برگرداند. پیش خودش گفت: «خدا رو چه دیدی! شاید پسرم برای سحری اومد!» 🖋محمدرجاء صاحب‌دل | @mabnaschoole |
هدایت شده از کتاب‌بان
😔 تمام شد... اسمش را عید گذاشتند تا سرخوش باشیم و خاموش‌شدن چلچراغ‌ها و بسته‌شدن درب‌ها را نبینیم. گفتند عید است تا درد بیرون رانده‌شدن از سَرِ خوان کَرَم مهمانیش را کمتر حس کنیم. گفتند روز پاداش است تا خوشحال باشیم اما روز فراق است؛ داغ وداع با عزیزترین دلبرمان. 🥀 آن‌چنان که سیدالساجدین علیه‌السلام فرمودند: بارالها، اينك با او وداع مى ‌كنيم، همانند وداع با عزيزى كه فراقش بر ما گران است و رفتنش ما را غمگين و گرفتار وحشت تنهايى كند، عزيزى كه او را بر ما پيمانى است كه بايد نگه‏ داريم‏. 📌 کتاب‌‌بان حامی کتاب و کلمه https://eitaa.com/ketabbaan
إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🔥
سه بار خبر را خواندم و هر بار بیشتر از قبل جگرم سوخت؛ کودک غزه‌ای! آرام بخواب که امشب ابابیل از دل تاریخ بیرون آمدند تا شبی آرام را به تو هدیه بدهند. @gahnevis
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
خدایا! ما به موشک و پهبادمون مغرور نمی‌شیم. امید ما به نصرت و یاری توست. می‌دونیم که تو همراه و مدافع کسی هستی که بهت ایمان داره. صلوات بر محمد و آل محمد،‌ اقرار به اون ایمانه. @abbasivaladi