eitaa logo
گام دوم و تمدن اسلامی
36 دنبال‌کننده
264 عکس
187 ویدیو
53 فایل
آرشیو مطالب مرتبط به «بیانیه گام دوم» امام خامنه ای برای اقدام عملی دقیق تر و آگاهانه تر جهت ایجاد تمدن نوین اسلامی و ظهور ان شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 در رابطۀ «امام و امت»، دولت‌سازی اسلامی به‌معنیِ شکل‌گیری «امت وسط» است. (نظام⬅️دولت⬅️جامعه) 🔹 من اگر بخواهم را ترجمه کنم می‌توانم بگویم به‌معنیِ شکل‌دهی به است. ◀️ اگر می‌خواهیم جامعۀ ما اسلامی شود، کافی نیست که رهبرِ نظام، اسلامی بیندیشد و اسلامی عمل کند؛ بلکه به یک امّت وسطی احتیاج داریم که بتواند آن ایده‌ها را به برنامه‌های مدیریتی و راهبرانه تبدیل کند و جامعه را براساس آن تفکر و ایده پیش ببرد تا کم‌کم «جامعۀ اسلامی» ساخته شود. 🔹 ما در مرحلۀ «انقلاب اسلامی»، نیاز چندانی نداشتیم که دولت اسلامی (با تعریف دقیقِ آن) وجود داشته باشد، ولی در مرحله‌ای که می‌خواهیم به تمدّن‌سازی برسیم، چنین نیازی وجود دارد؛ چرا که اگر دولت (به‌معنای نظام حاکمیت و کارگزاران حکومتی)، بر اساسِ اسلام حرکت نکند، خلأِ بین «رهبری» و «بدنۀ جامعه» پُر نمی‌شود. 🔹 شیوه‌های راهبرانۀ مدرن در عرصه‌های سیاست، فرهنگ و اقتصاد، رقیب جدی ما هستند و جریان یافتنِ ایده‌های رهبری در بدنۀ جامعه را تحمل نمی‌کنند و بلکه مانع انتقالِ آن به سطح جامعه می‌شوند و نمی‌گذارند که آن ایده‌ها به رفتار عمومی و سبک زندگی تبدیل شود. اصولاً همۀ ما به‌نسبتی تحتِ‌تأثیر تمدّن غرب هستیم و اگر اطراف خودمان را نگاه کنیم، آثارِ تمدّن غرب را می‌بینیم که با زندگی ما آمیخته شده است. حتی عده‌ای هستند که مبانیِ فکریِ تمدّن غرب و ساختارهای آن را آگاهانه پذیرفته‌اند و با آن همنوا و همراه هستند؛ این‌ها مدعیِ و اصلاح قرائت دینی هستند و می‌گویند مدرنیته را بیاورید و کشور را با آن، مدرن‌سازی کنید و آنجا که مدرن‌سازی با دین‌داریِ مردم نمی‌خواند، قرائت دینیِ مردم را به نفعِ مدرن‌سازی عوض کنید. در مرتبۀ بعد، رقیبِ اندیشۀ انقلاب اسلامیْ طرف‌دارانِ مدل «مدرنیته اسلامی» هستند. این مدل‌های رقیب، تا کنون سایش‌های زیادی با انقلاب اسلامی پیدا کرده‌اند. این تأثیرپذیری‌ها از تفکر غربی و دستگاه‌های مدرن، در ساختارهای قوای مختلف کشور و نظام فرهنگی و نظام رسانه‌ای ما نیز وجود دارد. حال، باید چه تغییری اتفاق بیفتد؟ ◀ حاکمیت باید به‌لحاظِ بافت نیروی انسانی و اخلاق و مهارت و عقلانیتِ نیروهای انسانی، با دستگاه رهبری هماهنگ شود تا بتواند حاملِ ایده و اندیشه و تفکر رهبری برای ادارۀ جامعه باشد. 🔹 رهبر انقلاب اسلامی در بیانیۀ گام دوم، را مطرح می‌کنند و می‌فرمایند که این هفت مسئله را در اولویت بگذارید و حول آن‌ها کار کنید و آن‌ها را بومی‌سازی کنید. ما اگر نتوانیم بر اساس تفکر اسلامی، این هفت موضوع را بومی‌سازی کنیم، نمی‌توانیم در مقابلِ سبک زندگی مدرن، سبک زندگی اسلامی را ایجاد کنیم. سبک زندگیِ مدرن گران‌بار از نظریات علمی فراوانی است و فلسفه‌ها، اندیشه‌های راهبرانه، دانش‌ها، و فناوری‌های بشریِ گسترده‌ و همچنین ساختارهای اجتماعی و نظام محصولات مختلف، آن را پشتیبانی می‌کند. آن‌ها سبک زندگی را این‌طور درست کرده‌اند. شهرسازی آن‌ها هم حاصل همین اندیشه‌ها و پشتیبانی‌های فلسفی و علمی و تکنولوژیکی است. آن‎ها مجموعۀ نیازمندی‌ها را شکل دادند و برای ارضاءِ این نیازمندی‌ها مناسباتی را درست کردند و شهرها را شکل دادند که در این شهرها، نظام نیازمندی‌ها چرخش می‌کند و ارضاء می‌شود. اگر ما می‌خواهیم فی‌المثل شهر اسلامی بسازیم، به پشتوانه‌های متناسب با مکتب خودمان، نیاز داریم؛ اما چنانچه از همان پشتیبان‌های غربی استفاده کنیم، شهرسازی اسلامی شکل نمی‌گیرد؛ یا اگر شهر اروپایی را الگو قرار دهیم و فقط میکده‌ها را خراب کنیم و به‌جایِ کلیساهایش مسجد بسازیم، شهر اسلامی شکل نمی‌گیرد. 🔹 باید توجه کرد که دینی شدنِ دولت، یک امرِ تخصصی است؛ ◀️ هماهنگی بین «تخصص‌ها» با رهبری جامعه، رسالت سنگین و پیچیدۀ دوران ماست. نباید منتظر باشیم که دانشگاه‌های مدرن، دانش و فناوری تولید کنند و ما فقط استفاده کنیم؛ اگر این محصولات را بیاورید، فرهنگ خودش را هم می‌آورد؛ برای مثال، فضای مجازی می‌آید و با خودش ادبیات و فرهنگ خودش را می‌آورد و قتلگاه جوانان می‌شود. من نمی‌خواهم بگویم که به هیچ وجه، از تکنولوژی غربی نمی‌توان استفاده کرد؛ چون ما در مقابلِ آن‌ها نیستیم. آن ابزارها اقتضائات خودشان را دارند و می‌خواهند آن اقتضائات را بر ما تحمیل کنند، اما ما هم در دوران گذار از آن‌ها استفاده می‌کنیم و اقتضائات مکتب خودمان را بر آن‌ها تحمیل می‌کنیم و آرام‌آرام آن‌ها را می‌کنیم و مسیر خودمان را می‌یابیم. ما منتظر نمی‌مانیم که دائماً آن‌ها تولید کنند و ما پشت‌سرشان حرکت کنیم! اگر راهبریِ سبک زندگیِ ما همیشه در دست آن‌ها باشد، چرا نام آن را «اسلام» بگذاریم؟! اگر سبک زندگی ما را آن‌ها مدیریت کنند، ما هم لاجرم تحت ولایت آن‌ها و زیر چتر مدیریت مادی خواهیم بود. (منبع: ) ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 «امت وسط» چه کسانی هستند و مأموریتشان چیست؟ 💥 بیانیۀ گام دوم، مبنایِ ساماندهیِ «امت وسط» 💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری: «بر اساسِ بیانیۀ گام دوم، کانّه باید یک مجموعه‌ای به عنوان پیدا شوند که وظیفۀ را به عهده بگیرند. این قشرِ دولت‌ساز همان نسل جوانِ اخلاقی، بصیر، انقلابی، متخصص، بامهارت و جهادی است که در متن انقلاب اسلامی روییده است و می‌تواند موتورِ محرکۀ انقلاب اسلامی برای حرکت رو به پیش باشد. اساساً ادامۀ هر انقلابی، به‌خصوص انقلاب ما، منوط به این است که در درون آن، یک نیروی محرکه‌ای متناسب با مقیاس انقلاب تولید شود، و الّا آن انقلاب افول می‌کند. امروز نسلی با تفکرِ تمدّنی پا به میدان گذاشته است که معنیِ تمدّن اسلامی و میدانِ درگیری تمدّنی را می‌فهمد و می‌شناسد. نگاه این نسل، ایدۀ «دین حداقلی» نیست و دین را صرفاً یک فرهنگ نمی‌داند، بلکه معتقد است که دین می‌تواند دولت، جامعه و تمدّن جدیدی بسازد. ◀️ این مجموعۀ جوان، که آن‌ها را امّت وسط می‌دانیم، باید به‌‌سمت دولت‌سازی اسلامی حرکت کنند تا زمینۀ ساخت «جامعۀ اسلامی» فراهم شود. به عبارت دیگر، ◀️ ارتباط بین «ولیّ‌ جامعه» با «کفِ جامعه و توده‌های مردمی» به‌صورتِ مستقیم نیست (نمی‌خواهم تعبیر «پوپولیستی» را به کار ببرم، چون تعبیر دقیقی نیست). درست است که توده‌ها باید همراهی کنند، اما سؤال این است که آن‌ها چگونه باید همراهی کنند؟ مثلاً آن‌ها خانه‌ها و شهرها را چگونه بسازند که بر اساس اسلام باشد؟ نظریۀ «دین حداقلی» می‌گوید «مردم روش خانه‌سازی‌شان را باید از دانش مدرن یاد بگیرند و دانشمندان اروپایی بیایند و معماری و بهداشت عمومی و شهرسازی را به آن‌ها یاد دهند؛ رهبر جامعۀ اسلامی هم فقط بگوید نماز هم بخوانید و دروغ هم نگویید»! ولی نظریۀ دینِ حداکثر و تفکرِ تمدّنی می‌گوید «تمدّن اسلامیْ ژاپن اسلامی نیست؛ نه ژاپن، اسلامی می‌شود نه اسلام، ژاپنی می‌شود؛ چنانچه ما مدل شهرسازی و مدل‌های دیگر را از غربی‌ها یاد بگیریم و سپس آن را با اخلاق اسلامی ترکیب کنیم تمدّن اسلامی شکل نمی‌گیرد؛ باید همۀ عرصه‌ها تحتِ‌تأثیر فرهنگ اسلام باشد و بر اساس فرهنگ و ادبیات اسلامی و مناسبات ملی، بومی‌سازی شود». مردم انقلابی ما در آنجایی که باید به‌صورتِ مستقیم به سخنان نظام و رهبری عمل کنند، حقیقتاً عمل می‌کنند؛ اما آنجایی که ایده اقتصاد مقاومتی باید به مدل اقتصادی تبدیل شود، نمی‌توانیم از مردم توقع چندانی داشته باشیم و به آن‌ها انتقاد کنیم؛ چون مردم می‌گویند ما از این چیزها سر در نمی‌آوریم، شما بگویید چه کار کنیم! خب، چه کسی باید این وظیفه را برعهده بگیرد؟ فرضاً چه کسی باید کالای ملی را به کالای ملیِ قابل‌رقابت تبدیل کند تا مردم هم تبعیت کنند و کالای ملی مصرف کنند؟ ◀️ تبدیل شدنِ این ایده‌ها به برنامه‌هایی که مردم با آن هماهنگ شوند، کارِ این امّت وسط است. تا وقتی که این اتفاق نیفتد جامعۀ اسلامی شکل نمی‌گیرد. اگر این کار انجام نگیرد، نمی‌توان از جامعه توقع داشت که در موضوعات تخصصی هم تبعیت کند! اگر امّت وسط آن ایده‌های اسلامی را به برنامه تبدیل کند و نهادها و الزاماتش را هم بسازد، می‌توان از عموم مردم انتظار داشت که در آن چارچوب عمل کنند؛ ولی وقتی امّت وسط کار خودش را انجام ندهد، نمی‌توانید به مردم بگویید که شما در این زمینه‌ها تخلف کرده‌اید! چرا که عرصه‌های تخصصی برای آن‌ها چندان روشن نیست. پس، اگر بخواهیم ولایت ولیّ فقیه به بیاید و امّتی بر محور امام مسلمین شکل بگیرد و ولایت حقه در همۀ عرصه‌های زندگی (عرصۀ خوراک، پوشاک، مسکن، ازدواج، اشتغال، تحصیل، تفریح و...) جریان یابد و دین در این ساحت‌ها حاضر باشد، باید با همتِ نسل جوان انقلابی، ساختارها و مفاهیم اسلامی شکل بگیرد. ◀️ این نسل باید با تمسک به بیانیۀ گام دوم، تفکر اسلامی و انقلابی را به سبک زندگی تبدیل کند و آن وقت توده‌های مردم و امّت اسلامی در این سبک زندگی، زندگی می‌کنند. نقش مردم این است که وقتی آن ایده به سبک زندگی تبدیل شد، بپذیرند و همراهی کنند و در آن چارچوب حرکت کنند و الّا خودشان نمی‌توانند سبک زندگی را طراحی کنند. به عبارت دیگر، وقتی دولت اسلامی ساخته شود، مردم در ساحت نظامات محقَّقِ اسلامی زندگی می‌کنند و رابطۀ بین امام و امّت برقرار می‌شود و جامعۀ اسلامی شکل می‌گیرد.» (منبع: ) ☑️ @mirbaqeri_ir