روز دخترهای شیرین زبون مون مبارک ❤️❤️❤️ خدایی دخملا نباشن خیلی خیلی دنیا بی نمکه قبول دارین😉

مدعی گویدکه با یک گل نمیاید بهار من گلی دارم ک دنیا را گلستان میکند 🌹❤️ انشالله میاد روزی که دنیای ما رو گلستان میکنه و ما هم جوونه میزنیم..🙏 🥀❤️ #نقاشی_دیجیتال https://eitaa.com/galorymaryambano @maryam_gh144

روز دوم نمایشگاه با حضور دوستان هنرمند تصویرسازو گرافیست و نویسنده ا م و مسئول انجمن تجسمی حوزه هنری و مسئول مطبوعات و رسانه ارشاد وروابط عمومی ارشاد مزین شد.🌸🌼🌸 از همه شما ممنونم که همراهم هستید!😌 https://eitaa.com/galorymaryambano

به پایان آمد این دفتر... برا خیلیا سوال شد چرا یهویی و چرا اینجا و چرا این اسم و چرا این پوستر... امروز وقتی داشتم رنگ ها رو توجعبه میذاشتم ک سه پایه نقاشی رو جمع کنم و برگردم به روزمره هام ، یهو تصمیم گرفتم راجع به این چیزا بنویسم! ماجرا ازاونجا شروع شد که من رو تو تلگرام یک ناشناس عضو گروهی کردکه نقاش ها یی نسبتا بنام توش عضو بودن و توی ماجرای زن زندگی آزادی فحش ب نظام میدادن و.. ولی بعدش بحث بیمه هنرمندان و خدماتش شد و همه از خدمات همین نظامی ک اینقدرازش شاکی بودن چه استفاده ها که نکرده بودن!!! خلاصه که فهمیدم ما هنرمندای مذهبی ب نظرمن چقدر اشتباه کردیم...یکی ش هم همین استفاده نکردن از امکاناتی که جمهوری اسلامی برامون تدبیر کرده ولی دست مخالف ها و معاندها و منافق ها افتاده😞 افتادم دنبال بیمه و کارت هنرمندی و رسیدم به اینجا که باید نمایشگاه انفرادی تو رزومه م باشه... این از چرایی نمایشگاه به همین صداقت! ادامه در پست بعدی😐خیلی طولانی شد🤦‍♀ @maryam_gh144https https://eitaa.com/galorymaryambano

خب بریم برا قسمت دوم ماجرا🤦‍♀ من افتادم دنبال پرس و جو و فلان که کی از این امکانات استفاده کرده و متاسفانه تو دوست های هنری خودم تعدادزیادی رو دیدم ک مثل من بیخبرن! بگذریم گذرم افتاد به ساختمان ارشاد درقم که فرق های زیادی البته باگشت ارشاد داره البته...ازجمله بعضی کنایه هایی که دلم رو سوزوند از طرف بعضی مسُولین راجع به رزومه ی کاری مذهبی من!خدامیدونه البته باغرض یابی غرض ولی رزومه م رو با وجود حدود بیست سی تا لوح تقدیرو افتخارات و سابقه تدریس و نمایشگاه گروهی رد کردن و گفتن باید نمایشگاه انفرادی بزنی تاثابت کنی هنرمندی و من از اونجایی که یه آدمی م که گاهی یهو خودمو پرت میکنم تو قسمت عمیق دریا تا شنا یادبگیرم 😅فرم ثبت نمایشگاه رو پرکردم برای دوروز بعد😬 ودرحالی که هیچ جوراز دنگ و فنگ نمایشگاه زدن خبر نداشتم🙄 القصه این جواب دوستانی که خرده میگرفتن چرا یهویی و چرا بیخبر و چرا وچرا وچرا!!! https://eitaa.com/galorymaryambano

قسمت سوم: من و نمایشگاه انفرادی (یهویی😬) خب توی فرم زده بودن عنوان نمایشگاه جای خالی! من همیشه جای خالی ها رو تو امتحانای مدرسه خوب پر میکردم 😅یعنی همون قضیه ی یهویی بزن بریم ه برام یه جورایی... به نقاشیهای متنوعی ک تاحالا کشیده بودم فکرکردم و دیدم چیزی که دوسدارم بیشتر دیده بشه کارهای مفهومیه که تواین تقریبا یکسال اخیر انجام دادم...از بینشون یکی ش هست ک خیلی خاطره ی انجامش برام شیرینه و مال امام زمان ه و دادم استادسهرابی خطاط برام نوشتن :مراهزارامید است و هر هزار تویی! یاد استاد اخلاقمون بخیرکه با بغض اول صحبتهاشون میفرمودن امید یعنی حجه بن الحسن الهی هیچ کس نا امید نشه!!! من توی زندگی م خیلی جاها کم آوردم ولی به این جمله ک رسیدم انگار پرده های سیاه از پنجره هام همیشه دریده شدن... درسته از امامم هیچی نمیدونم ولی امید دارم بهش😓 واین شد که عنوان نمایشگاهم همون جوانه های کوچولویی ه که همیشه ردی توی نقاشی های اخیرم دارن ...رسم امید😌 دوسدارم منم توی این آخر دنیا...یه کاری کرده باشم..هرچند کم و بی مقدار🙏💔 ___پ.ن ۱/رسم هم معنی ترسیم و نقاشی کشیدن میده هم معنی رسم و آیین ... ۲/سید حسن نصرالله بعد آقای رهبردلبر مون ،امید رو تو دل هامون میکاره💚 خدا هر دوشون روبرا امامون حفظ کنه🙏❤️❤️ https://eitaa.com/galorymaryambano

به پایان آمداین دفتر حکایت همچنان باقیست! قسمت آخر: هی باخودم میگم مریم یه تجربه بود یه تجربه!!! این جمله ی راهگشایی یا بهتره دلگشایی ه اگرباورش کنیم و به جانمون بشینه! درست حدس زدید ...دلخورم ولی نه اونقدرکه یادم بره از خانواده و دوستام که زحمت کشیدن و قدم رنجه کردن یاپیام تبریک دادن بهم ،یادم بره تشکرکنم❤️ ازته دلم ازتون ممنوووونم🌹 اما بحث تجربه !🙄 تهش روبگم :رفتم تابلوهاروجمع کنم وتو بدو بدووپله بایین بالاکردنا دیدم پوستر دم درنیس..میخواستم یادگاری داشته باشمش! به اتاق بغلیش گفتم: سلام ببخشید پوسترنمایشگاه روشما کندیدیامیدونید کی کنده؟ خدایی چی جواب بده خوبه؟ جواب: شما اصلاکی هستی؟چند روزه اومدی رفتی یه سلام نکردی!حالا پوسترت رواز من میخوای ؟من اینجا رئیسم چه میدونم پوسترچیه وکی کنده و برده و.... دیگه یادم رفت که دلخورباشم چراآقایون قبول زحمت نکردن یه چندلحظه نمایشگاه محقرمن رو مزین به قدوم چه عرض کنم به گردش نگاهشون نکردن!حتی وقتی داشتن میرفتن دستشویی!!!!حیف شد امضاو جوهرخودکارشون برا امضا های پای برگزاری نمایشگاه حقیرم😞 من چ پرتوقعم که میگم هنرمندم...یه موجودپستم٫ضعیفم،چارتا خط خطی کردم که نوه خاله ی عمع بزرگا همشون میتونن!حرف خرید و پول و اینا رو که اصلا نزن...به قیافه ی امثال من به رنگ چادرم اصلا این چیزا نمیاد!!!و... لحظه ی رفتن تو راه دیدم جناب رو،گفتم: خداحافظ جناب رئیس ببخشید که سوال یه ارباب رجوع ناراحتتون کرد گفت خواهش میکنم،به بچهها گفتم پوسترتون روپیداکردن گذاشتن روقاب هاتون لب حوض.... بچهها به نطرتون با پوسترم قایق بسازم یاموشک؟ https://eitaa.com/galorymaryambano

همین الان حرم😭